کمال احمدنژاد زندانی سیاسی کورد محکوم به اعدام در رابطه با اعتراف گیری اجباری وزارت اطلاعات و صدور حکم اعدام ا جانب دستگاه قضایی، در نامهای سرگشاده از گزارشگر ویژهی سازمان ملل در رابطه با مساله حقوق بشر در ایران و دیگر سازمانهای مدافع حقوق بشر، استمداد میطلبد.
کمال احمدنژاد از اهالی روستای گاومیش گولی از توابع شهرستان میاندوآب، تاریخ ٣ دیماه سال ١٣٩٣ بازداشت شد و در نهایت بعد از ٦ ماه شکنجه به قتل یکی از عناصر سابق سپاه پاسداران که پیشتر توسط سپاه خلع سلاح شده بود، متهم و به اعدام محکوم گردید.
پیشتر لاوه فرزین از فعالان سیاسی روستای گاومیشگولی در گفتگویی اعلام کرده بود، متهم کردن جوانان روستای گاومیشگولی و پخش احترافات تلویزیونی آنان، تنها به منظور منحرف نمودن افکار عمومی در رابطه با تسویه حسابهای درون سازمانی سپاه پاسداران صورت گرفته است.
بیشتر بخوانید: جوانان کورد قربانیان تسویه حسابهای درون سازمانی سپاه پاسداران+گفتگو
سازمان عفو بین الملل روز پنجشنبه ۲۷ آبان نیز در گزارشی رسما عنوان کرده بود: “مقامات ایران شیوههای تبلیغاتی ناشیانهای را جهت تحقیر محکومان به اعدام را در چشم مردم و منحرف نمودن توجه افکار عمومی از نواقصات محاکمههایی که به اعدام آنها منجر میشود، بکار می گیرند”.
متن نامهی کمال احمدنژاد درپی میآید:
در مورخه ۳ دیماه سال ۹۳ از سوی ماموران اداره اطلاعات شهرستان میاندواب بازداشت شدم. ۲۴ ساعت در بازداشتگاه اطلاعات میاندوآب تحت شکنجه سپری کردم.اصلا نمیداستم چرا بازداشت شدهام. با تفهیم اتهام ساختگی توسط بازپرسی با سفارش وزارت اطلاعات به اتهام قتل قرار بازداشت برایم صادر شد و به بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه منتقل شدم.
مدت ۶ ماه در سلولهای انفرادی وزارت اطلاعات تحت بازجویی و شکنجه بودم. سلولهایی با رنگ وحشت و هراس، در واقع هدف این سلولها ایجاد فضای رعب و وحشت و ناامیدی و تسلیم گرفتن اراده شخص میباشد. سلولهای انفرادی بازداشتگاه اطلاعات از هر شهروندی یه جانی و مجرم میسازد. من نیز از این قاعده مستثنا نبودم، به مدت ۶ ماه زیر شکنجههای جسمی، روحی و روانی بودم. شکنجهگران و بازجویان من تنها و تنها درصدد معرفی کردن من به عنوان یک قاتل بودند. کم کم متوجه موضوع شدم و آن این بود که به همراه ۵ شهروند دیگر اهل روستای گامیش گلی در بازداشتگاه هستم. سه نفرشان دو ماه جلوتر از من بازداشت شده بودند، اگه من اینکار رو کردم چرا هیج عکس العملی از خودم نشان ندادم، گاه و بی گاه زیر شکنجه میبودم، روزی صد بار ارزوی مرگ میکردم. کاملا روانی شده بودم، آخه من چرا!
شدت شکنجهها هر روز بالا میرفت، شکنجهها از مشت و لگد گذشته بود و آویزان کردن، شلاق با کابل و در نهایت شوک الکتریکی و تهدید به آوردن همسرم به اداره اطلاعات و همچنین توهین و فحاشی به خودم و خانوادهام. هر چی انکار میکردم که من از این موضوع بیخبرم، شنکجهگر بر شدت شکنجههایش میافزود و در نهایت به جرمی که نکرده بودم معترف شدم و در مصاحبهای اجباری با فشار و شکنجه و در نهایت با تهدید به مرگ، مجبور شدم با شبکه پرس تی وی انجام دادم.
متن مصاحبه از قبل توسط بازجویان و شکنجهگرانم آماده شده بود، و چند روز قبلتر با شکنجه، مجبور به حفظ متن شده بودم تا متن را هنگام مصاحبه عینا قرائت بکنم. در طول مصاحبه چندین بار از این کار امتناع و خوددداری کردم ولی با شکنجه و تهدید مجبور شدم مصاحبه را ادامه بدهم.
در نهایت دوران بازداشت و بازجویهایم هیج توجهی به اظهارات و دفاعیات شخصی من نشد و در روز دادگاه نیز قاضی شعبه اول کیفری میاندوآب بدون توجه و استناد به شواهد و مدارکم و عدم احضار شاهدهایم که حاظر بودند شهادت بدهند که من روز وقوغ قتل من در خانه بودم و همچنین عدم بازسازی صحنه به دلیل نبود شواهد و مدارک و فقط و فقط با استناد به توضیحات وزارت اطلاعات ، حکم قصاص من را صادر نمود و به قصاص محکوم شدم.
بنابراین اعلام میدارم من بیگناهم و مرتکب هیچ قتلی نشدهام و اداره اطلاعات و دیگر نهادهای امنیتی استان درصدد قربانی کردن من هستند. از خانم عاصمه جهانگیر، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل،دیدهبان حقوق بشر و سازمان عفو بینالملل و تمامی فعالیت حقوق بیشری میخواهم نسبت به وضعیت من به هر شیوهای ممکن، اعتراض کرده و نگذارید قربانی شوم.
کمال احمدنژاد
زندان میاندوآب