سیاست بە مثابە اندیشیدن

0
1138

دکتر مسعود رستمی

سیاست نزد جامعەی کوردی، هموارە سیاست بە مثابە عمل بودە است نە بە مثابە اندیشیدن. لذا، تاریخ سیاسی ما همیشە در سیکل عمل عقیم در گردش بودە است. آخرین مورد در این زمینە، مبحث انتخابات است کە طی آن برای نخستین بار شکافی عمیق میان اپوزسیون کوردی نمودار شد. در این مدت، بسیاری از افراد وابستە بە احزاب با نوشتەها یا مصاحبەهایی، بر این امر تأکید میورزیدند کە سیاست امر سادەی همچون نظریە پردازی نیست. حتی در موردی دو نفر از اعضای بلند پایەی یکی از احزاب، در مصاحبەای تلویزیونی اظهار داشتند: نظریە کار سادەای است و میتوان در چند دقیقە یک مقالە نوشت! چنین اظهاراتی ما را با این واقعیت مواجە میکند کە احزاب کوردی، درک مشخصی از سیاست ندارند. چنین گزارەهایی از سوی برخی از اعضای احزاب، حاکی از عدم فهم سیاست بە مثابە اندیشیدن است. شاید این گونە افراد چنین میپندارند کە سیاستمدارانی همچون اوباما، مرکل یا همین روحانی با نشستی چند دقیقەای یا چند ساعتی یا حتی چند روزە حکم کلانی صادر میکنند. هرچند این سیاستمداران کە چندین دهە است سکان رهبری احزاب را در دست دارند، هیچ اشارەای نکردند این چگونە نظریەای است کە میتوان در چند دقیقە یا چند ساعت نوشت؛ و اگر چنین است چرا تا کنون زحمت این نظریە پردازی چند دقیقەای را متحمل نشدەاند! با این وجود، سخنان این افراد من را یاد این جملەی مهم هانتینگتون انداخت. وی میگوید آمریکا بە این دلیل آمریکا شد، چون علم سیاست آن علم سیاست است؛ روسیە و چین هم بە این دلیل آمریکا نمیشوند، چون علم سیاست آنها علم سیاست نیست. این جملە کە بە ظاهر سادە مینماید، تفاسیر مختلفی را در بر دارد. با این وجود و با توجە بە متن حاضر، یکی از این تفاسیر را میتوان چنین ارائە کرد کە در کشوری همچون امریکا، علم سیاست، مثابە اندیشیدن نظام مند با عمل سیاسی همبستە است. پوشیدە نیست، سیاستمداران آمریکا برای هر تصمیمی در عرصەی عمل سیاسی، بدون مشاورە با دانشمندان علم سیاست کوچکترین گامی بر نمیدارند. اینکە اعضای رهبری حزب دموکرات کوردستان (حدک) چنین سادە خطی میان سیاست نظری و سیاست عملی میکشند، خود نـمایانگر عدم درک درست آنها از سیاست است. سیاست امری عقلائی است و همراه شدن با هیجانات پوپولیستی برای آن سم تلقی میشود. اینکە حزب دموکرات کوردستان تسلیم این هیجانات پوپولیستی شد و از انتخابات حمایت کرد، خود نمود شناخت سیاست بە مثابە اندیشدین است. یک حزب سیاسی نباید درگیر مباحث پیش پا افتادەای همچون تورک و کورد شود، یا اینکە چە کسی بە مجلس راه مییاند شود. بلکە باید در متن کلان تری و با تدقیق بیشتر بیندیشد.

حزب دموکرات کوردستان، در انتخابات اخیر موضعی را اتخاذ کرد کە گسستی در تاریخ سیاسی معاصر کوردستان محسوب میشود. رهبری این حزب کە فاقد تجربەی لازم در عرصەی سیاست است، ابتدا با شوق وافری چنین نشان داد کە حامل سیاست جدیدی است. این سیاست همانا خروج از انفعال و همراهی با موج انتخابات بود. اما پس از قلع و قمعهای وزارت کشور و شورای نگهبان، اندکی از هیجان او نیز کاستە شد. با این وجود، در بیان نامەی عجیب و غریبی کە حزب دموکرات کوردستان در آخرین لحظات صادر کرد، همچنان بر مشارکت در انتخابات- حد اقل در مناطقی خاص- تأکید کرد؛ در سایر مناطق نیز مشارکت را بە عهدەی خود مردم گذاشت! کاملأ پیدا بود این بیان نامە فاقد هرگونە تأمل نظری لازم است و ناپختگی فکری  بر سر و سیمای آن بە وضوح مشهود بود. بیشتر شبیە گفتگوهای چند دقیقەای مسافران با رانندەهای تاکسی بود تا موضعی برخاستە از تأمل نظری یک حزب سیاسی. با این وجود، از آنجا کە موضع یک حزب سیاسی قلمداد میشد، همچنان حائز اهمیت بود و همانگونە کە گفتە شد گسستی در تاریخ سیاسی معاصر بود. علیرغم ناپختگی موضع حزب دمکرات کوردستان-و اتفاقأ باید از همینگونە تصمیمات و مواضع نگران بود- تبعات آن همچون سونامی احتمال دارد ضایعەای جبران ناپذیر بر پیکر مبارزات شرق کوردستان بە دنبال داشتە باشد. هرچند مطمئن هستم خود اعضای این حزب نیز از تبعات آن ناآگاه هستند. لذا باید بە واکاوی سیاست اخیر حزب دموکرات کوردستان پرداخت و سویەهای پنهان این اشتباه بزرگ تاریخی و تأثیرات آن را مورد مداقە قرار داد. متأسفانە ما یاد گرفتەایم صرفأ در زمان هیاهوها و بزنگاههای تاریخی و سیاسی بە نوشتارهای کوتاه و بعضأ بی محتوا اکتفا کنیم. پس از فروکش این تب، سوژەای دیگر را یافتە و خود را با آن مشغول کنیم. هرچند امکان تحلیلهای دقیق علمی و نظری بە دلیل فقدان فصلنامەهای علمی میسر نیست و باید بە همین سایتها اکتفا کرد کە طبیعتأ پتانسیل لازم برای تحلیلهای علمی و نظری دقیق را ندارند، با این وجود، نباید دست روی دست گذاشت تا عقل سیاسی کوردی در عدم بلوغ دست و پا بزند. لذا بر همەی ما واجب است تا بە آسیب شناسی سیاستهایی از این دست بپردازیم.

اتخاذ سیاست حمایت از انتخابات و تشویق مردم برای مشارکت در آن توسط حزب دموکرات کوردستان، فاقد خوانش دقیق و بررسی تأثیرات آن بر زوایای مختلف اعم از: روابط بینا اپوزسیونی، رابطەی اپوزسیون و زیست جهان کوردی، عرصەی فرهنگی و اخلاق اجتماعی-سیاسی، بهرەبرداری سیاسی دشمنان ملت کورد و مسائلی از این دست بود. بدیهی است هر یک از این مسائل، خود نیازمند تحقیقهای جامع است. لذا نویسندە در این مقالە بر دو بعد قضیە تأکید میکند. هرچند در هیچ نوشتەای یا گفتگویی نویسندە متوجە نشد دقیقأ علت حمایت حزب دموکرات کوردستان از انتخابات چە بود-این گنگی حتی در بیان نامەی حزب نیز بە وضوح دیدە میشود- با این وجود، ما این پیش فرض را مبنا قرار میدهیم کە حزب دموکرات کوردستان معتقد بودە، انتخابات میتواند فرصتی برای تغییر و باز شدن فضای سیاسی داخل باشد. هر چند حزب دموکرات کوردستان باید ممنون باشد کە موضع این حزب را سر و سامان دادیم. چرا کە آنها در بیان نامەی خود صرفأ بر مواردی همچون: در جاهایی کە تورک و کورد است مشارکت کنید؛ در جاهایی کە آدمهای خوبی را یافتید مشارکت کنید؛ یا اینکە مردم هر تصمیمی بگیرند ما بە آن احترام میگذاریم و مسائلی از این دست. پس با همان پیش فرض جلو میرویم کە حداقل از امکان تحلیل برخوردار است. اما پیشاپیش میخواهم نکتەای را در جهت همان پیش فرض برای حزب دموکرات کوردستان و اصلاح طلبان کورد روشن کنم. اگر آنها فکر میکنند ما اهمیت دموکراسی را نمیدانیم، باید بگویم در اشتباه هستید. چناچە نظام سیاسی ایران، همین فردا نە اینکە فدرالیسم را بپذیرد، بلکە از فضای سیاسی دموکراتیکی برخودار شود، ناهیان ایرانیگری پیش از شما بە شرق کوردستان باز خواهند گشت. چرا کە بر همەی ما واضح و مبرهن است کە فضایی دموکراتیک حتی برای استقلال طلبان کورد جهت ترویج عقاید خویش مطلوبتر است تا بیرون بودن از زیست جهان کوردی. پس این نکتە را باید بدانند کە ما هم مخالف فضایی باز و دموکراتیک نیستیم. اما آیا چنین چیزی ممکن است؟ برای تبیین این سؤال بە همان پیش فرض مذکور باز میگردیم و همانگونە کە گفتە شد بە دو مؤلفە خواهیم پرداخت کە عبارتند از: تقابل جناح اصولگرا و اصلاح طلب؛ و سیستم سیاسی ایران. این دو موضوع از آن جهت برگزیدە شدەاند کە اولأ همبستەی یکدیگر هستند و ثانیأ دروازەی ورود بە نە فدرالیسم حداقل یک فضای سیاسی باز هستند.

قریب بە دوازدە سال احزاب شرق کوردستان در رؤیای حملەی آمریکا بە ایران بە سر میبردند. این تصور برخاستە از تحلیلهای اشتباه بود. آیا نسبت بە جناح اصولگرا، اصلاح طلبان کورد و حزب دموکرات کوردستان همان اشتباه را تکرار نمیکنند؟ اهمیت این سؤال زمانی آشکار میشود کە پایگاه اجتماعی-سیاسی این جریان، خواستها و رویکردهای آنها نسبت بە ابعاد مختلف سیاست داخلی و خارجی را بشناسیم. اگر کسانی یا احزابی چنین میپندارند بنیان اصولگرایان با شکست در انتخابات برچیدە خواهد شد، سخت در اشتباه هستند. آنها علاوە بر آنکە یک جریان سیاسی نهادینە شدە در جامعەی ایران هستند، بسیاری از نهادهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و قضایی را هم در کنترل دارند. بدون تحلیل موشکافانەی این جریان، گرفتار شدن در هیجان پوپولیستی اصلاح طلبان اشتباه محض خواهد بود. جدای از جریان اصولگرا، خوانش و تحلیل خود اصلاح طلبان بە همان میزان نیز حائز اهمیت است. افتادن در دام سخنرانی کسانی همچون صادق زیبا کلام منتهای سادگی است؛ نە از آن جهت کە ایشان دروغگو هستند، بلکە از آن جهت کە همذات پنداری سیاست اصلاح طلبان با چنین سخنرانیهایی اشتباه است.

تقابل اصلاح طلبان و اصولگرایان بە همان اوایل انقلاب برمیگردد. زمانی کە جریان اصلاح طلب امروزی، تندروهای خط امام محسوب میشدند و بیشتر جنایتهای کوردستان را همین پیروان خط امام مرتکب شدند. این جناح تا زمان مرگ خمینی همچنان بر اریکەی قدرت تکیە داشتند. بدیهی است ما نمیگوییم کە انسانها قابل تغییر نیستند، اما اینکە همەی آنها بە یکبارە از دشمنان امپریالیسم، بە موافقان روابط با غرب؛ از جانیان جنگ کوردستان بە دلسوزان ملت کورد و مدافعان حقوق اقوام؛ از موافقان حجاب اجباری بە موافقان حجاب اختیاری و غیرە تغییر کردند، خود جای سؤال و تأمل است. آیا واقعأ اصلاح طلبان بە آنچە میگونید باور هم دارند یا اینکە باید منتظر بود و دید سیاست اعلامی و اعلانی آنها چە تفاوتی با هم خواهند داشت؟ آیا این گونە شعائر صرفا برای استادەی ابزاری از یک طرف و مهار اهرمهای فشار اصولگرایان نیست؟ سؤالهایی از این دست میتواند ادامە داشتە باشد.

ما بە عنوان ملتی کە در طول یک قرن گذشتە بیشترین هزینە را برای آزادی پرداخت کردەایم؛ همچنین بیشترین اشتباهات سیاسی را نیز داشتەایم، نباید بی گدار بە آب بزنیم و اسیر هیجانات کاذب و پوپولیستی انتخابات شویم. نگاهی بە تاریخ تقابل این دو جناح و تغییر چهرەی آنها از اعتدالگرایان موافق سیاست بازار بە اصولگرایان و از تندروهای پیرو خط امام بە اصلاح طلبان، حاکی از این واقعیت است کە تقابل این دو گروه امر بدیعی نیست و با توجە بە پایگاه اصولگرایان در بطن اجتماع ایران، همچنان ادامە خواهد داشت. پس نە تنها حزب دموکرات کوردستان، بلکە هر حزب و سازمان و گروه و حتی افرادی در جامعەی کوردستان، باید با آگاهی کامل بە بنیانهای این تقابل و سطوح تقابل، سیاستگذاری کنند. حتی اگر خوشبینانە بە موضوع بنگریم و چنین بپنداریم کە اصلاح طلبان بە آنچە میگویند اعتقاد دارند، باید بدانیم اصولگرایان بازی سیاست با اصلاح طلبان را بە چە مسیر یا مسیرهایی هدایت میکنند. تصور اینکە اصلاح طلبان میتوانند برای همیشە اصولگرایان را از صحنەی سیاست حذف کنند، بسیار سادە اناگرانە است. پس هرگونە تحلیلی برای رسیدن بە فضای باز سیاسی آنگونە کە حزب دموکرات کوردستان میپندارد، باید در چارچوب حضور اصولگرایان پردازش شود.

با اینکە تقابلی میان دو جناح در جریان است، و هر دوی این جریانها در رأس قدرت قرار دارند، باید از خود پرسید: چگونە نظام سیاسی ایران دچار بحران ایدئولوژیک و ساختاری نمیشود؟ برای فهم این سؤال فقط بە دو مورد در حکومتهای دموکراتیک و غیر دموکراتیک اشارە میکنم. در کشور دموکراتیکی همچون ایتالیا در دورەی برلوسکونی، هنگامی کە اختلافی میان جریانهای حاکم ایجاد شد دولت این کشور منحل و انتخابات مجدد برگزار شد. در کشور غیر دموکراتیکی همچون شاه نیز، خواهندگان قدرت وقتی بە قدرت رسیدند حکومت شاه ساقط شد. اکنون سخن این است، چگونە در ایران فعلی کە نە همچون ایتالیا دموکراتیک است و نە همچون حکومت شاه خواهندگان قدرت بیرون از سلطە هستند، ساختار سیاسی ایران دچار فروپاشی یا بحران نمیشود؟ حتی در اقلیم کوردستان شاهد هستیم کە جنبش تغییر چگونە با بیرون آمدن از قدرت، ساختار سیاسی را با بحران مواجە کردە است. پس باید بە قول معروف ریگی بە کفش این نظام سیاسی و دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب باشد. بررسی این مسئلە بسیار مهم است. حزب دموکرات کوردستان، همچون حکومتهای کلاسیک استبدادی بە نظام سیاسی ایران مینگرد.  تصور آنها بر این است کە با انتخابات و قدرت یافتن اصلاح طلبان، خامنەای ساقط خواهد شد و ایران گلستان میشود. این نگاه کلاسیک و فرد محور بە نوع نظام سیاسی ایران اشتباه محض است. همانگونە کە گفتە شد جریان اصولگرا در ایران جریانی نهادینە شدە است و با مرگ خامنەای، این جریان و رویکرد سیاسی آنها نە پایان مییابد و نە از قدرت دور میشود. پس باید پرسید مکانیسم نظام سیاسی ایران چگونە است کە با حضور دو جریان مخالف، کە هر دو چنین وانمود میکنند دشمن خونی همدیگرند، دچار بحران یا فروپاشی نمیشود؟ دو مسئلەی اساسی باعث شدە با وجود اختلاف میان این دو جریان، نظام سیاسی با مشکل بنیادین مواجە نشود. اول آنکە بە فرض تقابل واقعی میان این دو جریان، هر دوی آنها بر اصول حفظ نظام پایبند هستند. شاید گفتە شود خوب این کە طبیعی است و اصلاح طلبان برای خوشامد ما کە هستی خویش و کسور را بر باد نخواهند داد! دقیقأ سؤال از همینجا آغاز مشود، اگر اصولگرایان در مقابل اصلاح طلبان کوتاه می آیند و برای حفظ نظام میکوشند، در مقابل اصلاح طلبان هم بە همان صورت بە موقع خویش باید برای حفظ نظام در مقابل اصولگرایان کوتاه بیایند. اگر اصولگرایان اکنون سعەی صدر نشان میدهند و اصولگرایان را از هستی ساقط نمیکنند، بە همان ترتیب، اصلاح طلبان نیز بە موقع خود باید همان سیاست را پیشە کنند. در غیر این صورت اصولگرایان از توان کافی لازم هستند تا در صورت نیاز با اصلاح طلبان از در خشونت وارد شوند. پس بنا بر فرض اینکە اختلافات این دو جریان ساختگی نیست و واقعی است، هر دوی آنها برای باقی ماندن در قدرت ناگزیر از گذشت نسبت بە یکدیگرند تا نظام و تمامیت ارضی بە خطر نیفتد. در کنار این همپیالگی دو جناح در رأس قدرت کە مانع بحران در ساختار نظام سیاسی ایران میشود، عامل دیگر وجود نهادهای موازی است. این موازی بودن نهادها کە مهمترین آنها در دست اصولگرایان است، باعث شدە تا اختلافات این دو جناح در طول سی سال گشتە هیچگاه بە بحران ساختار سیاسی نیانجامد.
با این توضیح مختصر باید گفت: نگاه بە مبحثی همچون انتخابات باید در متن کلان تری مورد ارزیابی قرار بگیرد. حزب دموکرات کوردستان و رهبر کم تجربەی آن، شاید هنوز تحت تأثیر آن چند جلسە نشستی باشد کە با نمایندگان حکومت اسلامی داشتە است. اما نگاهی دقیق بە آنچە در ایران میگذرد نشان میدهد، تأثیرات سیاست این حزب در حمایت از اتنخابات موجب  ایجاد شکاف میان اپوزسیون کوردی خواهد شد و بدون تردید مضار آن از فواید آن بسیار بیشتر است. تا جایی کە حتی ممکن است ترمیم این شکاف امکان پذیر نباشد. پس باید از حزب دموکرات کوردستان از خود بپرسد آیا حمایت از انتخابات در چنین فضا و ساختاری ارزش ایجاد شکاف میان اپوزسیون کوردی را دارد؟ آنجە گفتە شد صرفأ مختصری از سویەهای تبعات چنین تصمیماتی است کە بدون تأمل کافی اتخاذ شدە است. تبعات دیگری همچون مخدوش نمودن خطوط مابین شایست و ناشایست (حسن و قبح) در جامعەی کوردی بە مراتب بدتر و بیشتر است.

نظرات

پاسخی بگذارید