شاهو حسینی
می‌توان گفت قاضی‌پور به مثابه یک دیدگاه پژواک آمال‌وآرزوهای طبقاتی اجتماعی است، که به شدت دچار بحران هویت شده. خاستگاه اجتماعی قاضی پور طبقات پایین دست جامعه اورمیه است که تحت تاثیر دو کشش به شدت متضاد در بحرانی هویتی دست و پا میزنند، کشش اول هویت خواهی و هویت طلبی این طبقات است که در چنبره ناسیونالیستی کور و به شدت غیریت ستیز دست و پا میزند، ناسیونالیستی که در واکنشی نه لزوما گفتمانی و بخردانه به هژمونی ناسیونالیست مرکز و ناسیونالیست دمکراتیک و مدنی کردها سر برآورده، کشش دوم مذهب گرایی مطیع و کورکورانه است که به شدت تحت سیطره حاکمیت قرار دارد، به عبارتی در یک سو تحت تاثیر کششی همگرایانه با مرکز قرار دارد به واسطه مذهب شیعه و در سویی دیگر تحت تاثیر کششی واگرایانه با مرکز قرار دارد به سبب هویت خواهی. قاضی پور و رای دهندگان به ایشون نماد چنین شخصیتی هستند، نه ظرفیتهای فکری و اندیشه ای گذار به یک هویت خواهی مدنی و دمکراتیک را دارند. نه میتوانند از آن دست بکشند، هم هویت خواهیشان به شدت مدنیت و غیریت ستیز است، هم مذهب گراییشان، و این به شدت محصول توسعه نیافتگی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آنان و در همان حال استثمار توسط حاکمیت است
نظرات
