با تاسیس حزب دمکرات در شرق کوردستان و آغاز مبارزات ملی کوردها علیه شونیسم مرکزی در ایران ، روزنههای امید به تاسیس کوردستانی مستقل نیز ایجاد شد و ملت کورد و شخص پیشوای فقید به این نتیجه رسیدند که فرصت به دست آمده را تبدیل به موفقیتی تاریخی برای کوردستان بکنند . صرف نظر از به حاشیه رفتن در باب عوامل به چالش کشیدن چنین فرصت بزرگی ، به دو عامل میتوان اشاره کرد :
اولین عامل پشت بستن به وعدههای روسها برای حمایت از دولت مستقل کوردستان که فقدان دولتی پراکتیک در آن زمان ، کوردها را ناچار به دلگرمی به روسها کرده بود و دومین عامل اینکه مرزهای جمهوری کوردستان با عمر کوتاهش ، نتوانست تمامی شرق کوردستان را در بر بگیرد و ناسیونالیسم کوردی را به طور کامل در شرق کوردستان ترویج کند و باید این مساله را نیز مد نظر قرار داد که نبود سوسیال میدیا در آن برهه هم میتوانست مروج ناسیونالیسم کوردی در تمام شرق کوردستان باشد و زمزمهی ناسیونالیسم کوردی که از مهاباد شروع شده بود را به هر چهار استان کوردی منعکس کند .
با سر کار آمدن محمد رضا پهلوی و دادن امتیاز نفت شمال به روسها در ازای خالی کردن عقبهی جمهوریهای کوردستان و آذربایجان ، لشکرکشی حکومت مرکزی شروع شده و در همان اوایل عمرشان ، هر دو جمهوری از بین میروند . در سالهای ۱۳٤٦ تا ۱۳٤۷ ، جمعی از کوردهای چپ ، اقدام به احیای مجدد حزب در قالب کمیتهی انقلابی حزب دمکرات میکنند که دوباره با شدیدترین حالت ممکن از جانب حکومت پهلوی ، این رجال سیاسی را به خاک و خون میکشند و همهی اعضای کمیته شهید میشوند . با فرا رسیدن انقلاب ۱۳۵۷ ، حزب دمکرات به رهبری شهید دکتر قاسملو تجدید قوا کرده و با شعار ” دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کوردستان ” به عرصهی سیاست باز میگردد . اما واقعیت این شعار چه بود ؟ چرا شهید دکتر قاسملو از این تاکتیک برای پیشبرد حزب در عرصهی سیاسی ایران و کوردستان ، استفاده کرد ؟
اولا : حزب تحت تاثیر سیاست حزب تودهی ایران بود و احزاب چپ مانند حزب توده ، همیشه راه حل خودمختاری در چارچوب فدراسیون سوسیالیستی را برای ملل تحت ستم پیشنهاد میکنند .
دوما : شهید دکتر قاسملو در آن برهه ، این شعار تاکتیکی را که از جانب تودهایها پیشنهاد شده بود قبول داشتند زیرا
۱ . حکومتهای غربی مانند الان نمیخواستند به طور مستقیم در امورات خاورمیانه دخالت کنند زیرا هژمونی اتحاد جماهیر شوروی کماکان بر دنیا حاکم بود و چون قطب کاپیتالیستی دنیا در حالت جنگی سرد با شوروی بود ، در رابطه با خاورمیانه دست به عصا حرکت میکردنند زیرا هرگونه تحرک نظامی کاپیتالیستها در خاورمیانه به هر دلیلی ، شروع جنگ بین آنها و شوروی بود . از این رو اگر هم کشتاری مانند انفال در جنوب کوردستان صورت میگرفت ، به دلیل حساسیت بالای منطقه ، هیچکس دخالت نمیکرد و جلوی آنرا نمیگرفت ودست حکومتهای منطقه کاملا باز بود .
۲ . جامعهی کوردستان ، تجربهای کوتاه از حکومت را داشت که محدودهی جغرافیایی این تجربهی کوتاه نیز در شمال شرق کوردستان بود و مزهی ناسیونالیسم کوردی در مرکز و جنوب شرق کوردستان ، چشیده نشده بود . ذهنیت جامعهی آن دوران ، آمادگی پذیرش جدایی از فاشیستهای مرکز را نداشت و اگر هم شخص شهید دکتر قاسملو و حزب دمکرات در آن مقطع حرفی از استقلال هم به میان میآوردند ، مسلما بازتاب استقلال خواهی چندانی در شرق کوردستان را در بر نداشت .
۳ . حزب دمکرات دارای کمترین فرصت رسانهای برای تبلیغ سیاستهایی مطلوب همچون استقلال کوردستان را داشت . نهایت مانوردهی رسانهای حزب جهت تبلیغات هرگونه سیاستی ، فرستادن فرکانسی رادیویی بود که به شدت از جانب رژیم کنونی تحت تاثیر پارازیت قرار میگرفت و به جرات میتوان گفت تنها ۱۰% از برنامهها به گوش مردم میرسید .
٤ . تبلیغات مطبوعاتی به شدت تحت کنترل حکومت مرکزی بود . چاپ و نشر هرگونه کتاب و مجله و روزنامه و … ، ۱۰۰% به واسطهی حکومت مرکزی انجام میشد . اگر کتاب شعری هم به زبان کوردی وجود داشت ، ممنوع و غیر قانونی بود و دارندهی آن با مجازاتی سنگین مواجه میشد چه برسد به مطبوعات وابسته به حزب دمکرات برای ترویج ناسیونالیسم کوردی که معمولا احکام سنگین اعدام بوسیلهی گلوله برای دارندهی آن ، اعمال میشد .
۵ . حزب دمکرات اگرچه اسم و رسمی در شرق کوردستان و ایران پیدا کرده بود اما دامنهی فعالیت این حزب از مناطق سنی نشین شرق کوردستان پایینتر نمیرفت و هژمونی رژیم در مناطق شیعه نشین شرق کوردستان که پتانسیل عظیم شرق کوردستان در آنجا وجود داشت ، بیشتر از حزب دمکرات بود .
۶ . احزاب ملل تحت ستم ایران هم چنین شرایطی را داشتند و ملتهای آنها بیشتر تحت تاثیر انقلابیگری اسلامی شیعی بودند تا ناسیونالیسم و استقلال طلبی و بیشتر در صف نیروهای حکومت مرکزی بودند . تقریبا میتوان گفت در آن دوران اکثریت جامعهی ایران
هم ضد حرکت حزب دمکرات برای خودمختاری بود تا برسد به اینکه حزب خواهان استقلال باشد .
۷ . در آن دوران تنها حزبی که از ناسیونالیسم کوردی حمایت میکرد ، حزب دمکرات بود و کومله ” ارگان کوردستانی حزب کمونیست ایران ” اصولا مخالف حزب و تبلیغ ناسیونالیسم کوردی بود زیرا هدف آنها تحقق حکومتی سوسیالیستی در ایران و انترناسیونالیسم بود ، تا جایی که همین اختلاف عمده منجر به جنگی بین حزب دمکرات و این ارگان شد و پیشمرگهای زیادی از دو طرف جان باختند .
شهید دکتر قاسملو یک استقلال طلب بود اما به دلایل مذکور و دلایلی دیگر هم نمیتوانست بحثی از استقلال به میان آورد و ناچار به قبول کردن نسخهی پیچیده شده از جانب حزب توده بودند . در کلیت موضوع ، شهید دکتر قاسملو شرایط را به خوبی درک کرده بود که این شرایط مهیای استقلال طلبی نیست اما در سخنی که ایشان ایراد فرموده بودند ، میفرماید : حزب دمکرات در شرایط حاضر خودمختاری برای کوردستان را در نظر گرفته است اما هیچ تضمینی وجود ندارد که ملت کورد در آینده چه نوع حق تعیین سرنوشتی را خواهان باشند . در واقع این رهبر عالیقدر میدانست کوردستان و منطقه و ایران در آینده این چنین باقی نمیماند و شرایط تغییر خواهد کرد و آیندگان بنا به شرایط آتی ، سیاستها را از نو اعمال خواهند کرد .
دوران تمام شرایطی که در بالا ذکر شد تمام شده است اما جای تعجب در اینجاست حزب دمکرات کوردستان ایران و دیگر احزاب فدرالیست چرا هنوز فکر میکنند که در آن دوران به سر میبرند !؟ این امر حکایت از یک ماجرا دارد ، فقدان رهبری زیرک و کارآمد مانند شهید عبدالرحمن دکتر قاسملو است . کادر رهبری اپوزوسیون احزاب ناسیونالیست کورد هنوز نتوانستهاند جای خالی این رهبر دانا را پر کنند . امروزه دنیا تک قطبیست و کاپیتالیسم برای منافع خویش به صورت مستمر در امورات منطقه دخالت میکند و هرکسی نمیتواند به من باب میل خود دست به کشتار و قلع و قمع و لشکرکشی بزند زیرا منافع آنها را زیر سوال میبرد – اگرچه جامعهی شرق کوردستان تجربهی حکومت کوردی را ندارد اما تجربهی جنوب کوردستان را به خوبی درک کرده است ـ حزب دمکرات کوردستان ایران و احزاب دیگر ناسیونالیست کورد فرصت رسانهای زیادی را در دست دارند و ٨۰% تبلیغات ناسیونالیستیشان به گوش مردم رسیده است و ناسیونالیسم کوردی تقریبا جا افتاده به نظر میرسد ـ تبلیغات مطبوعاتی به نسبت دوران ۵۷ در عالیترین وضعیت قرار دارد ـ امروزه برادران کورد ما در جنوب شرق کوردستان و در مناطق شیعه نشین ، کوردستانی فکر میکنند و خصومتی با برادران کورد خود در مرکز و شمال شرق کوردستان ندارند ـ ملل تحت ستم دیگر ایران تحت تاثیر شیعیگری نیستند و هر کدام دوست کورد و طرافدار تاسیس کشورهای خود هستند ـ حزب دمکرات کوردستان ایران در عرصهی سیاسی تنها نیست و احزاب ناسیونالیست دیگر کورد هم وجود دارند که در ناسیونالیسم کورد با او نقطه مشترک دارند .
با این شرایط احزاب فدرالیست کورد باید بیشتر در استراتژیهای خود تفکر کنند و در دام شونیسم مرکزی نیافتند . امروزه شونیسم فارس ، دیگر نمیتواند مانع جدی در مقابل استقلال طلبی ملت کورد و ملل تحت اشغال و ستم ، ایجاد کند . اگر هم جمهوری اسلامی برود ، تحریمهای اعمال شده و سیاستهای غلط اقتصادی رژیم در این چند سال گذشته ، پوزهی شونیسم فارس را هم بر خاک مالیده و این اشغالگران دیگر نمیتوانند مانعی جدی تلقی شوند زیرا بعد از جمهوری اسلامی هم ، سالیان درازی لازم است تا از لحاظ اقتصادی به خود بیایند .
استقلال طلبی ملت کورد یک فرصت است و چالش نیست ، به جای موضع گرفتن در مقابل استقلال طلبها و هتاکی به آنها و آب در آسیاب دشمن ریختن ، از آنها حمایت کنید . تا زمانی که دشمن ما و ملتهای دیگر در این جغرافیای مجعول ، ضعیف هستند ، میتوان این ضعف آنها را به نقطه قوت خویش تبدیل کنیم . بیایید از تجربهی جنوب کوردستان درس بگیریم ، اگر رفراندوم حکومت اقلیم کوردستان در سالیانی اتفاق میافتاد که حکومت مرکزی عراق در حال جنگ داخلی بود ، مطمئنا حکومت مرکزی نمیتوانست نتیجهی رفراندوم را تحت الشعاع قرار دهد و آنرا به تاخیر اندازد و آنچنان لشکرکشی کند .
ناس