يوسف عزيزى بنى طرف
سياه ترين روز ملت عرب اهواز، روز تيره پايان عدم تمركز در ايران
آب شط العرب زخون عرب – همچو آب انار مى آيد
بس كه سر از عرب بريده شده است – سر برون از شمار مى آيد
در بيستم آوريل (نيسان) ١٩٢٥ حمله نظامى سردار سپه به عربستان با ترفند سرهنگ فضل الله زاهدى به اوج خود رسيد. زاهدى با سوء استفاده از مهمان نوازى امير خزعل – كه از رضا خان امان نامه دريافت كرده بود – در كشتى تفريحى اش در شط العرب با نيرنگ خزعل را دستگير و به تهران تبعيد كرد كه البته در سال ١٣١٥ توسط باند قاتلان سر پاس مختارى به قتل رسيد. روزنامه ملى گراى حبل المتين از اين كار با عنوان “فتح خوزستان” نام مى برد كه البته براى اشغالگران ناسيوناليست “فتح” به شمار مى رود و براى توده هاى عرب “اشغال و استعمار و سيه روزى” بود. بيستم آوريل ١٩٢٥ سر آغاز جنوسايدها و ترانسفرهاى اجبارى مردم عرب به ساير مناطق ايران بود. به گفته عين السلطنه – برادر ناصر الدين شاه – فقط در مرداد ١٣٠٤ ش، لشكريان اشغالگر پهلوى هفتصد عرب را در محمره (خرمشهر) كشتند و خانه هاى فراوانى را ويران كردند. آنان اين كار را – به گفته كتاب “گزيده اسناد خليج فارس” – به كمك ناو شكن انگليسى مستقر در عبادان انجام دادند. نيز به گفته روزنامه “پاريس تايمز” در سال ١٩٢٨ (١٣٠٧ش) نيروهاى حكومت مركزى تهران يكصد و بيست كشاورز و روستايى عرب را – از قصبه تا بنى طرف – كشتند زيرا به سنگينى ماليات استعمارگران پهلوى اعتراض داشتند. اما خلق ما در برابر ستم پهلوى دست روى دست نگذاشت و چندين قيام توده اى را عليه نيروهاى رضا شاه به انجام رساند. به گونه اى كه در سال ١٩٢٨ محيى الدين الزيبق توانست به كمك توده هاى روستائى يك هواپيماى جنگى پهلوى را سر نگون سازد و تا شش ماه حويزه – پايتخت مشعشعيان – را از قلمرو پهلوى جدا سازد. واپسين قيام عليه استعمار گران پهلوى توسط حيدر الطليل در منطقه اى در شمال اهواز رخ داد كه به رغم دلاورى ها و پايدارى عصيانگران عرب، نيروهاى هوائى رضا شاه توانست نبرد را به سود خود تغيير دهد و حيدر الطليل و ديگر يارانش را به چوبه دار بسپارد. رضا شاه در قتل و كشتار مردم عرب شريك جرم هم داشت و آن شاعران و قلم به دستان ناسيوناليست بود كه يكى از آنان در باره قتل رعاياى عرب بى گناه محمره چنين مى سرايد:
آب شط العرب زخون عرب – همچو آب انار مى آيد
بس كه سر از عرب بريده شده است – سر برون از شمار مى آيد
(ملك الشعراء)
اما پايان كار مملكت عربستان محمره، پايان عمر مملكت هاى هم پيمان محروسه و پايان كار عدم تمركز چند صد ساله در ايران نيز بود. كشتار عرب ها در إيران – البته – در پس از انقلاب نيز ادامه يافت