نویسنده: اردلان بهروزی
هارون آباد، شاباد و اسلام آباد کنونی، شهری که در سده ی گذشته از لحاظ بافت جمعیتی تنها به ملت کورد تعلق داشت و همانا نمائی از فرهنگ، زبان و تاریخ کورد را تداعی میکرد، اگر چه از زاویه ی مذهبی به تقسیمات مذهب شیعه و یارسان اشارههای ابراز میشد اما در گذشته کوچکترین بی احترامی و برخوردهای ناشایست فی مابین طرفین رخ نداده بود که بتوان از آن بهره برداری مذهبی نموده و یا تفرقه اندازی را سوژه کرد و در جهت منافع گروهی، دولتی و دینی از آن استفاده کرد، لیکن شوربختانه با به سرکار آمدن نظام متحجر مذهبی با مرکزیت شیعه گری ولایت فقیهی، پوشش مذهبی از سوی حکومت اسلامی به بسیاری از لایههای مردمی رخنه کرده و چسپانده شد و با گذشت زمان بنیاد تبلیغاتی خود را در همه جای ایران گسترش داد که در این راستا شهر کهن و تاریخی اسلام آباد غرب از توابع کرماشان نیز از این امر بی نصیب نماند و از همان اوایل انقلاب ۵۷ خورشیدی، آغاز گردید و در طول جنگ هشت ساله ی ایران-عراق، بنیاد کار خود را از بازماندههای مفقودشدگان جنگ، خانواده ی شهدا، باورمندان مذهبی رادیکال و…غیره شروع کرد و در طول۳۷ سال نظام پلید اسلامی از همین مجموعه که اکثریت آنها متعلق به شهر نامبرده بودو عناصری را پدید آوردند که شهر شاه آباد و حوالی وابسته به آنرا به گروگانی برای خود در آوردند و حتا افرادهای زیادی از این دارودستهو سرپرستی بسیاری از نهادهای مهم امنیت و اطلاعات استان کرماشان را از آن خود کردند، در نتیجه در طول این سالها همگی نمایندگان شهری و مجالس و نهادهای نظامی و سپاهی …و غیره، به دسته مورد اشاره تعلق داشته است، بنابرین نباید انتظار داشت که رنگی بالاتر از سیاهی وجود داشته باشد!؟
انتخابات نمایشی هفته ی اخیر در شهر اسلام آباد غرب باعث شد که چهره ی رادیکالیسم مذهبی شخص (حشمت لله فلاحت پیشه) که در دوره ی گذشته رأی نیاورده بودو بیش از هر زمانی دیگر عریانتر شود، اطلاعات موثق حاکی از آنست که وقتی پیروزی استصوابی ایشان را از صندوق رأی اعلام کردند، فالانژهای پرورش یافته ی مکتب مسجد و بسیجی وی، به خیابان ها ریخته و به بهانه ی اینکه یارسانیان ساکن شهر از کاندید دیگری حمایت کرده بودند با چماق و قمه به آنها حمله کرده و در ادامه دامنه بی حرمتی و توهین را به “جمخانه ” که محل راز و نیاز و دعای یارسانیان است رساندند و شیشه و درب و پنجرههای آن را مغول آسا شکستند و به مدت چند ساعتی در کوچه و خیابانها شعارهای توهین آمیزی را بر علیه یارسانیان سر دادند که در این راستا مأمورین انتظامی و امنییتی شهر به دلیل اینکه خود از وابستگان و هم کاسه و پیاله های آنان بودندو کوچکترین واکنشی از خود نشان ندادند.
از دیدگاه و به نظر نگارنده ی ستور حاضر که آشنایی خاصی با شهر و بافت مردمی اسلام آباد غرب دارمو نباید مردم عادی را با این قشر تربیت یافته ی نظام اسلامی در یک ردیف قرار داد!؟ این چماق به دستها همان پیروان “لطیف سفری و فلاحت پیشه هاست هستند که در دهه ی هفتاد خورشیدی وقتی لطیف سفری رأی نیاورد، با وقاحت فراوان فریاد زده بود “باید بار یک تریلی سیبل تراشیده را از مناطق یارسان به اسلام آباد غرب بیاورم!”.
فلاحت پیشه هم در دور گذشته سد آبی که از گهواره تا زمکان ساخته اند و بخش مهم کشاورزی و باغداری مناطق گوران را از بین برده اند، سعی کرده که آب آنرا به شاه آباد انتقال دهد و از طراحان اصلی این حرکات موذیانه است! بنابرین اینان با این شیوه ها و ترفندها میخواهند که مردم را بهجان هم بندازند! اینان عناصر مشخصی هستند که جیره خوار و حافظ نظامی هستند که شایسته نیست حساب مردم شاباد غرب و توابع آنرا با جنایات آنان شریک و در یک کفه ترازو قرار داد!؟
همانطور در نوشتار و گفتارهای پیشین آوردهام ، در ایام هر انتخاباتی در استان کرماشان نمایندههای برون آمده از فیلتر شورای نگهبان برای بدست گرفتن کرسی دکوری و پولسازی خود، درب خانه ی هر یارسانی را زده و بویژه دست کمک را به سوی خاندان بزرگ یارسانی دراز می نمایند تا شاید با مهر و امضای آنان خیال خویش را در پیروزی راحتر تضمین کنند، انتخابات استصوابی هفته ی اخیر هم نمونهای از چنان گفتههایی بود، اما این بار برطبق اطلاعات موثق موجود، صاحب نفوذهای یارسان تمایل کمتری را به دخالت در انتخابات از خودنشان داده اند و باید گفت دست روی تعیین کردن هیچ نماینده ی خاصی را از خود نشان نداده بودند و حشمت لله فلاحت پیشه هم که من حیث معمول، از قبل انتخاب شده بود! پیروزی خود را با افتراه و توهین و تفرقه در میان مردم شاه آباد غرب اعلام کرد! افترا و هتک حرمتی که شعله های منحوسش تاکنون نیز ادامه دارد.
رژیم اسلامی ایران از همان اوایل استقرارش بر علیه مذهب و آیینهای غیر اسلام اعلام جنگ وجهاد کرد که یکی از این اقلیتهای آیینی یارسان بود، شوربختانه در طول عمر ۳۷ساله ی رژیم آخوندی ایران انواع و اشکال ظلم و نه عدالتی در حقّ پیروان یارسانی به تاریخ پیوسته است و تا مشارکین جنایت رژیم سر بالا هستند حقّ کشیها همچنان ادامه دارد و یارسان هم بسان ” بهائی” در سراشیبی قرار خواهد گرفت، البته اگر متحد و حرف بشنو بزرگان خود باشند شاید ورق به گونهای دگر سرنوشت خود را تعیین کند!
اجماع اعتراضی یارسانیان در بخشداری گهواره از توابع شاه آباد اگر چه تاثیرات خاص خود را داشت،اما در همان حال به خاطر استقرار ویژه در آن منطقه از امنیت جانی و..برخوردار بود ولی برپا کردن اعتراض جمعی در شهر بزرگی چون کرماشان نمی تواند از چنان صفاتی برخوردر باشد ، بنابرین باید بسیار مواظب بود!؟ یارسان بزرگترین اقلیت آیینی در ایران است و به طور تخمینی جمعیتی بالغ بر یک میلیون و نیم در ایران دارد تاریخ ریشهای یارسان به آیینهای کهن و باستانی سرزمین کنونی ایران بر میگردد و از هر کدام از آنها نشانهای رابه همراه آورده، البته بعد از انقراض سلسله ی ساسانی که خود حامل و همراه آیین زرتشت بود آیین اسلام به گونه ای پراکنده جای آنرا گرفت،اما با گذشت ۲۰۰تا۳۰۰ سال آیین یارسان برای زنده و پر کردن فضای تاریک آن برهه در مناطق لرستان پدیدار گشت و کم کم به دیار کوردستان رسید و هدود ۸۰۰ سال پیش با رهبری ” سولتان صهاک ” اعلام موجودیت کرد و دارای کتابهای آیینی هستند که آنرا دفتر میخوانند و به زبان کوردی :گوران قدیم ” نوشته شده است و امروزه لهجه ی هورامی میتواند نمایی از آن باشد، مرکزیت اکثر پیروان یارسان در استان کرماشان واقع شده است، اساس آیین یارسان باور به فلسفه ی باروری روح ( دونادون) کهدر زبان انگلیسی ” رینکارنیشن” گفته میشود و ارکانهای باوری دگر آن، که باید رعایت شود همانا عمل به چهار اصل ؛راستی،پاکی،نیستی و ردا است که در کنار اینها با تکیه بر کلام دفتری یارسان گذاشتن سیبل برای پیروان آن ضروری است، درقبال مسجد دارای مکانی به نام جمخانه هستند قبلهٔ آنها مقبره رهبر آیینیشان (سولتان صهاک) است که در هورامان کوردستان قرار دارد.