نشست”سركوب اقلیت های قومی ومذهبی ایران”در پارلمان بريتانیا برگزار شد

0
2085

روژی کورد: روز دوشنبه 9 اسفند 1395 شمسی، کنفرانسی در پارلمان انگلیس توسط  ّٔ ٌگروه پارلمانی مشترک احزاب در مورد حقوق بشرٌّ و نیز سازمان ٌ پلاتفرم خاورمیانهٌ برای توسعهّ “درباره نقض حقوق بشر و سركوب اقلیتهای اتنیکی-ملی و مذهبی درد ایران ، با حصور نماينده سازمان حقوق بشر احواز برگزار شد.

بنا به گزارش حقوق بشر احواز، در این نشست نمایندگان پارلمان بریتانیا از جمله آقای ًراب دانکین ، نمایندگان وزارت خارجه بریتانیا، نمایندگان سفارت امريكا و دیگر سفارت خانه های مقیم لندن، سازمان عفو بین المللی، سازمانهای حقوق بشری بین المللی مقیم لندن و نیز نمایندگان ملیتهای مختلف عضو کنگره ملیتهای ایران فدرال و جمعی دیگر از شخصیت های پارلمانی و نیز دولتی بريتانیا شرکت داشتند.

سخنران اصلی اقای دکتر احمد شهید گزارشگر ویژه سابق سازمان ملل در مورد حقوق بشر در ایران بود . سخنران دیگر اقایان پالو کوساکا شخصیت جهانی مدافع حقوق بشر و نماییده سابق پارلمان اروپا و آقای موسی زاهد مدیر اجرايی سازمان ّ پلاترم خاور میانه برای توسعه ّ و اقای امیر ساعدی نماینده سازمان حقوق بشر احواز بودند .متون سخنرانی همه سخنرانان در سایتّ ٌپلاتفرم خاورمیانه برای پیشرفتٌ ّمنتشر شده است..

ذیلا ترجمه فارسی متن کامل سخنرانی اقای امیر ساعدی نماییده سازمان حقوق بشر احواز مى آيد:

خانم ها و اقایان – از دعوتتان در این اجلاس مهم تشکر میکنم و مفتخرم که در حضور شما هستم.
در ابتدا بايد بگويم كه سازمان حقوق بشر احواز گزارش کاملى درباره نقض حقوق بشر در اقليم احواز، كه برای پخش در رسانه ها و نيز جهت اطلاع نمایندگان رسانه های موجود، چاپ و تكثير كرده را تقديم ميكند .
خامها و آقایان، کشور ایران متنوع ترین کشور در منطقه از نظر اتنیکی و قومی است. کشوری است چند ملیتی و چند زبانه که از شش ملیت عمده تشکیل شده از جمله عرب ها، بلوچ ها، کردها، فارسها، ترکها، ترکمن ها و گروه های کوچک تر از دیگر گروه های قومی ، زبانی و قبیله ای است. هیچ کدام گروه قومی دارای اکثریت عددی نیست – هر گروه در منطقه خود اکثریت و لی در سطح کل کشور هر کدام ، حتی ملت فارس ،نیز اقلیت است.

ایران نیز ازمذاهب و ادیان مانند اهل تسنن، مسیحیان ارمنی و آسوری، یهودیان، بهائی و ذردشتی و ، مندائى و دیگران است. این گروههای قومی و مذهبی حداقل 50در صد، و بر اساس برخی برآوردهای میدانی مختلف ، دو سوم از جامعه را تشكيل مى دهند. با این حال هیچ گروهی به عنوان ملت يا قوميت غیر فارس رسما شناخته نشده است – قانون اساسی، زبان فارسی را تنها زبان رسمی کشورمیداند و مذهب شیعه جعفری را مذهب رسمی – و دیگران را نفی یا در بهترین حالت حاشیه ای میداند و به حاشیه رانده است. با توجه به اظهارات آقای حاجی بابائی معاون پیشین وزیر سابق آموزش و پرورش، تنها 30 درصد از دانشجویان ایرانی که به کلاس اول وارد میشوند فارسی زبان مادریشان است..

بنابراین شهروندان فارس و شیعه ایران به طور پیش فرض در یک مزیت بهتر وبزرگ تر قرار گرفته اند –

رژيم جمهورى اسلامى ايران با استفاده از فرهنگ و ادبیات فارسی، تدریس تاریخ، زبان و آموزش و پرورش، بطور آگاه و استراتژیک و به عمد، با تمایز یک گروه قومی بر دیگران، عملاْ باعث ایجاد نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، محرومیت و ظلم و ستم و کمی فرصت های شغلی و عدم تحول دموکراتیک و پیشرفت شهروندان غیر فارس شده است.

ترویج ناسیونالیسم افراطی پان ایرانیستی و تهاجمی در ایران اغلب اوقات خود را در نژادپرستی ضد عرب آشکار کرده و گاهی در برابر ترک ها، کردها و بلوچ و غیر مسلمانان مانند بهائیان، و سنی و اقلیت های دیگر،ظهور میکند.

عرب ها در ایران در این بین با یک پدیده تاسف بار عرب ستیزی نه فقط در سطح روشنفکری بلکه در بین بعضی قشرهای متوسط جامعه قرار قرار گرفته است.

عرب احوازی یکی از ملیت های تشکیل دهنده کشور ایران است که از نظر اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و حقوق برابری شهروندی، درپائین ترین رتبه قرار دارد

در نبود هرنوع آمار رسمی بوسیله جمهوری اسلامی ایران بنا به آمار غیر رسمی جمعیت اقلیت عرب احواز در ایران بین ۵ تا ۷ میلیون تخمین زده میشود. خلق یا ملت عرب احواز ساکنان اصلی و مردمان بومی منطقه سرزمین احواز در جنوب غربی ایران است. —

دولتهای متوالی در ايران بر مردم عرب در ایران ظلم و ستم روا داشته و آنها عمداًعقب نگه داشته اند تا از درک و آگاهی ملی و قومی خود نا توان بمانند. اين دولتها و نمايندگان محلی انها، مستمراً ملت عرب در ایران را به چشم حقارت نگريسته و آنها را عملا شهروندان درجه دو و سه ميپندارد. در حاليکه سرزمين آبا و اجدادی ما 85 در صد نفت و بيش از 90 در صد در آمد ايران را توليد ميکند، بيش از نصف جمعيت ما در فقر مطلق و مداوم بسر ميبرد. هيچ در صدی از اين در آمد برای رفاه منطقه و مردم بومی آن تخصيص داده نشده و اقوام بومی از مشارکت در ثروتهای سرزمينهای خود بی بهره اند – سهم منصب ها و اشغال عربهای احواز در منطقه و استا نی که اکثريت آن را عرهای بومی تشکيل ميدهد، کمتر از ده در صد است.

عليرغم اين تضيقات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مردم عرب اقليم احواز(خوزستان) اميد خود را به راه حل مسالمت آميز و پيشگيری ازکشمکش قومی از دست نداده اند.

استيصال، بی هدفی و فقدان آينده ای روشن در ميان جوانان عرب اما میتواند در آینده موجب بعضی خشونتها شود که مقصر اصلی نظام سرکوب گر جمهوری اسلامی است.

اقوام و عشاير بومی عرب هزاران سال است که در این سرزمین زیسته اند و در مراحل مختلف تاريخ چندين هزارساله خود، به تناوب استقلال و يا خود مختا ر بوده اند و زبان عربی بعنوان زبان رسمی در آن تدريس و تکلم ميشده است.

از زمان رضاه شاه و تا امروز جمهوری اسلامی ، سياست رسمی حکومت عرب ستيزی و پاکيزگی قومی بعنوان محور اصلی نظامی متمرکز، تک قومی و تک مليتی بر مبنای فرهنگ و زبان فارسی بر گزیده است – كه حتی امروز کمتراز 40% کل جمعيت ايران بدان سخن ميكويند – را زبان رسمى وسراسرى اعلام كرده، مدارس عربی و تدريس به اين زبان را در منطقه ای که بيش از ۷۰ درصد مردم بدان تکلم ميکنند- ممنوع اعلام كرده است –

دولت ايران بطور رسمی در سال 1936 نام بين المللی منطقه راکه اززمان صفويه در اوايل قرن 16 به نام عربستان خوانده ميشد ، بدون مشارکت مردم به خوزستان تبديل کرد – طي 90 سال گذشته، و امروز تحت سیادت جمهوری اسلامی ، مردم ما يکی از وحشيانه ترين جور و ستم ملی و پاکسازي نژادی بوسيله رژيم های پادشاهی پهلوی و ولايت فقيه متحمل شده ند. اين رژيمها حقوق انسانی مردم ما را سلب كرده وبوسيله عمال محلی و مهاجران غير عرب و غير بومی، ساکنان اصلی اين سر زمين را به شهروندان درجه دو و سه تقليل دادند.

سياستهاى رژيم كنونى، همانند رژيم پيشين، و در مقیاس وسیع تر، بر مبناى محو ونابودى هويت ملى وفرهنگى ملت عرب احوازو بتناسبى كمتر، شامل ديگرملل و اقوام غير فارس مانند ترکان آذربايجان، كردها، بلوچها، لرها و تركمنها و ديگر اقوام و ملل تحت ستم ايران استوار است. هدف نهائی اين سياستها، فارسيزاسيون جامعه – يکسان سازی وهمگونی اجباری آن است.

جمهوری اسلامی که خود امضاء کننده اعلاميه جهانی حقوق بشر، کنوانسيونها و ديگر اسناد و معاهده های سازمان ملل ميباشد، نه به تعهدات بين المللی و نه حتی به تعهدات داخلی و قانون اساسی خود- که بر طبق مواد 15 و 19 آن استفاده از زبان و فرهنگ های محلی، حفظ هويت قومی و مذهبی و نوعی خودگردانی را مجاز ميشمارد، پايبند است. برای نمونه ايران امضاء کننده و متعهد به اجرای کنوانسيونهای محو تمام اشکال تبعيض نژادی (1965) ، محو تبعيض در تعليم و تربيت يونسکو(1960)، محو تبعيض در اشتغال (1958)، محو تبعيض مذهبی (1981)، حفاظت از حقوق اقليتهای ملی و مذهبی (1993) ميباشد.

حقيقتاً امروز در ايران يک آپارتايد کامل فرهنگی و زبانی برقرار است. مردم بومی وعرب منطقه احوازمواجه با نابودی هويت فرهنگی، زبانی، و آداب و رسوم خود از يکطرف، آسميلاسيون اجباری- پاکيزگی قومی، تحميل زبان و فرهنگ فارس، از طرف ديگر است. فرزندانمان از تدريس و تکلم بزبان مادری خود محروم و علاوه بر نقض حقوق فردی، حقوق اجتماعيمان نيز سلب شده است.

تقاضای عادلانه مردم ما برای احقاق حقوق انسانی از جمله آموزش بزبان مادری، وديگر خواستهاى فرهنگى را رژيم ايران كما كان با بر چسب ” تجزيه طلبى ” و “وابستگی به کشورهای اجنبی ” و ” خطر براى تماميت ارضى ” و “وهابی” و غيره سركوب ميکند.

در حاليکه ميزان بيسوادی در کل ايران ، بنا به منابع دولتی، حدود 10 تا 18 در صد است، اين ميزان دربين مردان عرب بيش از 60 در صد ودرميان زنان عرب حتی بيش از آن است.

در زمان حاکميت جمهوری اسلامی، همانند رژيم سابق، کماکان استاندار خوزستان، تمام فرمانداران وتمامى افراد بلند پايه وميان پايه استان مستمراٌ از غير بوميان عرب انتخاب وگمارده ميشوند.

در چند ساله اخير ما شاهد رشد خود آگاهی اجتماعی-سياسی در ميان عربها و ديگر ملل تحت ستم در ايران هستيم ، استفاده صحيح و موثر از اين خودآگاهی در جهت مطلوب بستگی به برخورد و عکس العمل رژيم مسلط در تهران و درجه علاقه جامعه بين المللی به تقاضاها و مطالبات عادلانه وحق تعين سرنوشت اين اقوام و ملل دارد.

آينده ايران بعنوان جامعه ای غير همگون، چند زبانه و چند فرهنگی و حل بحران ديرينه داخلی آن که نتيجه وجود حکومتهای خودکامه سلطنتی وآخوندی است، میبایستی حق و مسًوليت همه مليتهای تشکيل دهنده آن باشد . آينده ايران بعنوان کشوری مترقی، مدرن وعضو فعال جامعه بين الملل، تنها از طريق همزيستی داوطلبانه همه مليتهای متشکله آن و تحت شرايطی که همه ملل فرصت غناء و شکوفايی فرهنگ، زبان، تاريخ، اقتصاد و سرزمين خود را داشته باشند؛ در چهارچوب يک سيستم سياسی-حکومتی غير متمرکز که با شرايط اقليمی و جغرافياًی ايران مناسب، و تضمين کننده اين حقوق و حق تعين سرنوشت آنان باشد، ممکن و ميسر است.

خلق عرب احوازخواستار زندگی مسالمت آميزدر جوار ديگر مليتهای ايران بوده، و خواستار سيستم حکومتی که حقوق ذکر شده بالا و دموکراسی و عدالت اجتماعی را تضمين کند ميباشد. .

سياست پاکيزگی قومی بر عليه عربهای ايران در خوزستان- که بعد از از اتما م جنگ با عراق شدت گرفت- اکنون به مراحل بسيار خطرناک و حتی انفجاری رسيده است.

بخشنامه ها و مراسلات سری و درونی بدست آمده از رژيم- نشاندهنده سياست حساب شده و سيستماتيک جمهوری اسلامی ايران در عاليترين سطوح ، شورای عالی قوای مسلح ، شورای عالی امنيت ملی و نيز موافقت رهبران دينی برای: ” طرح های آمايش سر زمينی” و طرح ملی برای ” تغير بافت جمعيتی سا کنين نوار مرزی استان خوزستان ” ميباشد.

هدفی واقعی و مورد نظر اين سياست ها و طرح ها همانا غصب زمينهای کشاورزی و صنعتی، روستا ها و شهرک های عرب نشين خوزستان، و دادن آنها به مهاجرین و اخراج ساکنان بومی عرب خوزستان از سرزمينهايشان است.

در حقيقت معنی اين “طرح آمايش سرزمينی” چيزی بجز پا کيزگی قومی نيست. برای مثال رژیم جمهوری اسلامی ایران سال های اخیر مبادرت به ساختمان شهرک های استعماری برای اسکان مهاجرين غير عرب و غير بومی و اخراج اجباری مردم مظلوم و بی دفاع عرب بومی منطقه احواز (خوزستان)، اخراج و و اسکان اجباری مردم عرب از زمينهايشان به خارج از منطقه و جايگزينی آنها با مهاجرين فارس، غصب و تصاحب زمينها، دهات و قصبات عرب برای توسعه پروژه ضد مردمی کشت نيشکر خوزستان در دو طرف رود کارون در مناطق عرب نشين حويزه، خفاجيه، ملا ثانی و و دیگر مناطق عرب نشین است –

· -تصاحب بيش از 60000 هکتار زمينهای کشاورزان عرب در سال های گذشته و دادن آنها به شرکتهای سپاه و بسیج و در نتيحه بيکاری و بی خانمانی ده ها هزار کشاورز عرب در اين مناطق شده است.

· مليتاريزه کردن منطقه و تخصيص زمينهای وسيع کشاورزی به ارتش وسپاه برای ایجاد پايگاه های نظامی در سراسراستان بر روی زمينهای کشاورزان عرب ، انحراف آبهای رود کارون از مناطق عرب نشین به مناطق فارس نشين رفسنجان و ديگر مناطق مر کزی· انحراف رور کارون از مناطق عرب نشین به استان های فارس نشین مرکزی اصفهان و یزد و کرمان، خشکاندن هور (تالاب) العظیم در شمال غرب استان برای حفر چاه های نفت و دسترسی سریع و ارزان به حوضچه نفتی ّ آزادگانّ در زیر هور و در نتیجه نابودی هرنوع ماهی و طیور، و بیابانی کردن منطقه ای که بسیار سر سبز بوده و ده ها هزار مردم بومی عرب ساکن هور را بیخانمان و اکنون باعث ریز گردها و شن و غبار شده است. شورش و اعتراض هفته ای گذشته مردم شجاع عرب در مخالفت با این سیاستها وانعکاس این این اعمال حکومت میباشد.

· اغماض عمدی و عدم برنامه ريزی برای پاک کردن مليونها هکتار اراضی مين گذاری شده باقيمانده از جنگ ايران و عراق- سياست عدم پاکيزگی مين ازشهرها و دهات مرزی و سرزمينهای عرب نشين، برای مجبور کردن مردم عرب به ترک خانه و کاشانه خود ودر نتيجه تصاحب سرزمينهای آنها بوسيله دولت و عمال غير بومی و غير محلی حکومت ميباشد. جمهوری اسلامی عمداً به مسئله مين در منطقه با ديده اغماض مينگرد، چرا که اين به سياست رژيم به خروج اجباری عربها ازمنطقه کمک ميکند.

· احداث شهرک هائی بنام رامين-1,2 با هدف اخراج اجباری عربها و اسکان یک ملیون نفر غیر عرب در منطقه صد درصد عرب نشین ملاثانی در 45 کيلو متری جنوب احواز.و دیگر شهر ها و دهات عرب نشیا استان.

· ساختن شهرک فارس نشين “شیرین شهر” با تطميع و اسکان ده ها هزار نفر غیر عرب در منطقه صد درصد عرب نشین دارخوین.

· واگذاری زمینهای کشاورزان عرب در منطقه جفیر (بین حویزه و محمره) به شرکت تعاونی سپاه بنام ایثارگران- يعنی افراد مرتبط با سازمانهای امنيتی و اطلاعاتی وعمال غير بومی دولت- و واگذاری زمینهای روستاییان عرب در منطقه الدره در آبادان به سپاه پاسداران و اخراج اجباری روستائيان عرب .

· عدم ترميم شهرهای جنگ زده مرزی خوزستان قریب به سی سال بعد از اتمام جنگ بمنظور اخراج عربهای ساکن آن ،

· اهمال عمدی در عدم ترميم و لاروبی بندر محمره (خرمشهر) ، بزرگترين بندر جنوب که به شبکه راه آهن سراسری کشور وصل است و زمانی بيش از90000 را بکار گرفته بود، که دليلی بجزا ينکه اين شهر بعلت عدم وجود صنايع نفت و در نتيجه عدم جذب مهاجرين غير بومی برای اشتغال ، جمعيت آن بيش از 90 در صد عرب ميباشد.

· آلودگى آب آشاميدنى بعلت دفع سموم ناشى از پروژه نيشكر در رود کارون و صنایع فولاد و سائر فضولات که منجر به مرگ احشام کشاورزان عرب شده و کماکان ادامه دارد.

· ندادن مجوز بدون ارائه هيچ دليلی به کشاورزان عرب برای کاشتن دوباره مليونها نحله نخل که در جنگ از بين رفته اند و قبل از آن زمانی منطقه احواز بعد از عراق دومين صادر کننده خرما به جهان بوده و ده ها هزار کارگر در کارگاه های چرداق محمره (خرمشهر)، عبادان (آبادان) و قصبه و صلبوخ و فلاحيه و….را بکار گرفته بود.

· جلوگيری از ماهيگران و صيادان بو می عرب در آبادان، قصبه و خزعل آباد (خسرو آباد) که تنها ممر معاش آنها ماهيگيری است و اخيراً منجر به در گيريهای ماهيگران عرب و پاسداران شده است.

· گماردن استاندار خوزستان، تمام فرمانداران وتمامى افراد بلند پايه وميان پايه استان از غير بوميان عرب .

·

· تصاحب دهات کوشک و حسينيه بعد از کشف ذخاير نفتي در اين دهات، تعويص بلافاصله نامهای عربی و بومی آنها بدون رضايت ساکنان آن به نام فارسی “يادآوران” .

بنا به توافقی بين دولت های قبلی از زمان خاتمیو احمدی نژاد و روحانی و رياست مجمع تشخيص نظام و گماردن محسن رضائي بعنوان مدیر اجرايی پروژه تغیر دمگرافیگ مناطق عرب نشین- دولت با دادن کليه امکانات فنی و مالی به محسن رضائی ، با هدف مشخص پاکسازی قومی در مدت کمتر از ده سال ، که هدف آن اینست که جمعيت عربهای خوزستان را از اکثريت- با اسکان مليون ها مهاجر لر و فارس از مناطق مرکزی – به اقليت تبديل کنند. این پروژه بنا اسناد برملا شده از وزارت کشور و استانداری خوزستان ، در محافل دولتی ایران بنام لر کردن و بختیاری کردن استان خوستان نام گرفته است

اين پاکسازی نژادی و قومی مضاف بر مصائبی است که هم اکنون بر اين ملت وارد کرده اند ازآنجمله:

بنا به آماری از قول دکتر بلايی مدیر شبکه بهداشت خوزستان که در جرايد آمده، 80 درصد کودکان عرب دشت آزادگان در منطقه نقتخيزخوزستان از سوء تغذیه رنج می برند و نصف کل جمعيت عرب خوزستان در زير خط فقر مطلق بسر ميبرد.

· تدريس به زبان مادری از دانش آموزان عرب دريغ و 3 /1 دانش آموزان عرب در دوره ابتدائي، 2/1 در دوره متوسطه؛ و 4/3 در دوره دبيرستان ترک تحصيل ميکنند- يعنی از 4 نفر که بمدرسه ميروند فقط يکی ديپلم ميگيرد.

· از 17 نشريه موجود در خوزستان 15 تعداد آن به فارسی و فقط دو نشريه نصفعدم اجازه نشر نشریه به زبان عربی بر خلاف دادن مجوز به بعی نشریات به ترککی و کردی در مناطق ترک وکرد نشین .

· در دانشگاه چمران در شهر احواز- يعنی مرکز استان عرب نشين استان که 70 در صدآن عرب هستند- فقط کمتر از ۱۰ در صد دانشجويان عرب ميباشند.

· در سالی گذشته چندین تقا ضای انتشار نشريه به عربی به وزارت ارشاد داده شده است که همگی رد شده اند.

· مقامات استان خوزستان کماکان از صدور شناسنامه به نوزادان عرب كه اسامى عربی و غير شيعه وياغير فارس اختيار كنند، سرباز ميزنند

· استفاده و پوشيدن لباس محلی و بومی عربی در ادارات و موسسات دولتی بمانند دوره رضا شاهی، کماکان ممنوع است.

· تعويض اسامی مكانهاى جغرافيائى، بناهاى تاريخى وغيره، از عربی بفارسی و فارس-نما هنوز بشدت ادامه دارد.

· رژيم کماکان در رسانه های داخلی و خارجی در مورد حتی وجود شهروندان بومی و عرب خوزستان سکوت اختيار، حتی با وجود تضاهرات اخیر و پشش ان بوسیله رسانه های بیم المللی مانند نیویورگ تایمز و لوس انجلس تایمز – و فقط برای تحقير ملی آنها گهگاهی اين سکوت را ميشکند و از نام بردن و نشر هر نوع خبر و مقالاتی در ملاء عام در مورد وجودعربها در ايران جلوگيری ميکند..

در موردد عدم بهبودی زندگی مردم، تقضای مکرر تخصیص یک و نیو درصدر صدور نفت بوسیله نمایندگان استان در مجلس شورا برای ابادی منطقه – کمتکان و برای چندمین بار رد شده است. و نیز تقاضی تخصیص سهمیه ای برای اشتغال مردم بومی در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و حفاری و صنایع فولاد د و نیشکر – هم با اغماض روبرو بوده است.

نظرات