کشور فرانسه یک قدرت جهانی محسوب می شود

0
1070

فرانسه – یا بهتر است بگوییم بخش های اروپایی سرزمین های فرانسه – که با مساحت بیش از ۵۴۴ هزار کیلومتر مربع بزرگترین کشور عضو اتحادیۀ اروپا به شمار می رود، در عین حال یکی از کشورهای بزرگ جهان نیز هست، در این صورت فرانسه قدرتی جهانی محسوب می شود که مساحت خاکی اش در سه اقیانوس به ۱ میلیون و ۱۱۱ هزار کیلومتر مربع می رسد.

فاصلۀ فرانسه تا “والیس و فوتونا” در پلینزی فرانسه به ۱۹ هزار کیلومتر بالغ می شود و ۶۸۰۰ کیلومتر پاریس را از جزایر مارتینیک و “گوادولوپ” جدا می سازد. در واقع، وسعت سرزمین های ماوراء بحار فرانسه بیش از مساحت متروپل یا خاک این کشور در غرب اروپا است.
در واقع، به لحاظ جغرافیایی فرانسۀ امروز به “متروپل” محدود نمی شود، بلکه بخش هایی از آمریکای شمالی (“سن پی یر و میکلون”)، آمریکای جنوبی (“گوآن”)، جزایر آنتیل (“گوادولوپ”)، سرزمین های مناطق استوایی و قطبی و همچنین بخش هایی از اقیانوس هند و اقیانوس آرام را دربرمی گیرد.
سرزمین های ماوراء بحار فرانسه عمدتاً جزیره یا مجمع الجزایرهایی هستند که به این کشور امکان داده اند تا منطقۀ اقتصادی انحصاری را به وسعت بیش از ۱۰ میلیون متر مربع تشکیل بدهد. از این منظر، فرانسه بعد از ایالات متحد آمریکا دومین منطقۀ واحد اقتصادی جهان به شمار می رود.
دومین ویژگی سرزمین های ماوارء بحار فرانسه دوری آنها نسبت به پایتخت است : برای نمونه فاصلۀ جزایر “آنتیل” نسبت به پاریس به ۶۸۰۰ کیلومتر و فاصلۀ “پلینزی فرانسه” و “نوول کلدونی” نسبت به پایتخت به ترتیب به ۱۶۰۰۰ و ۱۹۰۰۰ هزار کیلومتر می رسد. از این منظر اغراق نیست اگر بگوییم که فرانسه تنها کشوری است که خورشید در آن غروب نمی کند و یا به تعبیر رییس جمهوری فرانسه، فرانسوا هولاند، انتهای جهان، در واقع انتهای فرانسه است.
به استثناء سرزمین های فرانسه در مناطق استوایی و قطبی و “سن پی یر و میکلون” که در مناطق سردسیر واقع شده اند، بقیۀ سرزمین های ماوراء بحار فرانسه در مناطق حاره ای و استوایی قرار دارند.
الحاق جزایر “آنتیل”، “گوآن”، “رینییون” و “سن پی یر و میکلون” همزمان است با تشکیل نخستین امپراتوری استعماری فرانسه. در جریان قرن نوزدهم، فرانسه سرزمین های دیگری را در آفریقا، به ویژه در شمال و مرکز این قاره و همچنین در اقیانوسیه و جنوب-شرق آسیا به امپراتوری خود اضافه کرد و در عین حال مناطق تحت نفوذی در خاورمیانه به دست آورد. شماری از این مناطق در جریان قرن بیستم و به ویژه بعد از دومین جنگ جهانی به استقلال رسیدند. و آنچه مهمترین سرزمین های امروز فرانسه را خارج از متروپل تشکیل می دهند عبارتند از “نوول کلدونی”، “پلینزی”، “سرزمین هایی در مناطق استوایی و قطبی”، مجمع الجزایر “کومور” و غیره …
بدون این سرزمین ها، به ویژه بدون “پلینزی”، کشور فرانسه ای بسا هرگز نمی توانست موقعیت خود را به عنوان یکی از قدرت های مهم جهان – به ویژه به عنوان قدرت اتمی – در پایان جنگ جهانی دوم حفظ کند : تمام آزمایشات اتمی فرانسه از دهۀ ۱۹۶۰ تا دهۀ ۱۹۹۰ در پلینزی صورت گرفت.
به این امر رییس جمهوری فرانسه، فرانسوا هولاند، نیز در جریان آخرین سفرش به “پلینزی” در بیست و دوم فوریه گذشته اعتراف کرد. او در این سفر گفت :
“سفر من به پلینزی نماد و نشانۀ دلبستگی فرانسه به این سرزمین و متقابلاً دلبستگی این سرزمین به فرانسه است. پلینزی فرانسه مجمع الجزایری به وسعت اروپا است که حضور و نفوذ فرانسه را در منطقۀ اقیانوس آرام تأمین می کند. در این حال، از مطالبات مردم پلینزی به ویژه در زمینۀ مبارزه با نابرابری و نیز نسبت به آزمایشات اتمی که فرانسه در این سرزمین انجام داد، آگاه هستم. من نسبت به دین فرانسه به پلینزی آگاه هستم. اگر فرانسه توانست به یک قدرت اتمی تبدیل شود، فرانسه این قدرت بازدارنده را مرهون آزمایشات اتمی است که طی دوره ای بسیار طولانی در پلینزی انجام داد. بنابراین کاملاً طبیعی است که فرانسه امروز برخی تبعات و نتایج این آزمایشات را جبران کند. وقتی که در پلینزی هستم، در فرانسه هستم و از این که در فرانسه هستم احساس خوشبختی می کنم. به شکرانۀ سرزمین های ماوراء بحار و پلینزی، فرانسه در همۀ مناطق جهان نفوذ دارد و وقتی که با اشاره به پلینزی گفته می شود : “به انتهای جهان می رویم”، در پاسخ می گویم : نه، به انتهای فرانسه می رویم.”

نظرات

پاسخی بگذارید