رسیدگی قضایی به پرونده قتل ۲ زن ایرانی که در آلمان قربانی جنایت خانوادگی شده‌اند در دادسرای جنایی تهران شروع شد.

0
3676

هاوار: بنا بر گزارش همشهری، رسیدگی قضایی به پرونده قتل ۲ زن ایرانی که در آلمان قربانی جنایت خانوادگی شده‌اند در دادسرای جنایی تهران شروع شد.

نخستين پرونده مربوط به ‌ زن جواني است كه اواخر سال 84در آلمان به قتل رسيد. عامل اين جنايت كه شوهر وي بود در آن زمان دستگير شد و به زندان افتاد و حالا كه در شرف آزاد شدن از زندان است، خانواده مقتول با مراجعه به دادسراي جنايي تهران خواهان رسيدگي به اين پرونده شده‌اند.

در آخرين شكايتي كه زن جوان پيش از مرگ خود در دادگاه آلمان مطرح كرد، گفته بود كه شوهرش او را به باد كتك گرفته و وي را زخمي كرده است.

با اين شكايت شوهر وي دستگير شد و دادگاه حكم داد كه وي نبايد در اطراف خانه همسرش ديده شود. به اين ترتيب مرد آزاد شد اما نقشه هولناكي كشيد. او با تهيه چاقو، به كمين همسرش نشست و پشت درختي پنهان شد. وقتي همسرش از محل كارش خارج شد تا به خانه برگردد، در يك كوچه خلوت او را گير انداخت و با ضربات چاقو او را از پا درآورد. زن جوان كه به‌شدت زخمي شده بود به بيمارستان منتقل شد اما به‌دليل شدت جراحات جانش را از دست داد. به‌دنبال اين حادثه پرونده‌اي در دادگاه آلمان تشكيل شد و گروهي از كارآگاهان به جست و‌جو پرداختند و چند‌ماه بعد متهم را دستگير كردند.

دومين پرونده كه بازپرس جنايي تهران رسيدگي به آن را از سر گرفته، مربوطه به جنايتي است كه 2‌ماه قبل در هامبورگ آلمان رقم خورد و در جريان آن زني سالخورده به طرز مرموزي به قتل رسيد. متهمان اين پرونده پسر و عروس قرباني هستند. چند روزپيش دختر مقتول با مراجعه به دادسراي جنايي تهران گفت كه مادرش بر اثر ضرب و جرح در خانه‌اش در هامبورگ جان باخته و پليس آلمان اعلام كرده كه وي به قتل رسيده است.

دختر جوان گفت: برادرم حدود 20سال پيش براي كار و زندگي به آلمان رفت. او در يك شركت مواد غذايي در هامبورگ كار مي‌كرد و زندگي خوبي داشت. من خواهر ديگري دارم كه او ساكن دوبي است و من به همراه مادرم در تهران زندگي مي‌كردم.

وي ادامه داد: پس از مدتي شنيدم كه برادرم در آلمان با زني به نام سحر آشنا شده است.

اين زن از همسرش طلاق گرفته و 3فرزند داشت و ما مخالف اين ازدواج بوديم تا اينكه شنيديم برادرم او را به عقد خود در آورده است. از طرفي مادرم دچار بيماري شد و چون سال‌ها برادرم را نديده بود، از او خواست كه به ملاقاتش بيايد. اما از همان زمان تهديد‌هاي عروسمان شروع شد. سحر در واتس آپ براي من و خواهرم پيام‌هاي تهديد‌آميز مي‌فرستاد و مي‌گفت اجازه نمي‌دهد شوهرش پيش ما بيايد.

 

Comments

comments

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here