امید سلیمانی: در یک زندان کوچک انفرادی محبوس بودم که به حدی تاریک بود که حتی نمیتونستم دست های خودم ببینم در اون سیاه چال بنده متوجه گذر زمان نبودم

0
1672

سی و هفت سال حکومت رژیم آخوندی ایران، اعدام، مرگ، زندانی و اشکنجه و آوارگی هزاران تن از ملل ایران و بویژه کوردها را در پی داشته است، یقینا اگر روزی تنها نام این افراد نگاشته شود دهها کتاب را در بر می گیر، مرگی که می توان بی شک آن را به مرگ شهر یا استانی به طور کامل تشبیه نمود. امید سلیمانی که اینک ناچار به متواری شدن به کشور ترکیه شده است، یکی از این هزارها تن است، سرنوشت وی اگر به طور کامل مورد بازبینی قرار گیرد خود کتابی است که توانایی عرضه در فیلمهای سینمایی هالیودی را نیز داشته باشد البته در ضمره فیلمهای خشن که افراد زیر هیجده سال نمی باید آنرا نظار نمایند، روژی کورد به طور کوتاه مصاحبه ای با ایشان داشته است تا بدین وسیله گوشه نگاه مختصری بر آلام اکراد در ایران و در کوردستان به غارت رفته اشان داشته باشد.

omid-slemaniiiiiii
امید سلیمانی

رۆژی کورد: آقای سلیمانی شما یکی از فعالان شناختە شدە در سطح شهرستان پاوە و استان کرمانشاه بودید، اگر امکان دارد ، لطفا مختصری از کارها و فعالیتهای خود را در حوزەهای مختلف برای مخاطبین “روژی کورد” بیان بفرمایید؟

سلیمانی: بنده امید سلیمانی (سنگر) هستم نویسنده و روزنامه نگار، دانشجویی اخراجی  دانشکده هنر سنندج، سه تا کتاب نوشتم در زمینه های رمان و شعر که  کتاب اولم در سال 92 به چاپ رسید کتابی که مورد تحصین بسیاری از منتقدین و اساتید قرار گرفت حتی در سطح استان هم عنوان کسب کرد  و در همان سال به عنوان جوان ترین نویسنده اورامانات معرفی شدم. به غیر از نویسندگی در ضمینه روزنامه نگاری کار کردم بار اول در روزنامه دیدگاه کرمانشاه به مدت یک سال که متاسفانه اون نشریه به دست رژیم بسته شد. بعد از آن در روزنامه نوای وقت کرمانشاه شروع به کار کردم و تا روزی که از کشور خارج شدم روزنامه نگار آن روزنامه بودم. بنده ده ها مقاله در روزنامه و سایت های معتبر کردستان چاپ و نشر کردم. عضو کانون نویسندگان ایران بودم. به غیر از کتاب اولم (راز اهرام،منطقه51)دو تا کتاب دیگر من به دست اداره ارشاد رژیم توقیف شدن و اجازه چاپ به اونها داده نشد.

رۆژی کورد: در کل شما چند بار و بە چە اتهامهائی بازداشت شدە اید؟

سلیمانی: بنده در کل سه بار به دست نیروهای اطلاعات رژیم بازداشت شدم. بار اول مامورین به خانه شخصی بنده هجوم آورده و کامپیوتر و نوشته های شخصی بنده رو به همراه تعداد زیادی از کتاب های شخصی خودم ضبط کردن. بار دوم در خرداد سال 93بود که من اون زمان هم دانشجو دانشکده هنر بودم که با حمله به خوابگاه دانشجویی بنده رو بازداشت کردند و مدت سی پنج روز در زندان بودم که سی یک روز اون در انفرادی سپری کردم. بار آخر هم در اردیبهشت امسال بود هنگامی که میخواستم از یک نمایشگاه در سینما بهمن شهر سنندج دیدن کنم در جلوی نمایشگاه چندین تن از نیروهای لباس شخصی جلو من گرفتند و من بدون هیچ حکمی و هیچ توضیحی روانه بازداشتگاه کردند. اتهاماتی که به بنده زده میشود خیلی برای خودم حداعقل جای تعجب داشت.چون اتهاماتی به بنده وارد میکردند که من هیچگاه به اون اتهامات حتی فکر هم نکرده بودم اتهاماتی مثل ارتباط با بیگانگان ارتباط با آمریکا با اسرائل و ارتباط با فراماسونری و شیطان پرستی و به بنده میگفتند که من شیطان پرست و فراماسون هستم و باید توبه کنم اما بنده هیچ گاه زیر بار این اتهامات نرفتم.هرچند بارها به من فشار آوردند که به زور اعتراف کنم.

رۆژی کورد: آیا هیچ اطلاعی از ارگانهایی کە شما را بازداشت کردەاند دارید؟

سلیمانی: ارگانهایی که بنده رو بازداشت و زندانی کردند ارگان هایی بودند از قبیل اطلاعات، سپاه پاسداران، اطلاعات سپاه پاسداران، بسیج شهر سنندج و زندان مرکزی سنندج

روژی کورد: آیا در زمان بازداشت هیچگونە شکنجەی جسمی یا روحی بر شما یا اعضای خانوادەتان اعمال شد؟

سلیمانی: بله در زمان بازداشت بنده زیر شدیدترین شکنجه های روحی و جسمی قرار داشتم. من در یک زندان کوچک انفرادی محبوس بودم که به حدی تاریک بود که حتی نمیتونستم دست های خودم ببینم در اون سیاه چال بنده متوجه گذر زمان نبودم حتی نمیدونستم که شب یا روز در اون زندان ها بارها و بارها به بنده بی احترامی شد فوش رکیک میزدند. غذا در روز یک وعده بود. در مدت بازداشت زیر شدیدترین بازجویی ها بودم روزی پنج یا شش ساعت من بازجویی میکردند.فشار میاوردند که باید به اتهاماتی که به بنده وارد میشود اعتراف کنم میگفتند اگه اعتراف کنم آزاد میشم. به بنده میگفتند که با موساد اسرائل در ارتباط هستم میگفتند که من فراماسون هستم. از رسانه ها و روزنامه نگارها و نویسنده هایی میپرسیدند که به ذن اونها بنده با آنها ارتباط داشتم.

روژی کورد: چە زمان و بە چە دلیلی مجبور بە ترک ایران شدید؟

سلیمانی: بنده بار آخری که از زندان آزاد شدم بعد از چند روز بهم خبر دادند که کتاب تازه من به اسم (خنیاگر انزوا)که قرار بود به تازگی چاپ بشه به اون مجوز ندادند و کتاب لغو مجوز شده. بنده هم که اون شرایط دیدم بعد از لغو کتاب از ترس اینکه دوباره به زندان بیافتم دوباره شکنجه بشم و یا حتی کشته بشم. بخاطر این ترس ها و اون سانسوری که وجود داشت به اجبار حدود ده روز پیش کشور ترک کردم.در حال حاضر هم خانواده بنده زیر فشارهای سختی قرار دارند و از اونها بارها خواسته شده که به من زنگ بزنن و بگن برگردم.در پایان خواسته بنده از نهادهای حقوق بشری و نهادهای مدافع آزادی بیان و اندیشه این است که بنده و امثال بنده رو تنها نگذارند و صدای ما باشند و به امثال بنده کمک کنند. به ما که تنها جرم مون اندیشیدن و نوشتن، ما نه جنایت کاریم نه آدم کشتیم و نه دزدیم ما فقط نوشتیم، توان نوشتن نباید اینی باشه که امروز در جمهوری اسلامی وجود دارد.

نظرات

پاسخی بگذارید