پیام ویرانەهای قرەسقل و "دارە سووتاوەکانی" کوهسالان برای ناسیونالیزم ایرانی۱

0
1033

agri ismahilnejadنگارندە: آگری اسماعیل نژاد

در کمتر از دو هفتە، سە برخورد نظامی بین نیروهای ” پیشمەرگەی” حزب دمکرات کوردستان ایران و سپاە پاسداران در اشنویە، مهاباد و مریوان رخ داد.
در این برخوردها بر اساس اعلامیە رسمی حدکا ۹ “پیشمەرگە” این حزب شهید شدن. سپاە پاسداران آماری رسمی از کشتە شدگان خود منتشر نکردە و تنها در درگیری اشنویە ادعا کرد ٤ مسئول نظامیش کشتە شدەاند، اما منابع رسمی حدکا آمار کشتە شدن ۱۳ عضو سپاە در درگیری مریوان اعلام کردەاند.
در کلیە درگیرهای مذکور سپاە با استفادە از انواع اسلحە و بکارگیری سلاح سنگین تلاش کردە کە با گشودن آتشی سنگین میزان ضربە بر گروههای “پیشمەرگە “حدکا را افزایش دهد بکارگیری اسلحە سنگین از طرف سپاە برای تشدید حملە بە نیروهای حدکا مسبب ویرانی بخش اعظمی از روستا قرەسقل در اشنویە و سوختن چند صد هکتار جنگل کوهسالان در مریوان و چمنزارهای مناطق کوهستانی مهاباد شدە است.
در نوشتە زیر مسئلە بررسی حجم آتش گشودە شدە بر نیروهای حدکا نیست ، بلکە بررسی مسئلە سرکوب ، پیوستگی نسلی مبارزات کوردستان و شناخت ناسیونالیزم ایرانی از مبارزات کوردستان است.
حزب دمکرات در بیانیە رسمی خود در نوروز ۱۳۹٥ ادعا کرد کە برای ارتباط با ملت کورد و اعضای خود در کوردستان شرقی و آغاز فصلی نوین از مبارزات نیروهای خود را بە عمق خاک کوردستان شرقی اعزام خواهد کرد.
آنچە کە تا حال نمایان است، کە این حزب در سە نقطە آشنویە ، مهاباد و مریوان با نیروهای سپاە درگیر شدە است، پس نمایان است کە این حزب در جغرافیای وسیعی دست بە فعالیت زدە است اما آیا این جغرافیا را وسیعتر خواهد نمود یا خیر شاید برای جواب این پرسش باید زمان بیشتری بە نیروهای این حزب داد. اما اعلام حضور در آغاز مبارزات نوین در این جغرافیا برای این حزب از اهمیتی تاریخی برخوردار است چون این جغرافیا نماد مبارزات نسل سوم این حزب است و حضور مجدد و اولیە در جغرافیای مذکور در واقع نوعی تجدید میثاق با مبارزات نسل سوم است.
البتە مسئلە پیوستگی نسلی و عدم گسست نسلها در درون این حزب از لحاظ استراتژی و تاکتیک مبارزات تنها بە اینجا ختم نمیشود.
مسئلە پیوستگی نسلی از این لحاظ حائز اهمیت است کە حزب دمکرات در حال حاضر در دهە ۷٠ مبارزات خود است و اگر بنیانگذاران آن را نسل اول بخوانیم حال باید نسل چهارم در آن در حال مبارزو و کسب قدرت و تجربە باشد.
بە دلیل اینکە چهار نسل مذکور در شرایط سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی متفاوت رشد و نمو کردە و فعالیت کردەاند اول باید شاهلودە خواستە این حزب را بر اساس نسلها کە در صفوف آن حضور داشتەاند را مدنظر قرار داد.
اما قبل از آن باید بررسی کرد کە آیا در رویە مبارزاتی و قدرتی در حزب دمکرات نسل چهارم حضور دارند؟
برای بررسی این مسئلە دو گزینە را مد نظر قرار میدهیم:
یک : منتخبین اعضای رهبری در آخرین کنگرە این حزب
دو: ۹ عضو این حزب کە در جریان اعلام مبارزات جدید این حیزب شهید شدند.
از ۳۲ نفر اعضای رهبری این حزب کە منتخب کنگرە ۱٥ هستند، ۱٦ نفر آنها متولدین ۱۳٥٤ بە بعد هستند و از ۹ شهیدی کە در جریان مبارزات جدید کە در بین کوردها بە گفتمان مقاومت نوین مرسوم شدە است شهید شدند، ۷ نفر آنها متولد بعد از ۱۳٥۷ هستند. و در بین شهیدان این حزب افرادی با ٥ تا ۳٦ سال سابقە عضویت در حزب دمکرات وجود دارد.
پس جامعە آماری اتفاقی بە ما نشان میدهد کە انتقال نسل از دو لحاظ مبارزاتی و انتقال قدرت در این حزب در حال وقوع است.
چون انتقال نسل در حزب دمکرات در حال وقوع است پس در اینجا مسئلە استراتژی گفتمانی از اهمیت بسزایی برخوردار است.
حزب دمکرات نماد ارگانیک گفتمان ملی _دمکراتیک کوردستان شرقی و کوردستان است.
هر چند در اعلامیە تشکیل حزب دمکرات بە شفاف بە مسئلە ” حق تعیین سرنوشت” اشارە نشدە است، اما استنباط از بندهای این اعلامیە و سخنرانیهای مناسبتی پیشەوا قاضی محمد و رفتار سران حکومت کوردستان در مهاباد همە آنها ما را بە این جهت سوق میدهد کە بنیانگذاران این حزب بە مسئلە ” حق تعیین سرنوشت” اعتقاد داشتەاند و برای کسب آن تلاش کردەاند.
این خواستە با شفافیت کامل بعد از کنگرە سوم حزب دمکرات و از طرف شخص دکتر عبدالرحمان قاسملو در اساسنامە وادبیات حزبی وارد شدە است ( ر. شمارە یک تا ٥۸ روزنامە کوردستان ارگان رسمی حدکا)
پس در مسئلە پیوستگی از لحاظ استراتژی باید اظهار کرد کە باتوجە بە اینکە حزب دمکرات در آخرین کنگرە خود (کنگرە ۱٥)همان مسئلە “حق تعیین سرنوشت” را تصویب کردە، از لحاظ استراتژیک تفاوتی آنچنانی نکردە است و هنوز بر محوریت حق تعیین سرنوشت ملت کورد معتقد است.

اما از لحاظ تاکتیکی جدا از تجربەهای متفاوتی کە در نافرمانیهای مدنی و ایماژهای مبارزاتی داشتە است، در شرایط حال از “مبارزە مسلحانە مشروع” بە “دفاع مشروع” روی آوردە است، دفاع مشروع بدین مفهوم کە اعضا این حزب بە دلیل اینکە حضور آنها در جامعە کوردستان با حملە نظامی جمهوری اسلامی همراە خواهد بود، بناچار برای دفاع از خود ملزم بە حمل اسلحە میشوند. این در حالی بود در شیوە قبلی اعضاء این حزب با حملە بە مراکز نظامی و امنیتی رژیم درصدد بودند کە رژیم را بە تغییر رفتار در قبال کوردستان وادار کنند.
******
در بین مفسرین ، فعالین سیاسی، عناصر قدرت و دانشگاهیان فارس در مورد مبارزات کوردستان چهار دیدگاە اصلی وجود دارد:
۱: دیدگاە اول
جمعی از جامعەشناسان وابستە بە جمهوری اسلامی از جملە آقای حمید رضا جلائی پور بر این عقیدە هستند کە گذشت زمان احزاب همچون دمکرات را با “پیری مبارزاتی”روبرو کردە و آنها را یا محافظ کار خواهد کرد و با حداقل خواستەها قابل سازش خواهند بود یا استحالە خواهند شد.( ر.کوردستان علل تداوم بحران ۱۳۷۱ و کوردستان فراز و فرود آن ۱۳۸٦ هر دو از دکتر حمید رضا جلائی پور)
۲: دیدگاە دوم
جمع زیادی از مفسرین و فعالین سیاسی ایرانی از جملە آقای دکتر صادق زیباکلام ادعا داشتند کە کوردها تنها در صورت ضعف حاکمیت در تهران دست بە “شورش” میزنند، پس با گزینە تقویت رژیم در مرکز میتوان مسئلە “شورش ” کوردها را کنترل و بە تعبیری سرکوب نمود.
این جمع در واقع تحلیل خود را بر این مبنا قرار دادە بودن کە آنچە کوردها را بە “شورش” وا میدارد، طمع بە قدرت است نە مسئلە ” نهادینە شدن حق تعیین سرنوشت در اجتماع کوردستان” پس در واقع با تمرکز و افزایش قدرت در مرکز بە مثابهە قدرت ایرانی _ پارسی میتوان هم از نهادینە شدن اجتماعی حق تعیین سرنوشت جلوگیری کرد و هم بر رفتارو عملکرد “شورشیان” احاط داشت. و آنها را وادار بە سازش از سر ضعف کرد ( ر. سخنرانی، مصاحبە و مقالات دکتر زیبا کلام در مورد کوردستان)
۳: دیدگاە سوم
تحلیلگران و دانشگاهیان فارس وابستە یا غیرە وابستە بە رژیم در اغلب اوقات تمام مبارزات ۹٠ سالە کوردستان را بە رفتار یا ماجراجویی فردی و بر اساس حمایت و تحریک خارجی قلمداد میکردند و بر این اساس در تلاش بودند دشمنی و تنش در سیاست خارجی را بە حداقل برسانند بە این امید کە در داخل ایران بتوانند بر “حاکمیت” خود تدوام دهند حسن روحانی و جناح وابستە بە او و سلطنت طلبان و حاکمان پهلوی دوم بر اساس همان تئوری در تلاشند و در تلاش بودند کە با کاهش و کنترل تنشهای منطقەی، مبارزات کوردستان را بە نابودی بکشانند این تئوری از نمونە سقوط جمهوری کوردستان در مهاباد برای مدرک حقانیت اندیشە و تئوری خود استفادە میکند. البتە این تئوری بیشتر از واقعیت سیاسی_ تاریخی ازدواج استعمار_ استبدا در ایران اقتباس شدە است.
٤: دیدگاە چهارم
اما چهارمین دیدگاە مفسرین و محققین فارسی در مورد مبارزات کوردها مربوط بە جناح اصولگرایان درون رژیم است در این دیدگاە آنها معتقدند با افزایش سرکوب و ترویج فرهنگ غالب میتوان مسئلە “شورشیان کوردستان” را کنترل کرد البتە این دیدگاە در بین پهلویها هم طرفدار داشتە است.
نقطە مشترک چهار دیدگاە غالب جامعە فارس در دو مسئلە است ۱: اعتقاد بە عدم نهادینە شدن حق تعیین سرنوشت در جامعە کوردستان ۲:ایمان بە اینکە با بە بکارگیری خشونت در کوتاە مدت و ترویج فرهنگ غالب و سرکوب فرهنگ کوردی در دراز مدت میتوان مسئلە “شورشیان کوردستان” را حل کرد.
******
بر اساس آنچە گفتە شد ٥٠ ٪ اعضاء رهبری حزب دمکرات و ۷۷٪ نمونە اتفاقی منتخب از اعضاء بدنە این حزب کسانی هستند کە در کودکی خود دوران وحشت و سرکوب دهە ٦٠ در ایران و کوردستان را تجربە کردەاند و در نوجوانی و جوانی تحت نظام آموزشی توتالیتر جمهوری اسلامی آموزش دیدەاند، بدین مفهوم کە هم تحت آموزش نظامی بودەاند کە فرهنگ پارسی _ اسلامی (شیعی) را ترویج دادە هم فرهنگ کوردی در این نظام تحت سرکوب و تضعیف بودە است.
اما علیرغم آن باز آنچنان کە شاهدیم ایرانیها برای آنچە خود مسئلە” شورش در کوردستان” میخوانند دوبارە ناچار بە بکارگیری خشونت عریان نظامی در حد بسیار بالا شدەاند، پس در واقع باید اظهار داشت محققین و دانشگاهیان و عناصر قدرت در رژیم جمهوری اسلامی یا نتوانستەاند جوهر گفتمان کوردیت را بشناسند یا با توجە بە حقارتی تاریخی کە ناسیونالیزم ایرانی از آن رنج میبرد، با این گفتمان تامل کردەاند، و این حقارت تاریخی در واقع هم تراژدی بە جامعە بشری افزودە و هم سر از حماقتی تاریخیتر برآوردە است.
آنچە من حقارت تاریخی ناسیونالیزم ایرانی میپندارم این است کە ناسیونالیزم ایران کە پایە خود را بر عظمت تاریخی در گذشتە گذاشتە است از سە مسئلە اساسی در رنج است :

۱: آنچە ایران زمین میخواند از مرز مشخصی برخوردار نبودە است و در هر مقطعی از تاریخی مرزی بسیار متفاوت از حال دارد، داشتە است.
۲: ناسیونالیزم ایرانی داعیە ۲٥٠٠ سال نظام شاهی و امپراتوری دارد در حالی کە اگر حتی قائل بە آن باشیم کە تمام حاکمان قبل از حملە اعراب بە ایران پارس بودەاند، ۱۳٠٠ سال آخر از این ۲٥٠٠ سال در واقع حکومت بر پارسها است نە حکومت پارسها و آنها تنها ۹٠ سال اخیر است کە حکومت از آن پارسها است و در این ۹٠ سال هم هنوز اساسیترین دغدغی ملیشان مسئلە ” حفظ تمامیت ارضی” همان حکومت است.
۳: سومین حقارت ناسیونالیزم ایرانی مسئلە استعمار_استبدا است در سە قرن اخیر ایرانها آنچە دارند و از آن خود میپندارند در واقع حاصل لیاقت و یا کاردانی و حتی جنگجوی آنها نیست بلکە حاصل ازدواج سیاە استعمار انگلوساکسونی_ روسی با استبداد ترکی _ پارسی است و این مسئلە از هر دو مسئلە پیش ناسیونالیزم ایرانی را بە حقارت و حماقتهای پی این حقارت کشاندە است. چون محققین ایرانی بە خوبی بر این موضوع
آگاە هستند. در کتاب پاسخ بە تاریخ محمد رضا پهلوی ، رومانی دایی جان ناپلئون ایرج پزشکزاد و سریال قهوە تلخ مهران مدیری این حقارت بسیار محرز و آشکار است.
در پایان باید گفت خشونتهای اخیر نظامی ایرانیهای در کوردستان در واقع حاصل حماقتهای آنها است کە در نتیجە حقارت تاریخی و عدم
شناخت جوهر گفتمان کوردیت بدان دچار شدەاند و این خشونتها همزمان حاکی از آن است چهار دیدگاە اصلی محققینشان در مورد مسئلە ”
شورشهای کوردستان” با شکست و هزینە فراوان روبرو شدە است و بهتر است قبل از آنکە هزینەها از این بیشتر شود آنها دیدگاههای خود را با واقعیت گفتمان کوردیت طبیق دهند.
۱: این نوشتە تقدیم بە روح شهید مام اکبر منبری کە بارها پیشمرگی کە ۳٦ سال از عمر خود را در مبارزە گذراند و مبارزی کە بارها همسنگرانش از وی شنیدن کە با غرور میگفت :” اگر دست راستم بە کوردستان خیانت کند بی گمان دست چپ آن را قطع خواهد نمود ” وی سپیدە دم روز ۲٥/٦/۲٠۱٦ در جریان یک درگیری با نیروهای سپاە در کوهسالان شهید شد.

13466202_1740548269519109_3080774113609632093_n

نظرات

پاسخی بگذارید