گفتگو با “احمد پوری” از فعالان حوزه پناهندگی و بنیان گذار سازمان پناهندگی “پرایم” در کشور هلند – بخش نخست

0
3529
Ahmed Pouri
احمد پوری، بنیان گذار سازمان پناهندگی “پرایم” در کشور هلند

“بخش نخست”
گفتو از: سیروان منصوری

با درود به شما و سپاس بابت شرکت در این گفتگو، لطفا در ابتدا خودتان را برای مخاطبان ما معرفی بفرمایید؟

من در سال ١٩٨٥ جزء اولین گروه ایرانیانی بودم که به مثابه پناهنده سیاسی به هلند دعوت شدند. در دوران تحصیلم در دانشگاه تهران کامپیوتر خواندم. سپس در هلند در دانشگاه “لیدن” کامپیوتر و هوش مصنوعی خواندم. بدلیل فعالیتهای سیاسی که داشتم به این نتیجه رسیدم که اغلب سازمانهای پناهجویان در هلند، بطور جدی و پیگیر از پناهجویان دفاع نمی کنند.

در سال ١٩٩٤ سازمان پناهندگی “پرایم” را با تعدادی از شخصیتهای هلندی و پناهندگی از کشورهای مختلف بنیانگذاری کردیم. تعداد زیادی از این جمع در دو سال اول حیات این سازمان بدنبال زندگی خود رفتند… سرانجام من تنها کسی بودم که در تمام این سالها در عمل شب و  روز در این سازمان بدفاع از تمامی پناهجویان ملیتهای مختلف پرداختم.

ما تنها سازمانی هستیم که در تمام دوران حیات سازمان پناهندگی پرایم هرگز یک سنت از دولت هلند سوبسید دریافت نکردیم… بدلیل اینکه من می خواستم استقلال تفکر و عمل خودم را حفظ کنم. تمامی افرادیکه در سازمان پناهندگی پرایم کار کرده اند همواره داوطلبانه بوده است. سازمان پرایم همواره توسط انسانهای مترقی و خوب هلندی و تعدادی از پناهندگان از نظر مالی حمایت شده است… برای حفظ استقلال اندیشه و عمل و آنالیزهای رادیکال سازمان پرایم از ریشه مشکلات پناهندگی در اروپا، از تمامی کسانیکه به فعالیتهای ما ارزش قایلند می خواهیم با حمایت مالی داوطلبانه از یک یورو در ماه تا هرچقدر که می توانند، از تداوم حیات این سازمان حمایت کنند… متاسفانه تعداد پناهندگانی که حمایت مالی می کنند از ٣٠نفر تجاوز نمی کند!…

مهم ترین فعالیتهای شما در سازمان پناهندگی “پرایم” شامل چه مواردی است؟ لطفا به صورت اجمالی برای مخاطبان ما توضیح  دهید.

سعی من همواره بر این بود که خود پناهجویان را در تعیین سرنوشت خود دخالتگر و فعالتر کنم. کمک می کردم فعالین هر ملیتی خودشان را سازماندهی کنند، مشکلات و خواسته های خودشان را بهتر فرموله کنند و در صورتیکه تظاهرات می کردند کمک می کردیم برای گرفتن اجازه پلیس، نوشتن اطلاعیه خبری برای مطبوعات، دعوت از شخصیتهای مهم مدافع پناهندگی، خبرنگاران، وکلا، نمایندگان مجلس… برای سخنرانی در تظاهراتهای پناهجویان…

سعی می کنیم در حد توان صدای پناهجویان را بگوش جهانیان برسانیم. با نوشتن مقالات تحقیقی و تحلیلی، همکاری با دانشگاه های هلندی و انگلیسی در تحقیقات در باره مشکلات پناهجویان و انسانهای غیرقانونی، سازماندهی تظاهراتهای اعتراضی، سمینارها… تلاش می کنیم در حد توان سیاستهای سختگیرانه پناهندگی و بیگانگان را انسانی تر کنیم…

سعی می کنیم پناهجویان را از مشکلات و قوانین واقعی پناهندگی مطلع کنیم، شایعاتی را که بشدت در میان پناهجویان رواج دارد طرد کنیم… و با ارائه اطلاعات و راهنمایی های دقیق آنها را کمک کنیم تا قطب نما و جهت گیری آنها با آگاهی درست کار کند…

پناهجویانی که پرونده شان بسته شده، برای باز کردن دوباره پرونده آنها با وکلایی که با سازمان ما همکاری می کنند تماس میگیریم و در صورت امکان بطور موفقیت آمیز پرونده آنها دوباره باز می شود…

پناهجویانی را که دولت هلند برای اخراج اجباری بزندان انداخته از طریق پیدا کردن وکلای خوب حمایت می کنیم… هرچند که میدان فعالیت سازمان پرایم اساسا هلند است ولی از کشورهای دیگر حتی از زندانهای کشورهای دیگر پناهجویان بعضی وقتها با ما تماس می گیرند…

در شرایط بسیار حاد و در صورتیکه پناهجویان مدارک کافی و مستدل در اختیار ما بگذارند با توجه به ارتباطاتی که با وکلا و نمایندگان پارلمان از احزاب مترقی و خبرنگاران داریم سعی می کنیم اخراج آنها را تا رسیدگی دقیق تر متوقف کنیم. سابق بر این موفقیت ما بسیار زیاد بود، حالا هر سال قوانین پناهندگی سختگیرانه تر می شود و امکان موفقیت کمتر می شود…

پرایم اولین سازمانی بود که در باره خودکشی پناهجویان در هلند، تحقیقات همه جانبه و مستند کرد و گزارش ما به خبری جهانی تبدیل شد…

تقریبا تمامی پناهجویانی که اعتصاب غذای فردی یا گروهی جدی کرده اند سرانجام از سازمان پرایم کمک می خواهند… سازمانهای دیگر از اعتصاب غذا حمایت نمی کنند!… آنها در عمل در این مورد با دولت هلند هم نظر هستند که اعتصاب غذا را نوعی شانتاژ دولت و عملی خشن و غیر انسانی و خطرناک می پندارند!… از نظر من هیچکس بجای یک پناهجو نمی تواند تصمیم بگیرد که چقدر جان او در خطر است. موارد زیادی هست که بعد از اخراج پناهجویی به کشورش، کشته شده یا بزندان افتاده … ما از پناهجویانی که با دلایل و اسناد منطقی ما را قانع کنند تا به آخر در هر مرحله ای از پروسه پناهندگی شان دفاع می کنیم… بعضی وقتها پیروز می شویم بعضی وقتها نه… مهم این است که تلاش خودمان را بکنیم تا نجات دهیم آنچه را که نجات دادنی است…

لطفا به صورت موردی به چند مورد از فعالیتهای این سازمان که مشخصا به نتیجه گرفتن کار پناهندگان و  اقامت آنها انجامیده است، اشاره بفرمایید؟

پرایم علاوه بر اینکه در ٢٣ سال گذشته به هزاران پناهجوی منفرد در سطوح مختلف کمک کرده است، در چندین حرکت دسته جمعی مهم هم بسیار تاثیر گذار بود… به چند نمونه خیلی گذرا اشاره می کنم.

یک: یکبار بعد از اثبات کشته شدن و زندانی شدن سه پناهجوی اخراجی ایرانی بعد از اخراج از هلند در سال ١٩٩٦ … سرانجام اخراج پناهجویان ایرانی بمدت سه سال متوقف شد و به ٢٢٠٠ نفر اقامت پناهندگی دادند.

دو: زمانیکه دولت هلند اعلام کرد ایرانی ها را حتما بر میگرداند. سازمان پرایم با نوشتن یک کتاب درباره جنایات جمهوری اسلامی و وضعیت حقوق بشر در ایران از کلیساهای هلند خواست به ایرانیانی که دولت هلند می خواهد اخراج کند پناه دهند… به مدت شش ماه کلیساها از ما  حمایت کردند… بعد از اینکه ما ٦٧ روز در مقابل پارلمان هلند تحصن کردیم، سرانجام برای اولین بار در سال ١٩٩٧ در پارلمان هلند یک روز خاص برای شنود نظر متخصصین در مورد ایران سازماندهی کردند… آنروز تمامی رسانه های فارسی زبان از تمام کشورها در تظاهرات ما در مقابل پارلمان هلند شرکت کرده بودند… همینطور از اغلب رسانه های هلندی و اروپایی، زیرا نتیجه این تحقیقات پارلمان هلند بسیار مهم بود و از کشورهای دیگر هم ایران شناسان را دعوت کرده بودند…  توضیح این تجربه بسیار مفصل است و بماند برای فرصتی مناسب.

سه: بزرگترین تظاهراتی که ما در دفاع از پناهجویان برای گرفتن عفو عمومی راه انداختیم ٢٥٠٠٠ نفر در آن شرکت کردند. صدای سیاستهای سختگیرانه دولت هلند و تظاهراتها و آکسیونها و اعتصاب غذاهای ایرانیان در جهان پیچیده بود… روزی “داریوش” خواننده معروف و سیاسی ایرانی خودش با من تماس گرفت و گفت من چکاری می توانم بکنم؟ گفتم بهتر است در یک تظاهرات مهم ما شرکت کنی، روحیه ها تضعیف شده و نیازمند یک تظاهرات موفق و بزرگ هستیم… قرار بود سازمان پناهندگان سراسری هلند هزینه رفت و آمد گروه موسیقی داریوش را بدهند… در آخرین روزها گفتند که نمی توانند!… من مسائل را بدقت و صادقانه با داریوش در میان گذاشتم خواهش کردم خودش به تنهایی بیاید چون مردم به اسم او می آیند و به خاطر اهمیت شرکت او گفتم هزینه رفت و برگشت او را خودم تضمین می کنم. داریوش قول داد حتما می آید و گفت من این کار را برای پناهجویان می کنم و با هزینه خودم می آیم… او با هزینه خودش در حمایت از پناهجویان در تظاهرات ما شرکت کرد که تعداد قابل توجهی از ایرانیان یعنی هزاران نفر بخاطر داریوش به تظاهرات آمده بودند… تظاهرات بسیار موفقی بود در بالا بردن روحیه مدافعان پناهجویان و اغلب نمایندگان پارلمان از احزاب مختلف و حتی یکی دو نفر از وزرا در دفاع از پناهجویان در تظاهرات ما سخنرانی کرد و به سئوالهای سازمان دهندگان جواب دادند…

چهار: بعد از پنج سال تلاش شبانه روزی به همراه تعداد زیادی از سازمانها و شخصیتهای مهم و مترقی هلندی سرانجام عفو عمومی برای پناهجویان توسط اکثریت نمایندگان مجلس پذیرفته شد و بیش از ٣٠٠٠٠ نفر از دربدری و فلاکت… نجات یافتند و اقامت قانونی هلند را دریافت کردند…

پنج: زمانیکه دولت هلند می خواست کارگران مهاجری را که سالها در هلند کار کرده بودند اخراج کند، کارگران پیشنهاد اعتراض و اعتصاب غذا دادند. در یک اعتصاب غذای ١٣٣ نفره از کارگران از پنج ملیت، سازمان پرایم یکی از مهمترین ستونهای حرکت و مدافع کارگران بود… این اعتصاب غذا انعکاس جهانی داشت و ما از شخصیتهای مهم از جمله “نلسون ماندلا” و “احمد بن بلا” ایمیل حمایتی دریافت کردیم… این حرکت اعتراضی افت و خیز بسیار داشت. در حمایت از حرکت کارگران ٢٠ سازمان در همبستگی با کارگران بطور دائم در کنار اعتصاب غذا کنندگان در سطوح مختلف فعال بودند… ٢٠ دکتر برای رسیدگی به مشکلات جسمی اعتصاب غذا کنندگان اعلام آمادگی کرده بودند و زیر نظر دکتر “فالکه” که با سازمان پرایم همکاری می کرد سازماندهی شده بودند… خیلی ها در این آکسیون با اهداف پنهان شخصی بدلایل مختلف شرکت کرده بودند… بعضی ها بطور کامل با دولت در شکستن آکسیون همکاری می کردند… یک خبرنگار در باره این اعتصاب غذا و حرکت اعتراضی مهم کارگران کتاب مفصلی نوشت. در آن کتاب در باره نقش سازمان پرایم نوشت: “در بین تمامی سازمانها و افراد حمایت کننده از این آکسیون، تنها فردی که تمامی کارگران بدون یک لحظه تردید به او اعتماد و ایمان داشتند احمد پوری بود”… سه بار معاون وزیر دادگستری بطور مخفیانه با ما بعنوان سخنگویان یا نمایندگان کارگران برای متوقف کردن اعتصاب غذا وارد مذاکره شد… پاپ گفته بود که نمی خواهد در کلیسا کسی بمیرد… به همین دلیل کشیش کلیسا که اول از این حرکت دفاع می کرد حالا سعی می کرد در همکاری با معاون وزیر این حرکت را متوقف کند… بعد از اینکه دولت از طریق کلیسا و کشیش و نفوذی هایش در سازمانهای همبستگی و در داخل خود کارگران و با وعده وعیدهای دروغ توانست یک لحظه مناسب بدون خبر بقیه کارگران را بداخل کلیسا فراخواندند و گفتند که معاون وزیر خودش آمده تا با شما صحبت کند اگر پرونده هایتان را به علامت اعتماد به او بدهید و با او دست بدهید به همه شما جواب خواهد داد! … این حرکت از تلویزیونهای سراسری مستقیم پخش شد که کارگران یک به یک با معاون وزیر دادگستری دست می دادند و پرونده هایشان را به او می دادند!… اعتضاب غذا در اوج موفقیت و حمایت جهانی که داشت متوقف شد… بعد از دو ماه از ١٣٣ نفر به ١٣ نفر جواب مثبت دادند!… کشیش آن کلیسا از ترس انتقام کارگران از هلند در رفت… دیگر هیچ کلیسایی حاضر به حمایت از اعتصاب غذا نبود… من پیشنهاد کردم برای اینکه تا موفقیت نهایی این حرکت ادامه داشته باشد هر کلیسایی در “دنهاخ” بمدت دو  هفته برای تحصن به این کارگران پناه دهد… و این حرکت دوره ای بچرخد تا همه فشارها به یک کلیسا وارد نشود… این پیشنهاد پذیرفته شد…

سرانجام بعد از دو سال کار و حمایت شبانه روزی از این کارگران دولت هلند طبق تصویب قانون خاصی به ٢٧٠٠ نفر کارگر بعد از سالها جواب اقامت داد و زندگی آنها رنگ امنیت و آسایش را دید…

شش: سال ٢٠٠٠ دولت هلند میخواست ١١٠٠٠ کرد ترکیه و عراق را از هلند بیرون کند. سازمان پرایم از ٦ وکیل برجسته هلند و دو کردشناس مهم هلندی بنامهای “روبرت سوتریک” و پروفسور “میخیل لیزنبرخ” کمیته ایران ترتیب داد… سرانجام از اخراج ١١٠٠٠ پناهجو جلوگیری شد…

هفت: در یک آتش سوزی در زندان اخراج پناهجویان در فرودگاه “اسخیپهول” آمستردام، ١١ پناهجوی بیگناه در آتش سوزی سوختند… خانم “فردونک” وزیر پناهندگی که در آن زمان سختگیرترین و بیگانه ستیزترین وزیر بود گفت همه این افراد را بیرون خواهیم کرد… سرانجام بعد از سه سال کار شبانه روزی خیلی از سازمانها که سازمان پرایم ستون واقعی تمامی حرکات بود… برای چهل نفر از بازماندگان آتش سوزی اقامت پناهندگی گرفتیم. بخاطر ضربه روحی ایی که این افراد در آتش سوزی خورده بودند بعد از چند سال تلاش برای هر کدام از آنها ده هزار یورو غرامت گرفتیم…

پرواضح است که انتقال دقیق هر کدام از این تجارب مهم چندین جلد کتاب می خواهد… بینهایت خلاصه به چند مورد اشاره کردم…

سازمان پرایم در ٢٣ سال گذشته برای ملیتهای نیجریه، الجزایر، سومالی، سودان، اتیوپی، عراق، افغانستان، ترکیه، ایران… تظاهراتهای زیادی را سازماندهی کرده است.

سازمان پرایم در فعالیتهای ضد راسیستی و ضد جهانی شدن سرمایه داری در سطح اروپا فعال بوده و در تظاهراتهای بزرگ در کشورهای چک، ایتالیا، فرانسه، انگلیس، اسپانیا، یونان، بلژیک، سوئد، سویس، لوکزامبورگ، آلمان، آمریکا… شرکت کرده است…

در خیلی از کنفرانس ها و سمینارها و کلاسهای آموزشی برای متخصصین پناهجویی در سطح اروپا و آمریکا شرکت کرده ام و در حد توان در هر فرصت مناسب از منافع پناهجویان دفاع کرده ام…

شما چه عواملی را در حل مشکلات پناهندگان موثر می دانید؟

از نظر من دو تا مسئله در حل مشکلات پناهندگی مهم هستند.

یک: هنر تبدیل مسئله پناهجویان به مسئله مهم سیاسی در هلند یا در هر کشور میزبان پناهجویان در اروپا. تا زمانیکه سیاستمداران و شخصیتهای مهم هلندی بدفاع از پناهجویان بر نخیزند، صدای آنها بگوش کسی نخواهد رسید و مشکلات آنها حل نخواهد شد، هر چند که پناهجویان برای خودشان هزاران تظاهرات بگذارند! آنها باید تمامی فاکتورهای پیروزی تظاهرات را بدرستی ارزیابی کنند و سیاستمداران مترقی و مدافع پناهجویان را در حل مسئله پناهندگی درگیر کنند. بدون داشتن سه شناختی “سون تزو” گفته است پیروزی ممکن نیست! یعنی شناخت درست از خود، حریف و میدان مبارزه!

دو: در اروپا بعد از سالهای ١٩٨٠ فرهنگی حاکم کرده اند که جای آکادمسین ها و روشنفکران پشت میزهای ترتمیز در دانشگاههاست. تظاهرات کنندگان در خیابانها اصولا آدمهای بی مغر و معرکه گیر هستند که لجن پراکنی و گرد و خاک بپا می کنند… من به این نتیجه رسیده بودم تازمانیکه آکادمسین ها جرئت نکنند برای تئوریهای زیبای خودشان در خیابانها تظاهرات کنند و فریاد بزنند و تا زمانیکه آکسیونیستها و تظاهرات کنندگان نتوانند خواستهای خود را با بالاترین منطق و دقت آکادمیک فرموله کنند امکان به حرکت در آوردن سیاستمداران و خبرنگاران و توده ها بینهایت مشکل و ضعیف خواهد ماند. باید پلی بین تظاهرات کنندگان و استادان دانشگاه و سیاستمداران و وکلا و … برقرار شود تا امکان موفقیت بیشتر شود…

یکی از دلایل موفقیت تظاهراتهای ضد جنگ در سالها دهه ١٩٧٠ علیه جنگهای جنایتکارانه آمریکا در ویتنام و بقیه جهان دقیقا در این امر بود، افرادی مانند برتراند راسل، ژان پل سارتر، نوام چومسکی،… بهترین و معروفترین روشنفکران جهان در صف اول تظاهرات بودند و جای آکادمسین را در کنج خلوت اطاقهای دانشگاهها جستجو نمی کردند!

باید این سنت را دوباره زنده کرد! کاریست بسیار مشکل ولی شدنی به شرطیکه سازمان دهندگان تظاهراتها، رادیکالیسم را در تحقیر آکادمسین ها تعریف نکنند! و آکادمسین ها هم سازماندهندگان تظاهراتها را مکمل رویاها و تئوریهای مردمی خود بدانند…

یکی از مهمترین وظایف سازماندهندگان تظاهراتها باید این باشد که پلی باشند بین تظاهرات کنندگان و مهمترین شخصیت های مترقی سیاسی و اجتماعی هر کشوری…

وضعیت کلی پناهجویان در اروپا را به چه شکل می بینید و چشم انداز این مساله را در آینده چگونه پیش بینی میکنید؟

در ٢٠ تا ٣٠ سال گذشته در تمام کشورهای اروپایی و بطور کلی غربی سیاست پناهندگی در دو بعد قوانین داخلی و خارجی، بسوی سختگیری بیشتر و بقول خودشان کم کردن جذابیت کشورهای اروپایی برای پناهندگان به پیش می رود… بعلت حاکمیت سیاستهای نئولیبرالی،احزاب راست افراطی هر روز بیشتر از روز قبل رشد می کنند و سیاستهای غیرانسانی علیه پناهجویان بیشتر تقویت می شود…

رقابت بین کشورهای اروپایی در جهت تقویت و تضمین حقوق انسانی پناهجویان و بیگانگان نیست. درست برعکس مسابقه در جهت سختگیری واعمال محدودیت بیشترو تضعیف حقوق پناهندگی است! هیچ کشوری از قوانین مثبت کشور دیگر تقلید نمی کند! همه میگویند فلان کشور، فلان حقوق پناهندگی را تضعیف یا نابود کرد اگر ما هم هرچه زودتر این حق را ضایع نکنیم همه به کشور ما هجوم خواهند آورد!

معروفترین شعار رهنمای سیاستهای پناهندگی کشورهای اروپایی این است:

سیاستهای ما سختگیرانه ولی عادلانه است!

من این شعار را در اغلب مصاحبه هایم آنالیز و نقد کرده ام. بینهایت خلاصه داستان از این قرار است.

این شعار تناقض محض است! باید روشن کنیم چگونه با سختگیری بیشتر به عدالت بیشتر می رسند؟!

هدف از سختگیری چیست؟ هدف از سختگیری این است که بقول خودشان جدابیت این کشورها را برای پناهجویان از بین ببرند! برای کسانیکه به این کشورها وارد شده اند دیگر از این مرحله رد شده اند، این سیاستها برای کسانی است که هنوز وارد کشورهای اروپایی نشده اند یعنی پناهجویان بالقوه هستند!

با سختگیری علیه پناهجویان بالقوه، چگونه می توانند کسانی را بترسانند که دسترسی به آنها ندارند و در اغلب کشورهای جهان پراکنده هستند؟ چگونه می توانند آنها را به اندازه کافی بترسانند تا  از آمدن به کشورهای اروپایی یا صنعتی منصرف شوند؟

این امر اساسا یک راه دارد. پناهجویانی را که به کشورهای اروپایی یا صنعتی مثل استرالیا آمده اند آنچنان سرکوب و تحقیر کنند و حقوق انسانی آنها را نقض کنند تا این اخبار در جهان توسط خود پناهجویان منتشر شود تا بقیه کسانیکه می خواستند به آن کشورها بروند از رفتن منصرف شوند! بزبان دیگر با قربانی کردن پناهجویان بیگناهی که با هزاران خطر و ریسک جانی و مالی و هزینه های فراوان به این کشورها رسیده اند می خواهند پناهجویان بالقوه را بترسانند!

این سیاست از نقطه آغاز تا انتها سیاستی ضد انسانی و ناعادلانه است!

رهبران کشورهای اروپایی دائم مثل نقل و نبات این شعار ابلهانه را برای توجیه سیاستهای خود در رسانه ها منتشر می کنند!

آنها مدعی هستنند که با سختگیری اتفاقا برای عدالت بیشتر کار می کنند! بیش از ٢٥ سال است که در اروپا مسابقه بر سر سختگیری بیشتر است آیا در این مدت عدالت بیشتر شده است، یا نابود شده است؟

تنها به یک نمونه اشاره می کنم. در سال ٢٠١٦ بیش از ٥٠٠٠ پناهجو در دریای مدیترانه غرق شدند! به این علت که تمامی کشورهای اروپایی در سختگیری بیشتر و بستن مرزهایشان با همدیگر مسابقه می دهند!… اگر سیاستها انسانی تر اعمال می شد آیا اینهمه انسان بیگناه طعمه امواج دریاها و نهنگها می شدند؟… تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…

یک نمونه بسیار مهم برای درک اینکه سیاستهای پناهندگی در اروپا به چه سمتی می رود، با توجه به ماجرای شب ژانویه سال ٢٠١٦ در شهر کلن آلمان روشن می شود.

من از ماجرای شب ژانویه کلن بنام ١١ سپتامبر پناهجویان نام می برم. زیرا بعد از انتشار گسترده خبر کاملا مشکوک و مغشوش در باره پناهجویانی که “شبیه آفریقای شمالی ها ” بودند و به زنان کلن تعرض کرده اند. به مدت دو ماه در تمام کشورهای اروپایی زلزله سیاسی علیه پناهجویان حاکم شد. رهبران اروپا بشدت علیه پناهجویان سخنرانی کردند و در تمام کشورهای اروپایی قوانین و سیاستهای سختگیرانه علیه پناهجویان را تصویب کردند! بعدها معلوم شد که نقش پناهجویان در این ماجرا نزدیک به صفر بوده است! یک ماه بعد از متهم کردن پناهجویان، پلیس آلمان بدنبال مدرک می گشت، وعده جایزه ده هزار یورویی داد، به هر کسی که یک عکس یا سند از شب حادثه ارائه می داد! مضحک ترین بخش ماجرا این بود که هیچ قانونی در حمایت از زنانی که قربانی بودند در هیچ کشور اروپایی تصویب نشد!…

برای آگاهی بهتر از ابعاد این زلزله سیاسی ضدپناهندگی بهتر است به یادداشتهای زیر مراجعه کنید تا سیاستهای بیگانه ستیز و ضد پناهنده رهبران راست و راست افراطی حاکم بر اروپا را عمیق تر درک کنید.

واقعیت معمای شب سال نو در کلن چیست؟

دولت قانون و تجاوزگران سفیدپوست و رنگین پوست

پناهجویان مسلمان مرد، تروریستهای سکسی، بمبهای تستوسترون، و جهادگران جنسی هستند که اپیدمی تجاوز را در اروپا منتشر میکنند!

سیاستهای زن ستیز و یک بام دو هوای رهبر نئوفاشیستهای هلند افشا شد

بیش از ٢٠ هزار بچه پناهچو در اروپا گم شده است و اغلب آنها سر از بردگی جنسی و جسمی در می آورند… عکس العمل رهبران اروپا را با حادثه شب ژانویه کلن مقایسه کنید… کدامیک از رهبران اروپا بفکر نجات این بچه های بیگناه است؟ بعضی از این بچه ها بعد از تجاوز کشته شده اند!…

توضیح دقیقتر این مسائل در زمینه تغییر قوانین داخلی و اعمال سختگیری های بیشتر چندین جلد کتاب می خواهد…

برای اینکه بدانید اروپا چگونه چهار نعل بسوی سیاستهای راست افراطی می رود، یک نمونه می آورم. زمانی میگفتند تمام دمکراسی و فرهنگ و تمدن ما محصول مرزهای باز است! دیوار برلین را دیوار دیکتاتوری، پرده آهنین، مظهر عقب ماندگی ارتجاعی و شیطانیت می نامیدند! حالا در تمام مرزهای داخلی و خارجی کشورهای اروپایی انواع و اقسام دیوارهاست که بالا می رود! یادمان باشد در پای دیوار برلین در عرض ٢٨ سال ٧١ نفر کشته شدند! در حالیکه در قرن بیست و یکم، بعضی روزها در عرض یک روز در پای دیوارهای مرئی و  نامرئی قلعه دمکراتیک اروپا بیش از ٩٠٠ نفر می میرند!

تا زمانیکه دیوار برلین وجود داشت، در جهان غرب “مرزهای باز”، معجزه گر تمامی رفاه و دمکراسی و علم و دانش و تمدن بود… حالا مرزهای باز به علت تمامی بدبختی اروپا تبدیل شده است! همین مسئله ابعاد رشد افکار و اندیشه راسیستی و راست افراطی را در اروپا نشان می دهد…

٢٥ سال پیش اغلب پناهجویان و مهاجران از طریق مراکش و تنگه جبل الطارق به اسپانیا می آمدند و از آنجا رهسپار کشورهای شمالی اروپا می شند. آنقدر سختگیری کردند و آنقدر انسان بیگناه در دریا و تنگه جبل الطارق کشته شدند که سرانجام این راه به میزان قابل توجهی بسته شد!

پس با سختگیری بیشتر عدالت بیشتر را در تنگه جبل الطارق عملی کردند!

مدتی پناهجویان و مهاجران از طریق جزیره “لامپه دوزا” وارد ایتالیا می شدند و از آنجا به کشورهای شمالی حرکت را ادامه می دادند…

با سختگیری بیشتر دریای مدیترانه را به اعتراف خودشان به گورستان پناهجویان و مهاجران تبدیل کردند! بزبان دیگر با سختگیری بیشتر عدالت بیشتر را در جزیره لامپه دوزا هم عملی کردند!

مدتی پناهجویان از طریق یونان به اروپا وارد می شدند… از دوسال پیش سختگیری بیشتر و عدالت بیشتر را در مورد یونان هم عملی کردند!

تا اینکه سرانجام پناهجویان از طریق پیاده روی و دنبال کردن راه های آهن، مارش خود را بسوی کشورهای اروپایی شروع کردند!

حالا با سختگیری بیشتر و بستن مرزها و کشته شدن بیش از ٥٠٠٠ نفر در دریای مدیترانه باز هم عدالت بیشتر را به معرض نمایش گذاشتند!

از پارسال با توافق اروپا و ترکیه جنگ مستقیم اروپا علیه پناهجویان به جنگ نیابتی تبدیل شده است. تا دستهای کشورهایی مثل ترکیه به خون پناهجویان آلوده شود و دستهای اربابان و فرمان دهندگان آنها تمیز و براق بماند! رل ترکیه در این توافق برای اروپا دقیقا قابل مقایسه با رل “گوانتامو” و “زندان ابوغریب” برای آمریکاست!

توضیح جزئیات این تئوری هم بسیار مفصل تر از آنست که اینجا بگنجد… این تئوری را در سال ٢٠١٥ من به همراه خانم “هلن هینچنس” در دانشگاه بین المللی جامعه شناسی در شهر دنهاخ که اخیرا به دانشگاه “اراسموس” روتردام وابسته شده، به دانشجویان مقطع دکترا و استادان دانشگاه ارائه کردیم…

در آن زمان تعدادی از استادان دانشگاه در نقد تئوری ما میگفتند که کاربرد لغت جنگ نیابتی اغراق آمیز است… امروز همین توافق اروپا و ترکیه را به کشورهای مصر، لیبی، الجزایر، تونس، مراکش، سودان،… می خواهند گسترش دهند!

سیاست شکست خورده اروپا با ترکیه را به عنوان عصای معجزه گر به تمام کشورها کپی می کنند!… این لشگری که روی یخی به این نازکی به پیشروی خود می خواهد ادامه دهد سرانجام فاجعه بارش در آینده نمایان خواهد شد!

علاوه بر آن می خواهند کشورهای جهان سوم مثل ترکیه را برای پناهجویان منطقه بعنوان کشور امن مطرح کنند و کشوری مثل پاکستان یا ایران را برای پناهجویان افغانستان امن اعلام کنند! لابد بزودی افغانستان را هم برای پناهجویان ایرانی امن اعلام خواهند کرد!…

این سیاستها جهت حرکت کشورهای اروپایی را بروشنی نشان میدهد!

در این باره در فرصتهای دیگر بیشتر توضیح خواهم داد…

واقعیت این است که من وجه غالب و منفی سیاستهای اروپا را نشان دادم…

تعداد قابل توجهی از مردم معمولی، احزاب مترقی، چپ، سوسیالیست، و نهادها و سازمانهای محلی و صلح طلب و انسانگرا هم در حد توان بدفاع از دستاوردهای انسانی برخاسته اند. دستاوردهایی که محصول دو جنگ جهانی و کشته شدن میلیونها انسان بودند…

بزبان دیگر مبارزه ادامه دارد! در این میدان علاوه بر رل نیروهای مترقی اروپایی، رل پناهجویان آگاه و مترقی هم هر روز مهمتر و تاثیرگذارتر می شود!

دیگر آن زمان گذشت که اشتباهات و خلافکاریهای پناهجویان را نادیده می گرفتند… حالا نیروهای راست افراطی با زیرمیکروسکوپ قراردادن تمامی اشتباهات و خلافکاریها و حماقتهای پناهجویان احساسات عمومی را بشدت علیه پناهجویان تحریک می کنند!

پناهجویان باید هرچه زودتر بیدار شوند وگرنه خیلی چیزها را بسرعت از دست خواهند داد! در نهایت تاسف کم نیستند تعداد پناهجویان یا مهاجران و پناهندگانی که فکر می کنند اگر به منافع فردی خود بچسبند و به احزاب راست افراطی  بپیوندند زمین زیر پایشان متزلزل نخواهد شد! بجای همبستگی با سایر هم سرنوشتها و کمک و پیوستن به احزابی که از آنها حمایت می کنند، قربانیان به آغوش قاتلانشان و احزاب نئوفاشیستی پناه می برند!…

پناهجویان باید نشان دهند که قربانی دیکتاتورها، جنگها، تروریستها،… هستند و از دست آنها فرار کرده اند تا یک زندگی انسانی و مفید را در هر نقطه کره زمین برای خانواده خود و سایر همنوعان سازماندهی کنند… آنها باید نشان دهند که تروریست نیستند بلکه قربانی تروریستها هستند… بنیادگرا نیستند، بلکه قربانی بنیادگرایان هستند…

متاسفانه در این زمینه هنوز ضعفهای بسیار جدی هست که تنها به تقویت احزاب و نیروهای راسیست و نئوفاشیست منتهی می شود!

این ضعفها با آگاهی بیشتر از جوامع اروپایی باید هرچه زودتر برطرف شود تا حمایت مردمی را برای نجات جان پناهجویان و ساختن جهانی انسانی تر تضمین کند!

“سون تزو” نابغه نظامی چین، ٣٠٠٠ سال پیش کتابی نوشته به اسم “هنر جنگیدن”، من با الهام از او همواره به پناهجویان می گویم:

هر انسان جدی در هر مبارزه و تلاش برای رسیدن به هدفی برای موفق شدن نیازمند سه نوع دانش و آگاهی است!

یک: باید خودت را خوب بشناسی، دو: باید حریف یا دشمنت را خوب بشناسی، سه: باید میدان نبرد یا رقابت را خوب بشناسی!

سون تزو می گوید کسی که این سه حیطه را خوب بشناسد من قول می دهم که در صد جنگ صد بار پیروز خواهد شد!

به امید آگاهی بیشتر و موفقیت تمامی پناهجویان در رسیدن به زندگی انسانی خود و ادای دین خود برای ساختن دنیایی انسانی تر برای همه…

” ادامه دارد”

احمد پوری (هلند) ٠٥ – ٠١ – ٢٠١٧

 

Comments

comments

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here