چرخش سیاست ایران نسبت بە آذربایجان

0
1215

هادی صوفی زاده

اعلام تدریس زبان کوردی در دانشگاە کوردستان بعداز سفر حسن روحانی بە سنندج بحث فراوانی میان روشنفکران آذربایجانی برانگیخت و در واقع آذربایجانیان از تصمیم دولت و رعایت نکردن بزرگی و کوچکی از جانب دولت شوکە شدند. برخی از فعالان تورک آنرا حداقل حقوق حقە کوردها و بنوعی تبریک گفتند، برخی آنرا بی توجهی دولت نسبت بە تورکها و برخی نیز آنرا اعلام جنگ دولت علیە تورکها بوسیلە کوردها قلمداد نمودند. بدون تردید هرکدام از نظرات مطرح شدە حاوی نکاتی واقعی و سوال برانگیز است کە سعی براین است در این نوشتە کوتاه بطور اجمالی بدان بپردازم.
در گذر تاریخ معاصر ایران از کوردها بمثابە موش آزمایشگاهی مورد مطالعە و با آنان رفتار نمودەاند. دکترین سیاسی ایران برای مهار و برخورد با بافت چند ملیتی ایران ابتدا فضای رعب وحشت و سرکوب شدید در کوردستان راە انداختە و از طریق فضای ایجاد شدە کوردستان سیگنال خود را بە دیگر مناطق ایران زدە و بە دیگران نشان دادە کە در صورت میل بە ملی گرایی آیندەای همچون کوردها در انتظارشان خواهد بود. اینکە چرا گزینە حاکمیت سرکوب کوردها برای ثبات نظام متمرکز بودە، در واقع نە از روی تهدید جدی کوردها علیە تمامیت ارضی ایران بلکە عکس آن صادق است و در واقع سرکوب کوردها بهانەای برای پیشگیری از جنبشهای مشابە در مناطق عربی و تورکی ایران و ایجاد ترس و وحشت در میان آنان بودە است. اینک با ایجاد تغییرات منطقەای در ارتباط با مسئلە کورد شاهد چرخشی در سیاست رژیم ایران هستیم وهمین امر سوالاتی در اذهان تورکها ایجاد نمودە کە آنان در کجای معادلات جدید قرار دارند. ماجرای تاسیس تدریس زبان کوردی در دانشگاە کوردستان بدون توجە بە زبانهای دیگر منجملە زبان تورکی بسیار آگاهانە و باید پشت پردە این قضیە را جستجو نمود.
خارج از ارزش نیست قبل ورود بە بحث بە ذکر خاطرەای از سفری کە تقریبا اواسط دهە ٧٠ بە اردبیل داشتم بپردازم تا فضای ملی گرایانە آذربایجان را بهتر تشریح نمایم. در جریان سفر خانودەگی بە اردبیل مهمان یکی از دوستان قدیمی بودیم کە ازمعتمدین شهر اردبیل بود. علیرغم خبرهای ناخوشایند فقر و در ضمن جنگ با ارمنستان، احساس خوشحالی آنان از استقلال جمهوری آذربایجان بسیار بود. با این وجود تاثیرات جمهوری تورک زبان ( آذری ) آذربایجان محسوس بود. در سفر اردبیل تا اندازەای از رکورد تفکر شیعی آگاە شدم و احساس ملی را همچون آتش زیر خاکستر مشاهدە نمودم. بهنگام بحث با میزبان خود مدام از حقوق کورد و تورک صحبت میکردیم. آنان از ما بیشتر از کاست خوانندە کورد ” شێریڤان کوردی ” لذت میبردند ودر عوض ترانە خوانندگان آذربایجان شمالی را بە گوش ما میرساندند و هدایایی بە ما دادند. در میانە بحثها از تنفر عمومی مردم کورد از تورکها سخن بمیان آوردم و گفتم فضایی بر کوردستان حاکم است کە اکثر مدیریتهای کلان و کوچک در دست تورکهاست و ضمنا کشتار روزانە مردم بی دفاع کوردستان توسط سپاهیانی کە اساسا تورک هستند صورت میپذیرد . دوست بندە قبول کرد و گفت سیاست تفرقە بینداز و حکومت کن یعنی همین!. ایشان تعریف کرد کە در سالهای دهە چهل نفرت عمومی مردم اردبیل از کوردها بی سابقە بود. گفت: در جریان قیام پانزدە خرداد ٤٢ واعتراضات پیرامونی اغلب توسط پلیس سرکوب میشد و عموما کورد و از کوردهای کرماشان و سنندج بودند.
استان شدن اردبیل امتیازی برای تورکها بمنظور رفع خواستەهای آنان بود. باید بخاطر آورد دولت ایران بعداز آزادی کوردستان عراق بمنظور اقناع کوردهای زیر سلطە خود بحث تاسیس استانی دیگر بمرکزیت سقز را بمیان آورد اما با توجە پسرفتهای حکومت اقلیم کوردستان و گرفتار شدن در فضای جنگ و نومیدی آنرا مسکوت گذاشتند. آذربایجان ایران کە بعداز انقلاب ٥٧ بواسطە مبارزە آنان با رژیم پهلوی از کانال مذهب درگرفتە بود شیعی گری در اوج خود بود و از این منظر دهە اول انقلاب ماە عسل حاکمیت ایران و مردم آذربایجان بشمار میرفت و روابط دیرینە کورد و تورک کە بهترین تجارب دورە جمهورهای آذربایجان و کوردستان را پشت سر خود داشتە و دارد زیر تیغ فرهنگ تشیع لە شدە بود. و اگذاری مشاغل ریزو کلان کوردستان بە تورکها بیشتر برای تطمیع و رفع نیاز تورکها انجام میگرفت. با این وجود شواهد نشان میدهد کە نیازهای هویتی آنان بر تطمیع چیرە شدە و دولت نگران این خواستە اساسی تورکهاست. خواستەای کە چهرەهای مطرحی چون دکتر اکبر اعلمی نمایندە سابق مجلس نیز آنرا در اولویت فعالیتهای سیاسی خود قرار دادەاند. اینک دولت بطور تاکتیکی با آذربایجان برخورد میکند و بهنگام روی کار آمدن دولت روحانی از احتمال انتصاب یک استاندار کورد برای اورمیە از کانالهای غیر رسمی سخن بمیان آمد. این یکی از شگردهای تفرقەاندازانە رژیم بود تا تورکها را بترساند و بیشتر وابستە بخود نماید. سوال آنجا بود کە چرا دولت حاضر بە انتصاب استاندار کورد برای دیگر استانهای صددرصد کورد نیست اما برای استان دوملیتی آذربایجان غربی موضوع استاندار کورد را مطرح میکند؟
در یکی دو دهە گذشتە رژیم ایران با ملتهب نشان دادن و حالت انفجارآمیز میان کورد و تورک و بزرگنمایی هدفمندانە در این زمینە خود را عامل آرامش و امنیت این وضعیت نشان دادە است و روی این مسئلە مانور میدهد. اتخاذ همچون روشی مورد پذیرش جریانات اپوزسیون خارج از کشور نیز واقع شدە و سرپوش نهادن بر مسئلە را زیر سایە خطرات احتمالی میان وکورد و تورک بهانە قرار دادەاند، البتە نباید حوادث اوایل انقلاب در نقدە را بی تاثیر گذاشت.
نکتە قابل تامل دیگر، در چند سال گذشتە فعالیتهای مشترک و تاثیرگذار میان فعالان تورک و عرب در داخل و خارج ازکشور فزونی یافتە و تاثیرپذیری محسوسی از همدیگر داشتەاند. دوتیم فوتبال تراختور و اهواز سنبل هویت خواهی دو ملت تورک و عرب و همچون بازوی تحرکات ملی درآمدە اند. خودسوزری دست فروش اهوازی و خدوسوزی یک نفر تورک تبریزی تقریبا در یک زمان نزدیک بهم حس مشترکی میان آنان برانگیخت، اعتراض مدنی هر دو ملت نسبت بە خشک شدن دریاچە اورمیە و رود کارون نمونەهایی از اشتراکات اعتراضی آن دو ملت است. در سطح محافل روشنفکری نیز نزدیکیهای زیادی در مبحث آنان بچشم میخورد. تحرکات دو ملت عرب و تورک کە برخلاف کوردها و بلوچهای سنی شیعە هستند خوشایند نظام نیست و بیشتر این شکاف را نشان میدهد کە ماهیت مبارزات ملی دینی نیست مثل آنچە دلیل مبارزات کوردها و بلوچ و تورکمنها را از زاویە دینی تعریف میکردند. دو ملتی کە در دو حوزە جغرافیایی بسیار ژئواستراتژیک قرار گرفتە و شاهرگ اقتصادی ایران را در دست دارند.
همچناکە قبلا هم اشارە شد علیرغم تاریخ زرین و مشترک مبارزاتی کورد و تورک ، ماە عسل تورکها و عربها دلایل دیگری دارد و آن نیز بواسطە اینکە هیچکدام ادعای ارضی بر دیگری ندارند و در ضمن دولت ایران قادر بە بروز اختلاف میان آن دو نبودە است. حاکمان ایران بخوبی میدانند کە اگر چنانچە بازیهای آنان در ایجاد شکاف میان تورک و کورد رنگ ببازد و نوعی هماهنگی میان کوردها، عربها و تورکها ایجاد شود عواقب نگران کنندەای برای امنیت ملی ایران بدنبال خواهد داشت. بنابراین یکی از ابزارهای خنثی سازی فعالیتهای ملی گرایانە تورکها و عربها جلوگیری از پیوستن کوردها بە انان است.
موضوعی کە بە خود جامعە تورکها مربوط میشود و آسیب پذیری آنانرا نشان میدهد این است کە جامعە تورکها نیزهمانند دیگر ملتهای غیرفارس یکدست نیستند و از چند پارچگی رنج میبرند. برای نمونە حس ملیگرایی تورکهای زنجان و قزوین از حس ملی شهرهای اردبیل، تبریز و بخش تورک نشین اورمیە بسیار ضعیفتر است و همچون مناطق آذربایجان حاضر بە هزینە دادن نیستند . موضوع دیگری کە ماهیت مبارزە آذربایجانیها را زیر سایە انداختە است اغراق و بزرگنمایی هایی غیرواقعی فعالان آذری در مورد آذربایجان است. برخی جریانهای تورک جمعیت خود را بیش از سی میلیون و برخی چهل میلیون در ایران میشمارند ویا اینکە بجای توجە بە همکاری با جریانات سیاسی کورد مدام در فکر توسعە حوزە جغرافیایی خود هستند و درست آن چیزی کە نهادهای امنیتی ایران نشان میدهند.
از جهت دیگر اگرچە کسی منکر جمعیت قابل توجە تورکهای مقیم تهران نیست اما واقعیت این است اگر کل تهران هم تورک باشد بازهم نمی توان بر تهران ادعای مالکیت نمود کە برخی از تورکها بعضا روی این مسئلە مانور میدهند. رژیم و نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی از این احساس تورکها نهایت بهرە را میبرند. لازم بذکر است موقعیت و شرایط تورکها در ایران بیشتر مشابە کوردها در تورکیە است. کوردها در تورکیە جمعیت خود را بیش از بیست وپنج تا سی میلیون عنوان میکنند اما در یک نگاە واقعی جمعیت کورد در آن کشور چیزی میان ١٥ تا ١٨ میلیون نفر است. رژیم تورکیە بسیار آگاهانە جمعیت کوردها را ٢٥ میلیون اعلام کرد و از این طریق میخواهد نشان دهد کە از آن جمعیت ٢٥ میلیونی کوردها تنها بخش کمی گرایش ملی گرایانە دارند. در ایران هم دولت بازی مشابەای با تورکها انجام میدهد. با تمام اینها آذربایجان دردسر بزرگی برای حاکمیت ایران خواهد بود و فعالان سیاسی تورک مسئولیت سنگینی بعهدە دارند.

نظرات

پاسخی بگذارید