هاوار: بنا بر گزارشات منتشره از سوی برخی از منابع خبری داخلی ایران، 5 نفر در آبادان ز بالای دیوار وارد خانهای شده و دختر نوجوان 17 ساله ای را در برابر دیدگان نامزدش مورد تجاوز قرار دادند.
گزارشهاا حاکی از آن است که سحرگاه دوشنبه ٢٢ خردادماه امسال دختر نوجوانی در خانه مادربزرگش در آبادان سرگرم درسخواندن بود و هنوز لحظاتی از ورود نامزدش نگذشته بود که صدای مرموزی از حیاط خانه به گوش رسید. ناگهان چند مرد که چاقو و قمه به دست بودند از بالای دیوار خانه وارد حیاط شده و خودشان را به داخل خانه رساندند.
گفته می شود نقشه اصلی این تجاوز گروهی را دایی یکی از متهمان که مرد متأهلی است، طراحی کرده و تحت تعقیب ماموران قرار دارد.
نامزد نسرین با دیدن این صحنه شوکه شده بود که مردان خشن او را هدف ضربات چاقو قرار داده و در ادامه مردان جوان در اقدامی سیاه دختر نوجوان را در برابر دیدگان نامزدش مورد تجاوز قرار دادند.
این مردان پس از اجرای نقشه خود دست به سرقت وسایل با ارزش داخل خانه زده و پا به فرار گذاشتند که در این مرحله نسرین به پدر و مادرش که در شهر ماهشهر زندگی میکردند، تماس گرفت و از آنها درخواست کمک کرد. خانواده نسرین زمانی که به خانه مادربزرگ وی رسیدند و با ماجرای تلخ زندگی دخترشان روبهرو شدند، تصمیم گرفتند تا راز این سناریوی سیاه را نزد پلیس فاش کنند.
روز ٢٢ خرداد نسرین همراه خانوادهاش پای در کلانتری آبادان گذاشت و زمانی که در برابر مامور پلیس قرار گرفت و با یادآوری صفحه سیاه زندگیاش شروع به گریه کرد و با صدایی لرزان ماجرا را بازگو کرد و گفت: «به خاطر بیماری مادربزرگم از ماهشهر به آبادان آمدم و در خانه مادر بزرگم در منطقه جمشیدآباد زندگی میکردم. همه چیز خوب بود تا اینکه شرایط مادربزرگم سختتر شد و به بیمارستان منتقل شد. روز حادثه در خانه سرگرم درسخواندن بودم که نامزدم به دیدنم آمد و هنوز لحظاتی نگذشته بود که احساس کردیم کسی وارد حیاط شده است که به همین خاطر نامزدم به سمت در خانه رفت که ناگهان در برابر ٣ مرد چاقو به دست قرار گرفت. مردان خشن ابتدا نامزدم را هدف چند ضربه چاقو قرار دادند و ابتدا فکر میکردیم آنها قصد سرقت دارند اما یکی از آنها که مرد ٣٤سالهای بود، به سمت من آمد و با تهدیدهایش متوجه نیت شوم او شدم. هرچه التماس کردم، بیفایده بود اما مرد جوان و دو همدست دیگرش مرا در برابر دیدگان نامزدم هدف نیت سیاهشان قرار دادند و در پایان وقتی که قصد فرار داشتند، طلا و وسایل با ارزش کوچک را همراه خودشان بردند.»
ماموران روز ٢٧ خردادماه یکی از متهمان را وقتی قصد کیفقاپی داشت را دستگیر کردند. مهدی ٢٣ساله در تحقیقات ابتدایی ماموران خود را بیگناه میدانست اما وقتی در برابر دختر جوان قرار گرفت، به ناچار لب به سخن باز کرد و گفت: «ما ٥ نفر بودیم. شب حادثه در خانه داییام درحال استراحت بودم که دایی ابوذر به سراغم آمد و در مورد دختر نوجوانی که در همسایگی آنها زندگی میکرد، صحبت کرد. دایی میگفت که دختر همسایه به خاطر بیماری مادربزرگش از ماهشهر به آبادان آمده و چند روزی است که مادربزرگش به بیمارستان رفته و در خانه تنهاست و گاهی اوقات پسر غریبهای سوار بر پراید در جلوی خانه آنها توقف کرده و به خانه دختر نوجوان میرود. همسر و فرزند ابوذر خواب بودند و تا اینکه ساعت ٥ صبح تسلیم وسوسههای ابوذر شدم و تصمیم گرفتم همراه ٤ تن از دوستانمان به خانه دختر نوجوان برویم و او را در برابر چشمان پسر جوان مورد آزار و اذیت قرار دهیم.»
مهدی گفت: «همگی چاقو و قمه به دست بودیم و از بالای دیوار وارد خانه شدیم و ابتدا به سراغ پسر جوان رفتیم و او را به باد کتک گرفتیم، سپس به سراغ دختر نوجوان که جزوههای مدرسهاش در برابرش بود، رفتیم و در همین لحظه متوجه شدیم پسر جوان نامزد این دختر است. دیگر نمیتوانستیم تصمیمی که گرفته بودیم را عملی نکنیم و در این لحظه درحالی که نامزد دختر نوجوان هدف ضربات چاقو قرار گرفته بود و از ترس قدرت اعتراض نداشت و هر ٥نفر دختر نوجوان را به صورت جداگانه هدف آزار و اذیت قرار دادیم. پس از اجرای نقشهمان در زمان خارجشدن از خانه اقدام به سرقت وسایل با ارزش کرده و به سرعت پا به فرار گذاشتیم. پس از اجرای نقشهمان فکر میکردیم دختر نوجوان و نامزدش از ترس آبرویشان از این ماجرا حرفی نمیزنند و اقدام ما پنهان میماند که چند روز بعد از دایی ابوذر شنیدم که تحت تعقیب هستیم و او که در همسایگی خانه دختر نوجوان بود، پا به فرار گذاشت.»