گفتگوی هاشم علی ویسی (روزنامه نگار و شاعر) با وهاب فخری (فعال مدنی کورد)
وضعیتی کە در کردستان رۆژهەڵات بە نسبت فعالین مدنی حاکم است بر کسی پوشیدە نیست و در این سالها شاهد احکام سنگین از سوی دستگاه های قضایی جمهوری اسلامی بر فعالین مدنی کرد بودە ایم در این میان کسانی هم بە دلیل فشار دستگاه های امنیتی رژیم مجبور بە ترک دیار خود شدەاند و زندگی در غربت را برگزیدە اند.
وهاب فخری (دیدار) از جملە این فعالین مدنی کرد بود کە بە دلیل تهدید و فشارهایی کە از سوی دستگاه های امنیتی رژیم در شهرستان جوانرود از توابع استان کرمانشاە بر وی وارد شد مدت چند سالی است کە از کشور خارج
شدە و هم اکنون در شهر استکهلم سوئد زندگی می کند ما نیز این فرصت را مغتنم شمردە و بە سراغ ایشان رفتە تا در مورد وضعیت و مشکلات پیش روی فعالین مدنی در کردستان و شهر و دیار ایشان اورامانات و علی ا لخصوص جوانرود کە در این سالیان جولانگاە مشکلات عدیدە ای بودە کە این مهم خود نیز مسببات بسیار مشکلات و معضلات دیگر در عرصەهای مختلف بودە کە در مصاحبە پیشرو کە بندە با ایشان انجام دادە ام بە تفصیل بە این مسائل و معضلات پرداختەاند.
گفتگوی هاشم علی ویسی با وهاب فخری
بە عنوان یکی از فعالین مدنی کە بنا بە دلایلی ترک دیار گفتەاید وضعیت فعالین و فعالیت های مدنی را در کرمانشاە و اورامانات کە خود ساکن یکی از شهرهای این دیار بودید چگونە ارزیابی میکنید؟
فخری: انجام فعالیت های مدنی در کردستان که همیشه با دیدگاه امنیتی از سوی حاکمیت به آن نگاه میشود امری است بسیار خطیر و دردسر ساز. اول باید بررسی کنیم که در چه زمینه و بستری میتوان فعالیت مدنی را انجام داد و حداقل شرایط و بسترهای پیشرو هموار است یا نه ! فعالان مدنی همواره و طبق اصول نانوشته آن باید بخشی مجزا از حاکمیت باشند که در شرایط وجود جامعه ای آزاد و دمکرات پل ارتباطی بین مردم و دستگاههای دولتی باشند. باید این را یاد آوری کرد تنها وظیفه دولت اجرای قانون(آن هم قانونی که خود مردم مصوب به وجود آمدن آن بوده اند)و دفاع از مملکت است. وجود سازمان های متعدد و افراد فعال مستقل که حقوق شهروندی شهروندان را آشکار کنند و در این راستا روشنگری کنند برای هر جامعه ای الزامی است. در آن میان باید عناصری چون نهادهای مستقل و ارگانهایی جهت هر چە مستحکمتر کردن جامعە مدنی در راستای خواستەهای اقشار و صنفهای مختلف جامعە در نظر گرفت و همچنین آزادی بیان و قوه قضاییه مستقل را در این میان باید بسیار مهم دانست چون از اولویت های جامعه ایی مردم سالار است. افراد میتوانند با عضو گیری در گروه ها و سازمان ها به طور داوطلبانه و بدون در نظر گرفتن منفعت مادی و شخصی به فعالیت بپردازند .یک جامعه مدنی موفق نوع گفتار و رفتار حاکمیت با مردم و روابط افراد با حکومت را تنظیم میکند. وظیفه مشخص فعالان مدنی روشنگری در باب حقوق شهروندی تک تک افراد هر جامعه بدون در نظر گرفتن دین و رسوم و منطقه محل سکونتشان است و داری چه حقوقی می باشند. حال آیا ما میتوانیم جامعه چند ملیتی ایران را جامعه ای مدنی معرفی کنیم و یا در کل جوامع اسلامی را! اولا باید یک ذهنیت مدنی برای این جامعه از سوی حاکمیت موجود باشد که در این مورد خبری نمی باشد. کسانی که در ملا عام اعدام میکنند سنگسار میکنند و شلاق میزنند دقیقا با این کارشان بنیاد انسانی و مدنی جامعه را هدف قرار می دهند و در حقیقت در همین مورد ما شاهد بوده ایم کە در سالهای اخیر در سطح کردستان رۆژهەڵات کودکانی با الگوبرداری از این نوع اعمال جنایت کارانەی رژیم در تخیلات کودکانە خود چنین اعمالی را بازی پنداشتە و خود را بە روشهایی حلقاویز کردە اند کە نمونە اش را در اورامانت و کردستان ایران دیدە ایم این چنین اعمال ددمناشنە ای کە ذهنیت و موقعیت روانی جامعە را بیمار کردە و با آسیب های جبران ناپذیری روبرو خواهد کرد و در ترویج خشونت و پدیدەها و معذلهای از این قبیل نقش بسزا و مخربی را ایفا می کنند و خواهند کرد هیچ سازگاریی با ذهنیتی مدنی ندارد و دقیقا در ضدیت کامل با آن گام برداشتە و پیش میرود . اینان دارای افکاری متوحش و بیابانی با پیشینەای 1400سال هستند. این حضرات قاتل ذوقیات انسانها هستند. مدنیت برای این جماعت حرام دانستن بعضی چیزها و حلال دانستن برخی دیگر است. زنان را به مانند برده و روسپی معرفی کردن و یک زندگی سیاه را برای مردان ساختن است .کدام مدنیتی را میشود با این اسلام ادغام کرد و یا هر دین دیگری . یه عده بیابان گرد وحشی و نیمه وحشی در ریگزار های سوزان عربستان زندگی کرده و مشتی موهومات برای خود بافته اند و حالا بر اساس آن در کشور فلاکت زده ما قوانین ساخته و پرداخته اند و باید از مدنیت برای آن نیز بگوییم. مگر میشود در چنین جامعه ای از مدنیت گفت. جامعه را میتوان مدنی توصیف کرد که فعالان مدنی آن مستقل از دولت عمل کنند و میشود آن را بر 3 اصل استوار کرد 1)ملت 2)کارو اقتصاد 3)دولت، ما نمیتوانم ابزار و لوازم اولیه زندگی رو جز مدنیت به حساب بیاریم تلفن های هوشمند و متعدد و اتومبیل های لوکس و که هیچ کدام هم ساخت داخل نباشد .بلکه مدنیت جامعه ای است که حقوق مساوی برای تک تک افراد هر جامعه که در آن زندگی میکنند و در نظر گرفتن شرافت انسانی تک تک آنهاست و باید محترم شمرده شود. جامعه ای که از اخلاق و دیالوگ بهره ای نبرده باشد را جامعه مدنی نمیگوییند .جامعه ای که شاعران و هنرمندان آن همیشه با ترس مواجه باشند و مجبور به خود سانسوری شوند جامعه ای که از کتابخانه های متعدد و از هنر و موسیقی برای تعلیم و تربیت نسل های آینده مبرا باشد جامعه ای فلاکت زده ایی است که تلاش فعالیت مدنی در آن بسیار مشقت بار خواهد بود.
موانع و مشکلات پیشروی در جامعەی کردستان و علل الخصوص اورامانات برای فعالین و فعالیتهای مدنی چی بودند؟ بە زوایا و ابعاد سیاسی و فرهنگی اشارە داشتە باشید؟
فخری: اول باید وضعیت موجود را به درستی شناخت و بعد برای آن فکری اساسی کرد. باید بپذیریم که برای تغییر چنین وضعیتی یک انسجام همگانی و درست لازم داریم که بە نظر من شروع هم شده و ما داریم موجبات تغییر وضعیت فعلی را میبینیم . شاید مهم ترین تغییر که با آن روبرو هستیم ذهنیت رژیم حاکم نیست بلکه نوع تفکر و ایده های نو و پویایی است که مردم با آن همراه هستند، باشد .الان ما با مردمی مواجه هستیم که از حقوق مدنی خود میگویند،تازه به این واقعیت که تشخیص جنبش های سیاسی با جنبش های مدنی و تفاوت آنها را به خوبی میدانند. بحث مالکیت شهروندی و اینکه مردم به این مهم رسیده اند که حق مالکیت شهروندی از آنان کاملا سلب شده است. به نظر من این تغییری که در حال انجام است و رفته رفته به یک گفتمان حقیقی جامعه تبدیل میشود و ساختار فرهنگی جامعه دست خوش تغییرات بنیادی میکند. ما الان با جامعەای آگاه و دانشگاهی و افرادی با ایده های نو و کسانی که خارج از کشور را دیده اند طرف هستیم. حضور فعالانه زنان در اجتماع و مطالبات آنان هویدا شده . راه سختی در پیش داریم اما باید بدانیم که تنها ما هستیم که میتوانیم آینده ای روشن برای جامعه خود بسازیم . روی آوردن به کتاب هایی که نویسندگان آن تمام هم و غم خود را برای روشن گری توده ها صرف کرده اند ضروری است. ما با روندی روبرو هستیم که باور به ارزشهای بنیادی انسانی و مدنی را در کردستان دارند و این فرآیندی است بسیار مشهود، که بسیار هم زیبا است و باید بە هر نحوی آن را تقویت و پشتیبانی کرد.
در سالیانی کە گذشت یکی از مسائل و مشکلات عمدە پیشروی فعالین این دیار دو دستگی و نفرت پراکنی هایی بود کە از در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شورای شهر از سوی نامزدهای انتخاباتی با تبلیغات سوئ و بدور از عقلانیت و بینشی سیاسی صورت گرفت مختصر توضیح و دیدگاە خودتان را در این مورد بیان کنید؟
فخری: ماهیت انتخابات در حکومت های توتالیتر به مانند ایران با عرف جهان شمول و دمکراسی متضاد است. انتخابات در ایران فقط برای کسب مشروعیت و اعتبار نظام است و تاثیری در سرنوشت مردم ندارد. انتخابات در ایران حتی اگر مهندسی نشود کماکان فقط انتخاب بین حامیان نظام است و لذا با معیار جهان شمول دمکراسی فاقد اعتبار است.یعنی اگر کاندیدا مورد نظری از صندوق رای خارج یا منتصب نشود از میان کاندیدا های منتخب رژیم بدون دخالت رژیم انتخاب میشوند و در هر دو حالت این نمایندگان منصوب به رژیم هستند نه مردم. روان شناسی سیاسی مورد استفاده رژیم ایران کاری به مشکلات اجتماعی و اقتصادی مردم ندارد وظیفه آن اینست که تنها مردم را برای شرکت در انتخابات ترغیب کنند و آنان را به قبول حقانیت (مشروعیت) رژیم قانع نمایند. در رژیم آخوندی ایران در کنار سرکوب،مشارکت محدود و کنترل شده مردم در امور سیاسی و اجتماعی را به نفع بقا خود میداند و آن را با شعار های نامزد های مختلف تبلیغ میکند . تجربه 37سال حکومت ملاها در ایران گواه این است که در این سیستم خشن و توتالیتر، دلایل شرکت در انتخابات بیشتر شکل احساسی به خود میگیرد و باعث ظهور اختلافات قومی و طایفه ای و سود حاکمیت تفرقه انداز میشود که یکی از مهمترین دلایل این حکومت دامن زدن به همین اختلافات است. انتخابات هم با دامن زدن به همین اختلافات از یکسو و گرم کردن تنور انتخابات از سوی دیگر به کمک رژیم شتافته و حتی اقشار مخالف حکومت و ناراضی از وضع موجود را به پای صندوق رای بکشاند. به عبارت دیگر وظیفه تبلیغ در انتخابات را از طریق ایجاد دو دستگی و طایفه گرایی به وسیله همان اقشار ناراضی اما تحریک شده میگذارد و حضور مردم در انتخابات در عمل مشروعیت نظام را تبلیغ و ترویج می کنند و ناخواسته باعث گرم شدن تنور انتخابات و دودستگی های موجود میشوند. تاثیرات این اختلافات برنامه ریزی شده توسط حاکمیت متاسفانه در حال نهادینه شدن است و باید پذیرفت که در پیش بردن این حقە کثیف و ضد انسانی تا حدود زیادی موفق عمل کرده اند و این امر تا جایی پیش رفتە کە بسیاری از فعالین عرصە فرهنگی و چهرهای دانشگاهی در این سالها خود نیز در دام این مسیبت افتادە و در این جناح بندیهای سازماندهی شدەی رژیم جای گرفتە اند. چون ما همچنان شاهد هستیم که مردم در خیمه شب بازی های انتخاباتی رژیم اسلامی حاضر هستند. مردم تنها با زدودن این کوته بینی ها و افزایش آگاهی عمومی است که میتوانند در برابر رژیم اسلامی بایستند و انتخابات و یا در واقع انتصابات را تحریم کرده و ترفند های متنوع ترغیب به شرکت در انتخابات را شناسایی و خنثی کنند. در این سالها قریب به اتفاق تپه های باستانی در جای جای اورامانات مورد حفاری و دست اندازی قرار گرفته اند و حفر چاله های عمیق و گوناگون بر روی تپه ها و مکان های تاریخی که گمان میرود اشیا عتیقه در آنها نهفته باشد، برای مردم اورامانات به موضوعی عادی تبدیل شده است. مناطق اورامانات کردستان و بخصوص ثلاث باباجانی بر اساس شواهد و مدارک موجود تاریخی از جمله باستانی ترین مناطق کردستان است. و آثار باستانی کشف شده در این مناطق نشان از سکونت چند هزار ساله انسان دارد. سابقه تاریخی و باستانی اورامانات و از آن جمله ثلاث باباجانی برای چپاول گران اشیا باستانی، منطقه ای بکر و دست نخورده به نظر میرسد. وجود تپه های تاریخی در مناطق گوناگون اورامانات و بخصوص ثلاث باباجانی به دلیل اینکه اغلب در مناطق دور دست و بدون محافظت قرار گرفته اند باعث شده چپاول گران برای حفاری و به یغما بردن میراث فرهنگی ملت کرد دست به کار شوند. با آمار و اطلاعات که به دست میآید و حتی مسئولان، هم نمیتوان منکر آن باشند،دیگر شکل سرقت ها و حفاری ها در حوزه میراث فرهنگی اورامانات به صورت مهندسی شده به خود گرفته است و باعث شده اند خرید و فروش زیر زمینی آثار باستانی به صورت چشم گیری رواج پیدا کند. سبک حفاری ها و حفر تونل ها و کانال ها در بعضی تپه های باستانی پیش از هر چیز نشان دهنده همکار و همیار بودن مسئولین منطقه در چپاول آثار باستانی اورامانات است.
چون چپاولگران میراث باستانی اورامانات به دستگاه ها و امکانات پیشرفته و به روز، برای مکان یابی در گودال های عمیق دست رسی دارند. مافیای قاچاق عتیقه در اورامانات در دست های آقای مصطفی محمدی نماینده پیشین مجلس و پاسدار و مخلص قدیمی نظام است .یاسر رفسنجانی پسر هاشمی رفسنجانی از مافیای اشیا عتیقه است که از این راه میلیارد ها دلار به جیب زده است و کسی هم جرات نمیکند بهش بگوید بالای چشمت ابروست، بر کسی پوشیده نیست که یاسر هاشمی بارها به اورامانات سفر کرده و این سفر ها در زمینه قاچاق میراث فرهنگی این دیار کهن بوده است. از حلقه مافیایی اطراف پاسدار حاج مصطفی محمدی میتوان به (حبیب کامرانی،حسن سلیمانی،خلیفه حسین،فرزندان ملا توفیق مشهور به ملای قلابی “محمد و ناصر عبدی فر”،حسن الماسی،منصور محمودی،عثمان نظری و جواد زنگنه) میتوان اشاره کرد. کار به جایی رسیده که هر کس جنس عتیقه ای پیدا کند باید برای فروش آن به یکی از این اقایان مراجعه کند تا با حداقل قیمت آن را خریداری کنند و هم چنان انحصار عقیقه در دست این جماعت باشد. ایجاد یک جو مملو از احساسات قوم گرایانه و تحریک رگ طایفه گرایی مردم برای گرم کردن تنور انتخابات از راهکارهایی آقای مصطفی محمدی برای کسب کرسی مجلس بوده و متاسفانه در این راه هم موفق عمل کرده است. البته باید به این نکته هم اشاره کرد نامبرده حمایت کامل سپاه پاسداران را نیز با خود همیشه همراه داشته است. انچه مسلم است اورامانات یکی از بالاترین آمار بیکاری در استان کرمانشاه و کل ایران را دارد . با توجه به رویکرد حکومت مرکزی به اقلیت ها و حقوق آنها،به نظر میرسد بی تفاوتی ها نسبت به اورامانات چندان هم سهوی نباشد . ضمن اینکه فارغ از بخش های معیشتی ،در اورامانات سرکوب شدید فعالان فرهنگی و مدنی و روشن فکران اعمال میشود و خبری از برابری و آزادی در این زمینه نیست. با وجود وضعیت نابسامان اقتصادی و بیکاری در اورامانات و با توجه به فشارها گوناگون از جمله مذهبی ،عجیب نیست که گروه های سلفی و جهادی زمینه مناسبی برای رشد بیابند. از سوی دیگر عدم توجه به مسائل مردم اورامانات ،نبود برنامه مشخص فرهنگی و اجتماعی برای افزایش سطح آگاهی مردم است که در کنار کمبود امکانات رفاهی و بهداشتی، چهره زندگی را در این منطقه متفاوت کرده تا جایی که توسعه نیافتگی میتواند گویا ترین صفت برای توصیف وضعیت باشد.شرایطی که در کنار دیگر فشارها،باعث مهاجرت شمار زیادی از مردم این منطقه به شهر های بزرگ و حتی کردستان عراق شده است. در طول این 37 سال حکومت ملا ها و حضور نماینده گان مختلف اورامانات در مجلس چیزی از فساد دستگاه های دولتی و حکومتی و فقر و فلاکت روزافزون مردم رنجور و مستضعف کم نشده است. ما شاهد اوج بی احترامی و توهین و برخورد زننده با مردم در دادگستری ها مواجه هستیم و تنها دلیل آن کرد بودن و نبود افراد لایق و غم خوار مردم در پست ها و مناسب دولتی و اجرایی است. آمار 53 درصدی بیکاری آماری است که خود استان داری بر وجود آن صحه میگذارد و البته ما با درک و تجربه ای که عمر نظام و آمار های دروغین آن داریم این میزان به مراتب بیشتر است. بالغ بر 85 درصد فارغالتحصیل های ما بیکار هستند. ما با کمبود فضا ی سبز روبرو هستم و متاسفانه با از دست دادن 50درصد از پارک هلانیه این مسئله بغرنج شدید تر شده و متاسفانه شهرداری نتوانسته آن 50 درصد را از بخش خصوصی خریداری کند. و همچنان برای منفعت شخصی اعضا شورا و دودستگی های موجود از منابع شهرداری استفاده های شخصی و کاذب میشود.اینان آنقدر به مسائل جزیی چسپیده اند بحث اصلی که همان خواسته ها و نیاز های اولیه مردم است را فراموش کرده اند، و وقتی امثال بنده این قضیه را گوش زد میکنند با ترس و تهدید روبرو شده و هیچ قانونی نیست که از ما حمایت کند، مجبور به آوارگی میشویم. از بین رفتن بیش 7میلیارد از سرمایه های مردم رنجور و ستم دیده اعم از پوشاک و لوازم خانگی و صوتی تصویری به دلیل بسته شدن مرز و ماندن اقلام و اجناس در همان نقطه مرزی از بین رفت. لازم به ذکر است این اجناس در صورت برگشت خوردن به خاک عراق مصادره و درصورت وارد شدن به خاک ایران نیز توسط ایران مصادره میشود، حدود 6 ماه از این مسئله می گذرد و هنوز هیچ کس پاسخ گو نیست. بسته شدن مرزها که یکی از راه های امرار معاش این منطقه بود به فقر کذایی بیشتر و بیکاری مفرط افزوده است.
معضل پارازیت بر آسمان شهر جوانرود معضل بغرنجی است که هنوز نتوانسته اند برای مواجه با آن تدبیری اتخاذ کنند؛ از مضرات آن میتوان به (افزایش استرس و فشارهای عصبی، خشونت جمعی، خون دماغ، ریزش مو، سقط جنین و یا به دنیا آمدن نوزادتان عقب مانده )اشاره کرد. افزایش بی رویه و روز افزون قهوه خانه ها، که اکثرا برای جاسوسی از مردم و و ایجاد تفرقه و ترویج احساست طایفه گری به صورت مهندسی و برنامه ریزی شده تعبیه میشوند نیز معضلی دیگر است. فساد رایج در دستگاه دولتی راه را برای زمین خواری ،بی قانونی و وارد کردن
صدمات به محیط زیست هموار کرده است. سید فتح الله حسینی (نماینده پیشین مجلس)که خواست از قافله چپاول در اورامانات از هم صنف هایش عقب نماند با کمک برادران خود و حلقه اطرافیانش کلاه بر سر نهاده و کمر همت بسته است ترویج طایفه گری از بزرگترین خیانت هایی است که مردم ما را تهدید میکند و متاسفانه این شخص برای ایجاد شکاف هرچه بیشتر میان مردم ما بدان دست میزند و در زمان انتخابات به خوبی آن را به یاد داریم. سید فتح الله حسینی با کمک حلقه اطراف خود در فروش برگه های استخدامی دست بالایی دارد. این کار قبیح برای افراد لایق و تحصیل کرده معضل بزرگی است و باعث افزایش بیکاری در منطقه و حضور افراد نالایق اما متمول در راس اجرایی مناسب در منطقه است. وی برای فروش این برگه ها از کسانی چون؛(محی الدین شکری ،صباح سلیم زاده و برادرانش) کمک میگیرد. گفته میشود قرار بر این بوده در اطراف کوهپایه های شاهو با همت چند از همشهریان خیر و دلسوز کارخانه تراکتورسازی احداث شود و مساحت 29هکتار نیز برای آن منظور تهیه شده بود که با کار شکنی سید فتح الله حسینی آن نیز به بن بست خورد و آن زمین توسط آقای حسینی و مافیای اطراف ایشان بالا کشیده می شود. (گلی زاده رییس جنگل بانی وقت،حاج آقا موحدیان رییس جهاد کشاورزی، نازپرورده بخش دار) در این مورد سید فتح الله حسینی نماینده پیشین مجلس با استخدام چند مزدور و اوباش هنگام حضور مهندسین در زمین و برسی شرایط آنجا برای شروع به تیراندازی نموده و آنان نیز به دلیل مسائل امنیتی پروژه را تعطیل میکنند. مسکن مهر هلانیه قرار بود پروژه ای 2ساله باشد اما 6سال است که به درازا کشیده و هنوز تکمیل نشده و دلیل آن نیز کارشکنی و کلاه برداری صابر حسینی (برادر سید فتح الله حسینی) و برهان منوچهری است که تا بحال 14میلیارد از پول واریز شده مردم برای تکمیل آپارتمان ها را دزدیده اند. زمین های روبروی مسکن مهر هلانیه که همگی کشاورزی بوده است. با نفوذ سید فتح الله حسینی و برادرانش در دستگاه های دولتی و اجرایی به
زمین مسکونی ثبت شده و قطعه بندی شده و همگی فروخته شده است. در این مورد با همکاری ناصر سلیم زاده کار هرچه سریع تر انجام گرفت. زمین مجتمع تجاری جوانرود (بازارچه مرزی)در اصل متعلق به آقای عزیزی و میرزایی است که رشوه های کلان اقای سید فتح الله حسینی به شهرداری و دادگستری آن را به نام خود ثبت کرده و به هیچ وجه حاضر نیست آن را به صاحبشان پس دهد. برادران اقای حسینی هم اکنون 46 غرفه از آنجا به نام خود دارند. .اعمال نفوذ مافیای ثروت و قدرت در شهرداری و تبانی با با شهرداری و کسب سود های میلیاردی با زدوبندهای مافیایی از شاخصه های پیش بردن اعمال این جماعت چپاولگر است. هزاران هکتار از جنگل های اورامانات در حال از بین رفتن است. روند نابودی این جنگلها در سالیان اخیر شدت گرفته و شاید چند سال بیشتر فرصت نجات برای آن باقی نمانده باشد. امروزه جنگل های ما دچار سرطان بلوط شده و هیچ کس برای آن فکری نمی کند. از مناطق مبتلا و در حال نابودی میتوان به (نوخان،لوراویی،بزگوره و خویری آوا)اشاره کرد. قدمت جنگل های بلوط اورامانات بر کسی پوشیده نیست.سالیان سال است که جنگل ها در این منطقه دارای حیات هستند اما در طول سالیان بعد از انقلاب با انواع آتش سوزی های عمدی و مهندسی شده و یا در برخی موارد سهوی و افت های گوناگون و قطع بی رویه آنها توسط مردم بخش عمده ای از این جنگل ها در حال ازبی رفتن است و در صورت ادامه روند کنونی افزایش افت ها و عدم رسیدگی به آنها به زودی نابود می شوند. متاسفانه این افت جدید خوره جان درختان بلوط شده و این موضوع نیاز به پیگیری جدی دارد اما متاسفانه نه دولت و نه مسئولین منطقه در فکر چاره ای برای آن نیست. ما برای ترمیم جنگل ها فرصت زیادی نداریم و شاید تنها 2سال برای احیای این جنگل ها فرصتی باقی مانده باشد چرا که جنگل در حال مرگ تدریجی است و آسیب های جبران ناپذیری در این منطقه در حال رخ دادن است.
متاسفانه وضعیت بسیار اسفباری را پیش رو داریم نماینده فعلی جنابت آقا ی شهاب نادری یکی از مهره های قدیمی اداره اطلاعات که با هماهنگی های به موقع با دستگاه اطلاعاتی در هنگام انتخابات با مینی بوس از شهرهای دور و نزدیک افراد متفرقه و رای های از قبل خریده شده را به داخل شهر وارد کرده و برای پیروزی در انتخابات کار را برای خود آسان تر کرد. بنا به گفته خود همین افراد متفرقه هر رای تا حدود 100هزار تومان فروخته اند و شهر های (ملایر ،قم،کرمانشاه،هرسین)در میان آنان وجود دارند. گفتی است وی از چندین سال پیش دست درازی به زمین های منابع طبیعی و اموال دولتی را با همکاری مقام های بالاتر و زد و بند های مختص به خودشان آغاز کرده بودند .از ان جمله میتوان به حدود کوه خدا،شاه،میهن (الله اکبر )تا عایشه دول را که به نام خود ثبت کرده اند اشاره کرد که متاسفانه هم کنون با لودر به جان بوته ها و درختان بلوط آن حوالی افتاده است، از مافیایی اطراف شهاب نادری میتوان به صابر بهرامی (اطلاعات و کادری )و خسرو آبادی (رئیس دادگاه )اشاره کرد. مسئلە واهبیت و جریانهای سلفی و رادیکال اسلامی کە امروزە بە یکی از مشکلات و فجایع عمدە در این دیار تبدیل شدە در دورە نمایندگی مصطفی محمدی بدون کوچکترین مشکل و با اشکار شروع بە رشد و نمو در میان جوانان این دیار کە از هر گونە نهاد و ارگان روشنگری بی بهرە هستند آغاز شد و همچنان کە در جریان هستید در دورە آقایان فتح اللە حسینی و نعمت منوچهری بە اوج خود رسید و امروزە در سطح رسانەهای منطقەای و جهانی بودن جوانان این دیار در صفوف نیروهای تروریستی داعش و کشتە شدنشان بر کسی پوشیدە نیست فارغ از این کە امروزە تهدیدی جدی علیە امنیت اجتماعی و روانی در این دیار هستند و با افکار ارتجاعی و پوسیدە خود تهدیدی جدی برای نیروها و جرینهای پیشرو و آزادی خواە هستند کە بە اتش کشیدن و اسید پاشی و کشتن دو جوان در قهوە خانە ترمینال کرماشان از نمونەهای این اعمال هستند.
مختصر اشارەای بە عواملی کە سبب خروج شما از رۆژهەڵات شد داشتە باشید؟
فخری: وزیر حسینی یکی از برادر های سید فتح الله حسینی (نماینده پیشین مجلس) از اعضا برون مرزی سپاه
پاسداران است. این اوباش در بی ثباتی شخصیتی و بی ادبی و بد دهنی زبانزد خاص و عام است. وی کە با سفرهایی به کردستان عراق وظیفه جاسوسی و مزدوری برای رژیم را بر عهده دارد و با افتخار هم ازآن یاد می کند. پاسدار وزیر حسینی فردی بدبین،متوهم و بسیار عصبی و پرخاشگر است. این پاسدار دارای تحصیلات ابتدایی می باشد، وبا فراگیر شدن دنیای مجازی،سرو کله این اوباش هم در آنجا پیدا شده است و به صراحت تمام به تطهیر و دفاع از رژیم می پردازد و با هر شکلی از خیانت ها و اعمال زشتش در خیانت به مردم اورامانات و انزوای شخصیتیش با افتخار یاد میکند. حدود دوسال پیش در یک پیج فیس بوک یک نظر سنجی در مورد نماینده گان پیشین مجلس اورامانات گذاشته بود که با استقبال گسترده عموم روبرو شد و در آن به بحث و تبادل نظر پرداختن،که بنده هم یکی از آنان بودم و با رعایت کامل ادب و دیالوگ انتقاداتی را بر حق متوجه برادر ایشان کردم، البته کسانی که از برادر ایشان انتقاد کردند کم نبودن و همین باعث شد زیاد به مذاق آقایان خوش نیاید و بعد از آن بود که پاسدار وزیر حسینی با ادبیات لمپنیسمی که مختص یک خانواده حزب الله ی و مزدور است در نقش یک چاقو کش، قداره بند شروع به تهدید و فحاشی های وقیح هانه کرده و برای تک تک منتقدان برادر ش خط و نشان کشید. شاید بیش از این از یک پاسدار انتظار نباشد چراکه از والی بی ادب خود آموخته اند که رذالت را بقای آنهاست. پاسدار بدنامی که از روی محبت به ولایت دهانش را به فحاشی باز کرده و با اجازه اربابانش هر غلطی دلش بخواهد بکند. این مزدور دو آتشه رژیم باعث فراری دادن نه تنها من بلکه چندین تن از همشهری بنده نیز شد و باعث شدە زندگی تبعید گونه را به ناچار برگزینیم. متاسفانه هیچ گاه قانون را در کنار خود نداریم و همین مسئله بغرنج باعث میشود خیلی ها سکوت کنند. در چنین وضعیت و جو امنیتی کە بر کردستان از سوی حاکمیت مستبد حاکم است
از دید شما راهکارهای کاربردی کە می تواند در زمینە فعالیتهای مدنی راه گشا و تاثیرگذار باشد چە چیزهایی هستند؟
فخری: همان گونه که اطلاع دارید شهر جوانرود یکی از مهم ترین شهر های اورامانات و استان کرمانشاه است که به دلیل قوم گرایی هیچ گاه نتوانسته است پیشرفت کند . دو دستگی شدید در شورا شهر میان دو گروه از دو طایفه مختلف و زیر پا گذاشتن وعده های انتخاباتی و مشکلات و اولویت های اصلی مردم رنجور و مستضعف. شاید هر شهر دیگری که پتانسیل جوانرود را داشته بود امروزه با شهر های بزرگ رقابت میکرد اما اختلافات طایفه ای و قوم گرایی باعث شده تا این شهر بصورت فعلی درآید. در چند سال اخیر وضعیت شهر به جای پیشرفت و ترقی به شدت در حال پس رفت بوده اما مهمترین دلایل این همه پس رفت عدم مدیریت شهری توانمند در این شهر میباشد که متاسفانه انتخاب های اشتباه و احساسی و پافشاری بر روی انتخاب اشتباه باعث شده تا شهر جوانرود این گونه بی روح شود. نمایندگانی که با رای همین مردم انتخاب شده اند و امروز در قبال مسائل و مشکلات مردم جواب گو نیست. متاسفانه شورا شهر و شهر داری آنقدر درگیر حواشی و اتفاقات عجیب و غریب شده اند که کاملا مدیریت شهری را رها کرده و به دنبال حواشی خود میباشند . همان گونه که استحضار دارید یک شهرداری با پتانسیل جوانرود نیازمند مدیر توانا و شورایی کارآمد میباشد که بتواند مشکلات شهری را با مدیریت شهری به سرانجام برساند اما دو دستگی و لجاجت و پافشاری بر این دو دستگی و نیز مافیایی زمین خواری در میان اعضا وضع را این جا رسانده است تا همچنان مطالبات مردم در بلاتکلیفی باقی بماند، آنچە کە با اهداف رژیم آخوندی هیچ گونە تناقض و ضدیتی نداشتە و همسو و هم مسیر با آن پیش می رود. آنچه که برخی کە در این میان فراموش شدە اند زخم های است که بر پیکر اورامانات و جوانرود و بر روح و کالبد مردمان این دیار نشسته است. تا زمانی کە با دید و اندیشەای واقع بیبنانە بە آسیب شناسی معضلات و مشکلات این دیار از سوی جامعە و علل الخصوص فعالین مدنی و فرهنگی رسیدگی نشود و بە جدیت هرچە تمام تر جامعە در این مورد آگاهی و روشنگری نکرد این وضعیت کماکان باقی است و تغیری حاصل نخواهد شد .