نِیه‌ر، ققنوس روژهه لات

0
1524

نگارندە: سوسن محمدخانی غیاثوند

اینجا روستای نیه‌ر(نِیَر) است. ققنوسِ روژهه‌لات. سربرآورده از میان خاکستر خویش. نیه‌ر فقط یک روستا نیست، تاریخ مبارزه یک ملت است. دهه‌ها زخم و خون و درد و آتش به تن دارد. روستایی در منطقە ژاورود سنندج. زادگاه مردمان کوردی که هیچگاه به آرمانهایشان پشت نکردند. توی همان سالهایی که مرکز نشینان تصویر امامشان را در ماه می دیدند، سپاه به بهانه کشته شدن تعدادی از اعضایش به روستا حمله ور می شود. بخشی از مردم نیه‌ر به روستاهای اطراف می گریزند، آنها که می مانند کنار دیوار ردیفشان می کنند. زن و مرد کورد کنار هم می ایستند تا نیروهای سپاه بدون هیچ تحقیق و دادگاهی و محاکمه ای به کمر به پایین هر یک از آنها گلوله‌ای شلیک کنند. این تنها مجازات مردم آن روستا نبوده. بعد از گلوله باران پاهای مردم، روستا را هم به آتش می کشند. هیچ کمک و بیمارستانی در کار نبوده. زخمی ها را پزشکهای محلی درمان می کنند. خانه‌های روستا دوباره روی خاکسترخودشان برپا می شوند. مدتی بعد روستای نیه‌ر به بهانه ای دیگر به آتش کشیده می شود. به دست همان قهرمانان و سرداران سپاهشان. این همه زخمهای ققنوس روژهه‌لات نیست. تعدادی از زن و مرد این روستا یا زیر شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی کشته شدند یا سر به دار دادند. اما دردهای نیه‌ر به همین جا ختم نمی شود. 63 نفر از مردم این روستا که پیشمرگه حزب دموکرات کوردستان ایران بودند توسط نیروهای جمهوری اسلامی کشته شدند. و در روزهای اخیر سه نفر دیگر به این جمع اضافه شده اند. 66 نفر در عرض 38 سال …
ققنوس روژهه لات این روزها با چشمهای غمگین و دلی نگران دشتِ میرگوار را به نظاره نشسته است. سواری که دشت را به قصد ققنوس جا می گذارد، خبرِ خوش ندارد. لباس خونین شورش، شاخه‌وان و اکبر را با خود همراه دارد. جوانهای کوردی که به دنبال رویاهایشان رفتند. دوباره آتش به جان ققنوس افتاده. تنش زخمی است و دلش غمین.
تاریخ ققنوس روژهه لات را باید از پیرزیتونِ پر از درد پرسید. قامت بلندش سالهاست که ایستادگی می کند. تاریخ کورد را بر شانه های خود دارد. ایستاده تا مثل هر سال شعله های آتش سال نو را بر یالهایش به پا کنند. ایستاده تا ببیند شورش اگر رفته، بچه چندماهه اش مانده است. شاخه‌وان و اکبرها اگر رفته اند، سالارها مانده اند. مانده اند تا مثل هر سال دست در دست زنان نیه‌ر صدای ساز و آواز و شعرشان را به آسمانِ پیرزیتون برسانند، تا همراه باغهای میرگوار بخوانند.
اینجا روستای نیه‌ر است. ققنوس روژهه‌لات. سرزمین مردمانیکه کافی اند تا به شما بفهمانند که راه حل مسئله کورد طناب دار و شکنجه و زندان و آتش و خون و سرکوب نمی تواند باشد. چه که اینجا زادگاه زنان و مردان کوردی است که هر روز به آغوش مرگ رفته اند، دست در دست مرگ رقصیده اند اما از آرمانهایشان پا پس نکشیده اند.

niyer2

نظرات

پاسخی بگذارید