مروفایتی: یوسف سيلاوى شهروند عرب اهوازى ، پدر دو دختر و قربانى ناپدید شدگان اجبارى است. هشت سال قبل در يك روز پاييزى از خانه ی خود به وسیله ی نيروى هاى جمهورى اسلامى ربوده شد. و تا کنون تمام تلاش هاى همسر وى در براى رسیدن به هر گونه خبر از سرنوشت او بی نتیجه مانده است.
دو دختر او در سوریه درس می خواندند و دختر بزرگتر او منا سیلاوی به پناه جویان عرب اهوازی که بعد از انتفاضه ۲۰۰۵ از اهواز گریخته بودند کمک می کرد. و در دفتر سازمان بین الملل در دمشق فعالیت می کرد.
آخرین باری که به دیدن دخترانش به سوریه رفته بود بعد از بازگشت توسط نیروهای جمهوری اسلامی دستگیر می شود و تا الان خبری از وی در دسترس نیست. تمام نهاد های امنیتی از کوچک ترین شعبه نیروی انتظامی تا دفتر سپاه در تهران منکر دستگیری یوسف سیلاوی و یا داشتن هر گونه اطلاعات از وی هستند. هر چند در دولتی پلیسی مثل جمهوری اسلامی با بیش از ۱۲ نهاد امنیتی بی خبری از سرنوشت یک شهروند عرب اهوازی غیر منطقی می نماید.
سازمان عفو بین الملل در سال ۲۰۱۴ دادخواهی برای مشخص شدن سرنوشت وی منتشر کرد و از جمهوری اسلامی خواست تا سرنوشت یوسف سیلاوی را اعلام کند ولی حتی سفارت ایران در بلژیک از قبول نامه های امضا شده به وسیله فعالان حقوق بشر خود داری کرد.
جمهوری اسلامی از این جنایت ضد بشری برای گسترش ترس و ارعاب در جامعه استفاده می کند. هر چندخانواده یوسف سیلاوی اعلام کرده اند که وی فعالیت سیاسی نداشته است ولی ناپدید شدن وی را با انگیزه انتقام از خانواده او که فعال سیاسی بودند و می دانند.
منصور اهوازی یکی از بنیان گزاران حزب تضامن دیموکراتیک الاهواز که به صورت مشکوک در سال ۲۰۰۸ فوت کرد، پسر عمو و برادر همسر وی بود. تعداد زیادی از خانواده یوسف سیلاوی و دختران وی فعال سیاسی و یا حقوقی هستند و تمام تلاش های آنان در ارتباط با سازمان های حقوق بشری برای دست یابی به هر گونه خبر بی نتیجه مانده است
الان هشت سال است كه همسر يوسف سيلاوى در منزل منتظر بازگشت او نشسته است و از ديدن دخترانش كه الان در اروپا زندگي مي كنند محروم است . زيرا جمهوري اسلامي براي زير فشار دادن خانواده همسر وي را نيز ممنوع الخروج كرده است.
متاسفانه این جنایت در حق اقلیت های ملی به کثرت اعمال می شود و خانواده نیز از ترس جان عزیزانشان سکوت اختیار می کنند و در صورتی که سکوت کردن به نفع جمهوری اسلامی است و این جنایت کاران تمام تلاش خود را می کنند تا بر جنایتهایشان سرپوش بگذارند.
مونا سیلاوی دختر یوسف سیلاوی و فعال حقوق بشر اهوازی در رابطه با تصویری که ضمن این مطلب منتشر شده چنین نوشته است: اين اخرين شبي بود كه داييم منصور اهواز بود و همه خانوادمون اومده بودن خداحافظي و اخرين باري هم بود كه پدر و داييم همديگر رو ديدند(اونطور كه شنيدم چون من به دنيا نيومده بودم) دقيقا ٣١ سال پيش داييم اهواز رو ترك كرد و ميدونست تا اين رژيم برپاست نه ديگه ميتونه اهواز رو ببينه،نه ديگه خونه پدريشو و نه پدر و مادرشو و خودشو غرق كرد در كار سياسي براي خلق عرب و تونست صداي مليون ها اهوازي باشه تا اينكه بصورت مشكوكي در سال ٢٠٠٨ تَو لندن مي ميره . پدرم هم كه يك تكنسين توربين برق نيروگاه رامين اهواز بود،كاملا غير سياسي ولى يك عرب كه نه از عرب بودنش خجالت ميكشيد و نه واهمه داشت كه يك ناسيوناليت ضد عرب رو ساكت كنه اگر به پستش ميخورد،آدمي بسيار ارام و دوست داشتني و با يك حس فكاهي زيركانه.من اين دو عزيز را در كمتر از يكسال از دست دادم …فقط چند ماه بعد از مرگ دائي منصور ،پدرم را از من گرفتند .مطمئنم ٣١ سال پيش اين دو مرد جوان در عكس ،حتى در وحشتناك ترين كابوس هاي خود فكر نميكردن تنها در ٣ دهه اين رژيم بتواند انها را به اين شكل فجيع از فرزندانشان محروم كند …..يك پدر را زير خاك بردند و يك پدر را خدا ميداند در كدام زندان مخفي كردن……و ما مانديم ….تنها توليدات اين حكومت توليد فرزندان يتيم و پدر و مادرهاي در بند است و بس .امروز ٣٠ اگوست روز بين المللي ناپديدشدگان قهريست .به ياد پدرم و همه زندانياي
در بند جمهور ي اسلامي #فراموش_نشديد و تك تك شما را دوست داريم
با ما همراه باشید : کانال #تلگرام @روژی کورد: تازەترین #خبرهای کوردستان و جهان
https://t.me/Rojikurd