شاهو حسینی
لُرد اَکتون در نامهای به اسقف مندل کرایتون در ۵ آوریل ۱۸۸۷ میلادی، جملهای نوشت که هنوز یکی از معروفترین نقل قولها چه بین مردم چه در محافل دانشگاهی است: “قدرت فساد میآورد و قدرت مطلق، فساد مطلق” . این جمله مشهور اشاره به دو موضوع مهم در گفتمانهای دمکراتیک دارد، موضوع اول اینکه: در هر نظام سیاسی باید تفکیک قوا وجود داشته باشد، تا بتوان از طریق قدرت، قدرت را محدود کرد و از مطلق شدن قدرت جلوگیری کرد. دوم اینکه: سرچشمه قدرت و مشروعیت قدرت باید مردم باشند و قدرت باید در برابر مردم پاسخگو باشد، این روند نیز تنها زمانی میسر میگردد که سازوکار انتخابات دمکراتیک، گردش آزاد قدرت، آزادی بیان، احزابو نظام حزبی قدرتمند، جامعهمدنی پویا و گسترشیافته، اقتصادی آزاد و طبقه متوسطی مستقل در جامعه شکلگرفته باشند، تا قوای حکومتی همواره نظارت و اقتدار جامعه را بر خود احساس کنند و در برابر مردم پاسخگو باشند. در یک چنین نظامهایی از ظهور و گسترش فساد در جامعه جلوگیری میشود. در واقع میتوان گفت میان دیکتاتوری و فساد رابطهای دیالکتیکی وجود دارد