نکاه روژی کورد:
شوینیسم فارس که از آن تحت عنوان پان ایرانیسم یا پان فارسیسم نیز یاد می شود و آمیخته ای از ایرانیسم و تشیع می باشد که با نارسیسم شدید و توهمی بی بنیاد و در فراز و فرود تا مرزهای جنون در هم آمیخته و جهت رسیدن به مقاصدش از هر ابزار و مکانیزم غیرانسانی ای بهره می گیرد، ترور شاید معمولی ترین و از اولین ابزارها و مکانیزمهای آن باشد، تاریخچه طولانی ای ندارد اما آنچنان منسجم کار کرده است که اینک ریشه اش را در اعماق هر فارس و فارس زده ای دوانیده است، چنانکه از کمونیست ترین تا اسلامی ترین فارس را مجذوب و مرعوب خود ساخته است و استثنائی نیز نمی شناسد.
گاها برخی از فعالین سیاسی غیرفارس و یا کشورهای مخالف ایران، مع الاسف راه را به بیراهه می روند که این نیز تبعات فراوانی برای آزادیخواهی و مبارزه با ترور و برکندن بنیاد و بنیان فاشیسم در حاورمیانه دارد. بیراهه رفتن ها آن هنگامی که است که این فعالین سیاسی و احزاب در قعر اشتباهی تاریخی فرو می روند و فکر می کنند فلان گروه یا فلان شخص فارس می تواند همراه، هم مبارزه و همسو با آزادیخواهان غیرفارس در ایران باشد.
اینجا به عنوان نمونه، یک مورد از این اشتباهات قبیح و فاحش یکی از فعالین سیاسی کورد را برمی شماریم که به اشتباه فکر می کند، شاهزاده پهلوی کراوات نشین می تواند، منجی و بانی دمکراسی شود، همان شاهزاده ای که پدرش، روغن ذوب شده را در گلوی آزادیخواهان می ریخت و ساواکش داد هر بیدادی را از بنیان برکنده بود.
این فعال سیاسی کورد می نویسد: “به باور من کنارهگیری آقای رضا پهلوی از ریاست ” شورای ملی ایران برای انتخابات آزاد” اقدامی لازم ولی ناکافی است. ایشان با نفوذ و محبوبیتی که دارند میتوانند قدمهای جدیتری را در راه سرنگونی جمهوری اسلامی برداشته و دین خود را نسبت به نسلهای آتی بهتر و موثرتر اجرا کنند. تلاش برای تشکیل یک آلترناتیو دمکراتیک و تکثرگرا ضروریترین وظیفهی هر آزادیخواه ایرانی است که در این میان انتظار از ایفای نقش عملگرایانه و وظیفه برخی احزاب و اشخاص محسوستر است.”
اینجاست که ما برای بیان قباحت و وقاحت این اندیشه خوش بینانه و اندیشه های خوش بینانه و زهی خیال باطل هر فعال و حزب غیرفارسی در ایران که مخالف رژیم است، به نحوه جهت گیری جناب شاهزاده پهلوی کراوات پوش امریکائی نشین اشاره می کنیم
طی یک درگیری که روز جمعه ۱۲ مهرماه ۱۳۹۶ شمسی در منطقه چالدران از توابع استان ارومیه بین نیروهای تروریستی سپاه پاسداران با یکی از احزاب کورد مخالف رژیم ایران در منطقه چالدران روی داده است، ۸ تن از نیروهای سپاه تروریستی پاسداران به هلاکت رسیدند.
شاهزاده پهلوی، دو روز پس از آن یکباره و پس از دو روز آنهم در اوج پیشرفت تکنولوژی ارتباطات در دنیای مدرن امروز، خبر این کشته شدنهای بحق نیروهای سپاه تروریستی پاسداران را می شنود، و یکباره خون پان ایرانیستی در او فوران می کند، رگهای تعصبش تند می شود و فریاد بر می آورد که “وااسفها هشت تن از همزباناننم بناحق خونشان ریخته شد”.
به این تصویر پُست فیسبوکی جناب پهلوی توجه بفرمائید:
این پست فیسبوکی جناب پهلوی هنوز داغ کاخهای سعدآباد بر دل مانده و امید قتل و غارت غیرفارسها جهت بنیاد نهادن امپراطوری صفوی در سرپرور، چند مورد را به ما تذکر می دهد:
یک: فرقی بین شاه و شیخ نیست، راه چاره استقلال است و بس
دو: منبع خبری جناب شاهزاده واشنگتن نشین دل و زبان دوصد من با هم متضات، منابع جمهوری اسلامی است.
سه: جناب شاهزاده سپاه تروریستی پاسدران را مرزبان غیور می داند که از سوی اپوزیسیون کورد غافلگیر و به قول وی به ناحق کشته شده اند.
چهار: جناب شاهزاده سپاهی دوست و ارتشی پرست، کوردها را قاتل، غارتگر و طراح حملات شوم خارجیان به داخل خاک عزیزش می داند.
پنج: وی هیچ اعتقادی نه تنها به حق تعیین سرنوشت بلکه حتی به فدرالیزم که چه عرض کنیم، حتی به اتونومی ندارد.
شش: وی دست پرورده پدر و فرزند تفکر فردوسی و کورش عاریایی است و هیچگاه تغییری در خود نخواهد نمود
پس: لطفا جناب فعالین و احزابان سیاسی غیرفارس، خوش خیالی و پوزیتیویسم را به کناری بگذارید، اینجا ایران است و تفکر پان ایرانیسم در خون یکایک اینان موج می زند، قاتلانی بیدار که امروز شعار دمکراسی را سر می زنند، اما ما کوردها دیگر اجازه نخواهیم داد، تاریخ بار دیگر آتاتورکهایی را برای ما بسازد. ما فرزندان جمموری کوردستان و زادگان انیشه اسماعیل آقا سمکو، پیشوا قاضی محمد، کاک فود مصطفی سلطانی و قاسملو و شرفکندی هستیم.
زنده باد استقلال