انتخابات فرارو و هراسی مضاعف

0
1128

نویسندە: سهراب کریمی

سهراب کریمی
سهراب کریمی

اگر چە انتخابات در ایران با کنترل کامل نهادهای غیر انتخابی و نظارت استصوابی بە انتخاباتی غیر آزاد بدل شدە است، و فاصلە انتخابات در ایران با استاندارد جهانی فاصلە فاحشی دارد. تا جای کە بسیاری از ناظران، انتخابات در ایران را یک نمایش حاکمیت در جهت بازتولید مشروعیت ظاهری خود می دانند. اما از یک سو بسیاری از فعالین داخلی بر آنند کە در فضای انتخابات جامعە ایران توانستە است، خود را ارگانیز کند و از تکساختی شدن بدنە جامعە در راستای تسلط اقتدار گرایی بر اذهان لایەهای مختلف مردم جلو گیری کند. و با وجود سرکوبهای مداوم از جانب سیستم امنیتی طبقات مختلف شهروندان توانایی آن را دارند کە در یک بازە زمانی کوتاە جامعە مدنی پویای را تشکیل دهند. بە عبارت دیگر این انتخابات باعث شدە است زیر ساختهای جامعە مدنی پویای را شکل بگیر و البتە همین نقطه تفاوت جامعە ایران با دیگر کشورهای منطقە است. این رویکرد غالبی در بین فعالین مدنی و سیاسی داخلی و حتی بسیاری از اپوزیسیون خارج از کشور است.

انتخابات پیش روی مجلس ایران و با اهمیت بسیار کمتری مجلس خبرگان رهبری دوبارە بحث چگونگی برخورد با این پدیدە را در صدر افکار عمومی قرار دادە است، این در حالی است این بار اقشار و گروهای مختلف در داخل ایران با امیدی بیشتری نسبت بە سابق خود را برای انتخابات آمادە می کنند. در بعضی از موارد جریانهای سیاسی با لیست ویـژەی خود نامزدهای خود را کاندید کردەاند. هر چند کە آنها از امکان رد صلاحیت کاندیداتورهای خود توسط شورای نگهبان کاملا آگاهند. و البتە این گرم شدن فضای انتخابات شاید ظاهرا خشنودی حاکمیت را بە همراە داشتە باشد اما در واقع فعال شدن سندروم مشارکت شهروندان در تعین سرنوشت خویش است کە فشار قابل ملاحظەای را بە جریان اقتدار گرا وارد می کند، کە این فشار یا باعث عقب نشینی آنها می شود یا باعث اقدامات اقتدار گریانە ای علیە این هجوم مشارکتی می شود.

لذا در هر صورت در راستای منافع اقتدار گریان نخواهد بود، و احتمال اینکە این فعال شدن میل بە مشارکت شهروندان بە بحرانی برای نهادهای اقتدار گرا تبدیل شود خیلی زیاد است. اما برای حاکمیت میتواند یک فرصت طلایی را هم فراهم کند آن نیز پشت سر نهادن فضای شکنندە حاکم بر ساختار سیاسی است کە این شکنندگی مخرج مشترک همە سیستمهای غیر دمکراتیک است کە این شکنندگی همیشە برای رهبران سیستمهای غیر آزاد استرس زا بودە است. اضطراب و استرس ناشی از احتمال فروپاشیدگی از عوامل اصلی در ناکارامد شدن اقتدار گریان در عرصەهای مختلف میشود. چرا کە سیستم مضطرب اغلب توجە خود را برای غلبە بر اضطراب صرف می کند، و توجە بە سیستم آموزشی، عمرانی و رفاء شهروندان در درجات بعدی است. اقدامات دولتها در این عرصه ها كه در راستای غلبە بر اضطراب ناشی فروپاشیدگی این نهادها را بە نهادهای غیر مشروعی برای شهروندان تبدیل می کندو در بسیاری از موارد کارویـژەی خود را از دست می دهد، و تنها ظاهر از نهادها باقی می ماند.
جمهوری اسلامی از بدو تاسیس خود تا بە حال با استرس و اضطراب بە عمر خود ادامە می دهد و البتە انتخابات در دو دهە اخیر بە ضطراب اصلی و بحران اصلی حاکمیت تبدیل شدە است، اگر در دهە اول عمر جمهوری اسلامی بیشترین بیم حاکمیت اپوزیسیون رقیب جمهوری اسلامی بودند و حکومت همیشە از ائتلاف این اپوزیسیون با دول مخالف خود هراس داشت اما امروز دیگر این مسالە حاکمیت نیست بلکە امروز مطالبات شهروندان خود است کە بیشترین فشار را متوجە موجودیت حاکمیت میکند. اگر چە در دهە اول حاکمیت جمهوری اسلامی اقدامات و تدابیر علیە اپوزیسیون باعث همگرای بیشتر جریانهای داخلی حاکمیت میشد ما امروز هر اقدامی علیە مطالبات شهروندان باعث اختلافات جدی در بین جناحهای داخلی حکومت میشود. بە صورتی کە در بسیاری از موارد جناحهای از حاکمیت دچار دگردیسیهای عمیقی در رویکرد خود شدەاند.
جمهوری اسلامی و رأس آن جناح اقتدار گرا توان سرکوبی و بە حاشیە رانی جناح مقابل خود را بە طور کامل ندارد لذا بە مدیریت کردن این اختلافات توسط سرویس امنیتی و نهادهیای گزینشی روی آوردە است. قابل توجه است کە مدیریت کردن بحرانها در واقع حل آنها نیست بلکە کنترل مقطعی این بحرانها است کە با دستگیرهای متناوب و یا کنار زدن بعضی از لایەهای آنها در رئوس نهادهای اجرایی و حکومتی والبته فشارهای مقطعی برای خروج بعضی از فعالین آنها بە خارج از کشور همراە است. البتە با فرا رسیدن فصل دیگری از انتخابات جناحهای رقیب را دوباره وارد جریان رقابت میکند.
حمایت جناحهای رقیب از بعضی از مطالبات شهروندان عرصه را بیشتر بر حاکمیت اقتدار گرا تنگ میکند چنانچە هر انتخابات برای جناح اقتدارگرا بە کابوسی از اضطراب بدل شدە است. بە طوریکە هر انتخابات می تواند سقوط سیستم را رقم بزند. اما نقطە قابل تآمل در این میان این است کە جریان اقتدار گرا نتوانستە است خود را با مطالبات شهروندان متصل کند و طبیعتا جایگاهی در بین مردم برای آنها نیست لذا توان رقابت با جناحهای کە از مطالبات ‌شهروندان حمایت میکند ندارد و این باعث ریزش هرچە بیشتر جناح اقتدار گرا در جریان انتخابات میشوند، عدم توان رقابت باعث عدم اعتماد بنفس اعضای جناح اقتدرگرا شدە است و هرازچندگاهی با انشعاباتی در داخل بدنە خود روبەرو میشوند و در نهایت جناح اقتدار گرا بیشتر مهرهای قدیمی و سالخوردە خود را بکار میگیرد.
با این وجود انتخابات میتواند مرحلە گذار از این اضطراب را هم براێ جناح اقتدار گرا فراهم کند و آن هم تمایل بە بازنشستگی قشر سالخوردە این جریان است. کە آن هم تنها با تمکین بە مطالبات شهروندان و مطرح کردن این مطالبات در مرکز قانون گذاری است. انتخابات موجود در ایران وجهە تمایز ساختار ایران با دیگر حاکمیتهای منطقە است. چرا کە حاکمیتهای منطقە برای گذار از اضطراب فروپاشیدگی هیچ راهی پیش روی آنها نبودە و نیست، از سوی دیگر مطالبات شهروندان این کشورها از جنس مطالبات مدنی نیست، بە عبارت دیگر مطالبات شهروندان عرب و یا همسایەگان شرقی ایران در بستر دمکراسی قابل پیگیری نیست.
آنچە کە حاکمیت اقتدار گرا ی ایران در موقعیت طلای قرار دادە است یکی همین انتخابات است و دیگری و مطالبات مدنی شهروندان است، کە می تواند در نهادهای انتخابی و قانون گذار ایران کانالیزە شود کە این خود توان گذار از اصطراب ناشی از فروپاشی را پیش روی خود دارند.
بە دلیل همزمانی انتخابات مجلس شورا و مجلس خبرگان امروز حاکمیت در برابر انتخاب بسیار خطیری روبەرو شدە است دو آبشن پیشروی حاکمیت است یکی باز کردن فضای انتخاباتی آزاد و عادلانە کە شهروندان بتوانند نمایندگان خود را بە مجلسین بفرستند و دیگری فیلترینگ شدید در برار سیل نامزدهای انتخاباتی است، آبشن اول همچنان کە دکر شد میتواند مرحلە گذار بسیار مطلوبی باشد.

اما گزینە دوم حاکمیت میتواند خشمی همگانی شهروندان را در پی داشتە باشد کە البتە هدف این خشم نهادهای غیر انتخابی است کە در دست جریان اقتدار گرا است. این خشم میتواند باعث انفجار سندروم مطالبات سرکوب شدە قبل خصوصا جریان سال ١٣٨٨ باشد

نظرات

پاسخی بگذارید