رسول بداقی: آیامی شود،من وخانواده ام این محبت هارافرامو ش کنیم؟

0
1005

روژی کورد: سول بداقی متولد کوهدشت لرستان و دارای تحصیلات کارشناسی در رشته مدیریت آموزشی است.

او نزدیک به ۳۰ سال سابقه‌ی کار در آموزش و پرورش به عنوان دبیر دبیرستان‌ به وِیژه در اسلام شهر را داشته است، که پس از اعتراضات مردم ایران به نتایج انتخابات ریاست جمهوری (۱۳۸۸)، از آموزش و پرورش اخراج و حقوق معلمی او قطع شد. از دیگر سوابق او عضویت در مجموعه فعالانحقوق بشر در ایران و عضویت هیئت مدیرهٔ کانون صنفی معلمان ایران است.

داقی در دهم شهریور ماه ۱۳۸۸ پس از احضار به اداره آموزش و پرورش اسلامشهر بازداشت و بعدتر در دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی و به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «تبانی و تجمع به قصد برهم زدن امنیت ملی» به ۶ سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از فعالیت‌های اجتماعی محکوم شد.

او ابتدا به بند ۴ زندان گوهردشت کرج و بند ۲۰۹ زندان اوین و زندان گوهردشت کرج و سپس به زندان رجایی‌شهر کرج منتقل شد و در مدت دوران محکومیت خود اجازه مرخصی نیافت.

اینک وی طی نامە ای کە برای مروڤایتی ارسال شدە است، از بی تفاوتیهای مردم جامعه نسبت بە خانواده زندانیان سیاسی و عدم وجود حس انساندوستی جامعە ایرانی، سخن می راند و در اخر می گوید: ” آیامی شود،من وخانواده ام این محبت هارافرامو ش کنیم؟”

متن نامە:

خانمم به من می گفت:

درروزهای سختی که برای پرونده ی دوم تو درزندان ۲ الف، انفرادی سپاه بودی، سربازان گمنام امام زمان خانه ی ما را زیرورو کرده بودند، دخترم را تهدید کرده بودند، خودم رااحضارکرده بودند، روزهایی که به شدت احساس تنهایی ودلتنگی می کردیم، روزهایی که حتاهمسایه هاهم از درز پنجره هایشان، درگیری من بانیروهای امنیتی راتماشا می کردند، احساس بی کسی می کردیم، هیچکس دوقلوهای مرا برای یک ساعت پیش خودش نگاه نمی داشت، تامن دادگاه بروم، خداخدامی کردیم تلفن ما به صدا دربیاد، هیچکس ازترس حتا یک تماس هم باما نمی گرفت، دونفر درخانه ی ما آمدند، مارادلداری دادند، یکی آقای مسعود زینالزاده بود، دیگری اسماعیل عبدی.

زندان گذشت، اماخاطرات تلخ ودینی که به گردن خودم احساس می کنم، رهایم نمی کند.

آیامی شود،من وخانواده ام این محبت هارافرامو ش کنیم؟