اخباروگزارشات کارگری5بهمن1395

0
1019

یورش مامورین دادستانی تهران به منزل جعفر عظیم زاده را قویا محکوم میکنیم

ظهر امروز سه نفر از مامورین دادستانی تهران در حالی که جعفر عظیم زاده در منزل حضور نداشت به خانه وی مراجعه و به محض باز کردن درب منزل توسط فرزند نوجوانش، وارد خانه شدند و سپس برگه ورود به منزل و حکم دستگیری ایشان را که به امضای حاجیلو رسیده بود به همسرش نشان دادند.

این مامورین با ادعای اینکه رد گوشی جعفر را زده اند اصرار داشتند که وی در منزل است و به همین دلیل همه جای خانه و انباری آنرا با دقت بازرسی نموده و بمدت یک ساعت در منزل وی حضور داشتند. همچنین یکی از این مامورین در اقدامی غیر قانونی در بیرون از منزل، فرزند بزرگ جعفر را بشدت تهدید نموده و اعلام کرده است کاری خواهیم کرد تا زندان پدرت هیچوقت تمام نشود.

جعفر عظیم زاده که بدنبال یک اعتصاب غذای 63 روزه از روز دهم تیر ماه در بیرون از زندان بسر می برد در اواخر فروردین ماه سالجاری همراه با اسماعیل عبدی طی بیانیه ای از داخل زندان خواهان برداشته شدن اتهامات امنیتی از پرونده های فعالین صنفی و مدنی شده بود. این دو فعال برجسته جنبش کارگری و جنبش معلمان ایران برای تحقق خواست خود که با استقبال کم نظیر کارگران و معلمان و افکار عمومی در داخل کشور و سطح جهانی مواجه شد مشترکا از روز دهم اردیبهشت ماه دست به اعتصاب غذا زدند و نهایتا هر دو نفر موقتا آزاد شدند. اما قوه قضائیه جمهوری اسلامی در یک دهان کجی آشکار به حمایت میلیونها کارگر و معلم، افکار عمومی و بزرگترین اتحادیه های کارگری و سازمانهای حقوق بشری در سرتاسر جهان از خواست بر حق این دو فعال صنفی  و در تداوم سیاست امنیتی کردن فعالیتهای صنفی و مدنی، اسماعیل عبدی را روز نوزدهم آبانماه در منزلش بازداشت و روانه زندان کرد و از یکماه پیش تلاشهای زیادی را بکار بست تا جعفر عظیم زاده خود را به زندان معرفی کند. اما ایشان با تاکید بر تحقق خواست خود مبنی بر برداشته شدن اتهامات امینتی از پرونده های فعالین صنفی، حاضر به معرفی خود به زندان نشده و اعلام کرده است در تداوم مبارزه برای پایان دادن به امنیتی کردن فعالیتهای صنفی با پای خود به زندان نخواهد رفت و چنانچه مورد بازداشت واقع شود به مبارزه اش از درون زندان برای تحقق خواستهایش ادامه خواهد داد.

بازداشت اسماعیل عبدی و تلاش برای زندانی کردن جعفر عظیم زاده در حالی با جدیت از سوی قوه قضائیه جمهوری اسلامی دنبال میشود که سعید مرتضوی که بنا بر اسناد منتشره توسط کمیته تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی دست به اختلاسهای میلیاردی از صندوق سازمان تامین اجتماعی زده بود حتی برای ساعتی نیز روانه زندان نشد. اما قوه قضائیه جمهوری اسلامی جعفر عظیم زاده را که نماینده هزار کارگر در شکایت از سعید مرتضوی بود و هیچ جرمی جز دفاع ازمنافع صنفی خود و هم طبقه ای هایش مرتکب نشده است ابتدا به شش سال زندان در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران محکوم  و  وی را آبانماه سال گذشته برای اجرای آن روانه زندان کرد و سپس بلافاصله بعد از پایان اعتصاب غذا و آزادی موقت جعفر در روز دهم تیر ماه سالجاری، وی را به جرم حمایت از خواست کارگران نورد و لوله صفا و با همان اتهامات مشابه شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران در شعبه یک دادگاه انقلاب اسلامی ساوه محاکمه و به 11 سال زندان دیگر محکوم کرد.

پرونده جعفر عظیم زاده، اسماعیل عبدی و همه فعالین صنفی کشور در مقابل دیدگان کارگران و معلمان و افکار عمومی قرار دارد. آنان همچنانکه خود در بیانیه مشترکشان اعلام کرده بودند تنها یک جرم را قبول کرده اند و آن به مخاطره انداختن امنیت و آسایش مشتی دزد و غارتگر در نتیجه فعالیتهای صنفی شان بوده است و نه امنیت کشور. کسانیکه امروز امنیت و منافع غارتگرانه خود را عین امنیت کشور میخوانند و با چنین دستاویز نخ نمائی فعالین صنفی مسئول، شریف و برجسته ای همچون اسماعیل و جعفر و دهها فعال صنفی دیگر را مورد تعقیب قضائی و بازداشت و محکومیت قرار میدهند باید بدانند کارگران و معلمان ایران مرعوب چنین سیاستهای سرکوبگرانه ای نخواهند شد و همچنانکه شاهدیم هر روزه بر عمق و دامنه ی اعتراضات کوبنده کارگران بر علیه وضعیت مصیبت بار موجود افزوده خواهد شد.

اتحادیه آزاد کارگران ایران – پنجم بهمن ماه 1395

پیام شاپور احسانی راد پیرامون تلاش برای دستگیری جعفر عظیم زاده : یورش به منزل جعفر عظیم زاده محکوم است

تعقیب قضایی، امنیتی کردن حق خواهی، تهدید، ارعاب، شلاق و زندانی کردن کارگرانی که سالهاست زیر ستم کارفرمایان و سرمایه داران حقوق شان پایمال شده و حالا فریادشان آسمانها را هم در نوردیده، محکوم است.

دولت جمهوری اسلامی و هر دولتی باید مطالبات کارگران، معلمان، پرستاران ، اتش نشانان و دیگر زحمتکشان حقوق بگیر را بر آورده نماید نه اینکه نمایندگان واقعی انان  را به بند بکشند.

آنچه مشهود است در ماههای اخیر اعتراض سراسری بازنشستگان، کارگران، معلمان، پرستاران، اتش نشانان و دیگر مزدبگیران چنان ابعاد گسترده ای پیدا کرده  و همدردی  و همراهی جامعه با آنان به جایی رسیده است که دولت و  قوه قهریه اش در صدد اعمال فشار و تهدید و سرکوب مطالبه گران این عرصه برامده اند، اما انها باید بدانند که زمان تهدید و سرکوب بسر امده است و زحمتکشان تا زمانی به حقوق و مطالبات خود نرسند هرگز از پای نخواهند نشست و بدانند ما اسماعیل عبدی، جعفر عظیم زاده و دیگر کنشگران علیه ظلم و ستم را تنها نخواهیم گذاشت.

شاپور احسانی راد – 5 بهمن ماه 1395

تجمع کارگران کارخانه  ذوب آهن اردبیل دراعتراض به عدم پرداخت 2ماه حقوق مقابل استانداری!

امروز5بهمن،کارگران کارخانه ذوب آهن اردبیل در اعتراض به عدم پرداخت 2ماه حقوق مقابل استانداری تجمع کردند.

به گزارش منابع خبری محلی، نزدیک به یکصد و پنجاه نفر از کارگران کارخانه ذوب آهن اردبیل در مقابل درب اصلی استانداری تجمع کردند.

این کارگران نسبت به عدم پرداخت حقوق دو ماهه خود در آستانه عید اعتراض کردند.

سومین روزاعتصاب کارکنان بیمارستان پیامبر اعظم قشم دراعتراض به عدم پرداخت8ماه حقوق ونداشتن قرادادکاری وبیمه!

امروزپنجم بهمن ماه سومین روز است که کارکنان بیمارستان پیامبر اعظم قشم دراعتراض به عدم پرداخت8ماه حقوق ونداشتن قرادادکاری وبیمه در اعتصاب هستند.

به گزارش5بهمن ایسنا،17 نفر از پرسنل بیمارستان پیامبر اعظم قشم به دلیل آنچه گفته می شود عدم پرداخت 8 ماه حقوق معوقه شان می باشد، اعتصاب کردند.

یکی از کارکنان بیمارستان پیامبر اعظم قشم اظهار کرد: سه روز است که 17 نفر از پرسنل این بیمارستان اعتصاب کرده و از رفتن به محل کار خود خودداری کردیم.

وی علت این اعتصاب را تعویق در پرداخت 8 ماه از حقوق پرسنل دانست و عنوان کرد: سه روز است پیگیر هستیم به دفتر امام جمعه، شبکه بهداشت و منطقه آزاد مراجعه کردیم اما جوابی دریافت نکردیم.

این پرستار با اشاره به اینکه از زمانی که مشغول به کار شدیم با هیچ کدام از ما نه قرارداد بسته شده و نه بیمه شده ایم، اضافه کرد: برای ارگانی دولتی کار می‌کنیم اما تا به حال هیچ ارگانی زیر بار مسئولیت ما نمی رود.

وی در پایان گفت: منطقه آزاد قشم ما را به رسمیت نمی شناسد و جوابی در مراجعات مان نمی دهد و شبکه بهداشت و درمان شهرستان هم با وجود اینکه از طریق گزینش آن ها به این حرفه روی آورده ایم اما در قبال این موضوع تاکنون اقدام موثری انجام نداده است.

نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران ــ خارج از کشور:

یاد کارگران جان باخته خاتون آباد را گرامی می داریم !

چهارم بهمن سالروز مبارزه کارگران مجتمع مس خاتون آباد از توابع شهربابک  ( کرمان) بر علیه نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی است. کارگران این مجتمع که با قراردادهای موقت و سفید امضاء و شرایط بسیارسخت کاری، نا امنی محیط، عدم تامین شغلی و… مجبور به کار بودند، ازاواخر دیماه سال۱۳۸۲ اقدام به اعتراض جمعی نمودند، و خواستار استخدام دائم و قطع اخراجها شدند. اما پاسخی از مسئولان مجتمع نگرفتند. کارگران دست به تحصن درمحیط کار زدند.  آنان دروازه های مجتمع و جاده منتهی به آن را بستند. فریاد اعتراض کارگران، درشهربابک طنین افکن گردید. درپی این حرکت همبستگی طبقاتی،همراهی و همگامی با کارگران درسطح وسیعتری آغازشد.

مبارزه درروز شنبه چهارم (۴) بهمن ماه به اوج خود رسید. مبارزه ازمحیط کار به خیابان کشیده شد. دراین روزچند صد کارگراعتصابی بهمراه خانواده های خود طی اعتراضات خیابانی، به سوی فرمانداری شهر حرکت نمودند و بر ضرورت تحقق خواستهای خود، در برابر مقامات دولتی جهل و سرمایه پا فشاری نمودند. بسیاری ازخانواده های کارگران و اهالی شهربابک ،همراه وهمگام با کارگران اعتصابی شدند. شهربابک تقریبا یک پارچه به حرکت درآمده بود.

رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، کارگران را از زمین وهوا به گلوله بست. دهها تن ازتظاهرکنندگان زخمی شدند و چهارتن ازکارگران بنامهای: جاویدی، ریاحی، مؤمنی و مهدوی و همچنین یک دانش آموز بنام  پورامینی به ضرب گلوله های رژیم جهل و فساد اسلامی، جان باختند.

هرچند این جنایت، اولین کشتار در جمهوری اسلامی نبوده و نخواهد بود، و لیکن نشان داد که تمامی جناحهای حکومتی در سرکوب و کشتار کارگران و فعالین آن، همصدا وهم رأی هستند.

کارگران خاتون آباد در زمان ریاست جمهوری خاتمی به قتل رسیدند. خاتمی، کسی بود که با ادعای عدالت خواهی و رفاه و تحقق اصلاحات به ریاست جمهوری رسید.

اکنون که سیزده سال از جنایت کشتار کارگران خاتون آباد می گذرد، دولت مدعی ” تدبیر و امید ” حسن روحانی که با هزار فریب و نیرنگ، وعده وعید  به سر کار آمد، نه تنها نتوانسته ” امیدی ” در جامعه بیافریند وبه یکی ازدهها ادعاهای پوشالیش جامه عمل بپوشاند بلکه در دوران حکومتش و در پرتو سیاستهای جدید جهانی سرمایه، به استثمار و بی حقوقی مطلق بر کارگران ایران افزوده است. تورم و گرانی سر سام آور، اخراج و بیکارسازی و قراردادهای سفید، کاهش دستمزد و بالا کشیدن حقوق معوقه، لغو ابتدایی ترین بیمه های اجتماعی کارگری، تحمیل قوانین ضد کارگری در باز گذاشتن دست کارفرماها، بیش از پیش زندگی کارگران را به ورطه نابودی کشانده و در چنین شرایطی دامنه اعتراضات و اعتصابات کارگری در ایران ابعاد وسیعی به خود گرفته است.

برای مقابله با اعتراضات و اعتصابات کارگری، برای جلوگیری از گسترش و ارتقاء و سراسری شدن مبارزات، رژیم اسلامی سرمایه داری اسلامی  یک راه بیشتر نمی شناسد و آن سرکوب علنی این اعتراضات و دستگیری و زندانی نمودن فعالین کارگری و محکوم کردن آنها به احکام دراز مدت و به شلاق بستن شان می باشد. در دوران حکومت روحانی اعدامها همچنان افزایش داشته و بیحقوقی شهروندان هرچه بیشتر عریان گردیده است.

جناحهای جمهوری اسلامی، چه درقدرت و چه خارج از قدرت که منافع بورژوازی ایران را نمایندگی می نمایند ازیک قماشند. آنان جزاستثمار بیشتر کارگران و دامن زدن به جو سرکوب و اختناق، هدف دیگری را دنبال نمی کنند.

توحش حکومت اسلامی سرمایه در سرکوب کارگران و اعتراضات آنها هر روز به قوت خودش باقی است، اما کشتار کارگران خاتون آباد و حمله به آنها از زمین وهوا به وحشیانه ترین شکل نه تنها در جنبش کارگری برای همیشه به ثبت رسید بلکه اذهان طبقه کارگر ایران و جهان را به این جنایت ضد بشری و کارگری معطوف نمود. چهارم بهمن، ایستادگی و مقاومت کارگران خاتون آباد نقطه عطفی در تاریخ جنبش کارگری ایران است و مقاومت و مبارزه کارگران خاتون آباد ثابت نمود  که فقط با اتکاء به نیروی طبقاتی خود کارگران است که می توان بر علیه دشمن به مبارزه بر خاست و بمراتبی که کارگران متشکل تر باشند قادر خواهند بود نیروهای مزدور سرمایه را به عقب برانند.

با گرامی داشت یاد جان باختگان کشتار کارگران مس خاتون آباد بدست دژخیمان رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، همبستگی طبقاتی با کارگران ایران را هر چه بیشتر گسترش دهیم، صدای حق طلبانه آنان را هر چه رساتر منعکس نمائیم و حاکمیت سرمایه را در ایران افشاء نمائیم.

ما نهادهای همبستگی باجنبش کارگری ایران – خارج کشور در روز ۴ بهمن روز کشتار کارگران خاتون آباد، همگام با جنبش کارگری ایران و همراه با خانواده های گرامیشان، یاد آن عزیزان و تمامی کارگران جانباخته در ایران را گرامی داشته و با همبستگی و همیاری در راه تحقق خواسته های طبقاتی کارگران متحدا علیه نظام گندیده سرمایه داری مبارزه را به پیش خواهیم برد.

تاریخ مبارزات طبقه کارگر همیشه و همه جا، از سوی سیستم سرمایه داری توام با توطئه، تهدید و فشار، سرکوب سیستماتیک، اخراج، زندان و شکنجه، کشتار، ترور و اعدام بوده و خواهد بود. اما پاسخ طبقه کارگربه رژیمهای سرمایه داری وسرمایه داران ، پافشاری بیشتربرادامه مبارزه برای رسیدن به زندگی بهترو انسانی میباشد. ستم دیدگان واستثمارشدگان امروزی ، گورکنان فردای سیستم سرمایه داری وسازندگان دنیائی بهترهستند.

نهادهای همبستگی باجنبش کارگری ایران – خارج کشور

دوشنبه۴ بهمن ۱۳۹۵ برابر با ۲۳ ژانويه ۲۰۱۷

تجمع اعتراض آمیز رانندگان خودروهای ترانزیت در مرز میرجاوه نسبت به افزایش قیمت گازوئیل!

روزگذشته4بهمن،دهها نفر از رانندگان خودروهای ترانزیت در اعتراض به افزایش قیمت گازوییل در گمرک میرجاوه تجمع کردند.

به گزارش منابع خبری محلی، دهها نفر از رانندگان خودروهای ترانزیت در اعتراض به افزایش قیمت گازوییل در گمرک میرجاوه تجمع کردند.

یکی از این رانندگان ترانزیت دراین باره اظهار کرد: قیمت گازوییل در گمرک میرجاوه در یکماه قبل هر لیتر هزار و 300 تومان بود که این مبلغ از دیروز تا حالا ابتدا هزار و 600 تومان و سپس به هزار و 750 تومان افزایش یافته است.

این راننده ادامه داد: بیشتر از یک و نیم میلیون پول گازوییل دادم با این هزینه سوخت چطور به سفر ادامه بدهم، بااین افزایش قیمت گازوییل، تمام کرایه ای که می گیریم صرف پرداخت هزینه سوخت مصرفی می شود، رانندگان پاکستانی از سهمیه 50  لیتری گازوییل استفاده می کنند اما ما چنین سهمیه ای نداریم .

راننده دیگری با بیان اینکه از گلستان آمدم، گفت: هزینه گازوییل به یکباره به هزار و 750 تومان رسیده است و پرداخت این هزینه برای رانندگان مقرون به صرفه نیست و باید کل کرایه دریافتی را بابت بهای سوخت خرج کنند، از طرفی دیگر بدون اطلاع رسانی، قیمت ها را افزایش داده اند و اکنون توان پرداخت قیمت سوخت را نداریم.

یکی دیگر از رانندگان ترانزیت بیان کرد: هزینه سوخت مصرفی خودروهای ترانزیت در یک ماه گذشته 3 بار افزایش قیمت داشته و از لیتری هزار و 300 به هزار و 450 سپس به هزار و 600 و اکنون به هزار و 750 رسیده است و این نوسان قیمت باعث اعتراض رانندگان شده و اکنون 150 راننده در اعتراض به این افزایش قیمت در مرز میرجاوه تجمع کردند.

وی ادامه داد: 3 شبانه روز در مرز میرجاوه هستیم اما هیچ یک از مسئولین به خواسته ما رسیدگی نمی کنند، هزینه هزار لیتر گازوییل چیزی حدود 2 میلیون تومان می شود چطور باید این هزینه را پرداخت کنیم.

این راننده با اشاره به اینکه محموله گاز را از مرز بیله سوار آذربایجان به سمت پاکستان حمل می کند افزود: کرایه این محموله چهار میلیون و 200 هزار تومان است که با افزایش قیمت گازوئیل، دو میلیون و 400 هزار تومان این مبلغ آن فقط صرف گازوئیل می شود.

راننده دیگری با بیان اینکه از مریوان آمدم گفت: قیمت هر لیتر گازوییل در مرز باشماق هزار و 100 تومان است اما دراینجا باید لیتری هزار و 750 برای یک لیتر گازوییل بپردازیم  هر روز قیمت ها را افزایش می دهند و هیچ کس جوابگوی رانندگان معترض نیست، دولت باید جوابگوی رانندگان معترض به افزایش قیمت باشد.

مسئولان حادثه در میدان نفتی نرگسی مشخص شدند

مسئولان حادثه صبح چهارشنبه ( 29 دی‎ماه) میدان نفتی نرگسی که منجر به مسمومیت شدید و فوت سه نفر از کارکنان پیمانکار طرح تعمیرات اساسی شد، مشخص شدند.

به گزارش 5بهمن ایلنا، بعد از گذشت یک هفته از وقوع حادثه نشت گاز در واحد بهره برداری میدان نفتی نرگسی که منجر به مسمومیت شدید و فوت سه نفر از کارکنان پیمانکار طرح  تعمیرات اساسی شد، مدیر عملیات، رئیس اچ اس ای، رییس حراست شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران و رییس H.S.E و مسئول نظارت بر تعمیرات اساسی شرکت خدمات مهندسی و تجهیزات صنعتی توربین جنوب را از سمت خود برکنار شدند.

این حادثه زمانی اتفاق می‌افتد که میان فعالیت پیمانکار عملیات اورهال تاسیسات بهره برداری میدان نفتی نرگسی با واحد ایمنی، بهداشت و محیط زیست (HSE) هماهنگی لازم صورت نگرفته است و در نتیجه درب مخزن ذخیره سازی نفت بدون انجام کامل عملیات رسوب زدایی به روی کارگران گشوده می‌شود و در نتیجه به دلیل نشت گاز H2S پنج تن از کارگران پیمانکار دچار گاز گرفتگی شدند.

به گفته بسیاری از کارشناسان ایمنی، صدور مجوز شروع کار ایمن (پرمیت) در عملیات احداث یا تعمیرات اساسی تاسیسات بایست مورد ارزیابی کار‌شناسان ایمنی قرار بگیرد.

لازم به یادآوری است، در ششم اردیبهشت سال 94  همین حادثه بر تعدادی از کارگران شاغل در پروژه‌های فازهای ۱۷ و ۱۸ عسلویه گذشت؛ حادثه ای که در آن دو تن از کارگران بر اثر مسمومیت گازی جانشان را از دست دادند.

جان باختن 3کارگرمقنی درعمق 60متری چاه!

روزگذشته4بهمن،3کارگر مقنی در عمق حدود ۶۰ متری چاهی در حوالی روستای کورانه گرفتار وحان باختند.

مدیر عامل سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری قزوین گفت: در جریان این حادثه یک نفر کارگر مقنی در عمق چاه دچار مشکل می شود و ۲ نفر دیگر از کارگران برای کمک رسانی به وی وارد چاه می شوند که به دلایل نامعلوم هر سه نفر در عمق نزدیک به ۶۰ متری چاه گرفتار می شوند.

مدیر عامل سازمان آتش نشانی افزود: آتش‌نشانان اعزامی به سرعت و پس از ایمن سازی محل حادثه و قطع جریان برق نسبت به بر پا کردن کارگاه مخصوص اقدام و عملیات نجات را آغاز کردند و با ورود یکی از آتش نشانان به داخل چاه با رعایت اصول ایمنی و استفاده از تجهیزات و لوازم تخصصی نجات در کمترین زمان ممکن موفق شدند اولین نفر را از چاه خارج کرده و برای اعزام به مراکز درمانی تحویل امدادگران اورژانس حاضر در محل حادثه نمایند که این کارگر پس از احیاء توسط تیم اورژانس و اعزام به مراکز درمانی متاسفانه جان خود را از دست می دهد.

وی ادامه داد: به علت طول ۶۰ متری چاه و اینکه ۲ نفر دیگر در عمق حدود ۴ متری آب موجود در کف چاه فرو رفته بودند و همینطور شرایط خطرناک و سخت صحنه حادثه، عملیات امداد و نجات با تلاش نفسگیر بیش از ۱۵ نفر از آتش نشانان اعزامی به محل ادامه پیدا کرد و آتش نشانان با استفاده از تجهیزات ویژه نجات و پس از ۶ ساعت عملیات بی وقفه اقدام به خارج کردن ۲ نفر دیگر از عمق چاه کردند که با تایید عوامل اورژانس مشخص شد هر ۲ نفر جان خود را از دست داده اند.

گفتنی است که این 3مقنی جان باخته  کارگر مهمان از کشور افعانستان بودند.

در جریان این حادثه یکی از آتش نشانان ایستگاه مولوی در عمق چاه دچار مصدومیت می شود که پس از اعزام به مراکز درمانی و دریافت خدمات اورژانس؛ پس از چند ساعت حضور در بیمارستان و بهبودی کامل مرخص می شود.

سوختگی دو کارگر در کارخانه فولاد میبد

صبح امروز5بهمن، دو کارگر در کارخانه تازه تاسیس فولاد میبد دچار سوختگی شدند.

به گزارش 5بهمن ایلنا، صبح امروز حوالی ساعت 4:30 بامداد، دو کارگر کارخانه تازه تأسیس ذوب آهن قراضه در میبد، دچار سوختگی 10 و 15 درصدی شدند.

مصدومین این حادثه که بر اثر انفجار در دستگاه پرس رخ داد، توسط پرسنل اورژانس میبد به بیمارستان منتقل شدند.

این کارخانه به تازگی در 20 کیلومتری جاده ندوشن ـ میبد تاسیس شده است.

صفحات ویژه قربانیان حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو

جان باختن 16 آتش‌نشان درحادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو تایید شد!

مجتبی عبدالهی، رییس ستاد مراسم تشییع پیکر شهدای پلاسکو گفت: ١٦نفر از آتش نشانان به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. وی افزود: با بررسی دقیق مشخص شد که ١٥نفر از آتش نشانان در آوار پلاسکو و یک‌نفر نیز در بیمارستان شهید شد. به گفته وی، تا روز پنجشنبه تلاش می‌کنیم پیکر مابقی را پیدا کنیم اما شرایط به گونه‌ای است که حتی آهن آلات ذوب شده‌اند. وی ادامه داد: مراسم تشییع پنجشنبه صبح از مقابل دانشگاه تهران در ساعت ٨:٣٠ آغاز می‌شود.

اعلام مفقودی ازسوی 8 خانواده

کریمی، جانشین فرمانده انتظامی تهران بزرگ گفت: تاکنون هشت خانواده کسبه پلاسکو اعلام مفقودی کرده‌اند.

مصدومان حادثه پلاسکو 201 نفر

حسن عباسی سخنگوی اورژانس تهران اظهار داشت: تاکنون 201 نفر در حادثه پلاسکو تحت درمان قرار گرفتند که از این میان، 154 نفر در محل حادثه به‌صورت سرپایی و 48 نفر با انتقال به بیمارستانها، درمان شدند.

وی افزود: از 48 مصدوم انتقال داده شده، بهنام میرزاخانی به‌دلیل شدت سوختگی در بیمارستان مطهری به شهادت رسید و 45 نفر نیز ترخیص شدند.

عباسی عنوان کرد: در حال حاضر فقط فخرالدین گودرزی و پیمان پورخانچی در بیمارستان پارس بستری هستند که امیدواریم به‌زودی ترخیص شوند.

قربانيان غير‌آتش‌نشان در غبار تأييد و تکذيب‌ها

همان روزي که مردم با ديدن تصوير فروريختن پلاسکو سعي مي‌کردند عمق فاجعه را هضم کنند، اين سؤال مطرح مي‌شد که چند نفر ممکن است در اين حادثه قرباني شده باشند؟ وقتي ساختماني با اين عظمت مي‌ريزد، آن هم درحالي‌که چند هزار نفر اطراف آن جمع شده‌اند، شمار قربانيان مي‌تواند همه را وحشت‌زده کند. ويدئو‌ها و تصاويري که چند دقيقه قبل از ماجرا از داخل و اطراف ساختمان برداشته شده بودند، نشان مي‌دادند ساختمان چندان هم خالي نبوده است، همين باعث مي‌شد که ذهن مردم براي شنيدن رقم قربانيان احتمالي تيز شود. عصر همان روز حادثه، شهردار تهران که انگشت‌هاي زيادي هم به سمتش نشانه رفته بود و خيلي‌ها او را مقصر مي‌دانستند که زودتر از بروز فاجعه پلاسکو جلوگيري نکرده است با حضور روي آنتن صداوسيما، حرف‌هاي زيادي بیان کرد و بخشي از اين حرف‌ها به تعداد قربانيان حادثه اشاره مي‌کرد. او اعلام کرد که فقط 25 نفر از آتش‌نشانان جان بر کف داخل ساختمان بوده‌اند. بعدها اين رقم بارها جابه‌جا شد. بازار ارائه آمار از مجاري رسمي‌ای مانند صداوسيما و بعد تکذيب همان اخبار از همان مجاري چنان داغ شد که صداي خيلي‌ها را درآورد و به يکي از موضوعات مورد بحث شبکه‌هاي مجازي تبديل شد اما در تمام اين روزها، بارها تأکيد شد که مردم عادي داخل ساختمان نبوده‌اند. اين خبر برخلاف اخبار ديگر تا همين ديشب، رنگ تکذيب به خودش نديد؛ البته چندبار برخي از مسئولان در برابر سؤال درباره تعداد قربانيان غير‌آتش‌نشان سکوت کردند و ترجيح دادند روي مسائل ديگر تمرکز کنند اما از برخي حرف‌هاي غير‌مستقيم مانند آنچه رئيس پزشکي قانوني درباره نحوه شناسايي پيکر غير‌آتش‌نشان‌ها گفت و روايت حاضران در محل مي‌شد فهميد که ماجراي پلاسکو جان عده‌اي از غير‌آتش‌نشان‌ها را هم گرفته است اما در برابر حاشيه‌هايي که فداکاري بزرگ آتش‌نشان‌ها داشت، موضوع آنها از ذهن خيلي‌ها رفته بود اما خانواده‌هايي که شبانه‌روز اطراف پلاسکو ايستاده بودند تا بلکه خبري از عزيز گمشده‌شان بگيرند، آنها را از ياد نبرده بودند و بالاخره ديشب خبري هم درباره آنها شنيده شد. سعيد شريف‌زاده، مديرعامل سازمان آتش‌نشاني تهران گفت: «تونلي فرعي به سمت اتاقي در کنار موتورخانه حفر شده بود و همکارانم موفق شدند چهار پيکر شهروندان غيرآتش‌نشان را از اين اتاق بيرون بياورند.» البته گفته مي‌شد که پيکر پنجمي هم وجود داشته اما به‌دليل اينکه محل قرار‌گيري آن مناسب نبوده و احتمال ريزش آوار به‌دليل جا‌به‌جايي‌اش وجود داشت، فعلا بيرون آورده نشده و حالا تعداد پيکرها به هشت نفر رسيده است؛ سه آتش‌نشان و پنج غير‌آتش‌نشان.

اسامي قربانيان غير‌آتش‌نشان

روايت عده‌اي از کساني که هنگام بروز حادثه نزديک به محل بوده‌اند، نشان مي‌دهد که احتمالا تعداد قربانيان غير‌آتش‌نشان تا پايان کار جست‌وجو به همين نسبت از آتش‌نشانان بيشتر باشد. درحالي‌که ابتدا برخي از مسئولان اعلام مي‌کردند ساختمان کاملا تخليه شده بوده و کسي از مردم عادي در آن نبوده است. يکي از کسبه که بسيار به حادثه نزديک بوده و خودش 10 دقيقه قبل از فروريختن آوار از ساختمان خارج شده بود، مي‌گويد: «مگر اينکه در چند ثانيه، تمام کساني که در طبقات مختلف بودند از ساختمان خارج شده باشند وگرنه من حدس مي‌زنم تعداد افراد عادي‌ای که در ساختمان ديدم، خيلي بيشتر از چيزي بود که در خبرها اعلام مي‌شود.»

او ادامه مي‌دهد: «وقتي من با فشار آتش‌نشان‌ها داشتم ساختمان را ترک مي‌کردم، تازه چندين نفر داشتند از راه‌هاي مختلف خودشان را به طبقه دوم مي‌رساندند که چيزهاي باارزششان را ببرند. يکي از آنها را مي‌شناختم و وقتي از خانواده‌اش سراغ گرفتم، گفتند که برنگشته و اسمش جزء مفقودان است، از بقيه هم خبر نداشتند. طبق چيزي که من ديدم، عده نسبتا زيادي به‌همين‌دليل در طبقات بودند. ضمن اينکه راه‌پله در بخش‌هاي زيادي فروريخته بود و خروج سريع را تقريبا غير‌ممکن مي‌کرد.»

دو روز پيش هم يکي از آتش‌نشانان نجات‌يافته از حادثه به رسانه‌ها گفته بود که خيلي از مردم با بازکردن موانع به داخل ساختمان رفته بودند و اين احتمال وجود دارد که تعداد کشته‌شده‌ها از بين مردم عادي بيشتر از چيزي باشد که تا الان درباره‌اش گفته شده است. بنابر اطلاعاتي که حاضران مي‌دهند، اجسادي که از زير آوار پلاسکو کشف و خارج شدند، متعلق به نيروهاي تأسيساتي آن بوده که در موتورخانه حضور داشتند. برخي منابع اسامي آنها را هم به اين شرح منتشر کرده‌اند: محمود محسني، از تيم تأسيسات ساختمان؛ قاسم شجاعي، نگهبان؛ حيدر پهلواني، نيروي خدماتي؛ حبيب شادي، نيروي خدماتي و جواد قلي‌زاده، يکي از کسبه.

هنوز  اميدواريم

مديرعامل سازمان آتش‌نشاني تهران هم با وجود اينکه سخنگوي سازمان همان روز دوم اعلام کرده بود که احتمال پيداشدن افراد زنده از زير آوار نزديک به صفر است و در حرف‌هايش به دماي بين 200 تا 600 درجه زير آوار اشاره کرده بود، باز هم سعي کرده، اميدواري‌ها را بالا ببرد و همه مفقودشده‌ها را در دسته کشته‌شده‌ها قرار ندهد. او گفت: «تيم‌هاي جست‌وجو در حال تلاش هستند تا به محبوس‌شدگان دست يابيم. در اين ميان، دقت را فداي سرعت نخواهيم کرد و اگر کار به‌کندي هم پيش برود، مي‌ارزد به اينکه بي‌احترامي به پيکر عزيزان و همکارانمان نشود. هنوز هم اميدوار هستيم کساني را که احتمال زنده‌ماندنشان مي‌رود، زنده از زير آوار بيرون بياوريم.»

سيدجلال ملکي، سخنگوي سازمان آتش‌نشاني تهران هم که قبلا بدون اشاره به مفقودان غير‌آتش‌نشان گفته بود تعداد آتش‌نشان‌هاي مفقود شده 16 نفر هستند، ديروز گفت: «احتمال مي‌دهيم شمار شهدا و مفقودان به ۲۵ نفر برسد.» البته بايد اشاره کنيم که اين تعداد هم دور از ذهن به نظر مي‌رسد زيرا طبق حرف‌هاي يکي از آتش‌نشانان با روزنامه فرهيختگان، حداقل 30 آتش‌نشان از عمليات برنگشته‌اند و معلوم نيست چه بلايي به سرشان آمده است. تمام اين ضد و نقيض‌گويي‌ها درباره تعداد قربانيان حادثه پلاسکو درحالي رخ مي‌دهد که خبرنگاران حاضر در محل هم مي‌گويند مسئولان انتظامي هر چند ساعت يک‌بار، همه آنها را از محل دور مي‌کنند، آن هم به اين بهانه که نبايد با تصوير‌برداري به پيکرهاي شهدا و قربانيان بي‌احترامي شود، درحالي‌که واضح به نظر مي‌رسد که راه جلوگيري از تصوير‌برداري، دورکردن خبرنگاران نيست. از طرف ديگر، حرف‌هاي مسئولان درباره محل پيداشدن پيکرهاي تازه يافته‌شده چندان با هم منطبق نيست. درحالي‌که سخنگوي آتش‌نشاني مي‌گويد جسدها از طبقه منفي يک پيدا شده‌اند، عده ديگری مانند کوليوند، رئيس اورژانس کشور محل پيداشدن اجساد را موتورخانه ساختمان اعلام مي‌کنند. محل پيداشدن اين پنج نفر از اين جهت اهميت دارد که چند ساعت بعد از حادثه اعلام شد عده‌اي از محل موتورخانه با بيرون ارتباط برقرار و اعلام کرده‌اند‌ که زنده‌ هستند؛ البته اين خبر هم مانند اخبار بسياری، کمي بعد تکذيب شد. تأييد و تکذيب‌هاي پي‌درپي و همين‌طور اصرار به حضور‌نداشتن خبرنگاران در ساعت‌هايي از جست‌وجو و آوار‌برداري، بازار شايعات را داغ‌تر مي‌کند و از طرفي، گمانه‌زني‌هاي غير‌رسمي درباره تعداد قربانيان را هم تقويت مي‌کند.

بخشی ازیک گزارش وقایع اتفاقیه بتاریخ5بهمن

برقراری بیمه بیکاری برای 400 کارگر پلاسکو!

مدیرکل تامین اجتماعی غرب تهران از برقراری بیمه بیکاری 400 نفر از کارگران تحت پوشش تأمین اجتماعی در پلاسکو تا ساعت 13 امروز5بهمن خبر داد و گفت: بیش از 1000 نفر به اداره کل کار جنوب غرب مراجعه کرده‌اند که یا کارگر آنجا نبودند، یا تحت پوشش تامین اجتماعی نبودند و یا بیمه خویش فرما داشتند در حالی که لیست این کارگران را در اختیار داریم و تعداد آنها حدود 750 نفر بوده است.

اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران:جمهوری اسلامی مسئول فاجعه پلاسکو

ابعاد واقعی فاجعه انسانی ناشی از آتش سوزی و فرو ریختن ساختمان پلاسکو هنوز هم برای افکار عمومی روشن نیست. اگر چه آمار تلفات این فاجعه لحظه به لحظه در حال تغییر است، اما منابع رسمی و حکومتی تا کنون از ارائه آمار دقیق خودداری کرده اند و تا کنون تنها اسامی تعداد انگشت شماری رسانه ای شده است. گزارش های مختلف حاکی است که تعداد قربانیان حدود بیست و پنج نفر است که شانزده نفر آنها آتش نشان بودند. علاوه بر قتل این کارگران، بیش از چهارهزار کارگر ساختمان پلاسکو در نتیجه این سانحه دهشت بار بیکار شده اند که با خانواده هایشان قربانی این حادثه و تبانی میان شهرداری تهران، وزارت کار وبنیاد مستضعفان هستند. از این چهار هزار نفر، تنها حدود هفتصد و پنجاه نفر مشمول بیمه تامین اجتماعی هستند و بقیه به دلیل خروج کارگاهای زیر ده نفر از شمول قانون کار و یا به دلیل کار بی تامین و غیررسمی و یا خویش فرمایی از حمایتهای حداقلی تعریف شده در بیمه تامین اجتماعی برخوردار نیستند.

دلیل اصلی پنهان سازی، ارائه اخبار ضد ونقیض و دروغ گویی آشکار توسط نهادها و مسئولین ریز و درشت رژیم روشن است: ساختمان پلاسکو مانند بسیاری از مکان های مشابه در تهران فاقد استانداردهای ایمنی بوده و هیچ کدام از دم و دستگاه های حکومتی نیز سالهای سال در این مورد اقدامی نکرده بودند. اینان خوب می دانند با گذشت هر روز از این فاجعه، مردم به درستی رژیم را مسئول خواهند دانست. بنابراین می کوشند تا با سرپوش گذاشتن بر ابعاد این فاجعه و ارائه اخبار به صورت قطره چکانی شاید خود را از تیرس خشم کارگران و مردم بدور نگاه دارند.  اما این شگرد تا هم اکنون نیز بی اثری خود را نشان  داده و عملا به ضد  خود تبدیل شده است. مردم بنیاد مستضعفان، سپاه پاسداران، شهرداری تهران و وزارت کار را به طرق مختلف مسئول مستقیم این حادثه دلخراش می دانند. دروغ دانستن تبلیغات و اخبار رژیم از سوی مردم  و انتشار ویدئوها و اخبار غیرحکومتی، سیل پیام های همبستگی، حمایت و قدردانی از کارگران شجاع آتش نشانی و ابراز همدردی و تسلیت به بازماندگان آتش نشانانی که قهرمانانه برای نجات جان دیگران به جنگ حریق رفتند اما خود زیر آوار جان دادند، بهترین گواه این واقعیت است.

وقوع فاجعه پلاسگو به رغم همه ابعاد هولناک آن فقط یک استثنا و یا ناشی از بی مسئولیتی موردی و یا حتی اقدام عامدانه این یا آن نهاد و یا مقام حکومتی نیست، که البته همه این موارد نیز دخیل بوده اند؛ بلکه تنها نمونه ای از عواقب و نتایج شرایط ناامن در مکان های عمومی و محیط های کاری در سراسر ایران است. بنابر گزارش ها تنها در تهران حدود 3000 ساختمان و مکان تولیدی، تجاری و اداری فاقد استانداردهای ایمنی هستند و هر لحظه در معرض همان خطری قرار دارند که در پلاسکو به وقوع پیوست.

بعلاوه ارقام و آمار قربانیان “حوادث کار” در ایران بیداد می کند؛ طبق اطلاعات موجود تنها در سال جاری  1850 نفر به دلیل رعایت نشدن استانداردهای ایمنی در مراکز و محیط های کار جان خود را از دست دادند. در سال  گذشته نیز 1494  نفر به همین دلیل در هنگام کار جان باختند. تعداد مصدومین ناشی از این حوادث، دهها بار بیش از آمار کشته شدگان است و این ارقام سال های سال است که افزایش می یاید.  به این گونه ایران تحت حاکمیت رژیم سرمایه داری اسلامی در رده بالای جدول جهانی از لحاظ قربانیان حوادث کار قرار گرفته است.  جان کارگر و انسان در اینجا بنا به منطق سرمایه از ارزان ترین کالاهاست. زیرا وقتی که حداقل هفت میلیون بیکار و جویای کار بدون برخورداری از حداقل حقوق بیکاری به امید پیدا کردن کار به هر دری می زنند، و کارگران از جمله به دلیل سرکوب وحشیانه حکومتی فاقد تشکل مستقل هستند تا از منافع و جان خویش دفاع کنند، دولت به عنوان بزرگترین کارفرما و شرکت های نیمه دولتی و خصوصی  با حمایت دولت به منظور افزایش سودآوری، از ایمن سازی محیط های کار خود داری می کنند و به این ترتیب مراکز کار در هر حادثه ای به قتل گاه کارگران تبدیل می شود.

بر متن و به دلیل چنین شرایطی است که بانی اصلی فاجعه پلاسکو برای کارگران و مردم آزادیخواه و برابری طلب ایران مشخص است: بانی رژیمی است که می تواند با صرف سرمایه های کلان و خرید مجهزترین دستگاه ها در شهرهای کشور منجمله تهران، شیراز، مشهد، تبریز، اهواز، سنندج و اصفهان تا زندانهای سراسر ایران به پارازیت افکنی بپردازد؛ بانی نظامی است که با عزم راسخ و تجهیزات کامل، نیروهای وحشی، بی رحم و سرکوب گرش را سحر گا ه به سراغ کارگران معترض و اعتصابی شرکت واحد می فرستد و صدها نفرشان را به همراه اعضای خانواده دستگیر و زندانی می کند؛ بانی حکومتی است که تجمعات کارگران “سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران” در سالهای اخیر در اعتراض به قانون مشاغل سخت و زیان آور و همچنین مشکلات صنفی و رفاهی آنها را با تهدیدات شدید، ایجاد رعب و وحشت، تعهد گرفتن، محروم کردن، تصویر برداری از تجمع اعتراضی آتش نشانان و اذیت و آزار تجمع کنندگان پاسخ میدهد، اما به ایمن  سازی محیط های عمومی و مراکز کاری کمترین اهمیتی نمی دهد و آتش نشانان از جان گذشته را مجبور می کند با تجهیزات فرسوده و از رده خارج شده به جنگ آتش سوزی آنهم در ابعاد ساختمان پلاسکو بروند و جان خود را فدا کنند.

اندوه و خشم عمومی از این فاجعه تنها هنگامی می تواند از خود اثر مثبت و پایداری به جا نهد که باعث دگرگون کردن این شرایط ضد انسانی و جنایت کارانه شود. در بسیاری از کشورها مرسوم است که به دنبال وقوع یک فاجعه هولناک اما اجتناب پذیر، مبارزه و کارزارهایی برای از بین بردن امکان وقوع مجدد فاجعه بر پا می شود.  تدارک چنین مبارزه و کارزاری، و یا حمایت از آن، وظیفه همه کارگران و کلیه انسانهای شریفی است که فاجعه پلاسکو دلشان را به درد آورده است.در نبود تشکل های مستقل کارگری  و آزادی عمل آنها و در غیاب مبارزه متشکل و سراسری کارگران در اعتراض به  ناامنی شرایط و محیط های کار، منافع  رژیم و سرمایه داران ایجاب نمی کند که محیط و مراکز کاری ایمن سازی شوند. مقامات، نهادها، وزارت خانه ها، شهرداری ها، بنیادها و باندهای مختلف چنان سرگرم دزدی، اختلاس و ثروت اندوزی هستند که ایمن نبودن مکان های عمومی و مراکز کاری حتی توجه شان را جلب نمی کند.

اجتناب پذیر بودن فاجعه پلاسکو و مرگ دردناک آتش نشانان و دیگر کارگران و شهروندانی که درزیر آوار جان دادند، تلنگر دردناکی است بر هر وجدان انسانی.  این فاجعه، موجی  از اندوه ، تاسف و اعلام همدردی با آتش نشانان و خانواده جانباختگان را در ایران و دیگر کشورها به دنبال داشته است. این موج می تواند و باید به مبارزه و کارزار اعتراضی علیه نادیده گرفتن استانداردهای ایمنی در محیط های عمومی کار و بی حقوقی طبقه کارگر ایران تبدیل شود و بانیان و سبب سازان این شرایط جنایتکارانه را هر چه بیشتر رسوا و محکوم کند.  تشکل های مستقل کارگری ضامن اصلی تحقق ایمن سازی محیط کار هستند، بنابراین هر اعتراضی نسبت به فجایع  کار لازم است که به حمایت از ایجاد تشکل های مستقل کارگران پیوند یابد.

اتحاد بین المللی ضمن اعلام همدردی و همبستگی با کارگران شجاع آتش نشانی تهران و کلیه کارگران صدمه دیده در این حادثه دلخراش، جان باختن آتش نشانان و کارگران ساختمان پلاسکو و همه افرادی که در این فاجعه قربانی شدند را به خانواده آنها و طبقه کارگر تسلیت می گوید؛ و بیش از پیش تلاش خواهد کرد که با افشای این جنایات حمایت تشکل های کارگری در سطح بین المللی از کارگران آتش نشانی و همه کارگران ایران در مبارزه برای ایجاد تشکل مستقل و برای ایمن سازی محیط  های کار را جلب نماید .

اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران

۲۳ ژانویه ۲۰۱۷

کارگاه‌های ناایمن بلای جان کارگران

مرگ بر اثر حوادث حین کار یا بیمار‌ی‌های ناشی از کار از جمله مواردی است که در سال‌های اخیر به آن توجه خاصی شده است. ناایمن بودن کار به نوعی با شاخص‌های رفاه اجتماعی و اقتصادی مرتبط است و هر کشوری که در آن سالانه تعداد بیشتری قربانی حوادث ناشی از کار شوند، در این زمینه وضعیت بدتری دارد. آمار‌های رسمی نشان می‌دهد در ایران حداقل سالانه یک هزار و ۴۰۰ نفر بر اثر حوادث ناشی از کار جان خود را از دست می‌دهند و شش برابر این رقم نیز آمار مرگ‌های ناشی از بیماری‌های شغلی است که گریبان نیروی کار را گرفته است. هنوز اطلاعات دقیقی درباره تعداد قربانیان حادثه پلاسکو در دست نیست، اما برخی گزارش‌ها از حضور تعداد قابل توجهی کارگر در قلب پوشاک پایتخت حکایت دارد که سرنوشتشان نا‌معلوم است. عنوان می‌شود ممکن است در میان درگذشتگان کارگران بی‌نام و نشان و ثبت نشده‌ای حضور داشته باشند. همزمان با انتشار اخبار تلخ درباره حادثه پلاسکو در این گزارش بر این مساله تاکید می‌شود که چند کارگاه ناایمن در ایران وجود دارد و اصلا وظیفه تامین ایمنی کارگاه‌ها بر عهده کیست و چه نهادی باید بر این موضوع نظارت کند.

ایمنی کار از حقوق بنیادین کارگر به شمار می‌رود و بر اساس قانون، اعمال سیاست‌های پیشگیرانه و رعایت اصول ایمنی بر عهده کارفرماست. بر اساس ماده ۹۱ قانون کار، فراهم کردن شرایط ایمنی محیط کار و آموزش اصول ایمنی به کارگران برعهده کارفرماست. در آیین‌نامه به‌كارگيري مسئول ایمنی در کارگاه‌ها که توسط وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی در سال ۹۴ نوشته شده است، هدف از تدوین اين آيين‌نامه، ارتقاي سطح ايمني در كارگاه‌هاي مشمول، نظام‌مند کردن به‌كارگيري افراد شايسته و واجد صلاحيت در زمينه ايمني، پيشگيري از حوادث ناشي از كار و صيانت از نيروي انساني و منابع مادي كشور، ذکر گردیده است. اين آيين‌نامه به استناد مواد ۸۵ و ۸۶ قانون كارجمهوري اسلامي ايران تدوين شده و براي تمامي كارگاه‌هاي مشمول اين قانون لازم الاجرا مي‌باشد. كارفرما مكلف است به منظور اجراي آيين‌نامه‌هاي ايمني و حفاظت فني مصوب شوراي ‌عالي حفاظت فني، با توجه به شرايط و مخاطرات كارگاه و بر اساس شرح وظايف، افرادي را كه مطابق اين آيين‌نامه تاييد صلاحيت شده‌اند به عنوان مسئول ايمني به‌كار گيرد. طبق این آیین نامه مسئول ایمنی کارگاه باید ضمن گذراندن دوره‌های فنی و کتبی، تاییدیه را کسب نماید. تمامي افرادي كه با يكي از عناوين مسئول حفاظت فني، افسر ايمني، ناظر ايمني، رابط ايمني، هميار ايمني و كارشناس ايمني در كارگاه‌ها فعاليت مي‌نمايند، مشمول اين آيين‌نامه بوده و لازم است صلاحيت نامبردگان توسط اداره بازرسي كار بررسي و پس از اخذ تاييديه، در كارگاه عهده‌دار وظايف محوله مندرج در اين آيين‌نامه گردد. شهرداری‌ها یا سازمان آتش‌نشانی به صورت مستقیم امکان برخورد با واحدهای کارگاهی ناامن را ندارند و وظیفه بازرسی و برخورد با آنها بر عهده وزارت کار و رفاه اجتماعی است، اما به علت همین نبود مدیریت یکپارچه شهری بخصوص در حوزه ایمنی، کارایی در این زمینه کاهش پیدا می‌کند و حوادثی مانند فرو ریختن ساختمان پلاسکو اتفاق می‌افتد. در سال گذشته، در مذاکراتی که شهرداری با وزارت کار و رفاه اجتماعی صورت داد، قرار بر این شد که اگر اختیاراتی در این زمینه به سازمان آتش‌نشانی داده نمی‌شود، حداقل بخشی از بازرسی‌ها را به این سازمان واگذار کرده و گزارش آنها را در اولویت رسیدگی قرار دهد که چندی پیش نیز با همین روند ۲۰۶ هزار کارگاه ناایمن در کلانشهرهای ایران در بازرسی‌ها توسط آتش‌نشانی مشخص شدند که با گزارش به وزارت کار همه این تعداد پلمب شدند.

تلفات ناشی از کار

بیشترین تعداد حادثه‌دیدگان ناشی از کار در سال قبل مربوط به جوانان ۲۵ تا ۲۹ ساله و ۳۰ تا ۳۴ ساله بوده و بیشترین میزان حادثه نیز در داخل کارگاه‌ها اتفاق افتاده است. بر اساس گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در خصوص آمارهای منتشر شده سازمان تامین اجتماعی، مجموع تعداد کل حادثه دیدگان ناشی از کار در سال قبل۱۸ هزار و ۷۸۶ نفر بوده که ۱۷ هزار و ۸۳۷ مورد در داخل کارگاه، ۷۲۶ مورد خارج کارگاه و ۲۲۲ مورد هنگام رفت‌و‌آمد به محل کار رخ داده است. برابر بررسی‌ها ۹۵ درصد حوادث ناشی از کار به دلیل نبود آموزش‌های لازم اتفاق می‌افتد، این در حالی است که ۵۰ درصد حوادث ناشی از کار مربوط به بخش ساختمان است. آمارها نشان می‌دهد حوادث ناشی از کار در بخش ساختمان بالاترین میزان حوادث را به خود اختصاص داده است. حدود یک ماه پیش دبیر شورای عالی حفاظت فنی بیان کرده بود، نقش مسئولان ایمنی و کمیته‌های حفاظت فنی و بهداشت ایمنی کار در کاهش حوادث موثر است و تاکید کرد که با مدیریت مطلوب بازرسی‌ از محیط‌های کار و جلب مشارکت کارگران و کارفرمایان، میزان بروز تخلفات در محیط‌های کاری به حداقل می‌رسد. در حوادث ناشی از کار، تعهدات سازمان تامین ‌اجتماعی شامل درمان، غرامت دستمزد و برقراری مستمری‌های بازماندگان، از کار افتادگی کلی و جزیی، غرامت مقطوع نقص عضو و… مشروط به داشتن سابقه پرداخت حق‌بیمه نیست و بدون توجه به سوابق بیمه‌ای بیمه‌شده، مزایای قانونی ارائه می‌شود. به استناد ماده ۶۰ قانون تامین‌اجتماعی، حوادث ناشی از کار، حوادثی است که در حین انجام وظیفه و به سبب آن برای بیمه‌شده اتفاق می‌افتد. منظور از حین انجام وظیفه تمام اوقاتی است که بیمه‌شده در کارگاه، موسسات وابسته یا ساختمان‌ها و محوطه آن مشغول کار باشد و یا به دستور کارفرما در خارج از محوطه کارگاه عهده‌دار انجام ماموریتی باشد. با وجود آنچه گفته شد باز هم پلاسکو جز دریافت ابلاغیه‌های تذکر، پلمب نشده بود. دبیرکل بازرسی کار وزارت کار پیرامون امکان پلمب کارگاه‌های غیرایمن با توجه به موارد قانونی گفته است: این امکان با هماهنگی دادگاه وجود دارد و درباره پلاسکو هم ۴۷ ابلاغیه صادر شده بود، اما در پاسخ به این سوال که آیا وزارت کار می‌تواند کارگاه‌های غیرایمنی را که در حال فعالیت هستند پس از ابلاغ اخطار و عدم حصول نتیجه، پلمب کند یا خیر، گفت: این امکان وجود دارد، اما برای کارگاه‌هایی که فعالیت تولیدی دارند. اکثر فعالیت‌های موجود در ساختمان پلاسکو مربوط به اصناف بود و ارتباطی به وزارت کار پیدا نمی‌کرد.

قانون چه می‌گوید

فصل چهارم قانون کار در ماده ۱۰۵ این مسئولیت را این‌گونه شرح می‌دهد: هرگاه در حين بازرسی، به تشخيص بازرس كار يا كارشناس بهداشت حرفه‌ای احتمال وقوع حادثه و يا بروز خطر در كارگاه داده شود، بازرس كار يا كارشناس بهداشت حرفه ای مكلف هستند مراتب را به سرعت و به صورت کتبی به كارفرما يا نماينده او و نيز به رئيس مستقيم خود اطلاع دهند. وزارت كار و امور اجتماعي و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی، حسب مورد گزارش بازرسان كار و كارشناسان بهداشت حرفه‌ای از دادسرای عمومي محل و در صورت عدم تشكيل دادسرا از دادگاه عمومی محل، تقاضا خواهند كرد به سرعت قرار تعطيل و لاك و مهر تمام يا قسمتی از كارگاه را صادر نمايد. دادستان بلافاصله نسبت به صدور قرار اقدام می‌کند، و قرار مذكور پس از ابلاغ قابل اجراست. دستور رفع تعطيل توسط مرجع مزبور در صورتی صادر خواهد شد كه بازرس كار يا كارشناس بهداشت حرفه‌ای و يا كارشناسان ذيربط دادگستری رفع نواقص و معايب موجود را تاييد نموده باشند. با وجود آنچه در این گزارش آمده، شاهد آن هستیم که هنوز هیچ نهاد و سازمانی مسئولیت این فاجعه را به عهده نگرفته است و جز انداختن تقصیر بر گردن یکدیگر در یک جریان سیاسی، حرکت شایسته درخور تقدیری را در جامعه‌ای که عدالت و همدلی شعار همگان است، نمی‌بینیم.

نظرات