
نگارنده: مصعب محمدی
با توجه به تعاریف مختلفی که از جنگ نرم ارائه شده که در آن با استفاده از تبلیغات و ابزارهای مربوط برای پیشبرد اهداف ملی، و تأثیرگذاری بر عقاید، رفتارها، احساسات و تمایلات دشمن بهره گرفته میشود که گاه این جنگ نرم در بین دو کشور رخ م دهد و گاه سیستم حکومتی از آن برای سرکوب جامعهی داخلی خود استفاده میکند.
هدف این مقاله نوع دوم آن، یعنی جنگ نرم سیستم داخلی در مقابل جامعهی خودی و روشن ساختن چگونگی راهاندازی و راههای مقابله با آن است.
جنگ نرم (در این مبحث) یک جنگ پنهانی و یا شاید بهتر باشد گفته شود “غیر محسوس” دانسته می شود، چرا که در آن جامعه درگیر جنگی میشود که از آن آگاه نیست و به گونهای برنامهریزی و طراحی میشود که افکار عمومی، عواقب آنرا معضلات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و…. میداند، هر چند که خود این معضلات ناشی از جنگ نرم و برای کنترل جامعه و حفظ قدرت حاکمیت بوده و از طرف حاکمیت بوجود میآید. البته از آنجائیکه جامعه بطور غافلگیر کنندهای با این جنگ مواجه میشود و اطلاعی از منشاء آن ندارد، لذا قطعا در این شرایط بازنده است و تمامی زیانهای وارده متوجه اوست، پس تا زمانیکه ثمرات ناگوار آن لطمههایی وارد ننماید و آگاهی به او منتقل نشود، نمیتواند از ابزارهای مقابله با آن بهرهمند شود.
جمهوری اسلامی ایران در طول عمر خود همواره در حال جنگ نرم با جامعهی خودی بوده است که در اینجا تمرکز نوشتار بر روی کوردستان ایران است.
اولین و مهمترین هدف حاکمیت جوانان است. مهمترین ابزار نیز که برای تباهی جوانان کوردستان در کنار حربههای فرهنگی، ادبی و هنری، بکار گرفته میشود مواد مخدر و روانگردان صنعتی میباشد که هدف، هجوم به هویت، فرهنگ و تواناییهای بالقوه و بالفعل آنان است. از دیگر اهداف مهم این جنگ نرم، تحمیل و تتبع خواستهها و ایدئولوژی جمهوری ولایت فقیهی در کوردستان ایران برای جلوگیری از تقویت حس ملی و فرهنگی و صد البته خط مشی سیاسی و مبارزاتی در اذهان عمومی است که میتوان آنرا بعنوان هدف و برنامهی اصلی نظام دانست که این موضوع برمیگردد به مسألهی کورد در ایران و ترس حاکمیت از روبرو شدن و تشدید آن در بین عموم مردم بخصوص نسل جوان و پویای جامعهی کوردستان با توجه به وجود رهبران و روشنفکران سیاسی، احزاب توانای فعال بر ضد سیاستها و بطور کلی حاکمیت موجود در ایران، پس بدین وصف، ما در کوردستان ایران با یک جنگ نرم در حوزهی سیاسی و به عقیده من یک جنگ علمی با ابزارها و روشهای خاص نظام روبرو هستیم.
پس در اینجا لازم است تا وارد حوزهی سیاسی قضیه شد. ذکر این موضوع لازم است که از اوایل سال جاری و همراه با اعلام مبارزات نوین حدکا (ڕاسان)، جمهوری اسلامی جنگ علمی را در کوردستان ایران آغاز نموده که خود نوعی از جنگ نرم است که در آن، سیستم حکومتی، نخبگان جامعه اعم از روزنامهنگاران، فعالان مدنی/سیاسی/فرهنگی/محیط زیستی، خبرنگاران و… را با استفاده از ترفندهای خاص و دست گذاشتن برروی ضعف/ضعفهای آنان و دادن وعده وعیدهای واهی، که بیشتر تکیه بر بحث مالی و ایجاد فضای باز کاری است، نمود پیدا کرده، که جذب و به جاسوسی برای پیشبرد اهداف خصمانهی خود بکار میگمارند. به عقیده من، راههای مقابله با جنگ نرم، همان ابزار مورد استفاده در جنگ نرم است.
در جنگ نرم هیچ استحکامات مادی و عینی وجود ندارد و همه جا محل حضور دشمن است و همه جا عرصهی جنگ نابرابر، که ابزار در این شرایط، رسانه و قلم است.
جمهوری اسلامی که در سال جاری با موجی از اقدامات مبارزاتی احزاب کورد که مشخصا مقصود آن حزب دمکرات کوردستان ایران است و نیز خیزشهای مدنی خلق کورد در کوردستان ایران برای احقاق حقوق حقهی خود و از طرفی دیگر اعتراض به کمبودها و نواقص موجود در منطقه روبرو شده است، سیاستهای سرکوبگرانهی خود را چه از طریق عملیات نظامی، ایجاد رعب و وحشت و حالت آمادهباش نظامی در خیابانها و چه از طریق جنگ نرم افزایش داده است. این جنگ نرم تهدیدی جدی بشمار میآید زیرا به مثابهی عملیات روانی علیه افکار عمومی است که با اقدامات پنهان و توطئهآمیز دستگاههای امنیتی علیه خلق کورد همراه است که مجموعه عملیات پنهانی در این راستا به اجرا درمیآید. نمونهی بارز این روش، موافقت و راهاندازی راهپیمایی اعتراضی برای محکوم کردن اقدامات دولت ترکیه در جریان دستگیری نمایندگان حزب HDP در مجلس آن کشور است که اهداف خاصی از جمله: به نمایش گذاشتن وجود آزادی بیان و مبارزات مدنی در کوردستان، که ای خود میتواند صدای خلق کورد ایران را برای خواستار مطالبات هم در ایران و هم در جامعهی بینالملل خفه کند. در اینجا شاید سوال پیش بیاید اگر اینطور است، خب حاکمیت میتواند از دیگر اعتراضات و تحصنها جلوگیری نکند؟
پاسخ این است که در جریان کوبانی ما شاهد یک آلترناتیو و حرکت جمعی کورد بودیم و این موضوع اتحاد و همصدایی ملت کورد را به دنبال داشت که در این جریان موضوع کوردستان سوریه و خطر برای منافع تروریستی و آشوب خواهی جمهوری اسلامی وجود داشت. که نمونههایی دیگری همچون جریان جادههای مریوان و کولبران کورد وجود داشت که آنهم مطالبات بر حق مردم و ایستادگی در برابر سیاستهای نظام بود. پس با این وصف میتوان نتیجه گرفت جمهوری اسلامی تنها به تحرکاتی اجازهی جنب و جوش میدهد که منافعی در آن داشته باشد و همیشه تحرکاتی قابلیت جنب و جوش دارند که سناریویی در پس آن در حال اجراست.
از طرف دیگر این تهدید نرم بعنوان هدف قرار گرفتن بنیادهای ذهنی و اعتقادی و سیاسی مردم کوردستان از سوی محافل روشنفکری یا سایر مراجع فکری خودی و غیر خودی است که در این مورد هم میتوانم به اقدامات و تلاشهای جنبش چپ فارس به اضافهی شبکههای خبری فارسی زبان برای ناحق نشان دادن مبارزات برحق خلق کورد در کوردستان ایران و نیز حدکا و برچسبهای کمکخواهی تسلیحاتی و مالی از اسرائیل و عربستان به این حزب و این جریان اشاره کنم که این نه تنها برای مقابله با حزب مزبور بلکه مخالفتی شدید با حقوق حقهی ملی و انسانی ملت کورد و نیز همگام شدن با سیاستهای جمهوری اسلامی در سرکوب و نابودی این ملت است. این نوع تهدید نا آرامیهای اجتماعی گستردهای با اهداف مذکور به دنبال دارد. پس با این وجود به این نتیجه میرسیم که جمهوری اسلامی با هدف سلطهی کامل و همه جانبه در ابعاد حکومت، اقتصاد و فرهنگ، جنگ نرم را تشدید نموده که از طریق استحالهی الگوهای رفتاری در این حوزهها و جایگزینی الگوهای رفتاری مهاجم، سعی در محقق کردن اهداف خود دارد. پس بصیرت و روشنگری در جامعهی کوردستان برای مقابله با جنگ نرم، توجیه جوانان دانشجو و دادن قدرت تحلیل به آنها، دادن توان فعالیت، اعتماد به نفس، خودباوری و ایجاد فضای امید و تقلیل سطح فکری مردم و جوانان به بالاترین سطح، امکان آسیبپذیری را به صفر میرساند و صد البته نقش نخبگان فکری و فعالان سیاسی در این میان انکارناپذیر و بسیار مهم و ضروری است.