لاری از آن دسته از شاعران کورد کرماشان است که هرچند سرشار از حس ملی گرائی و ناسیونالیسم کوردی بود اما شعرهایش را با زبان فارسی می نوشت. در این نوشتار، مختصرا به بیان زندگینامه وی می پردازیم.
لاری کرماشانی، در سال ۱۳۲۱ در کرمانشاه دیده به جهان گشود. از همان کودکی وی شروع به کار در کارخانههای صنعتی نمود و او به یک صنعتگر بزرگ تبدیل گشت. در سنین دبیرستان بود که شوق به نویسندگی در او گسترش یافت و با کتاب «وقتی که شکوفهها میشکفند و زمانی که برگها میریزند» که در سن ۱۶ سالگی نوشت پا به عرصه نویسندگی گذاشت.

وی در دوران نوجوانی با ادبیات آشنا شد و به نوشتن پرداخت. نخستین کتاب لاری «وقتیکه شکوفهها میشکفند و زمانیکه برگها میریزند» بود که با نام مستعار «شکوفه لاری کرمانشاهی» هنگامی که ۱۶ ساله بود، در سال ۱۳۴۳ به چاپ رسید.
از لاری کتابهای بساری که بیشتر آنها مربوط به پیش از انقلاب ملتهای ایران است به جای مانده که میتوان به کتابهای: شکوفه ها (رمان)، فردا حمله آغاز میشود (رمان)، کوماین (مجموعه داستان)، غروب بینوایان (رمان)، کارگران (رمان)، بی بی خانم (رمان)، کوچ ناشکیب (رمان)، قلبم را به خاک بسپارید (مجموعه اشعار) و چشم علفیها (رمان) اشاره کرد.
تنها کتاب وی که پس از انقلاب دزدیده شده ملیتهای ایران اجازه انتشار یافت رمان “برفابههای بهاری” بود.
اما کتابهایی نیز از وی به یادگار باقی مانده است که هیچپاه اجازه انتشار نیافتند:
رمان دو جلدی تنهایی رئیس جمهور (مربوط به زندگی قاضی محمد)، رمان دو جلدی “هزارپا”، رمان “دبور”، رمان “فراسوی شب” و چندین کتاب که با درگذشت وی ناتمام باقی ماند.
علی لاری کرماشانی، در شعر نیز دست بالایی داشت، کتاب “قلبم را به خاک بسپارید” شعرهای وی را دربر می گیرد.

وی در تابستان ۱۳۸۸ در کرمانشاه درگذشت. دستنوشتههای زیادی از وی به جای مانده که رمانهای ناتمام وی را شامل میشوند. یکی از این رمانهای ناتمام «تنهایی رئیسجمهور» نام دارد که به شرح زندگی پیشوا قاضی محمد، رییسجمهور جمهوری گوردستان در مهاباد میپردازد.
علاوه بر شاعری و نویسندگی، او چه در تهران و چه در کرمانشاه استاد بیبدیل صنعت تراشکاری بود و شاگردان موفقی در این صنعت تربیت کرد و در جنگ هشت ساله، زیر هجوم ویرانگر آتش موشک و بمبریزانهای هوایی، در پشت جبهه مردانه ایستاد و به خدمت در این عرصه مشغول شد. اما، مثل هر نویسندهی واقعی، دنیای راستین او، دنیای داستان بود، دنیای کتابخانهای که غولهایی چون داستایوسکی، چخوف و دیگر استادان مسلم داستاننویسی در آن میزیستند. این صنعتگر بیهمتا و خلّاق، کار روزانهاش که تمام میشد تازه کار اصلیاش که نوشتن بود آغاز میشد.چه زمانی که از نزدیک در کنار او بودم و چه این اواخر که از او دور بودم، در جریان کار و زندگی این نویسندهی قدرتمند کرمانشاهی بودم چرا که همهی آثار منتشر شده و منتشر نشده او را خوانده بودم و طرح کامل و روشنی از زندگی هنری وداستانی او داشتم. متأسفانه آثار مهمی که او نوشته، منتشر نشده است، آثاری همچون تنهایی رییس جمهورو رمان دَبور و دیگر آثار…