
نگارندە: سیامک حیدری
La destruction totale d’un village par les Gardiens de la Révolution islamique -Kurdistan Iranien
اینجا فلسطین نیست؛ منطقه تحت کنترل حماس نیست، آنجا جنوب لبنان هم نیست. ویرانی ها ناشی از جنگ ارتش بین دو کشور نیست. هواپیماهای جنگی هیچ کشوری حریم هوایی ایران را نقض نکرده تا این روستای دور افتاده را بمباران نماید.
آن خانه های گلی ویران شده روستای ‘قرەسقل’ از مناطق مرزی اشنویه در کردستان ایران است. خوب لابد می پرسید این خانه ها چرا با خاک یکسان شده؟ چرا این ویرانی وسیع روی داده است؟ داعش هجوم آورده؟ گروه های جهادی یورش برده اند؟ خیر….خیر
این ویرانی به دست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روی داده است. ارتش و یا هر نیروی نظامی دیگری که علیه مردم خود دست به چنین کاری بزند یا جنایت کار است و یا متجاوز.
چند روز پیش یک تیم از پیشمرگان حزب دمکرات کردستان ایران وارد خاک کردستان شده و در کنار این روستا و روستاییان نگون بخت از سوی گروهی از افراد سپاه مورد حمله واقع می شوند. درگیری مسلحانه از هر دو سو کشته و زخمی برجای گذاشته است.
لحظاتی بعد پیشمرگه های حزب دمکرات کردستان ایران منطقه مورد درگیری را ترک می کنند. سپاه انتقام می گیرد. سپاه خشک و تر را با هم می سوزاند. سپاه سرکوب می کند. سپاه تخریب می کند. تخریب می کند با سلاح های سنگین. توپ، خمپاره و کاتیوشا بر سر مردم بیدفاع می بارد.
در نتیجه روستا تقریبا با خاک یکسان می شود. غلات و مزارع مردم طعمه حریق گلوله باران سپاه می شود. مردم فرار می کنند. مردم آواره شده اند. مردم روستا از سوی سپاه پاسداران شکنجه و زندانی شده اند.
حال اگر این ویرانی ها مثلا از سوی ارتش اسرائیل به وقوع پیوسته بود، اگر فرضا به جای روستای قرقسل، دهکدهای در جنوب لبنان و یا غزه آسیب دیده بود، کلی ‘خبرنگار’ شبکه هی خارج کشور فارسی زبان با ژیلت های خبرنگاری و کلاهک های آهنی دم به ساعت ‘آخرین اخبار’ را روی خروجی فلان و فیسار قرار می دادند. صد البته افرادی ‘مفسر’ مثل علی علی زاده یک کرسی ثابت داشتند. آن جا اما کردستان است و کُردها هم که هنوز لابی گری را یاد نگرفتهاند. خوب نتیجه چه می شود؟ در بهترین حالت یک بار به عنوان یک خبر روی خروجی این دستگاه های خبری قرار گرفته و سپس به باد فراموشی سپرده می شوند.
در ۴۸ ساعتی که از تخریب این روستای کردستان ایران به دست سپاه پاسداران می گذرد هیچ فعال حقوق بشر ایرانی از خود نپرسیده که آیا یک ارتش و یا میلیشیا جایز است علیه مردم خود دست به اسلحه و خشونت بزند؟ آیا صرفا جنگ و رویارویی نظامی با یک تیم یک گروه مخالف دولت به نیروهای نظامی بک کشور اجازه می دهد که علیه مردم عادی و بی دفاع دست به کشتار و شکنجه و تخریب منازل آنان بزند؟ چرا کسب از خود نمی پرسد که آیا تخریب تقریبا کامل یک روستا و شکنجه و دستگیری مردم آن می تواند مصداق جنایت جنگی باشد؟ چرا تخریب یک روستای لبنانی و فلسطینی خون برخی از فعالان حقوق بشری ایرانی را به جوش می آورد اما همین عمل با هم وطنانشان با بی تفاوتی روبرو می شود؟
من فعال حقوق بشر نیستم ولی از فعالان حقوق بشر کُرد درخواست می کنم تا در این زمینه مدارک و اسناد لازم اعم از کشته شدگان احتمالی، دستور شدگان، کشته شدگان و میزان تخریب و خسارات وارده را جمع آوری کرده و تحویل سازمان های حقوق بشر جهانی قرار دهند.
در عصر انترنت نگذاریم جنایت رژیم در روستای ‘قرقسل’ به مانند روستاهای ‘قارنا’ و ‘قلاتان’ در بی خبری و سکوت رسانه ای به تاریخ بپیوندد.