خاطره ای ازشهریورماه1357/یوسف کـُر

0
944

این مطلب طی دو بخش همزمان ارائه می شود. بخش اول تحت عنوان: شرکت در تظاهرات میدان ژاله تهران و بخش دوم: گفتگو با چند روحانی تورکمنصحرا  

یوسف کُر
یوسف کُر

نگارندە:  یوسف کـُر

برای شرکت درتظاهراتی برعلیه رژیم پهلوی طبق قرار قبلی صبح روز جمعه 17 شهریور1357 بطرف میدان ژاله راه افتادیم درمسیر با دوجمع دیدارکرده شکل آرایش را بهمدیگر یادآور شده وارد جماعت شدیم. اولین چیزی که درآنجا متوجه شدم تفاوت زیاد شعارهای ما با شعارهای اکثریت جماعت حاضر بود. میشود گفت بیشتر درمورد شعار مرگ برشاه مشترک و همنوا بودیم و بیشتر حاضرین بجای تکرار شعار” استقلال ، آزادی حکومت مردمی” ما، شعارهایی همانند “حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست” را تکرار کرده اقدام به شکستن شیشه بانکها و رستورانها( با ادعای داشتن مشروبات الکلی) می نمودند.

بهرحال محدوده حرکت افراد جمع خود را بین میدان ژاله و میدان خاوران درنظر گرفته بودیم و درآغاز این محدوده را یکبار به تندی دور زده، کوچه ها ودیگر امکانات قابل استفاده درصورت ضروری را مد نظر گرفتیم. دربازگشت هرچه بطرف میدان ژاله نزدیک میشدیم تراکم جمعیت بیشتر شده حرکت کندتر میشد وطبق قرار اولی تاآنجا جلو میرفت حداقل یکی از افرادمان را مشاهده نماید. ازایستادنمان وقت چندانی نگشته بود که صدای تیر اندازی شروع شد و همه مردم بسرعت دراز کشیدند وتعدادی توانست داخل جوب کنار خیابان برود. با خاموش شدن صدای تفنگ فاصله گرفتن ازمیدان ودویدن افراد به کوچه های اطراف، شروع کرد به زیاد شدن. منهم وارد کوچه ای شدم پس از اندکی برای دیدن یکی از جمع خود بلافاصله از نبش دیوار بسرعت نگاهی بطرف میدان ژاله انداخته متوجه شدم خیابان پراز کفش است. یکی از پشت صدا زد و باهم حدود 30 متر تو کوچه رفتیم دیدیم دری کمی باز است وما بلافاصله داخل شدیم و مشاهده کردیم سی چهل نفر درمحوطه ساکت نشستند. پس ما هم مثل بقیه نشستیم. حدود 20 دقیقه بعد یکی گفت سربازها ایرانی نبودن بلکه شبیه کره ایها بودند. همان موقع دیگری گفت: اشتباه میکنی ترکمن هستند. یکی گفت بیرون را نگاه کنیم اگر خبری نیست ازاینجا بریم. درنتیجه چند دقیقه بعد همه بیرون آمدیم. هنوز چند دقیقه ای از راه رفتن درخیابان جنبی نگذشته بود که دیدیم جیب زرد رنگی متعلق بشرکت توانیر بطرف ما میاد. همینکه نزدیک شد چند نفری راهش را سد کرده متوقف کردند  وتا ایستاد بزور راننده را پائین کشیدند و تعداد دیگری ماشین را چپه کردند وتلاش ماهم به جلو گیری ازآتش زدن نتیجه نداد. بنابراین بفکر جدا شدن از دیگران وجمع شدن برای جمعبندی دنبال بقیه رفتیم وحدود عصر متوجه شدیم یکی از تیم دوم از ران بطور سطحی تیرخورده و دونفراورا با کمک مردم به بیمارستان رساندند.

دو روز بعد تصمیم گرفتم آخرهفته ی آینده به ترکمنصحرا رفته با چند آخوند ازمشاهدات ونظرات خود صحبت نموده خواهان بزبان آوردن بیعدالتی رژیم شاه درمیان مردم شوم.%

 یوسف کـُر20شهريور1395- 10سپتامبر 2016 > ادامه در روزهای بعد

————————————————

خاطره ای ازشهریورماه1357 – بخش2م: گفتگو با چند روحانی تورکمن صحرا

جمعه ی هفته بعد 24شهریور57 وقت قوشلیق( بترکمنی بین صبح و ظهر) امام جماعت مسجد محل مان را درمنزلش ملاقات و برای اوازمشاهداتم درتظاهرات جمعه 17 شهریور درتهران صحبت کرده وادامه دادم: سمت و سوی رویدادها نشان میدهد تقابل مردم با حکومت شاه روبه افزایش نهاده وتداوم این وضعیت، روحانیون و دیگر خادمان دین درمیان ترکمنها ودیگر سنی مذهب ها را دروضعیت جدید و اجتناب نا پذیری قرارخواهد داد. بنابراین بهتر است ازهمین امروز بفکر موضع گیری علیه حاکم ظالم باشید. او درجواب گفت: شما قبلن هم یکبار خواستید ما علیه حکومت شاه اعلام موضع کنیم. اگر یادت باشد جواب دادیم ما “أهل سنت و جماعت” وتابع فقه( امور حقوقی از دیدگاه اسلامی) ابوحنفه هستیم. بنا به اعتقادات ما آلوده شدن دین ومذهب به سیاست، بضرر دین وموجب رشد فساد و بی اخلاقی درجامعه می شود. بنابراین به شما قابل درک باید باشد که روحانیون ودیگر خادمان دین بضرر جامعه و دین عمل نه نمایند.

  گفتم حرف جدید من این است که رویدادهای کشور بیانگر پیش آمدن وضعیتی است که من و شما نمیخواهیم. اگر ما بخواهیم موضع بی تفاوتی ونظاره گری را قبول کنیم، به وجدان خودمان وقضاوت اطرافیان، جامعه وآیندگان چه پاسخی می توانیم بدهیم؟

جواب:  وقت نماز جماعت جمعه دارد نزدیک می شود ومن باید بروم. ولی حداقل عبدالله آخوند پسر “کتته پیرایشان” را با خودم میارم اینجا وشما هم بیایید تا او هم اوضاع پیش آمده ونیز نظرتان نسبت به آینده را از شما بشنود.

دیالوگ بعداظهر- خوجاقولی آخوند خطاب به عبدالله آخوند گفت: جمعه گذشته درتهران یوسف درتظاهراتی ضد حکومتی شرکت کرده، میگوید رهبری آخوندها درحرکت مردم برعلیه حکومت شاه دارد جا می افتد. بطوری که شعارهای اینها را تکرار نکرده مال طرفداران آخوندهای شیعه را تکرار میکنند. حالا اول یکبار دیگر تعریف کند تا شما هم از خود او بشنوید.

عبدالله آخوند پس از شنیدن مشاهدات من اولین کاری که کرد عممامه اش را از سر درآورد و دستش را به پیشانی اش زد و گفت اگر درست باشد کشور ومردم بد بخت و ذلیل می شوند. سپس بعداز تکرار حرفهای خوجا قولی آخوند در رابطه با اعتقادات اهل سنت وفقه حنفی و تکالیف ناشی از آن گفت: یوسف مثل آن مهندسی که نزدیک به ده سال پیش با ماشین شرکت دانه های روغنی آمد( منظورش حنیف نژاد و…بود) تحت تاثیر کتابهای دکتر علی شریعتی از ما خواست وارد حوزه ی سیاست شویم. ولی ما حرفمان را آنموقع زدیم وامروز هم آخوند تکرار نموده، ولی چرا دوباره اینکار را می کند؟

آخوند دأده گفت: نظر یوسف درباره ی تثبیت رهبری آخوندهای شیعه درحرکت مردم برضد حکومت درست باشد موضوع مهمی است وما دونفراول باید خبرونظری که شنیدیم را به قربان آخوند وعبدی جان آخوند اطلاع دهیم و صحبت کنیم. ولی درهرحال باید رادیو بخریم واخبارها وتفسیرها را گوش بدهیم تا متوجه شویم این دفعه چی میخواهند پیش بیارند. فعلن پولی به یوسف بدهیم که او برای ما رادیو بخرد.

پرسیدم تفاوت مهم بین “تشیع” با “أهل سنت وجماعت” درچه چیزهایی است؟

جواب دادند: مشکل اساسی شیعه امامیه یعنی شیعه ای که اصل امامت را به اصول دین اضافه میکند میباشد. چون بجای خدا از آدمی که او را امام میداند ولی او هم مثل همه ی آدم ها بنده خداوند است پیروی میکنند. اینکار در تسنن بطور موقت وفقط برای خواندن نماز جماعت صورت میگیرد وپس از اتمام نماز کسی حق پیروی از بنده خدا را ندارد.

پرسیدم شیعه امامیه درایران از کی پدید آمد؟ گفتند: طریقت صفویه که حاکم شد آورد وحکومت بعدی آنرا اصلاح کرد ومسآله درایران برطرف شد. ولی حکومت قاجارها اصلاحات نادرشاه را نپذیرفتند وخود را میراث دار صفویه اعلام کردند ولی شیعه امامیه را دوازده امامی نامیدند. درنتیجه مشکل برطرف شده را دوباره برقرارکردند.

 این گفتگو با این توافق پایان یافت که آنها با حرکت جوانان برعلیه رژیم شاه مخالفت نکنند وگفتند اگر سراین مساله به پرسند خواهند گفت که آنها طرفدار عدالت و برابری هستند.%

 یوسف کـُر، 31شهریور1395-21سپتامبر2016

نظرات