مروفایتی:زندانیان در بند از هم حمایت میکنند سعید شیرزاد که خود چندین روز پیاپی در اعتصاب بوده است اینک به یاری همبندش شتافته و از محمد نظری حمایت میکند و میخواهد که به کمش بشتابیم. متن کامل نامه سعید شیرزاد:
کجاست شاهین، صدای بیصدایان، وقتی صدای محمد نظری که بار سنگین ۹۵ روز گرسنگی را به دوش میکشد به خاطر بیکسی و گمنامیاش شنیده نمیشود.
کجاست داریوش تا ببیند محمد نظری را که ۲۴سال زندان، بر صلیب صدا مصلوبش نکرده است. کجاست مرجان که ببیند رهاییاش فریاد ۹۵ روز گرسنگی محمد نظری شده است.
۹۵ روز است که محمد نظری با گرسنگی اجباریاش جانش را همچون تیر بر کمان نهاده و جز آب و قند و نمک چیزی بر زبانش مزه نکرده است. آیا هرگز با خود اندیشیدهاید در پس رنج ۲۴سال زندان و غم از دست دادن عزیزان و در اوج بیکسی چرا انسانی باید اینگونه عذاب ۹۵روز گرسنگی را بر تن بگیرد.
با شما هستم شما یاوران همیشه مومن که دیروز یار و یاور آرش شدید و صدایش را به گوش جهانیان رساندید یا که در هنگامهی بازی گرگ و میش، آتنا را فراموش نکردید که از بیصدایی بمیرد و چشمان زینب شدید که با شما بتواند هزاران بار به آبیدر و زریوار بنگرد. اکنون شما را چه شده است که اینگونه انسانی را پس از ۹۵روز اعتصاب هیچ صدایی نیست مگر فرق او با آرش و آتنا و زینب چیست که چنین در اوج بیصدایی و بیکسی به سوی مرگ میرود و مرگ برایش رهایی شده است…
آیا میتوانید تصور کنید ۸۵۴۵ روز زندان بدون یک ساعت مرخصی (تا به امروز) یعنی چه؟ با خود اندیشیدهاید ما را چه شده است که مرگ انسانی از بیکسی را نظارهگر شدهایم، وجدانمان را باد برده است یا گردباد حادثههای پیدرپی آن را درهم نوردیده است؟ او میمیرد نه مرگی از گرسنگی که از بی کسیاش میمیرد و ما را آیندگان چگونه به یاد خواهند داد؟ ما در خودماندهگان از پس این سکوت سهمگین، محکوم تاریخیم!