اخباروگزارشات کارگری10دی1395

0
999

آخرین خبراز بهنام ابراهیم زاده

روز دوشنبه 6 دی ماه پدرم بهنام ابراهیم زاده به بند 10 سوئیت 35 ( سوئیت در بسته ) منتقل شد که همان روز تهدید به اعتصاب غذا کرد.

اما در‌پی درگیری و اقدام به خودکشی زندانیان سوئیت 33 پدرم به سالن 31 بند10 منتقل گردید.

پدرم دست به اعتصاب غذا نزده و فقط تهدید بوده امروز هم از سالن 31 با ما تماس‌گرفت.

منبع:پایگاه خبری خانواده بهنام ابراهیم زاده – 10دی

خبری اضطراری در مورد وضعیت بهنام ابراهیم زاده

بهنام ابراهیم زاده را وسیعا حمایت کنیم. این خبر را در همه جا انتشار دهیم

در روزهای اخیر به دلیل آنکه معاون داخلی زندان رجائی شهر کرج، بخاطر اخبار پخش شده در فضای مجازی مبنی بر اینکه برخی پرسنل زندان رجائی شهر در وارد کردن مواد مخدر و روان گردان شیشه به داخل زندان دست دارند، بهنام را احضار و او را تهدید میکنند که اگر نسبت به تکذیب این اخبار سریعا اقدام ننماید، بلایی به سر اوخواهند آورد که دیگر نام خودش را نیز به یاد نیاورد، بهنام اظهار بی اطلاعی کرده و حاضر به قبول این کار نمیشود. این زندانبان وحشی بهنام را به سوئیت شماره ۳۵ بند ۱۰ زندان رجائی شهر انتقال میدهد، یعنی همان اتاقی که وقتی زندانیانی که مرتکب قتل شده اند، قبل از اجرای حکم قصاص و در شب آخر عمرشان به این محل انتقال داده میشوند، که البته بسیار دیده شده است که چنین زندانیانی در آخرین لحظات عمرشان، به دلیل آنکه اجرای حکم قصاصشان به تاخیر بیافتد، مبادرت به ارتکاب قتلی جدید میشوند!!

و حتی پس از آنکه این زندانی سیاسی را اینچنین به چنین جای خطرناکی منتقل مینمایند، به هنگام اخذ آمار صبح گاهی سوئیت ۳۵ در مورخ ۷ دیماه ۱۳۹۵ افسر نگهبانی به نام ترابیان اقدام به تحریک زندانیان مرتکب قتل که خطرناک تلقی میشوند نموده و با جملاتی نظیر اینکه “شماها خاک خورده های این زندان هستید و به این شخص (بهنام) اجازه عرض اندام ندهید و او را کتک بزنید و مطمئن باشید که من پشت شما خواهم بود تا زیر سوال نروید” ، اما وقتی که امتناع کردن آنها را در این خصوص میبیند، وحشیانه شروع به فحاشی نسبت به شخص بهنام ابراهیم زاده و خانواده اش مینماید .

پس از گذشت ساعاتی، افسر نگهبانی اندرزگاه مجددا با احضار زندانیانی که ” شرور و قاتل آن سوئیت ” محسوب میشوند، نظیر حمید و بهنام بخشایش (دو زندانی برادر که مرتکب قتل هایی هم در خارج از زندان و هم در داخل زندان شده اند) را احضار و به آنها اعلام میکند که اگر نسبت به ضرب و شتم و حتی کشتن بهنام ابراهیم زاده اقدام کنند، نه تنها که آنها را در گزارش ماموران زندان، بعنوان ضاربین بهنام ابراهیم زاده معرفی نخواهد کرد، بلکه گزارش قتل این زندانی را طوری تنظیم خواهد کرد که گوئی او خودزنی کرده است.

این خبر به روشنی وضعیت اضطراری بهنام ابراهیم زاده و وضع زندانها را نشان میدهد. درخواست ما اینست که وسیعا خبر رسانی کنید. این خبر را به همه جا توییت کنید. خانواده بهنام را مورد گرمترین حمایت قرار دهید.

بهنام ابراهیم زاده یک فعال دفاع از حقوق کارگر، حقوق کودک و حقوق انسانهاست. او بخاطر مبارزاتش و با اتهاماتی امنیتی در زندان است. بهنام باید فورا آزاد شود. احکام صادر شده برای او باید فورا لغو شود. بهنام باید تحت درمان بیماریهایش قرار گیرد. این خبر هشدار دهنده است. از بهنام به هر شکل که میتوانید و با کارزاری گسترده حمایت و پشتیبانی کنید.

منبع:پایگاه خبری خانواده بهنام ابراهیم زاده – 7دی

بهنام ابراهیم زاده:در اعتراض به لایحه ضدکاری اصلاح قانون کار

لایحه “اصلاح قانون کار” لایحه تحمیل محرومیت بیشتر به ما کارگران و کل مردم است. لایحه کشیدن کار بیشتر از گرده کارگر و به حراج گذاشتن نیروی کارش است. لایحه گرفتن چماق اخراج بر روی سر کارگری است که اعتراضی دارد و من هم همصدا با همکارانم به این لایحه اعتراض دارم. من هم همصدا با همکارانم خواستار خارج شدن فوری این لایحه از دستور کار مجلس و پاسخگویی فوری به خواستهای برحق ما کارگران هستم.

در آخرین خبر رئیس کمیسیون اجتماعی از احتمال تصویب کلیت این لایحه خبر داد. اما ما کارگران این بردگی را قبول نمیکنیم. و همکاران من در سندیکای شرکت واحد، در اتحادیه آزاد کارگران ایران و در کارخانجات مختلف در آخرین اعتراضی که در مقابل مجلس اسلامی در ٢٥ آبان داشتند، اعلام کردند که اگر این لایحه از دستور مجلس خارج نشود، تحصن خواهند کرد. و من به این اتحا د و همبستگی همرزمانم درود میفرستم و اگر چه در زندانم ولی خود را همراه آنان میدانم.

یک تلاش لایحه اصلاح قانون کار، کنار زدن تعیین حداقل دستمزدها سالی یکبار و سپردن آن به قراردادهای فردی کارگران و متفرق کردن صف اعتراض ما کارگران است. در پاسخ به این موضوع ما کارگران باید متحد تر از هر سال بر سر خواست افزایش دستمزدهایمان تاکید کنیم. خصوصا اکنون که پایان سال ٩٥ است و موضوع تعیین حداقل دستمزدها در دستور قرار میگیرد، بار دیگر اعلام کنیم که دستمزد زیر خط فقر را نمی پذیریم. ما خواستار افزایش حداقل دستمزدها بالاتر از خط فقری است که خودشان اعلام کردند. یعنی بالای رقم سه میلیون و پانصد هزار تومان هستیم. ما همانظور که همکاران بازنشسته مان بیان کرده اند، درمان رایگان میخواهیم. ما همانطور که معلمان عزیز اعلام کرده اند تحصیل رایگان برای همه کودکان میخواهیم. ما نمیخواهیم کودکان ما از تحصیل خارج بمانند و کودک و کار خیابان باشند. ما خواهان امکانات کسب تحصیل برای همه کودکان هستیم.

خوشبختانه امروز صف ما کارگران، ما معلمان ، ما بازنشستگان و ما مردم محروم جامعه متحد تر از هر وقت است. ما با صف متحد مقابل تصویب لایحه اصلاح قانون کار می ایستیم و از زندگی و معیشتمان دفاع میکنیم.

بهنام ابراهیم زاده. زندانی رجایی شهر. دی ماه

منبع:پایگاه خبری خانواده بهنام ابراهیم زاده

بهنام ابراهیم زاده:در حمایت از خواستهای برحق زندانیان سیاسی در اعتصاب

بیش از یکماه است که از اعتصاب غذای آرش صادقی، مرتضی مرادپور، علی شریعی و سعید شیرزاد گذشت. و این وضعیت موجب نگرانی همه شده است. این جوانان صرفا به جرم ابراز عقایدشان و بیان خواستهای انسانی شان در زندانند و احکام سنگین زندان دارند. آنها به احکام سنگین زندان و زدن انگ امنیتی به مبارزاتشان در اعتراضند. من بهنام ابراهیم زاده فعال دفاع از حقوق کارگر، حقوق کودک و حقوق انسانها با احکام امنیتی ای چون اخلال در نظم و امنیت ملی شش سال است در زندانم و علیرغم تمام کردن ٥ سال حکم زندان اولم، دوباره به هفت سال و ده ماه محکوم شده ام، با تمام قدرت از اعتراض بر حق این جوانان دفاع میکنم. من بار دیگر بر پایان دادن به امنیتی کردن مبارزات کارگران، معلمان و فعالین اجتماعی تاکید میکنم. من خواستار لغو تمام احکام صادر شده با احکام امنیتی چون اخلال در نظم و امنیت ملی هستم. من خواستار باطل شدن احکام این جوانان و رسیدگی فوری به وضعیت آنها هستم. من خواستار لغو پرونده تشکیل شده برای خودم و برای همرزمانم اسماعیل عبدی، جعفر عظیم زاده، محمود بهشتی، آتنا دائمی، محمود صالحی، ابراهیم مددی، داود رضوی و همه کارگران و معلمان و مبارزین در عرصه های مختلف اجتماعی هستم.

بهنام ابراهیم زاده- زندان رجایی شهر

دی ماه

منبع:پایگاه خبری خانواده بهنام ابراهیم زاده

اعتراض درزندان رجایی شهرنسبت به وضع بد غذا

ظهر روز ٨ دی پس از آنکه نهار پخت شده توسط سازمان زندانها به دست زندانی ها رسید، بعلت نداشتن کیفیت و خمیر بودن برنج آن، زندانیان سیاسی این بند، نظیر بهنام ابراهیم زاده و مهدی فراحی شاندیز به محل افسر نگهبانی مراجعه و نسبت به این وضعیت اعتراض کردند. در پاسخ به این زندانیها، آقای گرامی(رییس بند ۱۰) عنوان میکند که “همین است که میبینید، شما هم خانه خاله نیامدید که از ما غذای با کیفیت می خواهید، بروید و هر غلطی که دلتان می خواهد انجام بدهید”.

در پی این پاسخ گستاخانه، مهدی فراحی شاندیزصدای اعتراضش را بلند کرد؛ و افسر نگهبانهای آن بند به نام های سعید قلی پور و داوود ترکاشوند نیز باتوم به دست به سمت این زندانیان سیاسی حمله ور شدند تا آنها را ضرب و شتم کنند، که با مقاومت این عزیزان روبرو شدند.

در پی این درگیری، غذا مجددا به آشپزخانه عودت داده شده و رییس زندان (آقای مردانی) پیمانکار غذای زندان را به دفترش احضار کرده است تا موضوع نداشتن کیفیت غذای زندان را بررسی نماید؛

بدنبال این ماجرا خطر انتقال مهدی فراحی شاندیز و بهنام ابراهیم زاده به انفرادی وجود دارد.

منبع:پایگاه خبری خانواده بهنام ابراهیم زاده -8دی

گزارش خبرنگار پیام سندیکا از نیشکر هفت تپه

پس از دو روز اعتصاب امروز 8 دیماه حدود دویست نفر از کارگران بازنشسته شرکت نیشکرهفت تپه جهت دریافت سنوات پایان خدمت خود جلوی ساختمان تجمع کردند. با حضور مدیریت شرکت، هیاتی از سازمان خصوصی سازی و استانداری خوزستان جهت بررسی مشکلات کارگران و موضوع دریافت سنوات به این شرکت مراجعه کردند.

ساعت 4بعد از ظهر جلسه ای باکارگران متحصن برگزارکردند. پس از اطلاع از مشکلات کارگران هیات اعلام کرد در صورتی که خریداران شرکت به پرداخت سنوات و بدهیهای شرکت به کارگران در دو ماه آینده اقدام نکند، واگذاری شرکت به بخش خصوصی لغو خواهد شد.

طبق شرایط مناقصه درصورتی که مالکین نتوانند حتا درمدت 5سال به تعهدات خودعمل کنند سلب مالکیت خواهند شد. و چنانچه پس از 5 سال شرکت درصورت پرداخت بدهی ها و رضایت سازمان خصوصی سازی بصورت قطعی واگذارخواهدشد.

تهدید پزشکان چابهار برای اعتصاب نتیجه داد: پرداخت ۲ ماه کارانه

به گزارش10دی صدای پزشکان،بدنبال اعتراض پزشکان بیمارستان امام علی چابهار به عدم پرداخت کارانه ها، و در آستانه ۱۰ دی، رییس بیمارستان دستور پرداخت ۲ ماه کارانه(ماههای اسفند و فروردین) را صادر نمود و نوید روزهای خوب، برای پرداخت مابقی بدهی های پزشکان را داد. گفتنی است که پزشکان این بیمارستان پس از آنکه حدود ۱۱ ماه کارانه خود را دریافت نکردند در نامه ای به ریاست دانشگاه علوم پزشکی زاهدان و استاندار سیستان و بلوچستان اعلام کرده بودند که در صورت ادامه روند فعلی قادر به ارائه خدمت بجز در موارد اورژانس، از تاریخ ۱۰ دی ماه به بعد نخواهند بود. پس از انتشار این نامه، در جلسه ای با ریاست دانشگاه قول پرداخت بخشی از مطالبات بصورت نقدی و بخشی از آن بصورت اوراق قرضه داده شد که با مخالفت پزشکان مواجه و چند روز بعد، این شیوه پرداخت از سوی دکتر حریرچی قائم مقام وزیر بهداشت تکذیب شد.

نرخ بیکاری زنان جوان 15 استان کشور بالاتر از 47.3 درصد است

نرخ بیکاری زنان جوان کشور در تابستان امسال 47.3 درصد و نرخ بیکاری 15 استان کشور بیش از میانگین است.

به گزارش مرکز آمار ایران از داده های نتایج طرح آمارگیری نیروی کار در تابستان 1395، استان چهار محال و بختیاری با 73.7 درصد بیشترین و آذربایجانشرقی با 17.7درصد کمترین نرخ بیکاری زنان 15 تا 24 ساله را دارند.

نرخ بیکاری زنان جوان در استان های اردبیل، اصفهان، البرز، ایلام، تهران، چهار محال بختیاری، خوزستان، فارس، کردستان، کرمانشاه، کرمان، گلستان، گیلان، مازندران و یزد بیش از 47.3 درصد است.

«حمید کلانتری» معاون امور تعاون وزیر تعاون ، کار و رفاه اجتماعی در هفته جاری اعلام کرد: دیگر زمان آن گذشته است که جوانان در انتظار استخدام دولتی باشند و باید با آموزش های کارآفرینی به عنوان یک کارآفرین در بازار حضور یابند و برای خود شغلی فراهم کنند.

نرخ بیکاری زنان در تابستان 1395 در کل کشور 21.9درصد است که دو برابر نرخ بیکاری مردان است.

نرخ مشارکت اقتصادی از تابستان 1394 تا تابستان امسال از 38.9 به 40.4 درصد افزایش یافته است.

بخشی ازیک گزارش ایلنابتاریخ10دی

تورم دولت را نمی فهمم، تورم جیب من 100 درصد است!

نرخ تورم را دولت ۷ درصد اعلام کرده، ولی شهروندی که علی الظاهر حقوق نجومی هم نمی گیرد، ولی به حقوق شهروندی خود آشناست، می گوید: “مشکل اصلی ما گرانی است. من نمی دانم تورم چقدر است ولی از نظر جیب من صددرصد است.”

مرکز آمار ایران نرخ تورم شهری کشور در دوازده‌ماهه منتهی به آذرماه سال‌جاری را 7.2 درصد اعلام کرده است.اما آیا این نرخ  تورم برای مردم ملموس است؟

*تورم جیب من 100 درصد است

ساعت از ده صبح گذاشته. مرد مسنی که تمام موهایش سفیده شده در گوشه ای از خیابان نشسته و آرام صحبت می کند. درباره وضع معیشتش می گوید:« مسئول شارژ کارت اعتباری اتوبوس هستم. (با حالت ناراحت) از صبح تا شب در این  دکه نشسته ام. در گذشته که اتوبوس ها بلیطی بود بلیط می فروختم اما الان مسئول شارژ کارت های الکترونیکی هستم، از صبح تا شب در این قوطی فلزی کار می کنم.  الان باید بازنشسته باشم ولی باز هم کار می کنم چرا که درآمدم کفاف هزینه زندگی را نمی دهد. گوشت کیلویی 40هزار تومان، برنج کیلویی 12 هزار تومان و میوه کیلویی 5 و 6هزار تومان و…» لیست تمام قیمت ها را می شمرد و به ساده ترین کالاها  می رسد.

سرش را پایین انداخته و افسرده ادامه می دهد:« از همه مهمتر اجاره خانه است. 10 میلیون پول پیش با ماهیانه 480 هزار تومان برای یک خانه 60 متری در همین میدان قیام پرداخت می کنم. واقعاً قیمت یک خانه در این میدان همین قدر است».

وی ادامه می دهد :« مشکل اصلی ما گرانی است. من نمی دانم تورم چقدر است ولی از نظر جیب من صد در صد است. قیمت هرچیزی را که سوال می کنید حداقل دو برابر شده است. اصلاً امروز قیمت ها یک چیز است و فردا یک چیز دیگر. هیچ کالایی دو روز در یک قیمت نیست. من یادم نیست آخرین بار چه زمانی بود که با کالایی مواجه شدم که قیمتش کاهش پیاده کرده باشد. درآمد ماهیانه من 800 هزار تومان است. این کار و حقوق را هم به سختی پیدا کرده ام. سه سال بیکار بودم. یعنی کارهای مختلف ولی کوتاه مدت انجام می دادم. حالا هم معمولا هر دو ماه یکبار حقوق می دهند. با این درآمد نمی توان زندگی کرد».

*بهترین تفریحم عقب نیفتادن قسط هایم است

به سراغ نفر بعدی می روم، مهندسی کشاورزی خوانده اما در یک شرکت مهندسی کامپیوتر کار می کند و در حوالی میدان قیام زندگی می کند. ماهیانه 500هزار تومان کرایه خانه 50 متری را پرداخت می کند. همسرش نیز کارمند یک شرکت ساختمانی است. «کل درآمدم حدود 1 میلیون تومان است. همسرم نیز درآمد800 هزار تومانی دارد. ولی باتوجه به کرایه خانه و گران شدن هر روز کالاها هر برج با بدبختی زندگی را می گذرانیم».

وی ادامه می دهد:« به تفریح و مسافرت حتی فکر هم نمی کنیم. بهترین تفریح برای ما عقب نیفتادن قسط هایمان است. دولت در ابتدای روی کار آمدنش هزاران وعده به مردم داد اما هیچ کدام محقق نشد. قشر ضعیف جامعه همیشه در بحران های اقتصادی آسیب بیشتری می بینند چرا که با وضعیت رکود و گرانی مجبور هستند از تمام ابعاد زندگی خود کم بگذارند تا روزگارشان بگذرد».

*اکثر کالاها تا 30درصد گران شده

فروشگاه های اطراف میدان قیام و بنکداران هم مانند مردم حاشیه خیابان از وضعیت قیمت ها می نالند. شیشه های فروشگاه را خاک گرفته است. اطراف مغازه ها هم پر از کارتن های خالی کالاهای است. مردی پشت میزنشسته و دست هایش را ستون صورتش کرده، به خیابان نظاره می کند.

بنکدار مواد غذایی است. سراسر مغازه اش با بطری های نوشابه پوشانده شده است. می گوید:« اینکه مردم فکرمی کنند وقتی قیمت ها گران می شود به نفع ماست، کاملاً اشتباه است. اصلا اینطور نیست. قیمت ها که افزایش پیدا کند، تعداد مشتری های ما کم می شود. همین الان من از دیروز تا حالا فروش درست و حسابی نداشته ام. با این روال اگر ادامه بدهیم وضع بدترهم می شود. مردم وقتی قیمت ها گران می شود دیگر خرید نمی کنند. ما خودمان هم گران می خریم و باید گران بفروشیم».

از وی در باره اینکه “دولت و مسئولین آمارهایی درباره تک رقمی شدن نرخ تورم می دهند” می پرسم، می گوید:« قیمت تمام کالاها با سال گذشته تفاوت چشم گیری دارد اکثر کالاها تا 30 درصد گران شده است.  ما نوشابه می فروشیم. وقتی قیمت ها بالا می رود، مردم دیگر نمی خرند. نوشابه که نیاز مهم و اثرگذار زندگی آنها نیست. قیمت ها که بالا برود خرید متوقف می شود. اگر قیمت نصف این بود ما خوشحال تر بودیم».

در کنار فروشگاه او گاراژ قدیمی قرار دارد. نگهبانش 15 سال است که در این منطقه سکونت دارد. پیرمردی شکسته و تندخوست.

*درآمدیک میلیونی‌ام کفاف 2 هفته را می دهد

پیرمرد هم مانند همسایگان خود از گرانی ها گلایه می کند:« زمانی که به میدان قیام آمدم هیچی نبود، الان آباد شده است و ساخت و ساز کرده اند.  قدیم ترها خبری از این چیزها نبود. از صبح تا شب در این گاراژ نگهبانی می دهم و حداکثر ماهیانه یک میلیون تومان به من می دهند. با این پول تقریباً نمی توانم بیشتر از2 هفته هم زندگی کنم. قیمت هرچیز را که بخواهید به شکل عجیبی افزایش پیدا کرده است.  قیمت میوه به طرز عجیبی بالاست.  تمام خاندان ما کشاورز بودند.  اجاره خانه هم بماند. می گویند تورم کاهش یافته اما رکود و بیکاری کمر ما را خم کرده است».

* خداحافظی تدریجی گوشت و برنج از سفره ها

زنی از مقابل فروشگاه های عمده فروشی عبور می کند. چهره اش خسته به نظر می رسد. در مقابل یکی از بنکداری ها توقف می کند. چندین سوال از قیمت ها می پرسد و بازهم به راهش ادامه می دهد. به نظر می رسد توان خرید ندارد. وقتی ما را می بیند با لحنی ناراحت می گوید:« قیمت کره و میوه تا چند روز گذشته تفاوت داشت». فروشنده در پاسخ با ناراحتی می گوید:« خانم محترم قیمت دلار زیاد شده به من چه ربطی دارد که دلار زیاد شده است».

خانم جوان دیگری می گوید:« با درآمد شوهر من که دو شیفت کار می کند و یک دختر دانشگاه آزادی که دارم نمی توانیم زندگی کنیم. خیلی از مواد غذایی را دیگر نمی خریم. گوشت و برنج کم کم از سفره ما می رود».

*کل درآمد ما صرف هزینه مدرسه و خوراک می شود

در همین میان زنی میانسال دست در دست کودکی با سختی راه می رود. شهرداری خانه های اطراف محل سکونت وی را برای بازسازی خراب کرده است ولی خانه زن هنوز سرپا مانده است.او هم مانند بسیاری از هم محلی هایش از سختی و درآمد کم می نالد. شوهرش دست فروش است و حداکثر درآمدش در ماه 600 هزار تومان است. زن چادر مشکی را روی سرش مرتب می کند و با ناراحتی می گوید:« از من سوال می کنی که بدبختی هایم را بدانی. با این وضعیت بیکاری و گرانی که من از آن سر در نمی آورم مگر می شود زندگی کرد. 30 سال است در این منطقه زندگی می کنم الان دیگر خانه ام به خرابه شبیه است. دولت مردم را رها کرده و به فکر خودش است. وضعیتم در این دولت بدتر از دولت قبل شده است، برنج کیلویی 12هزار تومان که هیچ، برنج خارجی را کیلویی 8 هزار تومان کرده اند.  آنقدر قیمت بالاست که باید فقط نان خالی بخوریم.  هزینه مدرسه بچه هایم و هزینه غذای روزانه از درآمد شوهرم بیشتر است».

این بخشی از زندگی مردم در جنوب شهر تهران بود. اما وضعیت در مرکز شهر هم تقریباً شبیه همین است. سری به خیابان انقلاب زدم. نوع دیگری از مشکلات مردم نمایان بود. خیابان انقلاب را بیشتر با بیکاری جوانان درک کردم. جوانانی که با در دست داشتن روزنامه به دنبال کار بودند. با چند فارغ التحصیل دانشگاه روبرو شدم که اولین گلایه آنها از بدقولی دولت در ایجاد اشتغال بود.

* وعده 100روزه آقای روحانی چه شد؟

پسرجوانی که فارغ التحصیل عمران است می گوید:«روحانی  وعده داده بود در 100 روز اول دولتش معیشت مردم را ترمیم کرده و تورم را کنترل خواهد کرد،اما چیزی از کاهش تورم را لمس نمی کنیم. کاهش تورم را تنها در آمارهایی که مسئولین بیان می کنند مشاهده می کنیم».

وی ادامه می دهد:« با اینکه 33 سال سن دارم و فارغ التحصیل شده ام به دلیل بیکاری هنوز از پدرم پول تو جیبی می گیرم و این موضوع برایم ناراحت کننده است».

* انگار باید درس بخوانیم تا آینده بیکار شویم

خانمی که دانشجوی سال سوم رشته مدیریت دولتی است در حال خرید کتاب است. وقتی از او درباره شغل می‌پرسم بی اختیار می گوید:«دست روی دلم نگذارید. با پارتی و بدون پارتی هر چقدر می‌گردم کار پیدا نمی کنم».

وی ادامه می دهد:بیکاری این‌ روزها به موضوع عادی تبدیل شده است. در خانواده ام مشاهده می کنم که جوانی با مدرک دانشگاهی در سال 50 اکنون معلم و کارمند بانک است اما اکنون جوانان با مدرک دانشگاهی جایگاهی در اجتماع ندارند. بچه که بودیم خانواده ها می گفتند اگر درس بخوانی بیکار نمی مانی، اما در حال حاضر روزگار برعکس شده است. انگار باید درس بخوانیم تا آینده بیکار شویم».

*اگر همسرم شاغل نباشد جوابگوی کرایه خانه هم نیستیم

مرتضی جوان دیگری است که می گوید:”با داشتن کارت پایان خدمت و مدرک دانشگاهی مشکل شغل دارم. چندین مهارت را فرا گرفته ام. اما هر کجا مراجعه می‌ کنم می گویند، فعلاً نیاز به نیروی کار نداریم. به تازگی به واسطه زبان انگلیسی که بلد بودم مشغول کار شدم، اما درآمد آنچنانی ندارد و ترجیح دادم تدریس را ادامه ندهم و اکنون به صورت بازاریاب برای یک شرکت مواد خوراکی مشغول کار شده ام.”

وی ادامه می‌دهد: زحمت بسیاری دارد اما از بیکاری بهتر است. متأهل هستم و یک فرزند دارم. اگر همسرم شاغل نباشد جوابگوی کرایه خانه هم نیستیم. هنگامی که متأهل شدم در یک واحد تولیدی جوشکاری در جاده کرج کار می کردم اما پس از مدتی میزان حقوق و درآمد ما بسیار کم شد تا جایی که معوق حقوق بسیاری داشتیم. ترجیح دادم دیگر به آنجا نروم. در حال حاضر از اینکه از کار قبلی‌ام بیرون آمدم ناراحت نیستم چرا که همکارانم می‌گویند معوق حقوق بسیاری دارند».

اما در میان هیاهوی بیکاری جوانان ، جوانی که حدود 25 ساله به نظر می‌رسد، درباره وضعیت کاری خود می گوید:” 5 ماه از مراسم عروسی‌ام می‌گذرد و شب‌ها خسته به خانه برمی‌گردم، در این شرایط ماهانه 500 هزار تومان در خانه‌ای که 10 میلیون پول پیش پرداخت کرده‌ام، اجاره خانه می دهم، روزانه حدود 7 هزار تومان کرایه می دهم تا از شهرری به انقلاب بیایم.” با چرخ دستی کتاب حمل و نقل می کند.

وی در پاسخ به سؤال ما که می‌پرسیم که ماهانه چقدر درآمد دارد، می‌گوید: «سال گذشته درآمدمان بهتر بود و روزانه تا 100 هزار تومان هم درآمد داشتیم اما الان روزانه 40 هزار تومان کار کنیم برنده ایم. خود مسئولان بگویند واقعا با درآمد 1 میلیون تا 1 میلیون و 200 هزار تومانی و کرایه خانه 500 هزار تومانی می شود زندگی کرد؟در بازار کتاب تعداد بارکش های چرخی کار زیاد است و هر روز هم به تعدادشان افزوه می شود. اما دریغ از اینکه دولت فکری به حال مشاغل کاذب در جامعه کند».

*مردم با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند

مرد مسن دیگری که در خیابان انقلاب مشغول خرید کتاب برای فرزندش است،با ناراحتی می گوید: «حقوق های امروز کفاف این را نمی دهد که برای فرزندان خود به فکر تفریح و مسافرت و رستوران باشیم.همین که بتوانیم وسایل کمک آموزشی تهیه و کرایه خانه را سر موعد بپردازیم باید شکرگزار باشیم.

وی ادامه می دهد: ” اقلام مصرفی روز به روز در حال گران شدن است و وضعیت معیشتی مردم بدتر از چیزی است که دولتمردان بیان می کنند. با برنج کیلویی12 و 13 هزار تومان مردم دیگر توان خرید محصولات خوب را ندارد. حتی برخی از مردم که برنج‌های نیم دانه را می خریدند و با برنج‌های سالم مخلوط کرده و استفاده می کردند هم اکنون دیگر نمی‌توانند برنج سالم بخرند و مجبورند فقط برنج نیم دانه که البته قیمتش هم چندان ارزان نیست و برای برخی انواع برنج های ایرانی، بین 7 تا 9 هزار تومان است، خریداری کنند. اوضاع اقتصادی مردم افتضاح‌تر از این است که دولتمردان می‌گویند.”

این شهروند می گوید: “کافی است مسئولان سری به میادین میوه و تره بار بزنند تا متوجه شوند که مردم چطور میوه های گندیده ارزان را با حرص و ولع خریداری می‌کنند و چند قدم آنطرف تر می‌ایستند تا آن را کمی مرتب کرده و بعد به خانه خود ببرند و به فرزندانشان دهند. اوضاع و احوال معیشتی مردم اصلا خوبی نیست. برخی کالاها واقعاً از سبد مصرفی مردم خارج شده است و این انصاف نیست.مردم با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند.”

منبع:تسنیم-10دی

برخورد دو مینی بوس سرویس رفت وآمد کارگران کارخانه های نطنز شش مصدوم بر جای گذاشت!

رئیس جمعیت هلال احمر بادرود نطنز گفت: برخورد دو مینی بوس حامل کارگران کارخانه در محور خالدآباد به ده آباد موجب مجروح شدن شش تن از سرنشینان شد.

به گزارش9دی ایرنا،علی کفاشی شامگاه پنجشنبه ابراز کرد: ساعت 21 امشب برخورد دو مینی بوس حامل کارگران کارخانه های نطنز در جاده خالد آباد به ده آباد از توابع بخش امامزاده نطنز موجب مصدوم شدن 6 تن از سرنشینان دو وسیله نقلیه شد.

وی ادامه داد: دو دستگاه مینی بوس متعلق به شهروندان خالدآبادی بودند که در جاده مذکور با هم تصادف کردند و مجروحان و مصدومان حادثه توسط سه اکیپ از پرسنل اورژانس 115 و پایگاه امداد و نجات جمعیت هلال احمر بادرود جهت درمان به بیمارستان فاطمیه بادرود اعزام شدند.

وی یادآور شد: علیرغم شدت حادثه و آسیب دیدگی فراوان، این حادثه تلفات جانی نداشت.

به گفته شاهدان عینی علت حادثه رخ به رخ شدن دو مینی بوس ذکر شده است.

حادثه مرگبار در یک معدن زغال سنگ هند!

شمار قربانیان حادثه در یک معدن زغال سنگ در هند به ده نفر رسید.

به گزارش30دسامبریورونیوز،غروب پنجشنبه یک معدن زغال سنگ در منطقه گودا که متعلق به دولت است فروریخت و کارگرانی که در آن مشغول کار بودند گرفتار شدند. به گزارش رسانه های هند بیش از ده نفر از معدنچیان ناپدید شده اند.

مه غلیظی که در منطقه وجود داشت، عملیات نجات را در پنجشنبه شب دچار اختلال کرد.

ایالت جارکند که این اتفاق در آن رخ داده است در شرق هند واقع است و معدنهای زیادی را در خود جای داده اما همیشه استانداردهای ایمنی در معدنهای آن مورد انتقاد بوده است.

مقامهای محلی هشدار داده اند که احتمالا شمار قربانیان افزایش پیدا کند.

عملیات جستجو و نجات معدنچیان ادامه دارد.

نظرات