به بهانه شروع یک سال تحصیلی دیگر و یک سال محرومیت بیشتر از تحصیل به زبان مادری

0
1560

پیام روژی کورد:

آنگاه که اول مهر می رسد و زنگ مدارس به صدا در می آید، البته یادمان باشد که بیشتر مدارس در ایران پنجره و نورگیر و دستشویی کافی نیز ندارند چه برسد به زنگ مدارس، باز متفکر و بیننده غیرفارس محصور در مرزهای ایران و ناچار به ایرانی ماندە، نمی داند که ماه مهر چه بویی دارد؟ بوی نشاط یا بوی متعفن محرومیت از تحصیل به زبان مادری و باز چه نگرانند مادران و پدرانی که نمی دانند تا بهار آینده فرزندانشان به زیر آوار خواهند رفت یا شین آباد و نشکاشی دیگر در راه است یا نه؟ و چه بر روح و جان وجدان سنگینی می کند باز در خاطره رویاندن شین آباد و نشکاشها.

سال نو تحصیلی دگری آغاز شد و بار دیگر دانش آموزان رهسپار مدارس کاهگلی و تخریبی و اجاره ای شدند، معلمان روستاها و مناطق دوردست نیز به امید فروکردن محفوظات تکراری و دور از دنیای مدرن و دیجیتالی و دوباره خواندن داستانهای دروغین و تاریخ انحرافی و …غیره رهسپار روستاهای دوردست شدند، اما هراسی باز بر سر راه برخیشان وجود دارد، مبادا پل روستای ما را امسال آب ببرد یا در غروب دوردست زمستانی طعمه گرگ و گراز شوند. یا همچون عزیز ناصری، معلمی که کارش ادبیات بود و هست، به دوردستهای خشک ایران همچون سمنان تبعید شوند.[i]

ما نیز همچون روزنامه نگارانی قلم در دل هراس روییده نگرانیم، تا که کدامین روز ماتم زده دل ریش، ناچار به نبشتن خبری از نوع شین آباد و نشکاشها و …غیره باشیم، همین چند روز پیش بود، باز چند دانش آموز قربانی مین شدند. آری همین چند روز پیش، 16 شهریورماه 95، سه تن نوجوان 15 ساله و نوشکفته بخش سروآباد از توابع بخش اورامانات بر اثر انفجار مینهایی که یقینا یادگاران شوم دوران جنگ هشت ساله نیستند و تازگیها به قصد طولانی نمودن عمر شوریده حال دیکتاتوریت بر خطه آزادیخواهان کوردستان، در دل زمین بجای کشت و صنعت، کاشته شده اند. محمد ابراهیمی یکی از این سه نوجوان بود که پای راستش را برای همیشه بدرود گفت[ii].

درست در همان روز در روستای “چکو” از توابع سردشت، کودکی 8 ساله بنام “محمد الیاسی” بر اثر انفجار مین، زندگی را برای همیشه الوداع گفت و کودکی دیگر نیز همراه وی بشدت زخمی گردید.

سالی دیگر از جنس تحصیل باز در این دیار رختش را گسترانید، با زبانی بیگانه و فرهنگی که طی سده ها چپاول و غارت و شکنجه و زندان و کشتار، هنوز بوی متعفن غارتگری و استثمارش مشام هر کوردستانی ای را می آزارد و این درد بر پیکره بلوچستان، ترکمستان، آذربایجان، لرستان و الاحواز نیز بهمان سان سنگینی می کند و خواب آزادی را در هم می شکند. امسال نیز ۲۱ فوریه باز نبشته بر دست بیاد همگان می آوریم که “خواندن به زبان مادری حق ماست” و دو ساعت درس فرمالیته آزاد خفته در لابلای یک سال درس خواندن به زبان فارسی نه تنها ما را ارضاء نمی کند بلکه آنرا خاری دیگر در قلب و شعور ملّیمان می بینیم، انگار اینان می خواهند بما بگویند که زبان شما شاخه کوچک و کهتری از زبان فارسی است و طی یک سال تحصیل، دو ساعت کفایتش می کند، یقینان چنان نادان و بی خبر هم نیستند که ندانند ادبیات ملی آنها را نیز ما ساخته ایم.

باز در این اول مهر بی مهر و رنگ باخته، دروغهای حسن روحانی (نه آن حسنک مهربان کلاس سوم بلکه همان چوپان دروغگو) و آن کلید طلایی اش را که شمشیرهای سپاه قدس و حزب الله و حوثی و حشدها را ده برابر به خون بیگناهان در سراسر جهان و بویژه در سوریه و عراق و یمن و لبنان، آغشته تر و تشنه تر کرد، بیادمان می آورد که اینان همه از یک لونند و همشان در چنته هاشان شمشیری  نه دو سر بلکه صد سر برای زدن گردن حقانیت و تاراج ما و دیگران دارند.

امسال تحصیلی نیز می گذرد اما یادمان باشد امسال معلمان کوردستان و امید است معلمان دیگر ملل ایران نیز در سایه شورش انبوه از شور شروع شده “راسان” بیش از پیش درس امید بیاموزانند و شعله اشتیاق به آزادی را در اذهان نوشکفته دانش آموزان و قلب پر از عطوفت و شیفته آزادیشان بدمند.

سال نو بر تو ای معلم عاشق آزادی و بر تو ای دانش آموز، ای امید فردای مام میهنم، ای امیدهای کوردستان، بلوچستان، لرستان، آذربایجان و الاحواز عربی و ای فارس آزادیخواه پیروز باد. امید است سالی دیگر به نحوی دیگر با هم سخن برانیم و اینبار برای اولین بار با هم ترانه آزادی براسیم.

ساڵی نوێی خوێندنتان پیرۆز، ئەمساڵ قوتابخانەکان بکەنە هەوێنگەی و پێگەی ئازادیخوازی

[i] https://www.rojikurd.net/fa/2016/08/19/tebhide-moheleme-kurdeziz-nasri9705/

[ii] http://www.rojikurd.net/mirovayeti/20762/

نظرات