نگاه روژی کورد
محمود احمدی نژاد، زاده ۶ آبان ۱۳۳۵ شهر سمنان است. فرماندار دهه شصت خوی و ماکو و استاندار سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ استان اردبیل و شهردار تهران از سال ۱۳۸۲ تا رسیدن به ریاست جمهوری.
علاوه بر این کارنامه آشکار احمدی نژاد که سپس از سوی خامنه ای برای درهم شکستن رقیب سرسخت رهبری ایران یعنی علی اکبر هاشمی رفسنجانی به مصاف انتخابات ریاست جمهوری در ایران وارد شد و تا روزی که هاشمی کشته شد، نقش موی دماغ وی را بازی کرد و تلاش دائمی اش در راستای درهم شکستن وجه و ترور شخصیت رفسنجانی (که خود شخصیتی تروریستی داشته و از مجریان طرح یک و یک به معنای هر خانواده یک معتاد در کوردستان بود. طرحی که از سوی عمالی همچون محمدرضا رحیمی که خودش نیز در آخر قربانی شد، اجرا می شد) به کار بست، احمدی نژاد یکی از مجریان ترور دکتر عبدالرحن قاسملو، دبیر کل حزب دمکرات کوردستان ایران در وین نیز بوده است.
البته احمدی نژاد، در دوران جنگ ایران و عراق به عنوان داوطلب بسیج در قسمت‌های متعدد جبهه به ویژه مهندسی حضور پیدا کرده است و در دوران فرمانداریش در خوی و ماکو، از قلع و قمح کوردهای این شهر و ادامه روند آسمیلاسیون آنها نیز برای دقیقه ای غافل نبوده است.
احمدی نژاد، به عنوان یک چهره سیاسی، پس از انتخاب شدن به ریاست جمهوری، مطرح شد، به ویژه در دوره دوم که با جنبش سبز همراه شد و پس از انتصابش، عبارت “خس و خاشاک” را برای مخالفان داخلی اش (مردم) بکار برد اما با مداخله علی خامنه ای و صدور فرمان “ولی امر”یش و دستور حبس خانگی برای کروبی و موسوی که به ناحق به عنوان رهبر جنبش سبز مطرح شدند، فضای ملتهب آنروزهای ایران، خوابیده شد.
از ماجراهای مضحک زمان ریاست جمهوری وی و سخنرانی ها و ادعاهایش که ترسیم هزاران کاریکاتور و گفته شدن جُک را منجر گردید، بگذریم، نمایشی جدیدی که احمدی نژاد به کارگردانی خامنه ای و اطلاعات سپاه از زمان انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران، آنرا با همراهی بقایی و مشایی از یک سو و مشارکت قوه قضائی تحت عنوان نقش “آدم بده”، بازی می کند، جای تأمل دارد که با توجه به حافظه ضعیف جامعه ایرانی و میل به شخصیت سازی کاذب در ایران که با دروغ پردازیهای شاهنامه فردوسی شروع شده است و تاکنون نیز ادامه دارد، می تواند در آینده، احمدی نژادها را به عنوان اپوزیسیون برحق این مردم احساساتی و در نتیجه تداومم جمهوری اسلامی را سبب شود.
جامعه ایران تاکنون بارها، قاتلین و تروریست ها و دیکتاتورها را به شخصیتهای آزادیخواه تبدیل نموده است و این همواره جامعه ایران و به ویژه ملتهای تحت ستم را با تهدید روبرو نموده است. رضا شاه، بنی صدر، موسوی و کروبی و دهها تن دیگر اکنون به قهرمان تبدیل شده اند در حالیکه هر کدام از انها دهها کشتار را رهبری نموده اند که مستندات تاریخی انها موجود است. چه بسا روزی در ایران، خامنه ای نیز به قهرمانی آزادیخواه تبدیل شود.
طی جدیدترین سخنرانیهای مشائی که یکی از طراحان اصلی تفکر فاشیستی پان ایرانیسم احمدی نژاد است، وی به گونه ای جذاب به مسئله ۱۸ روز حبس و اعتصاب غذای بقائی می پردازد. بقائی که خود معلوم الحال است و همچنانکه از گفته های او نیز بر میآید، دستیار و همراه سابق محسنی اژه ای در اطلاعات بوده است (آقای اژه ای اکنون نیز مانند زمانی که در اطلاعات بودیم، دروغ می گوید). بقائی، راننده ای که مرحله مرحله تا مرحله کنونی پیش آمد اما ادبیات وی تاکنون نیز بحال همان سالهای دهه ۵۰ باقیست.
انگار مشائی به یاد ندارد که محمدصدیق کبودوند، پدر حقوق بشر کوردستان حدود دو ماه اعتصاب غذا کرد و تا زمانیکه به طور کامل به مرگ حتمی نزدیک نشد، با خواسته های وی موافقت نشد.
انگار مشائیها به یاد ندارند، محمد نظری حدود ۲۵ سال است در حبس است، عمر فقی پور، زانیار و لقمان مرادی، خالد فریدونی و سعید شیرزاد و ….غیره، زندانیان عرب الاحواز، زندانیان بلوچ و صدها تن دیگر که ذکر نامشان خود لازمه نوشتن مقاله ای پنجاه صفحه ای می باشد، بدون کمترین دادگاهی و حتی بدون حق وکیل تاکنون در زندانها مانده اند و هر کدام از آنها نیز حداقل یکبار اعتصاب غذا در کارنامه خود دارند.
انگار مشائیها خبر ندارند که منیژه فاتحی، هاجر پیری، فرزانه الماسی، سحر فیضی، اسرین امین زاده، تروسکه ویسی، نجیبه صالح زاده و دهها زن و دختر دیگر کورد، تنها به اتهام فعالیتهای مدنی و مسالمت آمیز و بدون دست بردن به سلاح، زندان را تجربه کرده اند و از رویاهای زندگیشان بریده اند.
مهندس میرقوامی را همگان بیان دارند، عجبا مشائی ها در مدح و سنای آنها شعر نسروده اند، همان دختر جوان کرمانشاهی که بر اثر تجاوز در اطلاعات کرمانشاه به وی، پس از آزادی موقتش، دست به خودکشی زد.
در ضمن، مشائی ها با توجه به کوتاهی اندیشه سیاسی و نیز وسعت فاشیستی مغزشان، هنور ملل ایران را به نام ملت بزرگ ایران می خوانند و خاطاب به آنها از واژه ملت برزرگ استفاده می کنند که خود گویای تمامی واقعییت افکار، اندیشه و خواست های انهاست.
علت اجرای این نمایش از سوی احمدی نژاد و قوه قضائیه با کارگردانی خامنه ای چیست؟
اینک که امکان حمله امریکا به ایران و به ویژه با بهره گیری سلاحههای پیشرفته ای همچون جنگنده نسل پنجم اف ۲۲ وجود دارد و مسئولین ایرانی که با بهره گیری از تکنیک و دانش درجه سوم روسیه و کره شمالی موفق به ساخت چند موشک نیمه کاره و رد شده در آزمون شده اند، نیک می دانند که هواپیما های اف۴ “فانتوم” نیروی هوایی ایران از لحاظ مشخصات تاکتیکی ـ فنی به هیچ وجه همطراز جنگنده های آمریکایی نسل پنج نیستند و نمی توانند با آنها برابری کنند.
پنتاگون از گزینه حل نظامی مسئله ایران صرفنظر نکرده است. تحلیل گران آمریکایی معتقدند ایالات متحده در صورت درگیری مسلحانه با ایران تکیه اساسی خود را معطوف جنگنده نسل پنجم اف ۲۲ خواهد کرد که باید در همان دقایق اول جنگ برتری رادر آسمان ایران به دست آورد. علاوه بر این آمریکایی ها برای کسب برتری در رویارویی با ایران از چند نوع دیگر تسلیحات و تجهیزات نظامی استفاده خواهند کرد.
از دیگر سوی به نظر می رسد امریکا با توجه به وجود روسیه، کره شمالی و حتی بولیوی که امروزها دردسرساز شده است، میلی به حمله مستقیم در اولین قدم ندارد و مداخله خود را برای قدمهای بعدی نگه داشته باشد، ابتدائا در نظر دارد تا از طریق خود جامعه ایران و ملل موجود و استقلال و آزادیخواه و نیز دامن زدن به نارضایتها از طریق افزایش تحریمها، جمهوری اسلامی را تا مرحله فلج شدن وارد نموده و سپس مداخله نماید، لذا جمهوری اسلامی دست به ساخت این نمایش زده است.
در این نمایش ساده لوحانه که البته با توجه به ساده لوحی جامعه ایرانی که صد البته خود را افلاطون و ارسطو خطاب می کنند اما در واقعیت امر همواره به سادگی گول خورده و دچار نارسیسم از طریق ابتلا به آلزایمر شده اند، احمدی نژاد و دوستانش که تا دیروز اسباب خنده این مردم بودند، به عنوان اپوزیسیون فعال وارد عرصه شده اند، البته طرحریزی این نمایش از همان زمان انتخابات شروع شد که مرکز روژی کورد طی دیدگاهی ویژه به این امر اشاره نموده و زوایای آنرا بیان نمود.
اینک بقائی و مشائی ها، مدافعین حقوق بشر، ماندیان آزادیخواهی و از میان بردارندگان انسان ستیزی و بلندگوی زندانیان شده اند. البته احمدی نژاد با یک سر و گردن بالاتر، حت به عنوان مخالف خامنه ای و تیشه ریشه وی نیز معرفی شده است که اژه ای (آدم بده و لولوخورخوره) در نظر دارد تا وی را به دستور خامنه ای از بین ببرد. اصل این نمایش از یک بازی ساده بومی اخذ شده است که در میان هر ملت نامی دارد (گرگم به هوا یا بازی مادر من را به گرگ نده کوردها) اما روانشناسی سیاسی ملت ایران و ساده لوحیشان و نیز امیدشان به منجی که بیش از هر مسئله ای از مسئله مهدویت در آئین تشیع نشأت گرفته است، آنرا به بحث گرم رسانه ها تبدیل نموده است، در حالی که:
آن واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به حلوت می روند، ان کار دیگر می کنند
نظرات
