اهمیت ورزش درجهان امروز و ورزش در ایران بعد از انقلاب اسلامی

0
889
عباس زندی
عباس زندی

نگارنده: عباس زندی

امروزه ورزش یکی از اموری است که به عناوین مختلف درجهان مطرح شده و گروه زیادی به اشکال گوناگون با آن سروکار دارند.
درزندگی ماشینی امروز به دلایل مختلف که موجود است متاسفانه انسانها دچار بیماریهای فراوان و خطر سازی چون؛ نامنظم شدن فشارخون،چربی خون،دردهای قلبی، سرطان ها، آرتروز، دیابت و… شده اند. چراکه مثلا بدلیل کمبود وقت، جابجای با انواع وسایل نقلیه زمانی را برای پیاده روی که خود جزو شاخص ترین ورزشهای مفید است نمیگذارد. یا مصرف انواع غذاهای پر چرب که عواقب زیانباری را  موجب میشود.
در چنین شرایطی بیماری های روحی از قبیل افسردگی نیز بصورت شایع بچشم میخورند. اما راه حلی وجود دارد که میتوان برای مقابله بااین زندگی ماشینی بکار برد و انسانهای سالم از نظر روحی و جسمی در جامعه پرورش داد که ورزش میتواند در این راستا مفید و موثر واقع گردد، به همین سبب است که ورزش درهمه دنیا مورد توجه ویژه ای قرار گرفته است.
مردم با تجربه و تمرین به ارزش و معنای ورزش پی برده اند، ازدیدگاه اکثر مردم ورزش نوعی تفریح کردن است. ورزش و ورزش کردن طی سالیان طولانی از قالب یک تفریح و سرگرمی به قالب یک حرفه و فعالیت در آمده است، و این اشاره کوچکی است به اهمیت ورزش در دنیای امروز.
حال در ایران و بعداز برسرکار آمدن جمهوری اسلامی چه بر سر جامعه ورزشی آمده است؟
با بر سرکارآمدن جمهوری اسلامی جامعه ورزشی ایران با مشکلات فراوانی مواجه شد، درواقع ماهیت رژیم در اساس مخالف ورزش و سلامت جامعه می باشد و تنها در جهت تامین سیاستهای خود به ورزش می نگرند. نه برای سلامتی جامعه!. آن هم در شرایطی که بسیاری تفریحات دیگر را از مردم منع و گاهی حرام میدانند.
تاثیرات ورزش از دو جنبه حائز اهمیت میباشد، جسمی و روحی روانی، که هردو مکمل یکدیگرند. روح و روان که سالم باشد، جامعه سالمی خواهیم داشت و این با ماهیت نظام و سیستمی که آلوده است مغایرت دارد و این از اصلی ترین دلایلی است که رژیم از آن در هراس است.
دست اندرکاران رژیم برنامه های گسترده ای را در جهت کنترل کردن فعالیتهای ورزشی درایران و کردستان آغاز نموده و برای اجرا نمودن آن از هیچ کاری دریغ نکرده و نمی کنند.
از جمله این برنامه ها میتوان به نمونه هایی چند اشاره کرد؛
*–  رشد چشمگیر اعتیاد در جامعه که بعداز بر سرکار آمدن جمهوری اسلامی و استفاده هدفمند رژیم از این بلای خانمان سوز برای سست کردن خانواده ها و جهت بخشیدن  به حرکت جامعه ، کنترل و درنهایت به نابودی کشاندن جامعه، سیل سعودی پیدا کرد. و عدم توجه به وزرش جهت پیشگیری و بازدارندگی و اثرات آن بر سلامت جامعه. هرچند هرازگاهی جهت فریب افکار عمومی، باتبلیغات، خود را حامی ورزش نشان می دهند ولی در عمل چنین نیستند.
*–  سعی رژیم برای نفوز عوامل خود درمیان جامعە ورزشی برای جهت بخشیدن در مسیر سیاستهای خود و بکار گماردن افراد متعهد به نظام هرچند که تخصصی در رشته های ورزشی نداشته باشند. به تعبیری دیگر تبدیل جوامع ورزشی به پایگاهی برای جاسوسی و سرکوب، مثلا استفاده از مدیران دولتی و عوامل خود برای سرپرستی و مدیریت هیاتهای ورزشی.
*- تفرقه اندازی بین رشته ها و باشگاههای ورزشی برای جلوگیری از ارتباط و تبادل نظر جامعه ورزشیو از جمله این کارها می توان به حمایتهای متفاوت حکومت از برخی رشته ها وباشگاههای ورزشی یا تبعیض شدید در اختصاص بودجه به هیاتهای ورزشی اشاره کرد. اگر به بودجه اختصاص داده شده برخی از رشته ها و هیاتهای ورزشی نگاهی بیندازیم تفاوتها را خواهیم دید.
*–  کم توجهی به کاروانهای ورزشی که باعث یاس و دلزدگی از ورزش در میان ورزشکاران میشود. بیشتر مواقع و زمانی که قرار است فعالیت یا مسابقه ای ورزشی صورت گیرد، بعلت بی برنامگی و کم توجهی مسئولان مشکلات فراوانی برای ورزشکاران بوجود می آید. ازجمله این مشکلات میتوان به کمبود خوابگاه و مشکلات مالی اشاره کرد. در بیشتر مواقع ورزشکاران باهزینه شخصی خود در مسابقات و فعالیت ورزشی شرکت می نمایند، حتی هزینه تهیه هدایا به عهده خود ورزشکار می باشد. در بسیاری موارد نبود خوابگاه و محلی برای استراحت، ورزشکاران را ناچار نموده از حیاط مجموعه های ورزشی یا جاهای دیگری برای استراحت استفاده نمایند یا ساعتها در اطراف محله برگزاری مسابقات پرسه بزنند. یا بارها مشاهده شده به هنگام بازگشت موفقیت آمیز تیمهای ورزشی از مسابقات، حتی پیام خوش آمدگویی هم از جانب مسئولینی که به ظاهرخود را حامی ورزش و جامعه ورزشی می خوانند دریافت نمی دارند این درحالی است که در بسیاری از جوامع  ورزش بصورت جدی مطرح می باشد.
*-  افت چشم گیر کیفیت فعالیت ورزشی بدلیل فساد اداری سیستم. مثلا دادن مجوز به برخی افراد که تجربه کافی در زمینه های  ورزشی ندارند، چنین اقدامهای حتی باعث شده که برخی از مربیان بدلیل چنین ناعدالتی هایی از فعالیت دست بردارند یا با سازمان ورزش و جوانان ناامید و قطع رابطه کنند که این افت توان ورزشی جامعه را به همراه دارد.
*-  محدودیتهای ورزشی از لحاظ تفکیک جنسیتی، (ورزشهای مختص به آقایان یا خانمها).
بدلیل مشکلات ساختاری رژیم ساییه سیاهی را بر ورزش بانوان انداخته و آن را درچهارچوبی حصر نموده است. افکار و ایدوئولوژی رژیم ورزش بانوان را مورد حمله قرارداده که حتی در برخی موارد فرستی برای جذب ورزشکار خانم وجود ندارد و ورزش بانوان غیراز چند رشته ورزشی خاص و محدود در مرز نابودی قرار گرفته چون در برخی از رشته ها حتی کمترین توجهی به این قشر که بیش از نیمی ازجمعیت جامعه را شامل می شوند و وظیفه خطیر پرورش نسل آینده را بعهده دارند نمی شود.
*-  ازدیگر موارد می توان کم توجهی حکومت به بحث و گفتگو در رابطه با ورزش و رشته های ورزشی در رسانه ها اشاره کرد. غیر از چند رشته ورزشی خاص هیچگونه برنامه دیداری و شنیداری در رسانه های رژیم در رابطه با تنوع ورزشها وجود ندارد و این درحالی است که ساعتها برای ترویج سیاستها و افکار واپسگرایانه خود برنامه می گذارند و هزینه میکنند.
*-  عدم نظارت و کنترل بر مصرف داروهای مکمل ورزشی که بیشترآنها تقلبی و برای سلامتی مضر و در درازمدت از لحاظ روحی روانی و جسمی خطرناک می باشد.
*-  سعی در دخالت دادن ارگانهای چون نمایندگی ولی فقیه و سپاه و نظیر اینها که هیچ ارتباطی با ورزش ندارند، بخصوص درکردستان از دیگر برنامه های رژیم در راستای تخریب افکار عمومی و ایجاد نوعی بی اعتمادی نسبت به جامعه ورزشی می باشد.
*-  بکار گماشتن برخی افراد بدنام در سازمان ورزش و جوانان جهت آلوده نمودن جامعه ورزشی بویژه در کردستان. با نگاه به پیشینه برخی از کارکنان و عضویت فعال آنها در بسیج چنین معضلی را آشکارتر نشان می دهد
*-  تلاش فراوان سپاه و عوامل امنیتی در جهت جذب و تشویق ورزشکاران بااستعداد جهت فعالیت و همکاری و خدمت کردن در ارگانهای نامبرده.
حتی در مواردی مشاهده شده که از بعضا ورزشکاران فریب خورده جهت سرکوب اعتراضات مردمی یا گرفتن اعتراف از زندانیان سیاسی استفاده می نمایند، که نمونه ای از آن را در سرکوب اعتراضات مردمی 3 اسفندماه 77 در سنندج شاهد بودیم. رژیم با دادن پیشنهادهای مالی، کاری و رفاهی به ورزشکاران مستعد آنان را به همکاری با نهادهای سرکوبگر دعوت می کند و گاهی تحت فشار قرار میدهد. به عنوان مثال سال 1376 به راقم این سطور و دوتن از همراهان کونگ فو کار سنندجی،(ن- م و ک ق) سپاه سنندج پیشنهاد می دهد که اگر آن ورزشکاران جهت آموزش رزمی نیروی بسیج با سپاه همکاری داشته باشند، سپاه نیز برای آنها خدمات ویژه ای در نظر می گیرد.
*-  محدود کردن برخی از فعالیت رشته های ورزشی از دیگر برنامه های رژیم بوده، همچون فعالیت ورزش کونگ فو که بعداز برسرکار آمدن رژیم مورد بی مهری قرارگرفت و برای ده سال فعالیت این رشته ورزشی منع گردید. تاجایی که حتی خرید و فروش لباسهای ورزشی این رشته پیگرد قانونی داشت. علاقه مندان این رشته ورزشی در آن زمان بطور مخفیانه فعالیت می کردند که گاهی اوقات با هجوم عوامل رژیم روبرو شده و مورد بی حرمتی، ضرب و شتم و گاهی موقع بازداشت قرار می گرفتند. اکثر قریب اتفاق مربیان و پیشکسوتان و اساتید این رشته به سبب بی برنامگی، عدم توجه و ایجاد موانع از سوی نهادهای مختلف وابسته به رژیم از فعالیت دست کشیده اند.  تغییر نام اجباری برخی از باشگاههای ورزشی در کردستان به نامهایی که مورد تایید رژیم باشد، از بی شرمانه ترین حرکتهای رژیم در این اواخر می باشد. این درحالی است که این باشگاه ها باهمین اسامی درمیان مردم جا افتاده و فعالیت داشته اند و مجوز آنها از طرف خود دستگاههای رژیم باهمین اسامی صادر شده است.
آیا این وضعیت نشان از ترس و نگرانی رژیم از ورزش در ایران بویژه در کردستان نیست؟
مربیانی که با دغدغه ها و مشکلات فراوان مکانهایی را جهت برپایی کلاسهای ورزشی اجاره نموده اند، و از هیچگونه امکانات یا کمکهای مالی از جانب سازمان ورزش و جوانان برخوردار نمی باشند.
*-  فشارهای مالی و مشکلات فراوان دیگری که بنحوی حکومت در ایجاد آنها نقش دارد از دیگر معضلات جامعه ورزشی می باشد. باشگاههای ورزشی از کیفیت خوبی برخوردار نیستند وحتی بااین وضع هم به ندرت مکانی برای دائر نمودن کلاسهای ورزشی یافت می شود. درحال حاضر رژیم به بهانه وضعیت نامناسب مالی و اقتصادی، بخصوص به بهانه تحریمها، دیگر در ساخت و ساز بنا بر فضای مناسب برای ورزش عمومی ارزشی قائل نیست و بیشتر جنبه ی اقتصادی را در نظر می گیرد.

*-  برای کسی که مربی ورزشی است باید شغل دوم و سومی وجود داشته باشد چون سیستم جمهوری اسلامی به مربیگری ورزشی و ورزش به چشم حرفه نمی نگرد این درحالیست که در جوامع پیشرفته و حتی درحال توسعه به ورزش بعنوان حرفه و فعالیت نگاه می کنند. اکثر مربیان بعداز سالها تمرین و عمری که در خدمت به ورزش بوده اند، ازهیچگونه خدماتی از جانب حکومت در مقام قدردانی برخوردار نمی شوند. بارها از اکثریت آن مربیان شنیده شده که اگر دراین سالهایی که عمر خود را برای ورزش سرف کرده ایم شغل کاذبی انجام می دادیم وضعمان بسیار بهتر بود!.
*-  بسیاری از ورزشکاران موفق در کوچه پس کوچه های کردستان پرسه می زنند و هیچ شرایطی برای رشد و نمو آنها فراهم نمی شود و حتی اگر هم موقعیتی پیش بیاید بدلایل مختلف مانع ایجاد می کنند ازجمله؛ ملی، مانند کرد بودن، مذهبی و عقیدتی، حتی سربازی. یا میتوان گفت به حاشیه رانده شده اند.

 چه کسی می تواند جوابگو باشد؟

 جوانانی که با اندکی توجه جزو افتخارات ملی می شوند.
حتی برخی از آنها را به دام بلای مواد مخدر  می اندازد. این ناامیدیها و آسیبها به حدی فراوان شده که بسیاری از ورزشکاران موفق و بااستعداد یا بفکر فرستی برای خروج ازایران می افتند یا ایران را ترک نموده اند، از جدید ترین نمونه ها سیل خروج ورزشکاران در چند ماه اخیر می باشد که تعداد قابل توجهی از شهرهای مختلف ایران ازجمله کردستان، ایران را ترک نمودند همچون سامان سهرابی و دهها مورد دیگر.
*-  درسالهای اخیر بدلیل چنین مشکلات بسیاری از باشگاههای ورزشی در کردستان به تعطیلی کشیده شده اند. باشگاههایی همچون کارگران، شاهین،عقاب، اتحاد، نه به ز، پیروزی و … و آنهایی هم که تعطیل نشده اند با مشکلات فراوانی دست به گریبانند و شاید چنین سرنوشتی در انتظارشان باشد.
برای رفع این مشکلات به برنامه ریزی و مدیریت منظم و درستی نیاز است که این اقدام با ماهیت جمهوری اسلامی سازگار نیست.
بااین تفاسیر آیا بعد از انقلاب ورزش سیری نزولی داشته یا صعودی؟

عباس زندی عضو انجمن کونگ فو توآی ایران و مربی و موسس باشگاه ورزشی رزمی نه به ز.

نظرات

پاسخی بگذارید