رسانه های فارسی زبان خارج، صدای آزادی یا بلندگوی رژیم؟

0
2003

تحلیل ویژه روژی کورد

ایران بالجمله آبستن حوادث و نقض آشکار حقوق بشر است اما سهم مناطق اقلیت دینی و ملی نشین بسیار مضاعف تر از آنست که حتی قابل مقایسه با مرکز باشد. میزان بالای آشکار نقض حقوق بشر از قبیل کشتار کولبران، دستگیری شهروندان و حبس های طولانی مدت و اعدامها در کوردستان، بلوچستان و احواز و …غیره، آنقدر زیاد است که حتی برخی از نهادهای حقوق بشری و کشورها را ناچار به اندیشیدن در وضع تحریمهای غیرهسته ای برعلیه جمهوری اسلامی ایران نموده است.

اما رسانه های فارسی زبان خارج از کشور و بویژه بخش فارسی صدای امریکا ، بی بی سی ، من و تو ، رادیو فردا ، رادیو زمانه ، دویچه‌وله‌، یۆرۆ نیوز و بخش فارسی رادیو فرانسه‌ و …غیره، به صورتی کاملا آشکار و با بهانه واهی تجزیه طلبی، از انتشار این اخبار خودداری می نمایند که خود در رابطه مستقیم با پیشبرد و افزایش نقض حقوق بشر در این بخشها می باشد.

اخبار این مناطق و بویژه کوردستان ، الاحواز و بلوچستان در ایران به شدت از سوی این رسانه ها تحریم شده است و احتمالا اگر اقدام به انتشار خبری نیز نمایند از منابع دولتی جمهوری اسلامی و خبرگزاریهای آن استفاده می نمایند و گاه در مواردی از قبیل مدفون شدن کولبران در زیر بهمن در سردشت که مرگ 4 تن و از جمله دو تن 17 و 21 ساله را بدنبال داشت، تیتر و نگارش بی بی سی به صورتی چشمگیر از ادبیات رسانه های داخلی نیز عجیب تر بود و آنرا مرگ چند شهروند در زیر برف عنوان کرده بود.

در تمامی رویدادهای کوردستان ، الاحواز و بلوچستان و بویژه طی سال گذشته، سکوت معنادار این رسانه ها جایی برای شک و ابهام در مورد اینکه آنها بلندگوی رژیم ایران بوده و لابیگری جمهوری اسلامی به طور کلی در آنها نفوذ کرده و دیگر صدای آزادیخواهی نیستند، باقی نگذاشته است. در درگیریهای میان احزاب کورد و رژیم ایران، درگیری در الاحواز و بلوچستان ، ادبیات و نحوه انتشار اخبار آنها کاملا مشخص می باشد و جایی برای شبهه باقی نگذاشته است.

این رسانه ها که با بودجه های کلان کشورهای امریکا، بریتانیا، المان و فرانسه‌ در راستای کمک به آزادی بیان و انتشار حقایق و جلوگیری از نقض حقوق بشر، بکار گماشته شده اند، اینک دیگر بلندگویی پرواضح برای جمهوری اسلامی و اهداف آن می باشند.

هر بیننده و خواننده ای که در این رسانه ها نظری بیفکند شاید اگر مطلع نباشد، چنان بیندیشد که این بخشها جزئی از ایران نیستند و شاید هم در نقطه کور خبری قرار داشته و غیرقابل دسترس می باشند، این در حالیست که اکنون رسانه ها و وبسایتهای بسیار فعالی در زمینه اخبار کوردستان و دیگر مناطق اقلیت ملی و دینی نشین در ایران وجود دارد که اخبار را به صورت لحظه ای منتشر می نمایند اما این رسانه های فارسی زبان چشم و دهانشان به رسانه های غیرقابل اعتماد جمهوری اسلامی است و سر عناد با رسانه های اپوزیسیون جمهوری اسلامی دارند.

کتمان و در خفا نگه داشتن اخبار مربوط به کوردستان و دیگر مناطق ایران فارغ از مرکز و فارسستان ایران در حالیست که همین رسانه ها، کوچکترین اخبار و حتی اخبار شهروندی را نیز که مربوط به مرکز ایران باشد به بهترین نحو ممکن انتشار می دهند و از حرکت حتی مورچه ای نیز مطلع می باشند.

طی تابستان گذشته صدها هکتار از مراتع  و جنگلهای کوردستان به آتش کشیده شد اما دریغ از انتشار حتی یک خبر و این در حالیست که حتی کوچکترین اخبار تهران و نواحی مرکزی ایران تاکنون اهمال نشده است.

همسویی با رژیمی که اعدام، ترور، قتل و ارعاب و دستگیری و …غیره، از اسباب دولتمداری اوست، تنها به معنای سودجوئی شخصی، همنوائی با دیکتاتوری، مخالفت با آزادی و آزادیخواهی و عدالت اجتماعی است، راه و راهکاری که اکنون این رسانه ها برخلاف مسئولیت و تکلیفشان در حال انجام آنند.

محکوم به اعدام شدن یک تن و محکوم به حبسهای طولانی شش تن دیگر روستای قره سقل اشنویه‌ در كردستان پس از آنکه روستا و خانمانشان به آتش کشیده شد، دستگیری صدها تن دیگر و از جمله دختران کورد طی تابستان و پائیز سال جاری و اعدامهای مکرر شهروندان بلوچ ، عرب و كورد که اینک در رسانه های عربی زبان نیز انتشار چشمگیری دارد و در برخی از وبسایتهای کورد به چندین زبان زنده دنیا نیز انتشار می یابند، امری نیست که از دید این رسانه ها مخفی مانده باشد، آنچه هست این حقیقت تلخ است که اینان سر عناد با این ملیتهای داخل ایران در پیش گرفته و بلندگوی رژیمی دیکتاتور و توتالیتر می باشند، راهی که سرانجام این به ظاهر روزنامه و خبرنگاران را نیز در باتلاق نقض حقوق بشر و سد نمودن راه آزادیخواهی و در انتها در نفرت تاریخ، فرو خواهد برد.

نظرات