نگارنده: هلمت معروفی
مسئله اصلا این نیست که چهار نفر در زیر برف و بهمن مدفون شدند یا اینکه وضعیت دو نفر دیگر وخیم است. هرچند سن این کولبران که یکی 17 ساله و دیگری 21 ساله است خود قابل بحث است اما مسئله اصلی و اساسی اینجا اینست که اینان نه برای تفریح و نه به قصد شکار یا گردشگری، دل به کوهها سپرده اند و علیرغم هشدار فراوان اهالی روستا باز دل در گرو نهاده و به جنگ با سرما و مرگ رفته اند، ستیزی که برد با مرگ بود نه زندگی.
یکی از مهاباد آمده، یکی از بانه و دیگران از سردشت، اما اینان در پی چه آمده اند؟ پرسش بنیادین اینجانست؟ اینان چرا ناچار به تن در دادن به این سوز و سرما و روبروشدن با مرگند؟
آنسوی مسئله اینست که دولت قاتل و مقصر اصلی مرگ آنان است. دولتی که هیچ محاکمه داخلی و منطقه ای و جهانی را در پیش و پس روی خود نمی بیند. حال چرا دولت مقصر است؟
کوردستان را بنگرید. حتی یک کارخانه و صنعت چشمگیر نیز در آن یافت نمی شود، هر کس که حتی خیال ایجاد صنعت و اشتغال زایی در اینجا را در مخیله اش نیز بپروراند به نحوی مستقیم یا غیرمستقیم با تنبیه و مجازاتهای قانونی روبرو می شوذ. کشاورزی نیز به زعم و برکت دولت در حال مرگ است. خود کوردستان نیز کوهستانی است. پس زندگی اینجا چگونه باید جریان یابد؟ مردان چگونه از دست دراز کردن پیش دیگران و تن در ندادن به برخی کارها از جمله خریدو فروش مواد مخدر، خودداری کنند و چگونه در برابر زن و بچه هایشان سر بلند کنند؟ آن جوان و نوجوان دانش آموز و دانشجو که هیچ راه دیگری برای تامین مخارج مدرسه و دانشگاه یا بنیاد نهادن زندگی ای ساده در آینده ندارند چکار باید بکنند؟
اینجا، در کوردستان ایران همه می دانند که سهمشان تنها مرگ است اما جانفشانانه با مرگ به پیکار می روند تا زنده بمانند و نه زندگی بکنند. اینجانست که بخشی از نوجوانان، جوانان و مردان و حتی زنان و پیرزنان کوردستان و شهرهای مرزی اش برای زنده مانده، کولبری می کنند. کولبری که نوعی کارگری مرزی است و شغلی که اولین قدم آن مرگ است. مرگ به علت بهمن، به علت سقوط از ارتفاعات و مرگ بدست نظامی ای که شاید یکی از فامیلهابش در این دیار آنهم در جنگ کشته باشد و امروز به امید انتقام حتی سنگهای این مرزوبوم را نیز دشمن خود می پندارد.
جالب توجه تر از این، سکوت مطلق رسانه های فارسی زبان خارج و از جمله بی بی سی و صدای امریکا و من و توها است، همانها که به بهانه تجزیه طلب بودن، آشکارترین نقض حقوق بشرهای رژیم در کوردستان را کتمان می کنند. اینان، آری همین دیکتاتوریهای بالقوه که هرچند خود را دشمن تجزیه می دانند اما خود تجزیه را با این فلسفه باطل و افکار واهیشان رقم زده اند، در این جهان آزاد، بسی دیکتاتور از خمینی شیفتگان در حرکتند. این است که ما که هر روز زندگی امروزمان را برای لقمه نان فردا می فروشیم، نباید فراموش کرد و نباید بخشید. هرگز! هرگز!