چرا شروع مجدد جنبش رهایی بخش در دوران کنونی اهمیت دارد؟جنبش را چگونه می توان نوسازی کرد؟

0
1193
بهزاد خوشحالی
بهزاد خوشحالی

نگارندە: بهزاد خوشحالی

چرا شروع مجدد جنبش رهایی بخش کردها در دوران کنونی اهمیت دارد؟ جنبش را چگونه می توان نوسازی کرد؟ چگونه می توان به بازسازی و نوزایی آن پرداخت؟

جنبش کردها در  خاورنزدیک روزهای خوبی پیش رو دارد. به نظر می آید که جنبش رهایی بخش کردها از مرزی گذرکرده و وارد گردونه ای می شود که در هر چرخش، بزرگ تر می شود. جنبش رهایی بخش کردها می تواند از اشتباهات، زیاده روی ها، ضعف ها و کمبودهای کسانی که با آنها مبارزه می کند به بهترین وجه ممکن بهره برداری کند.

تضعیف حکومت های موجود، مسایل اقتصادی و اجتماعی مبتلابه کشورهای خاورمیانه، وخیم تر شدن “وضع موجود” کشورها و از دست رفتن مشروعیت سیاسی آنها، کردها را بیش از هر زمان به بازیگران کلیدی و تبدیل شدن به شخصیت اصلی منطقه نزدیک کرده است.

همچنین نوسازی و توسعه ی شبه نظامی گری به ضرر نیروی های ارتشی منظم، بیش از همه به سود کردهاست.

اما چرا جنبش شبه نظامیان کرد، هنوز نتوانسته است برای بازسازی خود از زمینه شرایط درحال دگرگونی به طور کامل استفاده کند؟

برای درک کامل این تغییرات منطبق برواقعیت ها و چشم اندازهای آینده آن، لازم است به مواردی چند اشاره شود:

-جنبش کردها باید از تبدیل شدن به مسیری سرشار از ایدئولوژی دوری کند. سرنگونی رژیم های ورشکسته نیازی به ایدئولوژی های افراطی ندارد. تشکیل یک نیروی فاقد ایدئولوژی در منطقه ای که حکومت های آن درحال زوال و انحطاط کامل هستند از اهمیت بسیار برخوردار است.

-قابلیت ها در استفاده از رسانه ها، باید به بالاترین سطوح ممکن ارتقا پیدا کند. استفاده ی بهینه از رسانه، به اندازه ی مهارت در پرتاب راکت و موشک اهمیت دارد.

-ماجراجویی های احساسی، دارای بیشترین تهدید برای جنبش های شبه نظامی هستند. خودتخریبی از تبعات بسیار مهم این گونه ماجراجویی ها می تواند باشد و در ادامه بر قدرت جذب جنبش، اثر منفی می گذارد.

-بخش مهمی از حضور همه جانبه شبه نظامیان در جنبش رهایی بخش، نتیجه ی از دست رفتن اعتماد نسبت به “حکومت” به عنوان چهارچوب مرجع برای فرد است. این مساله، کار پذیرفته شدن را در غیاب هرگونه راه حل روشن دیگر، برای جنبش آسان خواهد نمود.

-پیکارگران باید از خود در شبکه های اجتماعی تصویری ایثارگرانه ارایه کنند تا بتوانند به آسانی با نزدیکان درخانه مانده ی خود ارتباط برقرار کنند و بتوانند آنها را نیز به سوی خود بکشند.

-لایه ی نازک کارشناسی نظامی و باورمندی به رهایی ملی باید به ویژگی اصلی پیکارگران تبدیل شود.

-“حمله”بدون داشتن راهبردی مشخص، خطرناک تر از هر رفتار دیگری است. ترویج شکل فوری از آزادی و اجرای عدالت، جنبش را مسموم می سازد.

-باید با درنظر گرفتن ظرفیت، به  تطبیق و بازسازی پرداخت.

-بهره برداری از واکنش های حریفان، از اهمیتی حیاتی برخوردار است.

برای پدید آوردن تحرکی تازه و بزرگ تر نمودن آن همچنین به این موارد باید توجه شود:

-باید از ساختار سلسله مراتبی فاصله گرفت  و بیشتر بر پایه ی “شبکه افقی” برنامه ریزی و اقدام کرد. شبکه ای درهم تنیده از فرماندهان، تنها مشکلات را افزون می کند. فرماندهان نظامی لازم است از استقلالی قابل ملاحظه برخوردار باشند و  درعین حال دارای سطح شگفت انگیزی از هماهنگی نیز باشند. با استفاده از ابزارهای ارتباطی مدرن می توان به این هماهنگی نزدیک شد.

-جنبش های نوین باید بر پایه ی به کارگیری خودشاغل هایی بنا شوند که از یک فناوری پیشرفته برای عملکردی کم هزینه استفاده می کنند.

-توان بالقوه جنبش های مسلحانه ی نوین بسیار بیش از آن که در ویژگی های ذاتی آن باشد، در محیط زیست آن است. خاورمیانه دستخوش تغییراتی عمیق است که بخشی از آن به خاطر تباهی سریع “رونماها” است. در یک منطقه ی سیال، سیاست  فاقد یک الگوی سازمان یافته است، همه دچار سردرگمی اند، برخی قدرت ها به شکل تجاوزگرانه وارد صحنه شده اند و….

همه اینها از حمله دلایل تباهی روبناهاست.

-جنبش های رهایی بخش اگر محصول تغییرات عمیق بافت اجتماعی –اقتصادی و سیاسی منطقه باشند موفق خواهند شد. لازم است از نگرش های سنتی به سرعت فاصله گرفته شود.

-عامل مهم تشکیل دهنده بافت سیاسی منطقه، “دولت- ملت” های ساخته شده برمحور خدمات امنیتی اقتدارگرا، زیرساخت های به شدت تمرکزگرا و قدرت فردی، اکنون فروپاشیده اند یا با چالش هایی تقریبا غلبه ناپذیر رودررو هستند. رژیم های موجود هرگونه بلندپروازی وحدت اصیل را رها کرده و مشروعیت خود را در به جان هم انداختن مخالفان داخلی و بهره برداری از ترس از یک فروپاشی همه جانبه می جویند.

اکنون بهترین زمان برای جنبش های رهایی بخش است.

-رژیم های منطقه دراین دوران، با فساد سیاسی و اقتصادی شدید مواجه هستند فسادی که عمدتا از راه تخریب حکومت خود اندوخته اند. بسیاری از دولتمردان نسبت به وخیم شدن خدمات پایه دچار بی تفاوتی اند. اثرات ویرانگر بر آموزش، سلامت و بهداشت، دادگستری و غیره کاملا مشهود است. جمهوری اسلامی ایران، بهترین نمونه است. شرایط بهینه برای شروع مقاومت، مهیاتر از هر زمان است.

-در دورانی که  با درنظر گرفتن تکه پاره شدن چهارچوب های مرجع اجتماعی، مختل شدن ساختارهای خانوادگی و والدینی که دیگر نمی توانند سرمشق باشند، ابزارهای همبستگی نیز مستهلک شده اند، و تقویت این احساس کلی که شیرازه همه چیز ازهم پاشیده است به نظر نمی آید ساختارهای فرا ملی راه حلی جایگزین ارایه کنند. جنبش های رهایی بخش ملی در این دوران ها می توانند هدف گذاری، برنامه ریزی و اقدام کنند.

-دوران برنامه برای تغییر جامعه بنابر دیدگاه برنامه ریزی شده ازبالا – با شعارهایی از این دست و ترسیم جامعه ای رویایی با کلیشه ای از نتایج – به سر آمده است. جنبش های رهایی بخش نوین باید محصول تاثیراتی عمیق در بافت اجتماعی و سیاسی منطقه ای از پایین باشند. اکنون یافتن راه حل برای مشکل، تحلیلی کاملا تازه است که آزمونی بلندپروازانه تر و پرتحرک تر از شرایط پرورش آن می طلبد.

-بخشی مهم از توانایی جنبش های نوین در ایجاد واکنش احساسی، به جای عقلانی، در دشمن است. می توان و ضروری است بر روی ناهنجاری ها، بر روی عدم امنیت ها، ریاکاری ها و …. سرمایه گذاری کرد. در دنیایی جهانی شده با فناوری پیشرفته، جنبش های نوین  جنگ رسانه ای را به سادگی با تمرکز دادن بیش از حد دیگران بر روی خود، خواهند برد.

-جنبش های نوین با سیاستگذاری درست می توانند از قدرت دشمنان خود برای نابودی بیشتر رونماهای منطقه ای و ایجاد احساس عمیق بی عدالتی و قربانی بودن درهواداران خود استفاده کنند.

 

نظرات