نیازی به اثبات ندارد، ظلم و ستم، توانگرتر و جسورترمان نموده است/ در حاشیه همصدایی روژهلات

0
1615

دیدگاه روژی کورد

از همان روز اول که قیام مردمی در ایران پیروز و ربوده شد، ملت کورد در حالیکه دیگر ملل، بی خبر از فردای پیش رویشان و قتل و عامها و کشتار و اسلامیزاسیون فرارویشان، هلهله سر می دادند، کوردها شروع به مبارزه برای دمکراسی و رهایی را شروع نمودند. از آن روز تا به امروز صدها هزار شهید و جانباز و قربانی داده اند، بی خانمانیها چشیدند اما نیازی به اثبات ندارد، این ظلم و ستمها نه تنها کوردها را از پای در نیاورد، بلکه توانگرتر و جسورتر و مبارزترشان نمود.

کشتار و اعدام  در کردستان در اولین سال های استقرار جمهوری اسلامی آغاز شد.در این دوره پس از آنکه مذاکرات مربوط به کردستان با شکست رو به رو شد، خشونت این منطقه را فراگرفت؛خشونتی که به تدریج دامن غیر نظامیان را نیز گرفت و سپس به اعدام ها پیوند خورد.

اعدامها و دادگاههای صحرایی خلخالی و اعدامهای سال ۱۳۶۷ و کشتار قارنا و قلاتان و سرچنار و پاوه و اعدامهای دسته جمعی پس از جنگ ۲۴ روزه سنندج که طی آن، به ویژه شمار زیادی از پزشکان و پرستاران و کادر درمانی بدون دادگاهی و محاکمه، اعدام شدند.

اینک نیز، افرادی مانند محمد نظری و عمر فقیه پور و خالد فریدونی، به اتهام عضویت در احزاب کوردی، مدت ۲۵ سال است بدون حق مرخصی در زندان محبوس می باشند.

کشتارهای قارنا و قلاتان، کشتار مردم در جنگ ۲۴ روزه سنندج، کشتار روستای ایندرقاش و سرچنار و پاوه و مریوان و قره سقل و دهها جنایت دیگر در زمینه نقض حقوق بشر و اعدام مردم بی گناه در کوردستان و حتی اعدام زخمی ها بر روی برآنکارد را همین افراد انجام داده اند و تمامی افرادی که در دایره این نظام قرار دارند، مسئول و مجری این فرامین و نقض حقوق بشرها بوده اند.

یکی از فجایع انسانی جنگ های کردستان، قتل عام مردم بی گناه روستای «قارنا» است.

همزمان با آن، ملا حسنی و گروه تحت فرماندهی او، چنین جنایاتی را در ابعاد مختلف در روستاهای دیگر کرد نشین نیز انجام داده بودند که از آن میان می توان به روستاهای: ده نالوس در اشنویه، ده سراوکانی، کلیج در منطقۀ پیرانشهر، ده صوفیان، شادله در نقده و قره قشلاق، ایندرقاش، داشخانه و… اشاره کرد که همگی تحت عنوان پاکسازی و با حمایت و مشارکت حسنی صورت گرفت.

روز سیزده آبان سال ۱۳۵۹ افرادی تحت عنوان کمیته ارومیه و بسیج، که تحت رهبری حجت الاسلام ملا حسنی و عظیم معبودی اداره می شدند، برای پاکسازی روستاهای مهاباد ـ منطقه شاروپران ـ وارد ده ایندرقاش شدند. ده ایندرقاش و ده دیگری به نام یوسف کند، در ده کیلومتری شمال خاوری مهاباد قرار دارند. هنگامی که حسنی و اعضای کمیته بسیج به سرپرستی معبودی به ده می رسند، به نام پاکسازی و خلع سلاح از مردم طلب اسلحه می کنند؛ و مردم می گویند که ده روز قبل سپاه  به منطقه آمده و سلاح ها را تحویل گرفته است. افراد حسنی بدون توجه به حرف های مردم و سندی که بیانگر تحویل اسلحه به سپاه بود، به ضرب و جرح مردم پرداخته و تا روز بعد به آن ها فرصت می دهند که سلاح خود را تحویل دهند. هنگام خروج از ده، حزب دموکرات به آن ها حمله ور شد و آن ها مجبور به عقب نشینی به طرف ده شدند؛ اما در بازگشت به قتل مردم پرداختند. انها در کمتر از دو ساعت ۳۵ نفر از روستائیان را به قتل رساندند و از مدخل ده هر کسی را که دیدند به رگبار بستند.

در فاصله سال های ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۰(۱۹۷۹-۱۹۹۱)، ۸۳۲ نفر در کردستان تیرباران شدند (مرکز فرهنگی چاک).از این تعداد ۳۹۹ نفر عضو یا هوادار حزب دموکرات کردستان ایران معرفی شده اند  و۲۰۹ نفر از اعضای حزب کومله؛ در مورد۱۸۲ نفر باقی مانده هویت سیاسی مشخصی ذکر نشده و معلوم نیست عضو کدام حزب و گروه سیاسی بوده اند. برخی منابع بر این باورند که ۸۰۲ نفر از این آمار ها، تعداد اعدامی ها توسط نیروهای نظامی بوده  و ۲۸ نفر، یعنی حدود ۳ درصد، در جنگ های داخلی میان حزب دموکرات کردستان و کومله کشته شده اند.

۷۹ نفر از این افراد یعنی حدود ۱۰ درصد کلیه اعدام شده ها از میان شهروندان عادی بوده اند و هیچ گرایش حزبی و فعالیت سیاسی نداشته اند. لازم به ذکر است که تعداد دیگری( احتمالا۲۳ نفر) از این اعدامی ها کسانی بوده اند که در جنگ میان احزاب مخالف حکومت و نیروهای نظامی اسیر و همان جا تحت عنوان اعدام صحرایی تیرباران شده اند.

پدیده اعدام های دسته جمعی یکی از ویژگی های اعدام های سیاسی در کردستان بوده است که در مشهور ترین مورد آن ۵۹ نفر از جوانان مهابادی در تاریخ ۱۲/۳/۱۳۶۳  بازداشت و همگی به طور هم زمان اعدام شدند. بیشترین تعداد اعدام ها در سال های ۱۳۶۰، ۶۱، ۶۲، ۶۳ و ۱۳۶۷ روی داده است. در این میان سال ۱۳۶۰ با اعدام ۱۶۳ نفر، و سال ۱۳۶۲ با اعدام ۱۶۰ یکی از سیاه ترین سالهای  تاریخ سیاسی ایران و کردستان است.

آمار جزیی اعدام ها

در ۲۸ مرداد۱۳۵۸، یازده نفر هم زمان در زندان دیزل آباد کرمانشاه، از جمله هرمز گرجی بیانی یکی از فعالان سیاسی طیف چپ، اعدام شدند. احتمالا تعدادی از این اعدامی ها کرد نبوده اند.(مرکز فرهنگی چاک)

فردای آن روز یعنی ۲۹مرداد ماه نیز ۷نفر اعدام شدند.(روزنامه ی کیهان، ۳۰مرداد ۱۳۵۸)

۳شهریور ماه۷نفر، از جمله یکی از اعضای شورای شهر، یک فیلم بردار و برادران مصطفی سلطانی اعدام شدند(خبرنامه کومله پاییزی ۱۳۵۹)

۴شهریورماه ۱۳۵۸ یازده نفر در شهر سنندج تیرباران شدند.(روزنامه ی اطلاعات ۷/۶/۱۳۵۸)

۵شهریور۱۳۵۸، یعنی فردای آن روز ۲۰ نفر در پادگان شهر سقز اعدام شدند.(روزنامه کیهان.۶/۵/۱۳۵۸)

از تاریخ ۲/۲/۱۳۵۸ که اسماعیل مولود نژاد جوان ۲۱ ساله در زندان اشنویه اعدام شد تا ۹/۱۱/۱۳۵۸ که به اعدام محمد پروری انجامید مجموعا ۱۶ نفر از اعضای حزب دموکرات و ۱۰ نفر از اعضای حزب کومله اعدام شدند.(مجله جنگ در کردستان، ویژه نامه سال۱۳۵۸)

در سال ۱۳۵۹ مجموعا ۳۹ نفر از اعضا و هواداران حزب دموکرات  و۱۳ نفر از اعضای حزب کومله اعدام شدند.( جنگ در کردستان ویژه نامه ۱۳۵۹).

در سال ۱۳۶۰، صد و شصت و سه نفر در زندان های مهاباد، سنندج، کامیاران، بانه، دیواندره، قروه، و دیگر شهرهای کردستان اعدام شدند. ۳۵ نفر از این افراد از اعضا و هواداران  حزب دموکرات و۳۷ نفر از اعضا و هوادران حزب کومله بودند.(جنگ در کردستان ویژه نامه ۱۳۶۰، مرکز فرهنگی چاک، سایت کومله و حزب کمونیست ایران)

سال ۱۳۶۱ اسامی ۸۸ نفر که حکم اعدام با تیرباران در مورد آن ها اجرا شده به ثبت رسیده است. از میان این افراد ۱۸ نفر عضو حزب کومله، ۳۸نفر عضو حزب دموکرات و مابقی فعالان سیاسی مستقل و یا وابسته به دیگر احزاب کردستان، به عنوان مثال حزب خبات بوده اند.(مرکز فرهنگی چاک، مجله جنگ در کردستان، سایت حزب کومله و حزب کمونیست ایران)

 درسال ۱۳۶۲،  از ۱۶۰ نفر اعدامی که اشاره شد، بارزترین اعدام های دسته جمعی همان اعدام معروف ۵۹ نفر در مهاباد است. مابقی اعدامی ها ۳۶ نفر عضو حزب دموکرات و ۳۰ نفر عضو حزب کومله بوده اند.دیگر افراد در اعدام های زندان های سقز، سنندج، سردشت جان شان را از دست داده اند..(مرکز فرهنگی چاک، مجله جنگ در کردستان، سایت حزب کومله و حزب کمونیست ایران)

سال ۱۳۶۳ آمار به ثبت رسیده حاکی از این است که ۳۴ نفر از اعضای حزب دموکرات و ۱۱ نفر از اعضای حزب کومله  اعدام شده اند. در مورد دیگر اعدامی ها و اسامی آن ها آماری در دسترس نیست.(مرکز فرهنگی چاک، مجله جنگ در کردستان، سایت حزب کومله و حزب کمونیست ایران)

 سال۱۳۶۴ اسامی ۱۹ نفر از اعدامی های حزب دموکرات و ۱۸ نفر از اعضای حزب کومله اعدام شدند. لازم به ذکر است برخی منابع معتقدند تعدادی از این اسامی ممکن است مربوط به کشته شده های جنگ داخلی کومله و دموکرات مربوط باشد.(مرکز فرهنگی چاک، مجله جنگ در کردستان، سایت حزب کومله و حزب کمونیست ایران)

سال ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶، هفت نفر از اعضای حزب کومله و ۱۳ نفر از اعضای حزب دمکرات اعدام شدند.(مرکز فرهنگی چاک، مجله جنگ در کردستان، سایت حزب کومله و حزب کمونیست ایران)

در اعدام های دسته جمعی که در سال های ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸ در کل زندان های ایران انجام گرفت ۲۳ نفر از اعضا و هواداران حزب دموکرات و برخی فعالان سیاسی مستقل و یا کسانی که خود را قبلا تسلیم کرده بودند و با نام تسلیمی شناخته می شدند و نیز  ۳۶ نفر از اعضای حزب کومله اعدام شدند.

در سال ۱۳۶۹، هشت مورد اعدام به ثبت رسیده که سه نفر از آن ها به عنوان  اعضای حزب دموکرات شناخته شده اند و پنج نفر دیگر هویت سیاسی مشخصی برایشان ذکر نشده است.(مرکز فرهنگی چاک، مجله جنگ در کردستان، سایت حزب کومله و حزب کمونیست ایران)

سال ۱۳۷۰، آمار ها حکایت از اعدام ۲۵ نفر دارد که سه نفر از آن ها عضو حزب کومله بوده اند و از هویت سیاسی ۲۲ نفر دیگر اطلاعاتی در دست نیست.(مرکز فرهنگی چاک، مجله جنگ در کردستان، سایت حزب کومله و حزب کمونیست ایران)

آن سوتر اما از سال ۱۳۷۰ به بعد آرشیوی از اعدام ها و یا کشته شدگان در دسترس نیست. سایت حزب کومله آمارش را تا سال ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ به روز کرده است که در این میان می توان به ترور ۱۳ نفر از اعضای این حزب و نیز اعدام چهار تن دیگر اشاره کرد.

از سال ۱۳۷۴ تا سال ۱۳۸۲ مطلقا هیچ آماری در دسترس نیست. البته در این دوران حقیقتا آمار اعدام ها بسیار پایین آمده بود و اگر هم حکمی صادر می شد یا اجرا نمی شد یا بسیار با تاخیر به اجرا درمی آمد.

 از سال ۱۳۸۲ به بعد موارد اعدامهایی که تا به حال ثبت شده به شرح زیر است:

سال ۱۳۸۳، شش نفر از اعضای حزب دموکرات در شهر سقز اعدام شدند.احکام اعدام این افراد چند سال پیش صادر شده بود.( روزنامه آشتی ۲۹/۱/۱۳۸۳، سایت حزب دموکرات کردستان ایران)

 اسماعیل محمدی اهل بوکان، به اتهام همکاری با حزب کومله در سال ۱۳۸۲ دستگیر و در ۱۳ شهریور ۱۳۸۴ در زندان ارومیه به اتهام محاربه به دار آویخته شد.

محمد پنجوینی به اتهام عضویت در گروه” اگری سور “در سال ۱۳۸۱ دستگیر و زندانی و در ۱۳ شهریور ۱۳۸۴ به دار آویخته شد.

حسن حکمت دمیر در سال ۱۳۸۶ به اتهام عضویت در پژاک  در زندان خوی اعدام شد.( سازمان دفاع از حقوق بشرکردستان).

از سال ۱۳۸۶ تا ۲۰ آبان ۱۳۸۸، که احسان فتاحیان اعدام شد، اعدام دیگری گزارش نشده است، اما آنچه مشخص است  اکنون ۱۴ نفر از فعالان سیاسی کرد به اعدام محکوم شده اند و هم چنان در انتظار لغو حکمشان هستند. اسامی این افراد به شرح زیر است:

زینب جلالیان -۲- شیرکو معارفی-۳- حبیب الله‌ لطیفی  ۴- سید سامی حسینی، سلماس  ۵- سید جمال محمدی، سلماس  ۶- رستم ارکیا  ۷- فسیح یاسمنی  ۸- رشید آخکندی ۹- حسین خضری ۱۰- فرزاد کمانگر۱۱- علی حیدریان ۱۲- فرهاد وکیلی ۱۳- مصطفی سلیمی، روستای ایلوی سقز ۱۴- انور رستمی.

لازم به ذکر است بنا به گزارش سال ۱۹۹۱ عفو بین الملل از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۱، ۵۰۰۰۰کرد کشته و از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۱، ۱۰۵ نفر از کردها در ایران اعدام شده اند. در گزارش ماه مارس سال ۱۹۹۴ همین سازمان در ژوئن سال ۱۹۹۳، ۵نفر در کرمانشاه بعد از دو سال زندان اعدام شده اند.

بر اساس گزارش کمیسیون مبارزه با تبعیض نژادی و حمایت از اقلیت های وابسته به سازمان ملل در تاریخ۱۰/۸/۱۹۹۴ بر اساس گزارش نماینده فرانس لیبرتی  در ۸سپتامبر ۱۹۹۳، ۷۰ نفر به اتهامی پوشیدن لباس  کردی بازداشت و ۱۰ نفر آنها بی نام و نشان مانده اند.

اما اکنون که سپاه تروریستی پاسداران، حتی برخی از کشورهای غربی را نیز به دلهره واداشته است و در بیشتر کشورهای منطقه به شیوه ای افسارگسیخته یکه تازی می کند، مردم شرق کوردستان، قیامی را به نمایش گذاشتند که جهان را در شگفتی بی نظیری فرو برده است، وای به روزی که این شور به قیام تبدیل شود.

این مردم در حالی، امروز شهید ابوبکر معروفی را به خاک مقدس کشورشان کوردستان سپردند و شعار سرد دادند که “او شهید کوردستان است” که سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران حدود ۱۲۵ هزار جنگجو دارد. تنها ارگان نظامی تروریست در جهان است که هرگونه نیروی زمینی، دریایی و نیروهای ویژه دارد. نیروی سپاه پاسداران جمهوی اسلامی، ۱۰۰ هزار سرباز در ۲۰ بخش پیاده نظام دارد. نیروی دریائی سپاه، ۲۰ هزار ملوان دارد از جمله ۵ هزار تفنگدار دریائی. نیروهای ویژه سپاه که “نیروی قدس”(مقصودشان اروشلیم است) نامیده می شود، ۵ هزار عضو دارد. سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، همچنین گروههای ذخیره ای دارد که بسیج نامیده می شوند که تقریبا حدود ۹۰ هزار نیروی داوطلب در حالت عادی است – اما پتانسیل جمع آوری ۳۰۰ هزار نفر تا یک میلیون نفر رزمنده را دارد-.

سخن پایانی:

با وجود تمامی این سرکوبها، قتل عامها و بی خانمان نمودنها که تنها به بخشی از ان در این نوشتار اشاره شد و در زمانیکه جمهوری اسلامی در فاصله زمانی ۲ سال، ۱۵ موشک و از جمله موشک دارای قابلیت حمل کلاهک هسته ای خرمشهر را نیز آزمایش نموده است و از وجود شهرهای موشکی زیرزمینی بحث می کند و ادعا می کند که تنها در عرض چهار روز می تواند، میزان غنی سازی اورانیوم را به ۲۰ درصد برساند و در حالییکه ایران در کشورهای خاورمیانه، گروههای تروریستی زیادی از قبیل حشد شعبی، حوثی ها، حزب الله، طالبان، الشباب، فاطمیون، طاهریون، زینبیون، النجباء، حماس و دهها گروره تروریستی دیگر را حمایت و سازماندهی می کند، کوردها شور و شعوری ملی را تواما در حادثه زمین لرزه مشکوک کرمانشاه و در غیاب دولت برای هم خونیهای خود، فارغ از لهجه و آئین، به نماش گذاشتند که جهان را در شگفتی فرو برده است.

کوردها با این قیام نرم خود دو نکته را به گوش جهان و ایران رساندند:

الف- کوردها تحت این همه ظلم و ستم و قتل و غارت، نه تنها آسمیله و تسلیم نشده اند بلکه آبدیده تر شده و برای مبارزه پایانی اماده شده اند.

ب- تنها خواسته کوردها استقلال و حق تعیین سرنوشتشان است، نه شیخ، نه ملا و نه شاه را قبول ندارند، آنها خواستار مالکیت خود، خاک و اندیشه و زبان خویشند. امید است فارسها و دیگران، همسایگان خوبی برای انها باشند. اصلاح طلبان نیز بهتر است در پی کار خویش بروند تا بلکه کامشان در نزد اربابانشان برآید.

و نکته پایانی تر خطاب به صادق زیبا کلامها که در حال اجرای نمایشی سیاسی هستند:

صادق زیباکلامها اگر به کرماشانیها جان دوباره هم ببخشند برای من هیچ است چون نیک میدانم در پس این کردارشان چه نیتی نهفته است.

خوب یاد گرفته ام که “انما الاعمال بالنیات” همانا هر کرداری با نیتش معنا و مفهوم پیدا می کند.

خوب می دانم این عالیجنابان که دارند به آلترناتیو رژیم کنونی تبدیل می شوند، هنگلمیکه دیدند کوردها داد می زنند که ما دیگر ایرانی نیستیم و خوب درک کردیم که تنها راهمان استقلال است، جهت به زور ایرانی نگه داشتن کوردها برای استثمار بیشترشان دست به تلاش زدند.

خوب می فهمم که اهداف آنها با جمع کردن اندکی پول و کمک و امداد، تنها فراهم کردن زمینه برای دوشیدن مادام العمر کوردهاست. اما خیالشان خام است کوردها دیگر گول ظاهر را نخواهند خورد و به کنه مطلب و درون و اندیشه استثمارگرانه این عالیجنابان پی برده است.

به روشنی می گویم، دیگر زمان ننه من غریبم بازی دراوردن تمام شده است.

اگر راست می گویید، دو مقاله می نوشتید و مظالم دولتتان را بازگو می کردید و وقایع را رسانه ای می کردید.

نه، جانم شما تنها و تنها می خواهید راهی برای فردا روزتان داشته باشید و دوباره کوردها را به مرزدارانی غیور که البته معنای اصلی آن رعیتهایی بی مزد و منت، تبدیل کنید.

اما به شما اعلام می کنم تا در کوششان فرو رود، کوردها دیگر تنها و تنها به استقلال می اندیشند، نه اصلاح طلبان و نه شما بازیگران عروسکی دیگر نمی توانید راه ما را به بیراهه ببرید.

نظرات