فراخوان تجمع اعتراضی بازنشستگان کشوری نسبت به سطح پایین حقوق
زمان:سه شنبه28دی ماه 1395
مکان:پشت متروی بهارستان،مقابل سازمان برنامه وبودجه
فردا28دی ماه،بازنشستگان کشوری در اعتراض به سطح پایین حقوق وعدم اجرای همسان سازی حقوق درمقابل سازمان برنامه وبودجه اجتماع خواهند کرد.
فراخوان تجمع پرستاران سراسر کشور
زمان:2بهمن ماه1395
مکان:مقابل وزارت بهداشت
پرستاران بتاریخ2بهمن ماه دراعتراض نسبت به عدم پاسخگویی به مطالباتشان و قوانین برزمین مانده و اجرا نشده از جمله قوانین تعرفه گذاری خدمات پرستاری، مشاغل سخت و ارتقای بهره وری، جایگزینی آیین نامه پرداخت مبتنی بر عملکرد با قانون مصوب مجلس، اجرای ناقص آیین نامه صلاحیت حرفه ای و بی توجهی به مخاطرات اجرای برنامه کمک پرستاری و تداخل شرح وظایف این دوره و عدم پرداخت حقوق، مزايا و اضافه كار كادر درمان و علي الخصوص جامعه پرستاري،مقابل وزارت بهداشت تجمع خواهند کرد.
تجمع اعتراضی کارگران کاشی گیلانا نسبت به تعطیلی کارخانه وبیکارشدن مقابل فرمانداری رودبار!
صبح امروز27دی،جمعی از کارگران کاشی گیلانا در اعتراض به متوقف شدن فعالیت این واحد تولیدی به دلیل انباشت بدهی به نهادهای دولتی و تبعا نگرانی از آینده شغلیشان مقابل ساختمان فرمانداری رودبار تجمع کردند.
به گزارش27دی ایلنا،منابع کارگری در کارخانه کاشی گیلانا با اشاره به اشتغال حدود 110 کارگر در این کارخانه گفتند: دلیل متوقف شدن فعالیت تولیدی این واحد تولیدی انباشت بدهیهای مالی کارخانه به چند نهاد دولتی همچون بانک ها، اداره تامین اجتماعی، اداره گاز و برق و همچنین اداره دارایی بوده است.
به گفته کارگران، عمدهترین مشکل مالی این کارخانه بدهی 2میلیاردی به اداره گاز منجیل است که در نتیجه انباشت بدهی، گاز کارخانه قطع شده و کارگران از مهر ماه کاری برای انجام دادن نداشتهاند. همچنین این واحد حدود 600 میلیون به اداره برق و6 میلیارد تومان به اداره تامین اجتماعی بدهی دارد.
در عین حال گزارش میرسد کارگران کاشی گیلانا از خرداد ماه دستمزد دریافت نکردهاند. گفته میشود معوقات مزدی پیشین این کارگران که مربوط به سالهای 89تا دی ماه سال 93می شود به حدود 30 ماه می رسد.
به گزارش منابع خبری در کارخانه کاشی گیلانا، بخش دیگری از مشکلات کارگران این کارخانه به انصراف سرمایه گذار جدید این کارخانه از خرید محصولات آن بازمیگردد.
به گفته کارگران با وجود همه مشکلاتی که طی چند سال گذشته ما کارگران کاشی گیلانا برای فعال نگه داشتن کارخانه متحمل شده ایم امیدوار بودیم با ورود سرمایه گذار جدید بخش زیادی از مشکلات کارخانه مرتفع شود اما به دلایلی که ما از آن بی خبریم این سرمایه گذار از خرید محصولات کارخانه منصرف شده است.
بر اساس این گزارش، با معلوم شدن موضع سرمایه گذار کارخانه مبنی بر انصراف از خرید، کارگران چند روز پیش برای مشخص شدن وضعیت فعلی کارخانه به استانداری گیلان مراجعه می کنند .از قرار معلوم مسئولان استانداری به کارگران که چندین ماه مزد معوقه طلب دارندگفتهاند اگر وضعیت کارخانه بدون پیدا کردن سرمایه گذار به همین منوال ادامه پیدا کند ناچاریم این کارخانه را تا پایان سال ورشکسته اعلام کنیم.
به گفته یکی از کارگران این موضوع از آن جهت موجب نگرانی کارگران کاشی گیلانا شده است که آنان بعد از چند سال پیگیری وتجمع در مقابل نهادهای دولتی شهرستان و محوطه کارخانه بجای شنیدن خبر های خوش از زبان مسئولان بالا رتبه استان، خبر تعطیلی کارخانه را بشوند.
او با بیان اینکه کارگران با وجود تعویق حدود 34 ماه مطالبات حقوقی از سال 88تا کنون، این روزها بلحاظ مالی در شرایط نامناسبی به سر میبرند، تاکید کرد: مسئولان استانی میخواهند به جای حل مسئله صورت مسئله را پاک کنند اما کارگران مخالف این موضوع هستند.
به گفته این کارگر کاشی گیلانا، بیشتر ماشین آلات وتجهیزات کارخانه از سوی طلبکاران مصادره شده است و اخیرا نیز تعدادی از کارگران بازنشسته کارخانه برای وصول بخش از مطالبات بازنشستگی خود بخشی از اموال کارخانه را به مزایده گذاشته اند.در حال حاضر یک دستگاه لوردر نیز از کارخانه خارج شده است.
وی ضمن بیان اینکه هر چند تلاش مدیریت فعلی کارخانه کاشی گیلانا را برای از سر پا نگه داشتن کارخانه نباید نادیده گرفت در خاتمه اظهار داشت:از قرار معلوم مسئولان دولت با پرداخت وام شش میلیاردی کارخانه کاشی گیلانا در راستای نجات این واحد بحران زده موافقت کرده است اما کارفرما به دلیل نداشتن ضمانت نامه معتبر امکان دریافت این وام را بعد از سالها پیگیری ندارد.
تجمع کارگران بازنشسته کارخانجات فرنخ، ناز نخ و مه نخ مقابل استانداری قزوین!
صبح امروز27دی ماه، ده ها نفر از کارگران بازنشسته شرکت های فرنخ، ناز نخ و مه نخ به دلیل عدم دریافت حقوق و سنوات خود در مقابل درب استانداری قزوین تجمع کردند.
به گزارش منابع خبری محلی،یکی از کارگران گفت: مدت هاست سه روز در هفته برای پیگیری دریافت معوقات خود در این محل تجمع می کنیم اما مسوولین جز وعده وعید پاسخی به ما نمی دهند.
وی در ادامه افزود: برخی بازنشستگان حدود ۷۰ میلیون تومان از شرکت طلب کار هستند؛ متاسفانه مسوولین استانداری در گفتگو با نماینده کارگران بیان کردند که ما توان اداری جهت پیگیری مشکلات شما را نداریم.
روزبروز با تجمع شبانه روزی کارگران مجتمع کشت و صنعت مهاباد(چهل وپنجمین روز)
کارگران مجتمع کشت و صنعت مهاباد از ادامه اعتراضات خود خبر دادند.
به گفته این کارگران، بیش از چهل روز است که در بیرون مجتمع و در هوای سرد ایستاده اند و نسبت به 16 ماه مطالبات مزدی خود اعتراض کرده اند.
به گزارش27دی ایلنا،این کارگران میگویند: علیرغم اعتراضات طولانی و مراجعات مکرر به همه مقامات مسئول در سطح شهرستان و استان، هیچ کس پاسخگوی ما نیست و فقط وعده های توخالی میدهند.
از قرار معلوم شنبه هفته جاری، جلسه ای در فرمانداری مهاباد با حضور فرماندار مهاباد، نمایندگان کارگران و کارفرمای جدید مجتمع برگزار شده که در نهایت این جلسه نیز به نتیجه مشخصی نرسیده و زمان پرداخت مطالبات کارگران مشخص نشده است.
یکی از نمایندگان کارگران که در این جلسه حاضر بوده، می گوید: کارفرمای جدید و مقامات میگویند نقدینگی نداریم؛ اما باید پرسید اگر نقدینگی نیست چطور کارفرمای جدید توانسته مجتمع را در مزایده خرایداری کند اما حالا که نوبت به پرداخت مطالبات کارگران رسیده، می گوید نقدینگی نیست.
این کارگران پس از واگذاری مجتمع از طریق مزایده، بیش از ۱۶ ماه است که دستمزد خود را دریافت نکردهاند.
در سی و هفتمین روز اعتراض، نیروی انتظامی از این کارگران که بیرون مجتمع در هوای سرد چادر زده بودند، خواست که چادرها را جمع کنند؛ کارگران ولی می گویند این روزها بدون چادر هم به اعتراض خود ادامه دادهایم و در انتظار پاسخگویی مسئولان هستیم.
درهمین رابطه:
چهل وچهارمین روزتجمع کارگران مجتمع کشت و صنعت مهاباد!
روز یک شنبه 26د ماه،یکی از کارگران کشت و صنعت مهاباد در چهل وچهارمین روزتجمعشان مقابل مجتمع گفت: در خصوص دریافت حقوق وعده هایی داده شد که تا کنون عملی نشده اند و ما به صورت روزانه به تجمع در محیط کاری خود ادامه خواهیم داد.
به گزارش منابع خبری محلی، این کارگر کشت و صنعت ادامه داد: کارفرماکشت و صنعت مهاباد در اداره ی کار و تعاون اجتماعی متعهد به پرداخت حقوق معوقه کارگران این شرکت شده اما با گذشت یک ماه از این تعهد، هنوز مبلغی دریافت نکرده ایم و بیمه ی کارگران و 16 ماه حقوق معوقه هنوز پرداخت نشده است.
این کارگرمعترض در رابطه سخنان اخیر معاون استاندار و فرماندار ویژه شهرستان مهاباد* گفت: برنده ی مزایده کشت و صنعت از پرداخت پول اداره ی دارایی و انجام هرگونه همکاری جهت حل مسئله سرباز می زند به همین دلیل روند انتقال هنوز انجام نگرفته و ورود سرمایه گذار میاندوآبی به مجموعه تا کنون عملی و قطعی نشده است.
وی افزود: در جریان شکایت از مالکیت مجموعه ی کشت و صنعت، دادگاه تا کنون پاسخی قطعی به ما نداده است و کارگران همچنان در بلاتکلیفی به سر می برند.
گزارشی دیگر درباره کارگران کارخانه فیبر ایران حسن رود
منابع خبری در کارخانه « کارخانه فیبر ایران » ازاخراج دست کم50 کارگر این واحد صنعتی با اتمام قرار داد کار خبر میدهند.
به گزارش27دی ایلنا،کارگران این واحد صنعتی واقع در منطقه آزاد انزلی افزودند: تا پیش از این اتفاق حدود 110 کارگر بودیم اما از 16 آذر ماه گذشته به دلیل آنچه از سوی کارفرما «رکود بازار فروش محصولات» عنوان میشود، در قالب یک گروه 50 نفره اخراج شدیم.
کارخانه فیبر ایران انزلی در منطقه آزاد انزلی واقع شده است و از قرار معلوم هرکدام از کارگر اخراج شده تا نزدیک به 18سال سابقه کاری داشتهاند.
به گفته آنان کارفرمای این واحد تولیدی مدعی است توان پرداخت به موقع حقوق حدود 50کارگر شاغل در کارخانه را ندارد، به همین دلیل بااخراج کارگران قصد کاهش هزینههای جاری کارخانه را دارد.
به گفته آنان این اخراج ها در حالی اتفاق افتاده است که پیشتر کارفرما قصد داشت ، کارخانه را به بهانه نوسازی چند ماهی تعطیل کند اما از آن زمان تا کنون با پیگیری کارگران نیمی از کارگران برای انجام کار نوسازی به کار سابقشان بازگشتند.
این کارگران میگویند همکاران باقیمانده آنها که تعدادشان به حدود 60 نفر می رسد تقریبا به صورت روزانه برای انجام تعمیرات در محل کارشان حضور دارند و در مقابل کارگران اخراجی که بدنبال مقرری بیمه بیکاری هستند برای پیگیری مطالبات مزدی خود در دفتر اشتغال منطقه آزاد انزلی شکایتی را مطرح کردهاند.
همچنین این کارگران می گویند، مشکلات این کارخانه از سال 92 زمانی آغاز شده است که در طول این مدت میزان تولیدات این کارخانه که بخشی از آن از طریق وشرکتهای واسطه ای به کشوری های خارجی صادر می شد به حداقل رسیده است.
بنا به گفته کارگران این کارخانه، کارفرما در زمان اخراج به آنها وعده داده است پس از برطرف شدن مشکلات کارخانه دوباره همه آنها به کار سابق خود بازگردانده خواهند شد.
کارگران فیبر ایران انزلی با بیان اینکه با شرایط پیش آمده هیچ تضمینی برای امنیت شغلی کارگرانی که موقتا اخراج شده وجود ندارد در خاتمه درباره مطالبات معوقه خود میگویند؛ از شهریور ماه دستمزد وسایر مزایا مزدی خود را از کارفرما طلبکاریم.همچنین دو ماه از حق بیمه کارگران به تامین اجتماعی واریز نشده است.
درهمین رابطه:
تجمع کارگران کارخانه فیبر ایران حسن رود
کارگران کارخانه فیبر ایران واقع درمنطقه حسن رود(منطقه آزاد انزلی-استان گیلان) همه روزه در اعتراض به اخراج تعدادی از کارگران و همچنین عدم پرداخت حقوق در مقابل درب این کارخانه دست به تجمع می زنند.
این کارگران با نصب پلاکارد و دادن شعار خواسته های خودرا مبتنی برراه اندازی مجدد خطوط تولید، بازگشت به کار کارگران اخراجی و پرداخت حقوق معوقه اعلام می کنند.
لازم به توضیح است، مدیریت کارخانه فیبر ایران نه تنها پنج ماه است که حقوق کارگران را پرداخت نکرده است بلکه اخیرا نیز دست به اخراج 55 نفر از کارگران این کارخانه زده است. هدف مدیریت کارخانه از پرداخت نکردن حقوق این است که کارگران از سر استیصال مجبور به ترک کارشوند چرا که این کارخانه که پیشتربه تولید فیبر مشغول بوده، درچند ماه گذشته کلیه خطوط تولید خودرا تعطیل و با استفاده از امتیازات منطقه آزاد اقدام به واردات ام دی اف از کشور اوکراین نموده است.
به این ترتیب این کارخانه نیز می رود که به سرنوشت بسیاری از کارخانه های استان گیلان، یعنی تعطیلی و بیکارسازی کارگران دچار شود. هم اکنون کارگران کارخانه فیبر ایران و خانواده های آنها در شرایط بسیار بد مالی به سر می برند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری – 1395/10/25
وعده بازگشت بکاربه کارگران اخراجی فولاد چهارمحال وبختياري پس از تجمعات اعتراضیشان!
فرماندار بروجن گفت: بدنبال لغو قرارداد 35 نفر از کارگران یک شرکت زِیرمجموعه مجتمع فولاد چهارمحال و بختیاری، با تمهیدات اندیشیده شده و جابه جایی پیمانکار داخلی شرکت امکان بکارگیری مجدد این کارگران تا پایان هفته جاری ممکن شد.
به گزارش27دی ایرنا،سید سیف الله فیاضی روز دوشنبه افزود: در پی جابه جایی پیمانکار داخلی و اتمام قرارداد تعدادی از کارگران شرکت فولاد چهارمحال و بختیاری ‘سفید دشت’ یک وقفه یک ماهه در بکارگیری ایجاد شده بود که با مدیریت و همکاری مسئولان شهرستان برطرف شد.
وی تصریح کرد: با قول مساعد مسئولان این صنعت مادر در شهرستان و آغاز فعالیت پیمانکار جدید قرارداد کارگران مورد نظر تمدید و کار با روال گذشته ادامه خواهد یافت.
مجتمع فولاد سفید دشت چهارمحال و بختیاری یکی از طرح های هشت گانه فولاد استان است که در 35 کیلومتری جاده شهرکرد – بروجن قرار دارد و عملیات اجرایی آن در تیرماه 86 در زمینی به مساحت 250 هکتار آغاز شد.
شهرستان بروجن از توابع چهارمحال و بختیاری با 100 هزار نفر جمعیت در 60 کیلومتری شهرکرد قرار دارد.
درهمین رابطه:
تجمعات اعتراضی کارگران اخراجی فولاد چهارمحال وبختياري!
35 نفر از کارگران شرکت انرژي گستر فولاد چهارمحال و بختياري طي چند روز اخير دوبار در اعتراض به اخراجشان تجمع کردند.
تجمع این کارگران طي چند روز گذشته در اعتراض به اخراج بدنبال قول مساعد مسئولان خاتمه پیداکرداما به دنبال برطرف نشدن مطالباتشان پس از سه روز ديگر دوباره دست به تجمع زدند.
به گزارش منابع خبری محلی ،کارگران شرکت انرژي گستر فولاد سفيد دشت که در چند روز اخير دو بار دست به تجمع زدند، مي گويند: شرکت به کارگران اعلام کرده چون نياز به نيرو نداريم ديگر نمي توانيم شما را به کارگيري کنيم.
يکي از کارگران اين شرکت به خبرنگار کلار، گفت: چند سال است که در شرکت انرژي گستر مشغول به کار هستم اما اکنون که کار آن در فولاد تمام شده و قصد جا به جايي دارد به ما مي گويند ديگر نيازي به نيرو نداريم.
وي با بيان اين که تعدادي از کارگران همين شرکت را در فولاد به کارگيري کرده اند، افزود: تعداد 35 نفر از کارگران که عمدتا بومي منطقه هستند را به کارگيري نمي کنند.
يکي ديگر از کارگران اين شرکت که از وضعيت به وجود آمده ناراحت است، گفت: تعداد 40 نفر از همين کارگران براي انجام کارهاي تعميرات، حراست، راننده، نظافت و … به کارگيري شده اند اما قرارداد نزديک به 40 نفر ديگر را تمديد نمي کنند.
وي با بيان اين که قرارداد کاري ما 30 آذر به پايان رسيد و دو ماه حقوق معوقه هم داشتيم، تصريح کرد: شرکت به ما اعلام کرد براي دريافت مطالبات خود بايد تسويه کنيد.
او گفت: در نهايت چندي پيش براي دريافت مطالبات و به کارگيري مجدد در شرکت اقدام به تسويه کرديم اما تا کنون هيچ کدام از ما را به کارگيري نکرده اند.
کارگران معترض مي گويند طي چند روز اخير مديران شرکت قول مساعد براي به کارگيري مجدد به ما داده اند اما تا کنون وعده هاي آنها محقق نشده است.
کارگران اين شرکت مي گويند: ما همچنان در وضعيت بلاتکليفي هستيم و از مسئولان درخواست داريم براي بازگشتمان به کار در فولاد سفيد دشت اقدام نمايند.
گزارشی درباره وضعیت دردناک کارگران شرکت کاردانان عمارت وخانواده هایشان!
یکی از کارگران شرکت کاردانان عمارت اظهار کرد: ۴ ماه است که حقوق نگرفتهایم و سرگردان ماندهایم که مخارج زندگی خود را چه کنیم، صاحبان شرکت گفتهاند که باید صبر کنیم تا وام بگیرند و حقوق ما را بدهند اما هنوز پس از گذشت ماهها خبری نشده است.
وی افزود: نزدیک به ۱۰ سال است که من در این شرکت کار میکنم و در این چندماه هر روز صبح تا غروب بدون هیچ حقوقی کار میکنیم و خانوادهام فشار مالی سختی را تحمل میکنند به طوری که هر روز بر سر مخارج زندگی در محیط خانواده بحث و مشاجره داریم و من با دستهای خالی جوابی برای آنها ندارم.
این کارگر با بیان اینکه تنها نانآور خانه است، عنوان کرد: یارانهای هم که دریافت میکنیم حتی جوابگوی هزینه برق، گاز و آب هم نمیشود.
وی بیان کرد: پسرم تحصیلات عالی دارد اما هزینه ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی را نداریم درحالی که جوان با استعدادی بوده و دوست داریم به مقاطع بالاتر برسد اما در تامین مخارج دانشگاه درماندهایم.
کارگر دیگری که در این شرکت راننده و جوشکار است ابراز کرد: یک بار خواستار حقوقهایمان شدیم و صاحبان شرکت طوری با ما رفتار کردند که انگار ما به آنها بدهکار هستیم.
وی با بیان اینکه حتی سختی کار و بیمه بیکاری هم نداریم، افزود: اگر اعتراضی هم میکنیم میگویند؛ هر کس دلش میخواه کار کند و هر کس هم دوست ندارد به کار ادامه ندهد و ما هم میگوییم حداقل تکلیف حقوق معوقه ما را مشخص کنند.
این کارگر توضیح داد: کارفرمایان میگویند که مشکلات اقتصادی دولت و عدم حمایت از صنعتگران و سرمایه گذاران موجب عدم پرداخت حقوقها شده است اما ما هم کارگر هستیم و روزانه با حقوقی که دریافت میکنیم باید زندگی خود را اداره کنیم.
وی با بیان اینکه این شرکت حدود ۸۰ نفر پرسنل داشته و همه تا سقف ۶ الی ۷ میلیون طلبکار هستند، افزود: از ما قراردادهای سفید میگیرند یعنی هر وقت که بخواهند همان روز را تاریخ زده و ما را اخراج میکنند.
یکی دیگر از کارگران با اشاره به اینکه در این مدت فقط وعده و وعید شنیدهایم گفت: وقتی که کار میکنم اما نمیتوانم حتی یک عدد نان برای خانواده خود بخریم ، این کار کردن چه ارزشی دارد؟ هم خودم آسیب روحی میبینم و هم خانوادهام در شرایط سختی به سر میبرند.
وی اضافه کرد: یکی از فرزندانم بعد از چند ترم گذراندن دانشگاه به خاطر مشکلات مالی، نتوانستیم هزینه ادامه تحصیلش را فراهم کنیم و الان ترک تحصیل کرده و بیکار است.
کارگر دیگری که در این شرکت آسفالت کار بوده و در حال حاضر از کار تعلیق شده، اظهار کرد: از سال ۸۰ در این شرکت کار میکنم و چند روزی است که بیکار شدهام و حدود ۱۵ نفر از کارگران جدید را اخراج کردهاند.
وی علت عدم پرداخت حقوق را اینگونه بیان کرد: پیمانکاران این شرکت در قبال پروژههایی که برای راه و شهرسازی و دولت انجام دادهاند هنوز پولی دریافت نکرده لذا نمیتوانند حقوق کارگرانشان را بپردازند.
این کارگر با اشاره به اینکه یک خانواده ۶ نفره است، تشریح کرد: در این مدت با قرض کردن از دیگران امورات زندگی خود را گذراندهایم و حتی شده با نان خالی شکم فرزندانم را سیر کردهام.
کاردانان عمارت واقع در استان قزوین و شهرستان کلیه شهرستانها در صنف خدمات پیمانکار و در زمینه بانک اطلاعات پیمانکاران ساختمان آماده ارائه خدمات به شما همشهریان عزیز شهرستان کلیه شهرستانها می باشد.
کار و زندگی در نقطه صفر دریایی
٥٠ ساله است و ٥ سر عائله دارد. لردگانی است و برای بازگشت به خانهاش راهی طولانی طی میکند. وقتی که وارد اتاقش شدیم در حال تماشای تلویزیون بود. میگوید تنها تفریحش تماشای تلویزیون است. بر خلاف اینکه تصور میکردم به خاطر شرایط آب و هوا و دوری از خانواده و حساس بودن شغل، حقوق خوبی میگیرند، متوجه میشوم که اصلاً اینطور نیست. حقوق اردشیری با اضافه کاری و چیزهای دیگر حدود ٢ میلیون و خردهای میشود. اگر فیش حقوقیاش را نمیدیدم باورم نمیشد.
صبح زود به جزیره کوچک لاوان در نزدیکی تنگه هرمز میرسیم، از اینجا هم باید مسیری نزدیک به١٥٠ کیلومتر را با کشتی طی کنیم تا برسیم به سکوی نفتی سلمان. از پهلو گرفتن کشتیهای بزرگ و کوچک کنار آبهای امن جزیره میشود فهمید نباید به دریا زد. مهندسان و تکنیسینهایی که باید خودشان را به سکو برسانند در فکر بالگردی هستند تا شاید بتواند در این هوای ناسازگار پرواز کند.
بالگرد فقط میتواند ١٠ نفر را سوار کند. من و عکاس روزنامه، جزو فهرست نهایی هستیم. بقیه هم باید بمانند تا فردا که دریا آرام بگیرد و با کشتی راهی شوند. رئیس سکوپیش از سوار شدن به شوخی میگوید: «بالگردهای «بل» شرکت نفت فلات قاره به پیکان تهران «ق» معروف هستند، عمرشان را کردهاند و معلوم نیست چه زمانی بیفتند! ما که پیش از سوار شدن شربت شهادت مینوشیم».
البته شوخی رئیس سکو چندان هم بیراه نیست. این شوخی را پیش از این هم با لحنی جدیتر از کارکنان شرکت نفت شنیدهام. کاپیتان توضیحات کوتاهی میدهد که اگر خدای ناکرده بالگرد دچار نقص فنی شد و به دریا افتادیم، خونسردیمان را حفظ کنیم و اینکه چطور از قایق و جلیقه نجات تا سر رسیدن کمک برای کنترل وضعیت استفاده کنیم و… همین ابتدای سفر کاملاً ته دلمان خالی میشود. با این هوای خراب و بالگرد پیر دل به دریا میزنیم. هرچه بادا باد.
تکانهای بالگرد موقع پرواز روی موجهای بیقرار نفس را بند میآورد. بالاخره یک ساعت بعد به منطقه مشترک نقتی یا همان نوار صفر مرزی میرسیم. چاههای نفت و سکوهای سلمان نفتی و گازی و سکوی «ابوالبخوش» امارات زیر پایمان است. آتش فلرها تنها رنگی است که در این صحنه آبی تمام نشدنی خودنمایی میکند. بالگرد دور میزند و رو به سمت وزش باد، روی سکو آرام میگیرد. سازهای بزرگ به اندازه یک پتروپالایشگاه اما در دل آب.
هنوز از پد فرود بالگرد پایین نیامده، مسئول ایمنی سکو چند دقیقهای برایمان کلاس توجیهی میگذارد؛ اینکه باید کلاه ایمنی به سر بگذاریم، از فلاش تلفن همراه و دوربین در زمان تاریکی استفاده نکنیم چون سنسورها به نور فلاش حساس هستند و اگر چنین نوری را جذب کنند، سیستم خطر به کار میافتد و تولید متوقف میشود و مهمتر از همه اینکه اگر سکو در وضعیت خطر قرار گرفت و دستور ترک گرفته شد، باید خودمان را به قایق شماره ٢ کنار سازه برسانیم و… دقایقی بعد از کلاس توجیهی، چند مهندس که لباسشان پر از لکههای نفتی است وارد دفتر رئیس میشوند و درباره نشت یکی از لولهها گزارش میدهند. همراه با مهندسان و رئیس به سوی محل نشت نفت میرویم. یکی از لولهها سوراخ شده و تکنیسینها در حال برطرف کردن مشکل هستند. بوی نفت و بویی شبیه به آهن زنگ زده و از آن بدتر بویی شبیه به تخم مرغ گندیده که بعد میفهمیم اکسیدگوگرد است، نمیگذارد به راحتی نفس بکشیم. بویی که برای آدمهای اینجا عادی است؛ بوی توسعه. مهندس رضایی، مسئول ایمنی سکو میگوید این هنوز اول کار است! به گفته او وظایف روی سکو به ٣ بخش تقسیم میشود؛ مدیریت بهرهبرداری، نگهداری و تعمیرات تأسیسات و خطوط لوله و خدمات.
گشتی روی بزرگترین سکوی خاورمیانه
برای کسی که نخستین بار پایش را روی سکو میگذارد راه رفتن مشکل است. تنها حفاظی که روی سکوست نردههای زرد رنگی است که چندان مانع افتادن در دریا نمیشود. اگر کسی حواسش نباشد و پایش بلغزد کار تمام است. ماهم با احتیاط کامل قدم بر میداریم تا به واحد مکانیک برسیم. در این واحد چند تکنیسین و مهندس در حال ساخت قطعهای برای یکی از توربینهای تولید برق هستند. از مهندس علی عسگری، مکانیک ارشد واحد تعمیرات درباره کارشان میپرسم. در حال قلاویز کردن میگوید: «ما تمام قطعات مکانیکی را که به مشکل برخوردهاند یا مستهلک شدهاند تعمیر میکنیم. جوشکاری، تراشکاری و یا ساخت قطعاتی که به آنها نیاز فوری داریم. زمان تحریم خیلی از قطعاتی را که خراب میشدند همینجا ساختیم، زمان زیادی نداریم تا قطعهای را سفارش بدهیم. کار نباید روی زمین بماند. در میدان مشترک اگر لحظهای تولید متوقف شود، برداشت شرکت خارجی مقابلمان دو برابر میشود».
عسگری اهل ابهر است، جزو کارکنان طرح اقماری. یعنی کسانی که ٢ هفته روی سکو میمانند و ٢ هفته برای استراحت به شهرشان برمیگردند. او درباره مشکلات کار و دوری از خانوادهاش میگوید: «نزدیک ١٥ سال است روی سکوی سلمان مشغول به کارم، هر روز بین ١٢ تا ١٦ ساعت کار میکنیم و گاهی اگر نیاز باشد شبها در کارگاه میمانیم تا کار عقب نیفتد. اما ٢ هفتهای که به خانه میرویم تا چشم روی هم میگذاریم زمان تمام میشود و باید برگردیم. همکارانم از شهرهای دور و نزدیک میآیند. وقتی سرکارند دلشان با خانوادههایشان است و مدام دلهره دارند مبادا اتفاقی برایشان بیفتد. پروازها روزهای یکشنبه و چهارشنبه است. از طرفی از سکو تا لاوان با کشتی ٦ ساعت و با بالگرد – اگر باشد- یکساعت راه است. این درحالی است که آسمان و دریا هم خراب نباشد. معمولاً برای تک تک آدمهای سکو مشکلاتی بوجود آمده که باید برمیگشتهاند خانه ولی به خاطر بدی آب و هوا یک هفته روی سکو منتظر ماندهاند».
عبدالله عالی پور ٥٩ ساله، تکنیسین واحد مکانیک که ٣٩ سال است روی دریا کار میکند و یکی از قدیمیترین کارکنان سکوی سلمان است و تا چند ماه دیگر بازنشسته میشود درباره وضعیت کار روی سکو میگوید: «ای کاش برای گزارش تابستان اینجا میآمدید تا متوجه شوید ما در چه وضعیت غیرقابل تحملی کار میکنیم. تابستان رطوبت هوا آنقدر بالاست که نمیشود نفس کشید. بعضی وقتها زمین خیس خیس است و از سقف آب چکه میکند، رطوبت به ١٠٠ درصد هم میرسد. اصلاً خانوادههایمان هم نمیدانند کجا و با چه وضعیتی کار میکنیم. گاهی مشکلی توی خانه پیش میآید و هر لحظه ماندن روی سکو یکسال تمام میشود».
روی سکو مهندس و تکنیسین و کارگر ساده لباس کار به تن دارند و هر کاری از دستشان برمیآید انجام میدهند. اینجا همه یک هدف مشترک دارند؛ برداشت از میدان مشترک بدون لحظهای توقف. اگر اتفاقی بیفتد و جایی از کار بلنگد فرقی نمیکند که مهندس باشی یا کارگر، هرکه باشی دست به آچار میشوی. مهندس ارشد نمیگوید من مسئول فلان بخش هستم و درشأن من نیست جوشکاری کنم؛ همه دست به دست میدهند کار روی زمین نماند. این بخشی از حرفهای مهندس محمد مهدی واقف، مسئول تعمیرات مکانیک عمومی است که ٢٧ سال از زندگی کاریاش را روی سکوی سلمان گذرانده است.
مهندس واقف می گویداز شما انتظار داریم حرفهای بچهها را مو به مو بنویسید و چیزی که اینجا میبینید بدون هیچ کم و کاستی منتشر کنید. کسی که در تهران یا شهر دیگری کار میکند چیز زیادی از کار و زندگی روی سکوی نفتی نمیداند، فکر میکنند شرکت نفتیها روی یک سکوی شیک و پیک ایستادهاند و لولهای هم از داخل چاه، نفت را بیرون میکشد، اینها هم پولش را میشمارند. خیلی دوست داریم یکی از همین مسئولان یک روز تابستان بیاید روی سکو و تلاش بچهها را ببیند و وضعیت آب و هوا را از نزدیک لمس کند و ببیند ما با چه زحمتی نفت را از زیر دریا بیرون میکشیم. گذشته از همه این مشکلات باید بگویم استرس ما خیلی بیشتر از کسانی است که در شهر خودشان کار میکنند، وقتی تلفن بیگاهی از خانه زده میشود قلبمان به تپش میافتد که نکند خدای ناکرده اتفاق بدی افتاده باشد. کسی مریض یا زبانم لال فوت نشده باشد! هزار تا فکر و خیال در ذهن آدم میچرخد. همین چند سال پیش خواهرم زنگ زد که پدرم سکته مغزی کرده و خودت را سریع برسان تهران. دریا آنقدر مواج بود که چند روز روی سکو ماندم به انتظار اینکه هوا کمی بهتر شود و بالگردی مرا به خشکی برساند. این چیزهایی که گفتم تنها بخشی از مشکلات ماست، آنهایی که نتوانستند تحمل کنند یا استعفا دادند یا اینکه به قسمت دیگری منتقل شدند.
شغلی با هزاران دغدغه
آدمهای سکو هر کدام حکایتی دارند شنیدنی. از جمله مهندس علیرضا اوجی، مسئول اتاق کنترل سلمان که دقیقه ٩٠ به مراسم عروسی خودش رسیده. اوجی پیش از اینکه خاطرهاش را تعریف کند، کمی از مسئولیت بخش کنترل میگوید: «مغز سکو، اتاق کنترل است. تمام پیامهایی که از همه بخشهای تأسیسات ارسال میشود، توسط دستگاههای الکترونیکی، پردازش میشود و با توجه به اعداد و ارقامی که بهدست میآید، اپراتور تصمیم میگیرد که مثلاً فشار کدام خط لوله را کم یا زیاد کند. باید بگویم تمام افرادی که در این بخش کار میکنند بدون لحظهای استراحت پشت مانیتورهایشان نشستهاند و در صورت نیاز برای استراحت باید اپراتور دیگری بدون لحظهای معطلی پشت سیستم بنشیند. در نهایت هر مشکلی که در بهرهبرداری، انتقال و تأسیسات وجود داشته باشد، رصد میشود و در کوتاهترین زمان ممکن برطرف میشود.
و اما ماجرای عروسیام. چند سالی بیشتر سابقه حضور روی سکو را نداشتم که خانواده برایم آستین بالا زدند. قرار بود یک هفته مانده به مراسم عروسی، مرخصی بگیرم و برگردم شیراز ولی از شانس دریا و آسمان به هم ریخت. هیچ جوره نمیتوانستم برگردم. خانوادهام مدام زنگ میزدند و خودم هم فکر میکردم اگر نرسم چه آبروریزی میشود! به هر حال روز هفتم کمی هوا بهتر شد و بالگرد روی سکو آمد و برگشتم لاوان. پرواز پالایشگاه به شیراز را چند دقیقه برایم نگه داشته بودند و به مسافران هم ماجرا را گفته بودند. وقتی سوار شدم همه به من خیره شده بودند؛ یکی میگفت بیچاره عروس، آن یکی میگفت چه شانس بدی دارد و… در نهایت و در اوج ناامیدی خانواده، ٢ ساعت مانده به مراسم عروسی خودم را رساندم.» حضور ما روی سکو و تهیه گزارش از فعالیتهای کارکنان آنها را سر شوق آورده، میگویند خوشحال هستند از روزنامه کسی آمده تا مشکلات و واقعیتها را ببیند و دردهایشان را بشنود. از طرف دیگر برنامه روزمرهشان را هم به هم ریختهایم و برایشان یک جور تنوع شدهایم. مهندس محمدرضا ایمانی، رئیس کل تعمیرات خاطرات جالبی از چند دهه پیش سکو دارد: «٢٠-٣٠ سال پیش وضعیت اینطور نبود که تلفن همراه باشد یا توی هر اتاق تلویزیون ١٤ اینچ گذاشته باشند. این مجموعه با همه بزرگیاش یک تلویزیون بیشتر نداشت که برایش یک اتاق مخصوص داشتیم. شبها همه توی این اتاق جمع میشدند که فلان سریال را ببینند. از آن مهمتر تلفن بود. یک خط تلفن داشتیم و هر نفر میتوانست فقط هفتهای یکبار به خانوادهاش زنگ بزند. ولی حالا وضعیت بهتر از گذشته است، تلفن همراه کار را راحتتر کرده ولی گاهی هم دردسر است. مثلاً اتفاق کوچکی میافتد و زنگ میزنند میگویند. آنجا ماجرا حل شده ولی اینطرف فکر و خیال ول کن آدم نیست».
ایمانی هم مثل بقیه از مشکلات طرح اقماری میگوید: «دوری از خانواده و اینکه در ماه فقط ١٤ روز میتوانیم خانه باشیم مشکلاتی را برایمان بوجود میآورد؛ مثلاً وقتی بچههایمان بزرگ میشوند و به نوجوانی میرسند چون سایه پدر بالای سرشان نیست دیگر از مادرشان حرف شنوی ندارند. از طرفی وقتی پدر بعد از ٢ هفته به خانه برمیگردد با بچههایش دچار تنش میشود. این اتفاق در دوران بازنشستگی خیلی جدیتر است. پدری که ٣٠-٤٠ سال روی سکو کار کرده و آدم منظمی بوده گاهی اوقات نمیتواند شرایط خانه و بچههایش را تحمل کند و اغلب دچار افسردگی میشود.»
هوا رو به تاریکی است ولی نور مشعل فلرها هنوز آسمان را روشن نگه داشتهاند. چیزی به شام نمانده، رستوران در طبقه اول ساختمان اداری است. البته ساختمانهای اینجا با ساختمانهای شهری فرق میکند، سازههای سکو فلزی و صنعتیاند و اینجا خبری از خاک و سیمان و گچ و آجر نیست. انگار کانتینر تریلر را روی هم سوار کردهاند و رنگ سفیدی هم به آنها زدهاند. ابعاد اتاقها هم کوچکتر از ٦ متر است. هر چه باشد اینجا سکوست. سازهای فلزی در 150 کیلومتری جزیره لاوان. همراه با افسر ایمنی وارد آشپزخانه میشویم. سرآشپز و چند آشپز دیگر در حال تدارک شام هستند. یکی ماهی سرخ میکند و دیگری برنج را آماده میکند و بقیه هم سالاد و ماست را روی میز غذا میچینند. همه چیز تر و تمیز و بدون عیب و نقص. محمد ربیعه سرآشپز سکو با لباس یکدست سفید و کلاه استوانهای، بیشباهت به سرآشپزهای فرانسوی نیست. از او درباره کیفیت غذا روی سکو میپرسم، البته تا یادم نرفته بگویم او اهل آبادان است و پر از انرژی: «شرایط سکو با همه جا فرق میکند، مواد غذایی که استفاده میکنیم با کشتی یا بالگرد به سکو میآید، سعی میکنیم بهترین مواد غذایی را سفارش بدهیم. سکو به خاطر محدودیت فضا، امکانات رفاهی خاصی برای کارکنان ندارد. پس بهترین تفریح و تنها تفریح آدمهای سکو رستوران است. ما سعی میکنیم با استفاده از مواد غذایی رنگی مانند سبزیجات و شکل دادن به آنها تا حدی انرژی و شادابی را به همکارانمان برگردانیم».
ساعت نزدیک ٧ است و کم کم سر و کله همه آدمهایی که امروز دیدهام پیدا میشود. همه بشقاب و قاشق و چنگال به دست؛ اول سالاد بعد غذا. طولی نمیکشد که صندلیهای رستوران کوچک پر میشود از آدمهایی که امروز شاهد کار سختشان بودهام. خیلی طول نمیکشد که بفهمم رستوران فقط جایی برای غذا خوردن نیست، بلکه جایی است برای دورهم نشینی و گفتن و خندیدن و فرار از دلتنگیها.
از رستوران تا محل استراحت کارکنان فقط چند پله فاصله است. در را که باز کنیم، راهروی دراز و کم عرض مسیر را نشانمان میدهد. جلوی اتاقها کفشها جفت شدهاند. یعنی آنهایی که شیفتشان تمام شده برگشتهاند برای استراحت. در میزنم و وارد یکی از اتاقها میشوم. اتاقی که بیشتر از ٦ متر مساحت ندارد و دوسوم آن را تخت و کمدها گرفتهاند؛ ٤تخت و ٤ کمد. جا برای دراز کردن پا هم نیست. کسی که میخواهد تلویزیون ببیند یا باید روی تختش دراز بکشد یا اینکه پاهایش را جمع کند و پایین بنشیند. همه اتاقها همین شکلی هستند و درست با همین عرض و طول. فرقی هم نمیکند مهندس باشی یا اپراتور یا کارگر خدماتی؛ امکانات برای همه یکی است. اتاقی که ما آمدهایم فعلاً یکی از ساکنانش حضور دارد، فرجالله اردشیری لردجانی که ١٠ سال است روی چاههای نفتی کار میکند. ٥٠ ساله است و ٥ سر عائله دارد. لردگانی است و برای بازگشت به خانهاش راهی طولانی طی میکند. وقتی که وارد اتاقش شدیم در حال تماشای تلویزیون بود. میگوید تنها تفریحش تماشای تلویزیون است. بر خلاف اینکه تصور میکردم به خاطر شرایط آب و هوا و دوری از خانواده و حساس بودن شغل، حقوق خوبی میگیرند، متوجه میشوم که اصلاً اینطور نیست. حقوق اردشیری با اضافه کاری و چیزهای دیگر حدود ٢ میلیون و خردهای میشود. اگر فیش حقوقیاش را نمیدیدم باورم نمیشد. وقتی از او میپرسم که چرا اینقدر کم؟ میگوید: «حقوقم راضیکننده نیست ولی خدا را شکر میکنم که میتوانم نان حلالی برای خانوادهام ببرم. آنها هم امیدشان بعد از خدا به من است».
از او خداحافظی میکنم ولی درددلهایش کاملاً ذهنم را مشغول کرده. موقع استراحت، بعضیها در صف حمام هستند و چند نفری هم توی اتاق بیلیارد بازی میکنند و سن و سالدارها هم بیرون ساختمان روبهروی دریا ایستادهاند؛ خاطره میگویند و ماهی میگیرند. در این هوای طوفانی فعلاً دو ماهی تک خال دشت کردهاند.
من و عکاس قرار نیست امشب را استراحت کنیم؛ هر جایی که سرک میکشیم شیفت دوم را بیدار میبینیم و در حال کار. واقعاً کار کردن روی سکو برای یک لحظه هم متوقف نمیشود. ساعت از ٥ صبح گذشته که سرزده و مانند بازرسها وارد اتاق مهندس یزدان پناه، رئیس سکو میشویم. سرگرم بررسی گزارشهای ٢٤ساعت گذشته مرکز تعمیرات و بهرهبرداری است. آمارها را با چند روز پیش تطبیق میدهد تا ببیند تولید کاهش داشته یا افزایش. بررسیها نشان از افزایش دارد.
مهندس هم درباره کار روی سکو و مشکلات کارکنان طرح اقماری حرفهایی دارد که شنیدنی است: «کار کردن روی سکوهای نفتی برای خیلیها غیرقابل درک و تحمل است و اغلب درک دقیقی از کارکنان ما ندارند و اینکه افراد اینجا با چه شرایط روحی و روانی و جسمی کار میکنند. من بارها گفتهام و حتی صاحبان فن هم میدانند کار کردن روی سکو مانند کار کردن روی بمبی است که هر آن احتمال دارد منفجر شود. حساب کنید لولههای گازی که از سکو به چاههای نفت تزریق میشود حدود ٢ هزار و ٥٠٠ پیاسآی فشار دارد و اگر یکی از همین لولهها به اندازه نوک سوزن نشتی پیدا کند، ممکن است کل سکو روی هوا برود. استنشاق همین گاز حتی برای چند ثانیه باعث مرگ میشود. صدای سوت انتقال گاز در لولهها به مرور به شنوایی آسیب میرساند، حتی گوشیها هم برای پیشگیری مؤثر نیستند».
وی درباره مشکلات دیگر کارکنان طرح اقماری سکوهای نفتی و گازی میگوید: «گذشته از همه مشکلاتی که وجود دارد و همکارانم گفتهاند، به نظرم کسی که دور از خانه و خانوادهاش کار میکند و توانسته سالهای سال با این مشکل کنار بیاید، پشتیبان خوبی دارد. همسران ما پشتیبان خوبی هستند و در غیابمان توانستهاند خانه را مدیریت کنند و برای فرزندانمان هم مادر هستند هم پدر. اگر همسر نتواند از پس مشکلات بربیاید شوهرش نمیتواند در چنین شرایطی تاب بیاورد و مجبور به بازگشت میشود. چنانچه در طول سالهای گذشته برخی همکاران درخواست انتقال دادند و به شهر خودشان بازگشتند.
اما گلایه دیگری هم دارم که دغدغه همه کسانی است که اینجا کار میکنند. خیلیها تصور میکنند ما در شرکت نفت حقوقهای نجومی میگیریم ولی اصلاً اینطور نیست. تفاوت حقوق ما نسبت به کسانی که روی خشکی یا شهرهای بزرگ کار میکنند در بدی آب و هوا و شرایط سخت کاری است. اگر بشود دوری از خانواده و استرسی را که بچهها تحمل میکنند هم محاسبه کرد، میشود گفت ارزشی ندارد. هنوز پس از چندین سال وامی که به ما میدهند همان ١٥ میلیون است. این در حالی است که همرتبههای ما در شرکتهای دیگر داخلی و خارجی، خیلی بیشتر از ما حقوق میگیرند».
ساعت ٩ و ٤٥ دقیقه صبح است و بالگرد «تهران ق» یا به قول بچههای سکو «پیکان ب» دنبالمان آمده. دقیقاً ٢٤ ساعت با کارکنان سکو زندگی کردیم؛ حرفها و مشکلاتشان را شنیدیم و حالا زمان رفتن است یا بهتر که بگویم زمان فرار. فرار از سوت تیز تزریق گاز و آتش فلرها و آهن سرد و امواج بیقرار..
بخش هایی از دوگزارش روزنامه ایران بتاریخ26و27دی
تجمع اعتراضی ساکنین شهرک سرآسیاب نسبت به عدم ارائه خدمات شهری در فرمانداری لنده!
جمعی از ساکنین شهرک سرآسیاب(پشت دامپزشکی) با تجمع در فرمانداری شهرستان لنده خواستار رفع سریع مشکلات خدماتی و رفاهی خود شدند.
به گزارش منابع خبری محلی، شهرک سرآسیاب از جمله شهرک های الحاقی اداره بنیاد مسکن شهرستان به بدنه شهری است که چندین سال است که نه شهرداری می تواند به آنان خدمات رسانی کند و نه بنیاد مسکن حاضر است در این شهرک خدمات ارائه دهد، از این رو مردم این شهرک با حضور و تجمع در فرمانداری شهرستان لنده خواستار رفع مشکلات خود از سوی فرمانداری شدند.
مهمترین مطالبات مردم در این تجمع ارائه خدمات شهری از قبیل جدول گذاری، آسفالت و تعریض و بازگشایی خیابان ها و کوچه ها، گازکشی به برخی از مناطق این شهرک علی رغم جانمایی شاه لوله گاز، ارائه خدمات بهداشتی، جابجایی تیرهای برق در مسیر خیابان ها و کوچه ها، ساماندهی برای خروج دام از این شهرک، عدم اجرای نقشه طرح هادی از سوی اداره بنیاد مسکن، گرفتن هزینه 150هزار ریالی بابت زمین به ازای هر مترتوسط بنیاد مسکن، عدم ارائه خدمات از سوی بنیاد مسکن و عدم بهره مندی از جاده مناسب تا سطح شهر از مهمترین مطالبات مطرح شده از سوی تجمع کنندگان است.
در این سالها تنها خدماتی که شهرک سرآسیاب لنده(پشت دامپزشکی) شده است چندین تیر برق و لوله کشی آبی بوده است که به صورت سطحی و با کمتر از 20سانتی متر زیر زمین صورت گرفته بود که با اولین تردد خودروها آسیب جدی می دید.
که پس از تجمع و درخواست های مکرر آنان خواستار رسیدگی فوری از سوی فرماندارشهرستان لنده بودند که دارا کریمی فرماندار شهرستان لنده با حضور در جمع تجمع کنندگان اظهارکرد: بدون شک مطالبات مردم شهرک سرآسیاب به حق و کاملاً قانونی است.
قابل یادآوری است که چندین سال است که رشد سریع جمعیت مهاجر به شهرلنده از روستاهای اقماری به گونه ای شتاب گرفت که در شهرک سرآسیاب این شهر هم اکنون جمعیتی بالای 500خانوار ساکن هستند و این در حالی است که از توسعه شهری کمترین سهم را داشته اند.
تغییر کاربری زمین های کشاورزی، تعرضات گسترده به منابع ملی و عدم مسئولیت پذیری و خدمات دهی بنیاد مسکن در این روستا به وضوح روشن است.
شهرکی که از داشتن خیابان، آب ،گاز و جدول مناسب محروم و فعلا به علت عدم توجه به زیرساخت های شهری و توسعه ای فاصله های کهکشانی دارد.
اصلی ترین متولی ساخت و ساز درشهرک سرآسیاب لنده بنیاد مسکن بوده که متاسفانه به علت عدم نظارت و عدم توجه به زیرساخت های شهری و عمرانی این شهرک به حال خود رها شده بود و هرخانواری تنها با پرداخت بهاء زمین خویش بدون توجه به نقشه طرح هادی اقدام به ساخت کرده اند که امروز با مشکلات زیادی از جمله عدم رعایت حریم خیابان روبرو شده اند و باید بخش های از منزل خود را تخریب کنند.
تجمع اعتراض آمیز زنان مقابل پارک بانوان منظریه رشت!
روز گذشته26دی، جمعی از زنان در اعتراض به تغییر کاربری و ایجاد بازارچه در بخشی از پارک بانوان این شهر رشت اعتراض کردند.
به گزارش منابع محلی،حدود ۵۰ نفر از بانوان رشتی روز گذشته در اعتراض به تغییر کاربری و ایجاد بازارچه در بخشی از پارک بانوان این شهر رشت اعتراض و تجمع کردند.
برخی از این معترضان مدعی بودند، پارک بانوان، تنها پارکی در شهر رشت است که بانوان در آن بدون حضور آقایان ورزش می کنند و از شهردار رشت خواستند جلوی ساخت بازارچه صنایع دستی در این پارک را بگیرد.
مدیر عامل سازمان عمران و بازآفرینی شهرداری رشت در این خصوص گفت : فقط بانوان می توانند در غرفه های بازارچه صنایع دستی که در پارک بانوان ساخته می شود فعالیت کنند و نگران فعالیت مردان در بازارچه صنایع دستی پارک بانوان نباشند .
جان باختن7ومصدومیت260کارگربراثرحوادث کاری در استان کهگیلویه وبویراحمد طی سال جاری!
در نه ماه نخست سال جاري در استان کهگیلویه وبویراحمد7کارگربراثرحوادث کاری جانشان را ازدست دادند و260کارگرمصدوم شدند.
به گزارش 27دی روابط عمومي پزشكي قانوني استان کهگیلویه وبویراحمد، آمار متوفيات ناشي از حوادث كار در نه ماهه امسال 7 نفر بوده كه در مدت مشابه در سال گذشته نیز 7 مورد بوده است. از تعداد 7 نفر فوت در اثر حادثه کار امسال، 3 مورد در اثر اصابت جسم سخت، 2 مورد برق گرفتگی و 2 مورد سقوط از بلندی ثبت شده است.
همچنین آمار مصدومين ناشي از حوادث كار در نه ماه امسال تعداد 260 نفر بوده است. از اين تعداد 26 نفر زن و 234 نفر مرد بوده اند. اين آمار در مدت زمان مشابه در سال94 تعداد 314 نفر بوده كه كاهش 17.19 درصدي داشته است.
مرگ خاموش 4کارگر ساختمانی در دماوند!
نشت گاز در دماوند جان چهار کارگر ساختمانی را گرفت.
به گزارش27دی رکنا، سرهنگ محمدحسن محمدی، رئیس پلیس دماوند در تشریح جزئیات این خبر گفت: پنج کارگر تبعه افغانستان و پاکستان در ساختمان نیمهکارهای واقع در روستای وادان بخش مرکزی شهرستان دماوند مشغول کار بوده که شب گذشته به علت نشت گاز منواکسید کربن دچار خفگی شدند.
وی افزود: این حادثه به مرکز فوریت های پلیسی اطلاع داده شد که بلافاصله عوامل انتظامی و امدادی به محل اعزام و با پیکر بیجان سه کارگر مواجه شدند.
محمدی خاطرنشان کرد: همچنین دو کارگر دیگر توسط عوامل امدادی به بیمارستان اعزام شدند که متاسفانه نفر چهارم نیز در بیمارستان فوت و نفر دیگر تحت مراقبت های ویژه بستری است.
فوت یک کارگر شرکت نفت ایرانول براثر سوختگی ناشی از حادثه کار
منابع خبری از فوت یک کارگر شرکت نفت ایرانول در منطقه شهرری تهران براثر حادثه ناشی از کار خبر میدهند.
به گزارش27دی ایلنا،برپایه این اطلاعات، ظاهرا کارگر مورد نظر تا روز چهارشنبه گذشته (22 دیماه) در شرکت ایرانول مشغول کار بوده است که بعد از جراحت براثر حادثه کار به بیمارستان مطهری منتقل میشود.
گفته میشود وی هنگام کار با دستگاه حلال اتانول، دچار سوختگی شده و در نهایت براثر عوارض سوختگی بر روی تخت بیمارستان جان خود را از دست میدهد.
یادآوری:شركت ملي نفت ايران در راستاي خصوصي سازي شرکتهاي دولتي ، واحد های روغن سازی پالایشگاههای تهران و آبادان را به سازمان تامين اجتماعي، صندوق بازنشستگی کشوری و آستان قدس رضوي واگذار نموده است كه اين واگذاري منجر به تاسيس شركت نفت ايرانول در 11 آذرماه سال 1381 گرديد و در بهمن سال 1391 سهام این شرکت در فرابورس پذیرفته و عرضه شد. شرکت نفت ایرانول اکنون در سه بخش پالایشگاه روغن سازی تهران ، پالایشگاه روغن سازی آبادان و مجتمع ظرف سازی و بسته بندی به فعالیت خود ادامه می دهد.
یکی از دو پالایشگاه شرکت نفت ایرانول و مجهزترین واحد روغن سازی موجود در کشور می باشد که در جاده قدیم تهران – قم و در مجاورت شرکت پالایش نفت تهران قرار گرفته است و طراحی پایه آن توسط شرکت LUMMUS انجام گرفته است. واحد روغن سازی پالایشگاه تهران با داشتن واحدهای آسفالت گیری توسط پروپان و هیدروژناسیون (تصفیه با هیدروژن) پیشرفته ترین و مجهزترین واحد روغن سازی کشور می باشد. وجود واحد تصفیه با هیدروژن این واحد را قادر می سازد تا انواع روغن های خودرویی و صنعتی با کیفیت بسیار بالا را که در سایر واحدهای روغن سازی کشور امکان تولید آنها وجود ندارد را تولید نماید. این واحد، تنها تولید کننده برایت استاک در کشور می باشد. شرکت نفت ایرانول پیشرو در تولید انواع روغنهای پایه، روغن موتور و صنعتی، اسلاک واکس، فورفورال اکستراکت، پترولاتوم، برایت استاک در ایران است. روغنهای هیدرولیک، دنده صنعتی، توربین، کمپرسور، گردشی، روغنهای انتقال حرارت و … از جمله روغن های صنعتی تولیدی این شرکت می باشد.
مجتمع ظرفسازی و بسته بندی ایرانول در سال 1377 توسط سازمان خدمات و پشتیبانی صنعت نفت به منظور ساخت ظرف های پلاستیکی و مظروف سازی مواد نفتی تأسیس گردید. ماشین آلات مربوطه سال 1378 به ایران حمل و در محل کارخانه واقع در بلوار پژوهشگاه صنعت نفت جنب انبارهای نفتی ری نصب گردید. کلیه ماشین آلات ساخت کشور ایتالیا بوده و دارای سیستم کنترل اتوماتیک می باشد. این سیستم قابلیت های مختلفی را در بهره برداری از ماشین آلات به وجود آورده است. در سال 1380 بقیه دستگاه ها نیز توسط متخصصان کارخانه و تکنسین های ایتالیایی راه اندازی گردید. اکنون با در اختیار داشتن مدرنترین تجهیزات ساخت انواع ظروف پلاستیکی یک تا چهار لیتری در شکل های مختلف با قابلیت چاپ روی بدنه ظرف (I.L.M) و همچنین سیستم کاملاً اتوماتیک پرکنی و بسته بندی، تنها خط کامل تولید و بسته بندی ظروف پلاستیکی در ایران می باشد و می تواند پاسخگوی نیاز داخلی یا صادرات به خارج از کشور باشد. این مجتمع دارای تجهیزات ساخت و مظروفسازی محصولات ضد یخ میباشد. لازم بذکر است این مجتمع دارای مزیت دسترسی به خط ریلی می باشد.