شاید تاریخنویس نباشم. شاید کتب تاریخی مطالعه نکنم. ولی خوب میدانم که هر کشور سرمایەای برای خود دارد. شاید سرمایەی کشورها باهم تفاوت داشتەباشند، اما میدانم نقطه مشترکی در میان همه سرمایەها وجود دارد و آن چیزی نیست جز کوشش عام برای حفظ آن.
وقتی به فردی میگویید چه چیزی دارید؟ او در جواب به نکات جالبی اشاره میکند و آن این است که تنها نمیگوید فرد معروفی داریم، بلکه اولین چیزی که به آن اشاره میکند مکانهای تاریخی و طبیعی کشورش است. مردم یک منطقه خوب میدانند که طبیعت مانند مادریست و همەی جانداران مانند بچەهای آن. همه خوب میدانند که نابودی طبیعت، انقراض بشریت را درپیدارد. ولی کدام صدا آنقدر بلند است که آنها را از خواب غفلت بیدار کند؟!
این مردمان که در برابر طبیعت سر احترام فرود نمیٱورند همان کسانی هستند که خود را به خواب زدەاند و نمیخواهند بیدار شوند. این شاید نظر من باشد و در عالم واقعیت کسی به ٱن توجه نکند؛ ولی با نظر همان پسر 10سالەای که گفت: (با نابودی “زریبار” ما هم شرمسار میشویم)، موافقم. زریبار مانند مادریست برای ما و نابودی زریبار یعنی نابودی مادر خویش. این دریاچه که ما در اختیار داریم امانت است، باید نسل به نسل ٱن را مشایعت بنمایم تا بتوانیم شعور خود را حفظ کنیم.
به اندک پول و شغلی که قرار است با ساختن پالایشگاە به دست بیاوریم، (نه) بگویم. کدام یک از انسانها میتواند بە خاطر پول مادر خود را نابود کند؟ کدام وجدان اجازە میدهد که این سرمایەی ملی را بە خاطر اندک شغل و پولی از بین ببرد؟
اگر حالا این کار را انجام دهیم و حتی تصور کنیم که خودمان زندگی مطلوبی داشته باشیم آیا به پاسخ به بچەهایمان در مورد این امانت اندیشیدەایم که چگونە میخواهیم جوابشان را بدهیم؟ میخواهیم بگوییم کە ما امانت را صرف خرج خودمان کردەایم؟ دریاچه ارومیه چی شد؟
چە کسی سود آن را دریافت کرد؟ چە کسی زیان آن را پرداخت کرد؟ آیا تا حالا به این سوالات اندیشیدە اید؟!
معلوم است که حتی به خودتان اجازە فکر کردن در این مورد ندادە و نخواهید داد؛ البته برای کسانی که طمع دنیوی دیدەهایشان را سیه کرده نە برای کسانی کە آیندە را میبینند. اگر کمی تفکر کنیم میبینیم زیان را خود مردم ارومیه درو کردند.
فردا اگر فرزندان ما بگویند دریاچە ارومیە چی شد، آیا واقعا شرمسار نمیشویم که بگوییم به خاطر پول یا هر چیز دیگری آن را نابود کردیم؟
بیایید خاطراتمان را با زریبار رقم بزنیم؛ عقلمان را حیران آب زلال و صاف آن کنیم؛ از آن با جان و دل محافظت کنیم.
بیاید همه با هم (نە) را به گوش عوامل ساخت پالایشگاە برسانیم. بیاید از ارومیه تجربە و مریوان را از سقوط طبیعت نجات دهیم.
نویسندە. کاروان بهمنی عضو ۱٦ سالەی کمیتەی کودکان و نوجوانان انجمن سبز چیای مریوان