به موجب ماده 77 آئین نامه اجرایی مدارس، تنبیه بدنی از سوی کادر اداری و آموزشی تخلف اداری محسوب میشود، اما بااین وجود، تنبیه بدنی هنوز از مسائل رایج و مبتلا به سیستم اموزش و پرورش فلج شده ایران می باشد.”
وجود تنبیه فیزیکی در مدارس و استفاده از کتک و ضرب و شتم در حالیست که دانش آموزان مناطق اقلیت ملی نشین از دیگر جوانب و از جمله بابت دریافت کمک به مدرسه اجباری، از لحاظ روحی و روانی نیز تحت فشار مضاعف به آموزش، اشتغال دارند که در ذیل دو نمونه از اخباری از این دست را ذکر می کنیم.
“روستای دزلی، دانش آموزان این مدرسه را برای پرداخت مبلغی پول جهت تأمین سوخت مورد نیاز کلاسهای درس تحت فشار قرار دادهاند.
از سوی دیگر مسؤلان مدرسهی ابتدایی “زینب کبری” در روستای دزلی، تأمین حقوق”سرایهدار” این مدرسه را به دانش آموزان واگذار کرده و دانش آموزان مؤظف شدهاند که حقوق ماهیانهی فراش مدرسه را نیز پرداخت نمایند.”
وجود تنبیه بدنی در مدارس به قدری عیان و مبرهن است که مسئولیت دولتی نیز انرا انکار نمی کنند. سید رحیم میرشاه ولد، مدیر دفتر ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات آموزش و پرورش اظهار داشت: اگر بخواهیم واقع بینانه به مساله تنبیه بدنی در مدارس نگاه کنیم نمی توان گفت تنبیه بدنی وجود ندارد اما تعداد اتفاقات تنبیه بدنی نسبت به حجم و تعداد دانش آموزان و حجم فعالیت های آموزش وپرورش رقم بالایی نیست .
“سال 1379آییننامه اجرایی مدارس به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسید و به استناد ماده 5 قانون تأسیس شورای عالی آموزش و پرورش مصوب مجلس شورای اسلامی نیز مصوبات این شورا معتبر بوده و برای مؤسسات ذی ربط لازم الاجراست” در فصل ششم این آییننامه به مقررات انضباطی دانشآموزان پرداخته است و در ذیل ماده 76 موارد تنبیهی را که معلمان و مسئولان مدرسه مجاز هستند در صورت تخلف دانشآموزان آن هم به شرطی که راهنماییها و چارهجوییهای تربیتی در آنها مفید و مؤثر واقع نشده است اعمال کنند. احصاء کرده است. این موارد از این قرارند:
-1 تذکر و اخطار شفاهی به طور خصوصی
-2 تذکر و اخطار شفاهی در حضور دانشآموزان کلاس مربوطه
-3 تغییر کلاس در صورت وجود کلاسهای متعدد در پایه، با اطلاع اولیای دانشآموز
-4 اخطار کتبی و اطلاع به ولی دانشآموز
-5 اخراج موقت از مدرسه با اطلاع قبلی ولی دانشآموز حداکثر برای سه روز
-6 انتقال به مدرسه دیگر
ماده 77 همین آییننامه تأکید میکند «هر گونه تنبیه دیگر از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکلیف درس به منظور تنبیه ممنوع است».
اما واکنش مسئولین و نهادهای زیربط، تاکنون و مستند بر گفته های اولیائی که دانش اموزانش مورد ضرب و شتم قرار گفته اند، سکوت و عدم پاسخگویی بوده است و گاها همتراز و همسو با معلمان مجرم پیش رفته اند. میرشاه ولد، مدیر دفتر ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات آموزش و پرورش می گوید: “به عقیده بنده هیچ چیز بدتر از این نیست که دانش آموز نسبت به درس بی اهمیت و بی انگیزه باشد برای معلم ناگوار است که دانش آموز درس نخواند تنبیه بدنی اگر چه اصلش کار خطایی است اما نشان دهنده دلسوزی معلم است اما اگر معلم دانش آموزی را تنبیه می کند نشان دهنده این است که نسبت به دانش آموز احساس مسئولیت می کند.”
برخی از معلمان که خود گاها اقدام به تنبیه فیزیکی و ضرت و شتم دانش اموزان نموده و می نمیند، نبوده روشهای تشویقی و نیز بودجه کافی برای استفاده از شیوه های ترغیبی جهت ایجاد انگیزه در دانش آموزان برای یادگیری و در نتیجه پیشرفت بیشتر را علت اقدام به تنبیه دانش اموزان از سوی معلمان عنوان می کنند.
برخی از تاثیرات منفی و ماندگار تنبیه در دانش اموزان به شرح زیر است:
فرزند شما نیز در آینده کتک کاری میکند
کودک رفتارهای منفی را از شما میآموزد
کودک روشهای حل اختلاف را یاد نمیگیرد
کودک ممکن است آسیب ببیند
کودک ممکن است فکر کند کتک زدن دیگران کار خوبی است
کودک ممکن است عزت نفس خود را از دست بدهد
کودک احساسات منفی خود را سرکوب میکند
کودک از شما فاصله میگیرد
اما پرسش اینجا اینست: “چرا دانش آموزان در ایران انگیزه کافی برای یادگیری را ندارند؟ پاسخ را شاید اینجا بتوان یافت.
۱. دانش اموزان امیدی به آینده ندارند: یكی از مشخصترین دلایل افت تحصیلی دانشآموزان، بلاتكلیفی و نداشتن امید به آینده است. زیرا اكثر دانشآموزان یك آینده خوب و روشن را مستلزم ادامه تحصیل نمیدانند.
۲. محیط آموزشی خستهكننده است: بسیاری از كارشناسان علوم آموزشی یكی از دلایل مهم افت تحصیلی دانشآموزان را كسالتبار بودن محیطهای آموزشی، كلاسهای خستهكننده و حجم زیاد كتابهایی میدانند كه اكثر آنها بدون در نظر گرفتن اصول علمی برنامهریزی درسی تهیه و تدوین شده و در بیشتر موارد، محتوا و طراحی آنها نیز، سنخیتی با سن و نیاز روحی دانشآموزان ندارد.
- اكثر كتابهای درسی، بدون توجه به نیازهای دانشآموزان تالیف و گردآوری شده است: این معضل بیشتر در مقطع راهنمایی احساس میشود. به ویژه از این نظر كه در این دوره، دانش آموز از نظر برقراری ارتباط با معلمها هم بشدت دستخوش تغییر و تحول میشوند
- بیشتر دانش اموزان ایرانی دو زبانه هستند که این خود مسئله ای جدا و قال بررسی در سطح جهانی است. زبان فارسی بدن هیچ همه پرسی و حق حاکمیت و علت موجهی، بر بیشتر دانش اموزان ایران و اکثریت آنها، تحمیل شده است.
- کمبودانگیزش و گزینش نامناسب معلم
بین انگیزش معلمان و چگونگی گزینش آنان همبستگی وثیقی وجود دارد . با وجود درآمد و مزایای مناسب از طرفی و عدم جایگاه شایسته اجتماعی از طرف دیگر ، به طور عمده کسانی برای ورود به حرفه ی معلمی اقدام می کنند که از توانایی های بالایی برخوردار نیستند ، در واقع این افراد به مشاغل پردرآمد که دارای پرستیژ اجتماعی هستند ، دست نیافته اند لذا به ناچار قدم در عرصه ی تعلیم و تربیت گذاشته اند .
بیشترین میزان از معلمان ایران، دانشگاه مخصوص معلمی یا مراکز تربیت معلم و دوره های ویژه را طی نکرده اند، معلمان نهضتی، سرباز معلم، معلمان حق التدریسی و پاره وقت و ….غیره، هیپکدام این دوره ها و دروس اجباری و الزامی روانشناسی تربیتی را سپری ننموده اند و یک شبه و بر اثر یک اتفاق و با گزینشی دینی، ملوان این دریای بی انتها شده اند.
آنچه در این میان ضربه و لطمه اصلی و نهایی را می خورد، جامعه است، چامعه ای که بر طبق آمارهی و سخنان خود مسئولان رژیم، بیشترین میزان از دانش اموزان مناطق مرزی اش، میل و گرایش به قاچاقچی شدن دارند. جامعه ای که بیشترین کودکان و جوانانش بزهکاری ای نهفته یا آشکار با خود به همراه دارند و این مدرسه گریزیف علت اصلی بزهکاریهایست.
در این سیستم آموزشی بجای برنامه ریزان و روانشناسان و علامان علوم تربیتی و روانشناسی رشد، این رهبر ایت تعیین می کند کدام زبان خارجی حذف و یا اضافه گردد آنهم بر اساس سیاست خارجی و نه برنامه ریزی درسی و آموزشی و علم روانشناسی
خبر ارسالی از ایران : « Tawarikurdistan »