کوردستان سرخ"سوور"، ژنوسایدی از یاد رفتە

0
1404
خلیل جنگی

مترجم: خلیل جنگی

این جانب شخصا همچون یک شخص، بسیار کوشش کردە ام تا جوانب مثبت و  شعف برانگیز از تاریخ پرفراز و نشیب ملت  کورد را نمایان کردە باشم، اما حقیقتا اگر آدمی خود را با فرهنگ و تاریخ این ملت کهن درآویزد، بسی محال و دشوار است کە این مسیر را طی نماید بدون آنکه به جهانی انباشته و ملامال از ستم و اندوه برنخورد. بیشتر اوقات برای من، تحقیق در مورد فرهنک و زبان و تاریخ کورد فرآیندی آنقدر زندە است و چنان تاثیری بر من مینهد کە قابل تحمل نیست و خود را از خواندن دوبارەی آن باز میدارم!

برای مثال خیلی وقتها برای دستیابی بە اطلاعات و آگاهی بیشتر در باب مرحلەای از تاریخ کوردستان بە کتاب اولیا چلبی کە اندر باب سفر وی بە کوردستان است، مراجعه نموده ام اما هنگامی کە بە آن بخش غارت و بە یغما بردن کتابخانەی میرعبداللە خانی، فیلسوف دانا و کم نظیر کورد و چگونگی بە تاراج بردن و رفتار از انسانیت بو نبرده سربازان ترک با کتاب های ایشان میرسم، همان کتابهایی کە بیشترشان بە قلم شخص وی نگاشته شدە بودند، همانند خانوادەی شرفخان بدلیسی کتابهای این میر و فیلسوف بزرگ کە تماما نابود و بی نام و نشان شدەاند و بدون شک سرشار از اطلاعاتی بی نظیر در رابطە با کورد بودە اند. فلذا ایندسته ز بخشهای تاریخ برای بندە بسیار بسیار زجرآور میباشد کە بالفوذ از آن گذر کرده و دیگر براستی توان و قدرت خواندن آن را در خویش نمی یابم!

اما نیک میدانم کە این در رفتن، چشم فروبستن از واقعیاتی حقیقی اما بسیار تلخ است در حالی کە تمام تاریخ ملت کورد سراسر ملامال از بی عدالتی و ستم و ناداد پروریست کە به مراتب عذاب آورتر و بزرگتر از این کتابخانە است، بە همین جهت باید با آن کنار آمد و بار دیگر بە این بی عدالتی ها و شوربختی های این ملت معنا بخشیدە و آن را برای جهانیان و مردمانی کە از آن آگاهی نداشتە و ندارند برای باری بازگو نمود!

 در اینجا میخواهیم انگشت بر یکی از فجایح ترین رویدادهای تاریخ و در عین حال یکی از زجرآورترین حقیقت های ملت کورد بگذاریم، کە “کوردستان سرخ یا به کوردی کوردستان سوور”میباشد.

داستان تاسیس این حکومت کوردی تا بە اکنون نیز کە بندە این متن را می نگارم، هنوز واقعیتی زندە است که تاثیرات آن بر رخسار و نگرش و دیدگاه  مردم این دیار هویداست.

با فاصلەای اندکی بعداز تاسیس اتحاد جماهیر شوروی، هر دو منطقه  جوانشیر کە مرکز آن کیلباژار و زنگەزور کە مرکز آن نیز شهر لاچین بود بە هم پیوستند و بە طور رسمی بە کوردستان تبدیل شدە و تحت نام ، کورستان سرخ “سوور” معرفی واعلان گردید.

کوردستان سرخ “سوور” منطقەای اتونومی و نیمە مستقل بود کە در سال ١٩٢٠ بطور رسمی تاسیس شد،کە مساحت آن بالغ بر ۵٢٠٠ کیلومتر مربع و شهر لاچین نیز پایتخت آن معرفی شد.حکومت کوردستان سرخ دارای مراکز اداری معتبر و کارامە بود کە در سایەی آن فرهنگ و زبان کوردی تا حدی چشم گیر پیشرفت بخود دیدە و کوردها مدارس هایی با زبان کوردی راه انداختە کە شامل کتب ها و حتی دستگاههای رسانەای با زبان کوردی بود.

بسیار واضح است کە نامگذاری و تاسیس این منطقە با نام کوردستان فی البداهه  یا چیزی شبیە آن نبود، بلکە مسئلەی کوردستانی بودن این منطقە بە کارنامەی تاریخی آن بر میگردد کە در گذشتە خود آذربایجان یکی از مناطق کوردنشین و تحت حاکمیت و قدرت کوردها بود کە نام آذربایجان در آن زمان با نام خود پادشاه مید (آترپاس/ئاتەرپاس) نام نهادە شدە بود و آنرا (آترپاسیان/ئاتەرپاسیان) میخواندند و در کوردی امروز و زبان میدی بە معنای (سرزمین محافظ آتش) میباشد کە بعدها با آمدن اعراب و خود فارس ها نیز نام اصیل آن را بە (آذربایجان) تغییر دادەاند کە بدون مفهوم و بدون پشتوانەی تاریخی میباشد. در مطالب گذشتە از آذربایجان(آترپاسیان/ئاتەرپاسیان) و تاریخ آن گفتە بودیم کە دوبارە برای عزیزان در اینجا لینک مطلب را خواهم گذاشت[i]!

قابل ذکر است کە حتی قبل از “آترپاس/ئاتەرپاس” نزدیک بە ٣ هزار سال پیش نام یکی از پادشاهان این منطقە (آزا/ئازا) بودە است کە در فرهنگ زبان گذشتە و امروز کوردی نیز با همان معنا و مفهوم (آزا/ئازا = با غیرت ،شجاع،نترس،تردست،…) بکار میرود.

حتی بعد از یورش و آمدن اعراب مسلمان نیز بە این مناطق، نام دو دولت و حکمران قدرتمند این دیار، کوردی بودە است کە نام ایشان (شدادی ٩۵١م_١١٧۴م) و (روادی یا روندی ٩۵۵م_١٢٢١م) بودە و این مناطق ادامەی پهنای حکمرانی کوردها در خاک خودشان بودە است. شخصیتهای کورد همچون صلاح الدین ایوبی (١١٣٧م_١١٩٣م)،سفیەالدین ارومیەای موسیقیدان (١٢١۶م_١٢٩۴م)، نظامی گنجوی (١١۴١م_١٢٠٩م) شاعر و فیلسوف و همچنین مسعود نامدار، تاریخ نویس کە در صدەی دوازدهم میلادی میزیستە است کە شاهکارهای وی تا اکنون نیز جهت نوشتن و بازخوانی تاریخ این مناطق بکار میرود و از ارزش بالایی برخوردار میباشد و تمام این شخصیت های کورد متولد و اهل این مناطق کوردستان بودند.

حتی در صدەهای اخیر کوردستان نیز، بطور کلی در این دیار کوردی میتوان گفت کە دەها شخصیت برجستەی کورد همچون عرب شمو، قاسم جلیل، میخائیل رشید، عتار سرو، یوسف باکو، قاچاغ مراد، وزیر نادری، امیر عبدال، حاجی جوندی و سیمینت سیابند کە پهلوانی نامدار در اتحادیەی جماهیر شوروی بودە است و حتی یکی از دختران هنرمند و خوانندەی پر آوازەی رووسیە کە نامش زهرا/زارا بود یک کورد ایزدی اهل همین منطقە بود. با صراحت میتوان گفت کە افراد نامدار و شخصیت هایی برجستە از این سرزمین کهن کوردی برخاستەاند کە متاسفانە و در نهایت بی ابرویی شاید خیلی از آنها را امروز اشغالگران کوردستان بە نام ملی خود رقم زده باشند! اما این گهوارەی کورد، هنوز و تا بە امروز و در آیندەها نیز برای ملتش فرزندانی نامدار و غیور بە دنیا  خواهد آورد و به پیشگاه کوردستان تقدیم خواهد نمود.

کوردستان سرخ “سوور” کە هنوز قبلەای برای کوردها محسوب میشود متاسفانە و شوربختانە در سال ١٩٢٩ م بە پایان عمر پرشکوه خود رسید و این پایان، بخشی از سرآغاز تغییراتی بزرگ بود کە شوروی بخود میدید و همزمان با قدرتمندتر شدن استالین، چهره شوم و نحس این تحولات نمایان تر میشد.

بە همین جهت سال ١٩٢٩ تنها سالی نبود در رابطە با پایان عمر سیاسی حکومت کوردستان سرخ”سوور” بلکە شروعی جهت ژنوساید و قتل عام و آوارگی کوردها بود کە تا بە این لحظە نیز هنوز زخمهای آن بر جسم این ملت پیداست. ابتدائا دولت آذربایجان، کوردستان سرخ”سوور” را از یک منطقەی اتونومی تنها بە یک منطقەی عادی مبدل ساخت. بسیاری از شخصیت ها و منابع بر این باورند کە علت و دلیل این جنایت بە آن برمیگردد کە استالین بر این خواستە بود تا روابط تازەای با ترک های آذری شوروی و دولت ترکیە بنیاد نهد و روابط حسنەای با آنها برقرار نماید کە در این راستا همیشە در تلاش و سعی از بین بردن و ذوب نمودن کوردها بودە است.

لذا در سال ١٩٣٧ حتی حقوق بخش و منطقە را نیز از کوردستان سرخ “سوور” سلب و با تعداد بسیار زیادی از کوردها زیر نام دشمنان ملی برخورد و سرکوب شدند بە جهت اینکە آنان دارای ملک های وسیع بودە تماما کوچ داده شده و تبعید گردیدن و بە اقسا نقاط شوروی و در کشورهایی مانند ترکمنستان، قرقیزستان و بخش های ترک نشین آذربایجان متفرق گردیده شدند.

اما پروژەی منحوس آنان در اینجا بە پایان نرسید، بار دیگر در سال ١٩۴۴م بعداز تبعید و کوچ دادن اجباری کوردها بە مناطق مختلف شوروی، اینبار حقوق شهروندی نیز از آنان گرفتە شدە و مهر آذری بر پیشانی آنان زدە شد. در این پروژەهای کوچ بالاجبار کوردها، مردهای کورد را بە مکان هایی خاص و بی نام و نشان منتقڵ نموده و زنان و کودکان آنان را نیز بە مکانی متفاوت و جدا از آنان انتقال می دادند. کوچ و تبعید کوردها تا سال های پنجاه صدەی گذشتە هنوز یک پروژەی زندە و در حال اجرا بود، هرچند در سال های شصت برای مدتی متوقف شد، اما تلاش در راستای نابودی و محو کوردها تدوام داشت تا اینکە در سال ١٩۶٠ نیز اینبار مرکز فرهنگ کوردی در شهر باکو پایتخت آذربایجان پلمپ شد.

بار دیگر در سال ١٩٨٨ کوچ بالاجبار و تبعید کوردها از سر گرفتە شد و درحالی کە جنگ ناگورنو_قرەباغ میان ارمنستان و آذربایجان شروع شد، جنگی کە در خانە و کاشانەی ملت کورد برپا شد و پیامدهای آن کشتار و تبعید بیش از یکصد و پنجاه هزار کورد و تخلیە و تغییر دموگرافی منطقە بود، کە کوردهای مسلمان ارمنستان نیز از این پروژەی ناانسانی بی نصیب نماندند و آنها نیز از خاک و وطن پدران خویش تبعید و کوچ دادە شدند.

همیشە هر دو دولت، باصطلاح ارمنیا و آذربایجان از اعتقادات و باورهای آئینی متفاوت کورد جهت منافع خود بهرە جسته اند کە پیامد و نتیجەی آن تنها ویرانی و شکست بیشتر این ملت از هم گسستەی بودە است. با این شیوە تا سالهای نود صدەی گذشتە کوچانیدن اجباری کوردها یک برنامەی سیاسی زندە و در حال اجرا بودە است و انجام تاوان و جنایت تا بە امروز نیز در قبال این ملت زجرکشیدە هنوز از جانب دشمنان متحجر و دیکتاتور آنها بە اشکال گوناگونی در شکل خود باقی مانده و تدوام دارد.

خیلی وقتها با خود میگویم، آیا کسی هم پیدا میشود کە اندازەی کوردهای کوردستان سرخ “سوور” متحمل درد و یتیمی و بی کسی شدە باشد؟ بخاطر اینکە همیشە در زمان وقوع حوادث، ترک های آذری، دولت آذربایجان را در پشت خود میدیدند و ارمنی ها دولت ارمنستان و روسیە را، حتی در زمان انفال کوردها توسط رژیم صدام حسین در جنوب کوردستان نیز کوردهای بخش های دیگر کوردستان خود را در کنار خواهران و برادران خود دیدند و حداقل کوردهای جنوب تا حدی احساس بی کسی ننمودەاند،اما کوردهای کوردستان سرخ “سوور” آن زمانهایی کە دچار ژنوساید وتبعید میشدند در تمامغ این جهان بشریت، هیچ پناه و مأوا یا حتی یک انسان نیز در کنار آنها نبودە است تا بلکە آنان را دلداری دهد، متاسفانە و شوربختانە حتی کوردها در بخشهای دیگر کوردستان نیز از درد و زخم شدید آنان آگاهی نداشتە اند و ایشان همیشە در بی کسی خود باری دیگر ژنوساید شدە و دوبار یتیم و بینوا شدەاند!

تاریخ کوردهای کوردستان سرخ “سوور”، تاریخی مالامال از کشتار و تبعیض و تبعید و ظلم و ستم و آسمیلاسیون و بطور کلی نابودی نژاد و فرهنگ ملت کورد بودە کە هرگز نمیتوان این زخم ها را از تن کورد خارج کرد.

نظام الدین رضایوف یکی از شهروندان و کوردهای کوردستان سرخ “سوور” در یکی نوشتەهای خود تحت نام (داستانی غم انگیزتر_کوردستان سرخ “سوور)، (چیڕۆکێکی خەمگینی تر_کوردستانی سوور)، کە در سال ٢٠٠۶ انتشار یافت، از آلام و فلاکت و ستم های واردە بر کوردهای کوردستان سرخ “سوور” میگوید و پردە از حقایقی دردناک برمیدارد. نظام الدین کە در سال ٢٠٠۶ این نوشتەی خود را منتشر میکند، میگوید تا سال ٢٠٠۶ آمار بسیاری زیادی از کوردهای کوردستان سرخ بە علت جنگ مابین ارمنستان و آدربایجان که از مناطق خود راندە شدەاند و در کمپ و اردوگاه زندگی میکنند، چشم براه پایان بخشیدن به تنش های فی مابین طرفین بودە تا بلکە بتوانند بە خاک پدران خویس برگردند. اما مع الاسف تا این لحظە نیز کە بندە این مطلب و حقیقت تلخ را می نویسم هنوز کوردهای کوردستان سرخ “سوور” بر روی خاک و سرزمین خود آوارەاند و زیر چادر، روز را به شب و شب را به روز بدل می نمایند و بە مانند بیگانگان با آنان رفتار می شود.

باید گفت کە تمام این نوشتەی بندە تا آخرین جمله آن نیز تنها شروع یک آغاز و الفبایی جهت  بدست آوردن آگاهی در باب کوردهای کوردستان سرخ بودە، کە ملت کورد باید امروز دەها تحقیق علمی را در خصوص کوردها در این منطقە انجام میداد و جوانان و نسل امروز و فردا را از این ژنوساید گم و از یاد رفتە مطلع میکردند…

امید است هرچە بیشتر در راستای شناخت و شناسایی گم شدەهای این ملت و آزادی آن بکوشیم!

منابع؛

کتاب کورد کیست؟ اثر استاد سوران حمە رش _ تاریخدان و زبانشناس بزرگ بین النهرین

[i] . http://www.cnnr.co/2015/11/10/2137/

نظرات

پاسخی بگذارید