سوریە در چهار راه خطرناک ژئو پلتیک

0
1150
فریبرز آبدانان
فریبرز آبدانان

نگارندە: فریبرز آبدانان

مسئله های اصلی تمامی کشورها و ائتلاف آن‌ها بر علیه دولت سوریه و دفاع از دولت سوریه ، هم منابع انرژی و گاز طبیعی – که در حال تبدیل شدن به عمده‌ترین سوخت در قرن بیست ‌ویکم است و هم قطعاً غرب و شرق ( روسیه و آمریکا) مسائل ژئوپلتیکی مرتبط با تولید، حمل و نقل و مصرف گاز را بیش از هر موضوع دیگری در راهبردهای خود مد‌نظر قرار می‌دهند و هم دیزایین جدید منطقه.

سوریه و تأمین گاز اروپا در قرن گازی بیست و یکم

در واقع، دوگانه‌ای که غرب بر سر راه آن قرار گرفته این است که خطوط لوله گاز از کدام مسیر به اروپا برسد: از ایران به عراق و سواحل سوریه در دریای مدیترانه یا از قطر و عربستان سعودی به سوریه و ترکیه و سپس اروپا. اتحادیه اروپا به‌خوبی می‌داند که خطوط لوله ناباکو و ترانس آدریاتیک (تپ) و به‌طور کلی کریدور جنوبی، تنها به ذخایر گازی آذربایجان متکی است و این برای کنار زدن روسیه و قطع وابستگی گازی اروپا به این کشور کافی نیست. لذا اتحادیه اروپا شدیداً تمایل دارد به منابع گازی واقع در( خلیج بقول پان فارسها فارس!) نیز دسترسی داشته باشد. سوریه یک حلقه اساسی از این زنجیره است و به دلیل نزدیکی استراتژیک دولت سوریه با ایران و روسیه، غرب پروژه تغییر رژیم را در این کشور به‌صورت جدی و با استفاده از نیروی معارض شعبی دنبال کرد، همان گونه که با استفاده از قوای مردم معترض بر سلطه مصر و لیبی ،تونس موفق به تغیر حاکمیت انان بر نفع خود شد و توانست به نفوذ روسیه بطور کلی در آن کشورها خاتمه دهد
این نکته اصلاً قابل انکار نیست که اعتراضات مردمی سوریه تقریباً در همان زمانی آغاز شد که سوریه، عراق و ایران برای احداث خط لوله ایران- عراق- سوریه به توافق رسیدند. این خط لوله 1500 کیلومتر طول خواهد داشت که از عسلویه آغاز می‌شود و 225 کیلومتر آن در ایران، 500 کیلومتر در عراق و 500 تا 700 کیلومتر آن در سوریه قرار خواهد داشت. این خط لوله 10 میلیارد دلاری پس از سوریه می‌توانست از طریق دریای مدیترانه به یونان و اروپا کشیده شود.

خط لوله ایران- عراق- سوریه برای رژیم ایران و سوریه و هم پیمانان منطقه ای رژیم ایران کاملاً مقرون به صرفه و سودآور بود. با این حال، دولت‌های غربی، متحدان آن‌ها در (خلیج فارس!!!!!) و ترکیه هیچ تمایلی به اجرایی شدن این پروژه نداشتن. این پروژه ترکیه را به‌عنوان گذرگاه شماره یک انتقال گاز به اروپا حذف میکرد و موقعیت ایران را نیز در مقایسه با قطر و عربستان سعودی تقویت مینمود. هدف غرب و حامیانش از پشتیبانی کردن اعتراضات مردمی سوریه دقیقا در همین راستا بود یعنی تغیر حاکمیت سوریه مانند کشورهای تونس ، مصر ، لیبی  نه با استفاده از داعش اینگونه که رژیم جمهوری اسلامی ایران تبلیغ میکند.

در تعریف و توضیح فوق به اهمیت سوریه ازآن لحاظ اشاره کردیم که در کل به تغیر رژیم بنفع غرب و حامیان منطقه ای آن میباشد و استقرار رژیم بشار اسد در منفعت ایران و حامیانش .

اگر سوریه سقوط کند، موقعیت شیعه با رهبری رژیم ایران در خاورمیانه به خطر می افتد، سقوط حکومت فعلی سوریه بزرگ‌ترین عقب‌نشینی ایران در منطقه و برهم خوردن توازن قوای راهبردی و تغییر آن در منطقه علیه رژیم ایران خواهد بود. که تا امروز و در طی این تحولات اینگونه بوده و در آینده نزدیک شاهد تضعیف بیشتر ایران چه در عرصه منطقه ای و چه داخلی خواهیم بود.

در یک جمله می توان گفت در صورتی که نظام فعلی سوریه سقوط کند، با توجه به نامعلوم بودن نظام بعدی، علاوه بر زیان بزرگ اقتصادی ایران( با توجه به شرایط تحریم و جنگ اقتصادی و …) جناههای های شیعه با محوریت ایران در منطقه عقب گرد بزرگی خواهند داشت و شرایط سختی برای محورشیعه در منطقه خاورمیانه به رخ می دهد که در نهایت رژیم ایران را در ایزولاسیون شدیدی قرار میدهد و عاقبت آن نابودی این رژیم و دگرگونی نقشه سیاسی ایران خواهد شد

اما اکنون توضیح مختصری از استفاده ایران و متحدانش از داعش در طی این تحولات چه در سوریه و چه در عراق:

رژیم سوریه در ابتدا مورد اعتراضات مردمی قرار گرفت همان گونه که در بالا به آن اشاره کردیم هم مانند کشورهای عربی که در طی این تحولات حاکمیتهایشان تغیر کرد.

رژیم بشار اسد با هم کاری ایران و حزب الله لبنان جواب خواسته های مشروع معترضین سوری که اکثریت شعب سوریه را تشکیل میدانند را با گلوله دادن و شروع به سرکوب شدید معترضان کردن! به گونه ای که شعب معارض برای دفاع از جان خود مسلح شد و جیش الحر سوری را تشکیل دادن که بازویی نظامی اپوزسیون میانه رو سوری بود.دفاع مشروع معترضین سوری در برابر رژیم سرکوبگر بشار اسد و حامیانش توجه غرب و حامیان منطقه ای ان را به خود جلب کرد و با توجهبه مشروع بودن اپوزسیون میانه رو و دفاع مشروعشان از حمایت غرب و هم پیمانانش برخوردار شدند.

اما دیری نکشید که گروهی بنام داعش ظهور کرد و به مهره مهم در شطرنج سیاسی سوریه تبدیل شد و سیر تحولات سوریه را بنفع رژیم بشار اسد و حامیانش تغیر داد.

نظام ایران اصلی ترین کشور حامی تروریسم در جهان می باشد و شبه نظامیان تروریستی در خاورمیانه بواسطه دولت ایران تجهیز شده اند.
قبل از شروع جنگ در سوریه در دوره نخست وزیری نوری المالکی که اهل سنت عراق را تحت فشار و ظلم و تبعیض قرار میداد به گونه ای به اهل سنت مینگریست که گویی همین جوانان موصل و تکریت امام حسین را در کربلا کشته اند! مالکی در دوره نخست وزیری اش بشیوه ای اپوزسیون سنی را سرکوب و پاسیف کرد و به گونه ای اپوزسیون سنی را در ایزولاسیون قرار داد با پرونده سازی و تهمت ترور به لیدرهای سیاسی سنی مانند طارق هاشمی و بسیاری دیگر که ناچار به فرار از عراق شدن و ظلم نوری مالکی پس از آن بر اهل سنت هم چنان ادامه داشت با سیاست ایران و عملی کردن ان از طرف نوری المالکی سنی ها را ناچار به سمت ارهاب ثوق دادن و هر شخص معارض معترض سنی نزد مالکی تاوانش ارهاب و زندانی میشد ؛سپس در بین این زندانی ها گروه کوچکی شبه نظامیان “داعش” را در عراق تشکیل دادن ، اما با شروع جنگ در سوریه و خطر سقوط نظام سوری هم پیمان رژیم ایران که غرب برای اجرای پروژه های خود مانند دیگر کشور های منطقه که طی تحولات بهار عربی تغییر کردن تصمیم به تغیر نظام سوریه گرفت با استفاده از نیروی مردمی مانند مصر و لیبی و تونس ،اما نظام ایران برای حفظ اقتدار هم پیمانش بشار اسد ماهیت اعتراضات مشروع مردمی سوریه را با استفاده از داعش تغییر دادن . نظام ایران این گروه را وارد سوریه نمود
اینها دلایلی هستند که معمولا توسط رسانه‌ها و عموم تحلیل‌گران در توضیح قدرت‌گیری داعش ذکر نمی‌شود. مسلم است که برای ظهور داعش در منطقه، حوادثی دست به دست هم دادند، و حتی غرب و بخصوص آمریکا در تشکیل این گروه تروریستی نقش دارند . اما در اینجا مهم این است که رژیم جمهوری اسلامی و بشار اسد تا امروز بیشتر از همه داعش را در راستای اهدافخود بکار برده اند .

نظرات

پاسخی بگذارید