سخن ڕوژی کورد
آذریها و نژادپرستی در ایران رابطه علی و معلولی و متقابل با یکدیگر دارند. از یک سو ملت آذری خود از سوی فارس با بیشترین حد و با استفاده از نامناسبترین و غیرانسانی ترین شیوه ها مورد حملات نژادپرستی قرار می گیرند و از سوی دیگر، خود آذریها غیرانسانی ترین شیوه های نژادپرستی را در برابر ملت کورد اعمال کرده و می کنند که در این قسمت آذریها به ابزاری جهت اجرای سیاستهای نژادپرستانه فاشیسم فارس تبدیل شده اند البته این استفاده ابزاری از آذریها در ایران علیه دیگر ملل از جمله بلوچها و احوازیها نیز انجام می گیرد که همین امر وجود رابطه مناسب بین این ملیتها و ملت آذری را تا حدود زیادی غیرممکن کرده است. با توجه به انتشار فراوان شبنامه ها علیه کوردها در آذربایجان و نیز انتشار فیملهایی از این دست که نمونه ای از آن با این مطلف منتشر شده است و نیز فعالیتهای سوء شبکه های تلویزیونی معلوم الحالی همچون گون آز تی وی، انتشار مطلب کنونی را لازم دانستیم.
آذریها در ایران، همچون کوردها، بلوچها، عربهای احواز، ترکمنها و برخی از ملیتهای دیگر در ایران تحت ستم هستند. زبان مادری آنها ممنوع می باشد، لباس ملیشان کاملا نابود شده است، اجازه انتشار روزنامه به زبان خودشان را هرگز نداشته اند، آسمیلاسیون فرهنگی به طور کامل در مورد آنها اجرا شده است.
در عین حال سه تفاوت عمده بین آذریها و کوردها در ایران دیده می شود:
یک: آذریها به علت تشیع بودن اکثریت این ملت در ایران و نیز نبود رهبر و پیشوای سیاسی و حزبی منسجم و سیاسی- نظامی پس از جمهوری آذربایجان و ترور پیشەوری، با اعطای برخی از قدرتهای محدود سیاسی به آنان (البته به مهره های جذب شده آذری در رژیم تهران) به ابزاری در دست رژیم تهران و فاشیسم فارس تبدیل شدند، مسئله ای که هیچگاه در مورد کوردها مصداق بارزی نداشته و نخواهد داشت. در واقع آذریهای قربانی منفعت طلبیهای اقتصادی و مشارکت سیاسی ظاهریشان در تهران شدند.
دو: آذریها پس از ۱۹۴۵ تاکنون نیز دارای حزبی منسجم که دارای فعالیت سیاسی- نظامی باشد نبوده اند و این امر توانائی رهبری جامعه آذری را از سیاسیون ملی گرای این ملت سلب نموده است، مسئله ای که هیچگاه در رابطه با کوردها مصداق نداشته و نخواهد داشت.
سه: آذریها با تغییر ظاهری رویکرد رژیم در رابطه با مسئله آذریها و در پیش گرفتن سیاست تقویت اقتصادی پس از آسمیله کردن زبانی و فرهنگیشان، دگرگونی خاصی در خواسته هایشان و حتی قطب مبارزاتی آنها بوجود آمد که ترکیه نیز در این میان دخیل بوده است و این سیاستها از طریق شبکه های تلویزیونی ای همچون گون آز تی وی، اجرا شده است. تغییر رویکرد آذریها بجای مبارزه با فاشیسم فارس و مدعی حقوق ملیشان شدن، به مبارزه با کوردها به نفع رژیم فاشیست تهران.
نتیجه تمامی این قضایا، تغییر از رویکرد همکاری با کوردستان و دشمنی مشترک با فاشیسم فارس در تهران جهت تحقق خواسته های ملی و همزیستی مسالمت آمیز با کوردها که نمونه بارز آنرا در دو جمهوری کوردستان و آذربایجان به عینه دیده ایم. این رویکرد اکنون جهت خلاف خود را در پیش گرفته است.
ما کوردها و آذریها، خواسته یا ناخواسته و به جبر جغرافیای سیاسی خود، همسایه و همجوار یکدیگر بوده و خواهیم بود، جدای از اینکه همزیستی کوردها و آذریها در برخی از شهرها و روستاهای چه کوردستانی و چه آذربایجانی، خویشی و فامیلیهایی را نیز بین دو طرف مسبب شده است. از اینرو همکاری و همزیستی ایندو ملت بارز در ایران، ضرورتی تاریخی است و اجباری طبیعی.
مع الاسف با وجود حسن نیت تاریخی کوردها در رابطه با اذریها که در طول تاریخ و به ویژه در زمان وقوع بحرانها برای آذریها در کوردستان دیده شده است و علیرغم حسن نیت کوردها در احترام به همزیستی با آذریها و قبول استخدام و کار آذریها در کوردستان و نیز علاقه به وجود ارتباطات بازرگانی و نیز حسن نیت سیاسی احزاب و سیاسیون کورد جهت انجام کار مشترک با آذریها چه در داخل و چه در خارج، به طور فراوانی شاهد گسترش نژادپرستی بی اساس پان ترکیسم علیه کوردها در آذربایجان هستیم. ما به عینه می دانیم که این سیاست ناشی از سیاستهای رژیم ایران و فاشیسم فارس در تهران است اما سکوت فعالین سیاسی و مدنی آذری و حتی همگام شدن آنان با این روند نابخردانه، جای سوال دارد و ما را به نوشتن این نوشتار واداشته است.
در ایرانی که ما کوردها و آذریها و بلوچها و عربها و ترکمنها و … به طور همزمان و بدون وجود هیچگونه توجهی به مذهب و سلائق و علائقمان تنها به جرم فارس نبودن و دعوی حقوق طبیعی و سیاسی ملیمان اعدام، دستگیر و کشتار می شویم، این نژادپرستی و اختلاف با کوردها در گرو چیست؟
آیا کوردها تاکنون حتی برای یک بار اذریها را قلح و قمع کرده اند؟ آیا شبکه های تلویزیونی کوردها تاکنون یک بار اذریها را به تمسخر گرفته اند؟ آیا کوردها یکبار به مناطق آذربایجان یورش برده اند؟ آیا کوردها یکبار تاکنون تاریخ و جغرافیای آذربایجان را تحریف نموده اند؟ آیا تاکنون یکبار کوردها دست دوستی اذریها را رد کرده اند؟ همین مرکز روژی کورد، بخش ویژه ای برای آذریها و زبان ترکی ایجاد کرده است، حسن نیت ما به درک دوستی و همجواری اجباری و تاریخی این دو ملت بازمیگردد.
ما کوردها، شکنجه گران آذری زبان اطلاعاتهای کوردستان و مسئولین آذری زبان داغ در دل آذری در کوردستان و قاضی پورها و حسنی ها را هیچگاه به عنوان نماینده ملت آذری که قیام خیابانی ها و جمهوری آذربایجان را در کارنامه خود دارد، نشناخته ایم و آنها را مهرگان پول پرست و ذوب شده رژیم می دانیم که تا استخوان در فاشیسم فارس غوطه ور شده اند.
آیا دیگر زمان آن فرا نرسیده است که فعالین آذری چاره ای در این باره بیندیشند و فکری به حال تغییر این روند و شناسانیدن و بازتعریف دشمن و دشمنی برای شهروندان خودشان بنمایند؟ آیا تاکنون سیاسیون و فعالین مدنی آذربایجان در رابطه با هزینه های احتمالی گسترش این دشمنی برای طرفین اندیشیده اند؟ تغییر دشمن و جایگزینی دوست بجای دشمن و دشمن به جای دوست، آبی است که در آسیاب فاشیسم فارس می رود. آسمیلاسیون فرهنگی شدیدی که اکنون در آذربایجان وجود دارد و بیشتر فرزندان نورس این ملت غیور، اکنون حتی بر خود شرم می دانند که با زبان مادریشان صحبت کنند و زبان عربیزده فارسی را فرهنگ برتر و به نشانه های کلاس بودن خود می دانند از سوی کوردها انجام شده است یا فاشیسم فارس؟ عدم اجازه تدریس زبان آذری در مدارس و دانشگاهها از سوی کوردها صادر شده است یا فاشیسم فارس؟
ما معتقدیم که روشنفکران، سیاسیون و فعالین آذری در این باره بیشترین سهم از خطا و حتی تاوان را عهده دار می باشند، اینان تاکنون نتوانسته اند میزان خواسته ها و نوع خواسته ای جامعه خود را تعریف و بسنجند به گونه ای که خواسته های ملی آذریها از زبان مادری به طرفداری تیم تراختور تقلیل یافته است و خواسته ای مبنا بر تشکیل دولت آذربایجان و یا حتی فدرالیزم در این منطقه وجود ندارد.
حل مسائل فی ما بین کوردها و آذریها و مشکلات ملی آذریها و کوردها بدین صورت نه تنها راه به جائی نخواهد برد بلکه مکان اهداف نیز تغییر خواهد کرد و در نتیجه اهداف فرعی و مرتبط به قدمها و گامهای بعدی جای اهداف کنونی و درجه یک را خواهند گرفت. حل مشکلات جغرافیایی در حال حاضر که هیچ کدام از این دو نوع ملت در خاک خود حاکم نیستند میسر نیست و جدال شومی است که نقشه آن در تهران ریخته شده است و در نتیجه آذریهای همجوار و ملت همسایه کوردها را به چماقداران حکومتهایی بدل ساخته است که همواره سعی در آسمیلاسیون فرهنگی و زبانی آذریها به نفع خودشان داشته و دارند.
بیائید حل مسائل مربوط به جغرافیای بین کوردها و آذریها را به مراحل پس از استقلال واگذار کنیم. آنگاه می شود با تکیه بر مستندات تاریخی، برگزاری رفراندوم و همه پرسی و مسائلی از این قبیل واگذار نمود. اکنون زمان بازگشت به خویشتن خویش آذریهاست و همکاری مشترک و مستمر بین ملیتهای غیرفارس در ایران و گذار از این مرحله خفقان و آسمیلاسیون و اعدام و جذب و ادغام فرهنگی ما ملیتهای غیر فارس.
فیلم ارسالی: ل کریمی