آیا دونالد ترامپ جرقه جنگ با ایران را که مژده خوبی برای داعش را خواهد زد؟

0
2312

مخالفان ترامپ که عمدتا از دمکراتها می باشند، چگونع می اندیشند؟ نگرانهای آنها چیست؟ دلایلشان تا چه اندازه بر مبانی منطق است؟ آنها تا چه حد دیدگاهشان همتراز با مصالح ملتهای تحت ستم و یا همتراز با دیکتاتورهاست؟ جهت آگاهی بیشتر بر این موضوع، مقاله زیر که نوشته Patrick Cockburn و در ایندیپندنت منتشر شده است را به فارسی ترجمه نموده ایم.

متن ترجمه شده:

همه چیز در اتاق بیضی برای آماده شدن برای یک حرکت که سمبل تحسین او برای عزم میهن‌پرستی محکم و پیگیری اهداف میهن پرستانه انباشته می‌شود. او به چرچیل در سال ۱۹٤۰ فکر می‌کرد نه چرچیل در ۱۹۱٦- ۱۹۱٥ زمانی که مدافع پیشرو کمپین فاجعه‌بار‌ گالیپولی که در ‌آن ترکها ارتش بریتانیا را با یک کشتار فجیع شکست داد.

ترامپ مشهور  شده به این که بندرت کتاب می‌خواند و‌یا نشان دادن علاقه زیاد در تاریخ دیگران نسبت به زندگی و زمان خود اما این امر می‌تواند برای او با ارزش باشد در حالی که بر گالیپولی بازتاب می‌یابد.

چون چرچیل تنها اولین کسی بود دربین شش رهبر انگلیسی و امریکایی که در طی قرن گذشته دچار غرق سیاسی شد.اولین دلیل برای این فاجعه‌های پیاپی این ‌است که این منطقه همیشه بسیار بی‌ثبات و مستعد جنگها بیشتر از هر جای دنیا بوده است.

اشتباهات در میدان نبرد باعث فاجعه بار و غیرقابل برگشت بودن می‌شود. شش رهبر امریکایی و انگلیسی که به شکل جدی در  خاورمیانه پرت شدند عموما” تواناتر و با تجربه‌تر و با مشاوره‌ی بهتر از ترامپ بودند. شانس او بدو شروع به کارش در تبدیل شدن به قربانی بعدی در منطقه  پهناور بحرانهای همیشگی ، خاور میانه چقدر است؟ او در به عنوان یک انزواطلب در کمیپین انتخاباتیش مبارزه کرد ولی در اولین هفته‌های کاریش در دفترش و قرار ملاقاتهایش ارشدش به او پیشنهاد کردند که برای در دست گرفتن نقش اصلی در سیاستهای منطقه تلاش کند.

دولت جدید یک تصویر اختصاصی از مردی شجاع را به تصویر می‌کشد که میگوید: ” امریکا تو دوباره بزرگ میسازیم ” و این ترکیب اهریمنی او را از سازش و عقب نشینی تاکتیکی با دشمناش باز خواهد داشت. دخالتهای غرب درمنطقه اغلب به خاطر گزافه گوییها متکبرانه در باره قدرتشان و سبک انگاشتن امکانات دشمنانشان با اندوه به پایان می‌رسد. این واقعیت داشت که چرچیل مقاومت نیروی نظامی ترکیه را در سال ۱۹۱۵ درست ارزیابی نکرده بود. لوید جرج یکی از زیرک‌ترین نخست‌وزیرهای انگلیس دولت خودش را به واسطه تهدید به جنگیدن  با ترکیه ، نابود کرد. آنتونی ادن بعد از بحرانهای کانال سوئز در سال ۱۹٥٦ و شکستش در سرنگونی جمال عبدالناصردر مصر ، دفترش را ترک کرد و شهرت تونی بلر به خاطر رهبری بریتانیا در جنگ عراق در ۲۰۰۳  برای همیشه نفرانگیز شد. هر سه رییس جمهور امریکا که در بحرانهای خاور میانه نهایتا” خیلی بد آسیب دیدند.

جیمی کارتر که خیلی بدشانس بود و نتوانست کار زیادی برای توقف انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ و اشغال سفارت امریکا و به گروگان گرفتن دیپلماتها، انجام دهد. دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان و دخالت نظامی در لبنان، جایی که ۲٤۱ تفنگدار امریکایی در اثر انفجار کشته شدند را دیدیم و همچنین رسوایی ایران- کنترا ر که برای همیشه دولت را ضعیف کرد. قابل توجه تر از تمام بلاها و رویدادهای ناگوار که در آن زمان به نظر می‌رسید، تهاجم جورج دبلیو بوش به عراق در سال ۲۰۰۳ بود که منجر به تولد دوباره القاعده و گسترش شبح آن در منطقه شد. در نگاه به گذشته این رهبران بی پروا که در مردابهای بی ته غوطه خوردند و یا جنگهای غیر قابل پیروزی را انجام دادند، بعضی ها مانند کارتر، گرفتار شرایط محیطی شدند که گرفتاریهای غیرقابل اجتنابی بود، همانطور که توسط اوباما نشان داده شد، کسی که کتابهای زیادی خوانده بود و تاریخ را می‌دانست و از دامهایی که پیرامون امریکا در افغانستان، عراق، سوریه و …غیره؛ فراتر آگاه بود. خودداری کردن از بلاهایی که هیچکس نمیدانست وجود دارند، میتوانست به ندرت یک سیاستمدار را با اعتبار بالا پیروز کند اما اوباما لیاقت ‌آن  را داشت که از اعتبارش برای فرار از جنگ سوریه و یا درگیری گسترده‌تر با ایران به عنوان محور شیعه در منطقه استفاده کند. او به حق مظنون بود که عربستان سعودی و دیگر کشورهای سنی خلیج  مشتاق اند که این جنگها را برای آنها انجام دهد.

دولت ترامپ از دید مفسران به شکل بسیار بدی منحصر به فرد است در تحقیر  حقیت، قانونی بودن و دمکراسی که او را دست کم گرفته بودند که تا چه حد با دولت جورج بوش وجه مشترک دارند. دولت بوش به عربستان اجازه عبور آزاد را علیرغم ارتباط زیادی که بین هواپیما‌رباها و عربستان وجود داشت، داده بود و به جای آن کاخ سفید خشم و تمایل مردم را به‌سوی ضربه زدن به مسببین ۱۱‌ سپتامبر در یک کمپین نظامی را برای هجوم به  صدام حسین در عراق هدایت کرد. ۱۳ سال بعد، این  بنیان خوب از طریق اسناد و اطلاعات فاش شد که عربستان صعودی و کشورهای سنی خلیج، نقش اصلی در پرداخت هزینه‌ها و تامین مالی بنیادگرایان اسلامی در سوریه بعد از ۲۰۱۱ بازی کرده اند. ترامپ دائما در جریان انتخابات ریاست جمهوری قول داد که مخصوصا” بر خاور‌میانه برای از بین بردن داعش تمرکز کند، اما در اولین حرکت، این امر تغییر داده شد به نزدیکی به دولت  عربستان  سعودی توسط پشتیبانی از او در جنگ یمن.

تقریبا در اولین بیانیه سیاسی، وزیر دفاع جیمز ماتیس گفت: ایران به تنهایی بزرگترین حامی تروریسم در جهان است. یکی از خطرات یاوه‌سراییهای عوام‌فریبانه ترامپ و دروغگویی آشکارش این است که تمایل دارند این برداشت را  که اعضای قابل توجهی در تیمش هست بخصوص ژنرال سابق ماتیس و مشاور امنیت ملی مایکل فلین، به عنوان یک یادبود با احساس خوب و مدرنیته بودن را القا کند. هنوز این مردان بر تورم اقتصادی در ایران تاکید دارند تا زمانی که به ایران می‌آیند گرچه هیچ شاهدی برای عملیات تروریستی انها ندارند جز همان ترسهای فرضی پر طمطراق سابق سلاحهای کشتار جمعی و حمایت ساختگی از القاعده.

این اخبار خوبی برای داعش است گرچه او دشمنان زیادی دارد که برای شکستش اقدام کرده‌اند که سویچی درسیاست امریکا باشد که ممکن است خیلی خوب باشد اما دشمنان اصلی دراینجا ارتشهای سوری و عراق هستند که بوسیله ایران پشتیبانی میشود و کوردهای سوریه که می‌ترسند امریکا به خاطر آرام کردن ترکیه، حمایت کمتری از آنان بکند. دادن سطح هشدار بالا در دولت ترامپ، ترسها و هشدارها، این غیر ممکن است که آمادگی جنگی از یک نقشه عملیاتی واقعی تشخیص داده شود.

مواجهه با ایران ممکن است به زودی رخ ندهد ولی در یکی دوسال آینده محتمل است. ترامپ ممکن است احساس خوبی داشته باشد در نشان دادن این که او از  رییس جمهور سابق چقدر خشن‌تر و تاثیر‌گذارتر میباشد و بی کفایتی و ضعف او را تقبیح کند.

این دولت از دیوانه‌های بی‌آزار و آماتورهایی که خوشبینانه میتوان گفت که از میان یک سیاست به گل نشسته در خاور میانه بدون ترکاندن بحرانی که آنها نتوانند از عهده‌اش برآیند، بسلامت خواهند گذشت. توافقنامه دیپلماتیکی که ترامپ آن را توافق بد نام گذاشته بود و تقبیح کرده بود برای نمایندگی امریکا بالانس واقعی از قدرت و علایق بوجود آورد که او کاری بهتر از این را انجام نخواهد داد. در چهار سال آینده کانونی از رهبران امریکا و انگلیساست که با وضع فاجعه باری در خاور‌میانه شکست می‌خورد و نتایجش ممکن است برای همه یک عضو هفتمی داشته باشد.

متن اصلی نوشتار به زبان انگلیسی

نظرات