ژینگەوان، گزارش مرگ پرندگان مهاجر روزبهروز بيشتر شنيده ميشود. اين خبر را مدافعان محيطزيست ميگويند ، از تالابهاي اروميه تا ميقان، پريشان و هورالعظيم؛ از تالابهاي بزرگ حالا بيآبشده تا آبگيرهاي کوچک روبهزوال.
سرود مرگ در گوش تالاب پيچيده است و هيچ تالاب و آبگيري در ايران نيست که پرندگانش حالا بعد از گلوله شکارکشها به مرض آنفلوآنزا مبتلا نشده باشد. ماه آبان، خبري مبنيبر مرگ پرندگان تالاب ميقان در رسانهها پيچيد؛ اتفاقي که هشدار جدي به کنترل وضعيت پرندگان را ضروري ميکرد اما خبري نشد تا اينکه جمعه گذشته، تالاب ميقان، بستر مرگ پرندگان شد و محيطبانان و مردم، لاشه 48 پرنده را به اداره محيطزيست بردند؛ البته گزارش دامپزشکي درباره آنفلوآنزاي پرندگان در آبان ،منفي بود و حتي پرندگان غيروحشي هم مبتلا نبودند اما پنجشنبه، دور دوم مرگومير گزارش شد؛ اينبار تست آنفلوآنزا مثبت بود.
شواهد نشان ميدهد تالابها آنقدرها هم امن نيستند،؛ از نفير گلوله شکارکشها تا هجوم مهلک و مرگبار بيماري اما برداشتهاي صنعتي و عمراني، آخرين رمق تالابهاي ايران را گرفته است. در ميقان اراک، عوامل متعددي موجب شده کارکرد قبلي تالاب از دست برود و خبر مرگ پرندگان حالا در فصل مهاجرت شنيده شود. بعد از 15 سال، معدندار ميقان هنوز سولفات را بيکيفيت استخراج ميکند؛ ميقان حالا معدن مرگ پرندگان است، يکي از کانونهاي اصلي توليد گردوغبار در فصلهاي خشک نيز هست. تالاب بهوسیله معدنکار به دو بخش تقسيم شده بود و حالا تعهد داده که 20 پل، هرکدام به عرض پنج تا صد متر در دو طرف بسازد و جاده مسير تالاب بايد با بتون اليافي، آسفالت و درختکاري، جاي امنتري براي استان مرکزي و پرندگان مهاجرش باشد.