عمه غزال، مادر یکی از ۵۹ جوان شهید مهابادی، تا روز مرگش نیز در خانه اش، به امید بازگشت پسرش، به صورت شبانه روز باز بود

0
4342

شعاری که مردم کوردستان آنرا عملی خواهند کرد: نە فراموش میکنیم و نە میبخشیم

روز دوازدهم خرداد ۱۳۶۲ مردم مهاباد با یک اعلامیه صادر شده از جانب فرمانداری مواجه شدند که در سطح شهر پخش شده بود، در این اعلامیه اسامی ۵۹ نفر از اعدام شدگان اعلام شده بود. فرماندار وقت مهاباد، “حمید رضا جلایی پور” دستور پخش این اعلامیه ها را در سطح شهر داده بود.

این خبر سریعا در تمامی شهر پخش شد و هدف از انتشار و پخش ان ایجاد فضای رعب و وحشت از سوی حکومت اسلامی در سطح شهری بود که به عنوان یکی از کانونهای اصلی جنبش مقاومت کوردستان شناخته شده بود. همچنین پیامی بود به ساکنان دیگر شهرهای کوردستان حاکی از عزم راسخ حاکمان تازه به قدرت رسیده نظام جمهوری اسلامی برای سرکوب مخالفان.

حکومت دار واعدام رژیم اسلامی در ماه های فروردین و اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۲ خورشیدی، در اقدامی غیر انسانی جهت رعب و وحشت و ارعاب مردم کوردستان، قریب به ۵۹ تن از مبارزان، جوانان و نوجوانان مهابادی که تعدادی از آنان دانش آموز و زیر ۱۸ سال سن داشتند، را به صورت دسته جمعی به جوخه های اعدام سپرد.

بیشتر اعدام شدگان را در ماههای فروردین و اردیبهشت به طور تصادفی در خیابان های شهر ربوده و به گروگان گرفته بودند. تعدادی از آنان نوجوانان کمتر از ۱۸ سال بودند و چند نفر از آنان در دبیرستان های مهاباد تحصیل می کردند.

اعدام مبارزان و نوجوانان مهابادی در سال ۶۲ خورشیدی توسط رژیم، همزمان با مرگ مغز به اصطلاح متفکر سپاه محمد بروجردی بود.

در آن روزها “محمد بروجردی” مغز متفکر سپاه پاسداران در جبهه نبرد با پیشمرگان کشته شده بود. مرگ وی خشم شدید مقامات رژیم را به دنبال داشت. رژیم که در جبهه های نبرد با پیشمرگان ضربات سختی خورده بود، مانند مار زخم خورده به خود می پیچید، تصمیم گرفت که با ریختن خون جوانان و نوجوانانی که بدون هیچ مدرکی ربوده و زندانی کرده بود، از مردم کردستان و به ویژه از مردم مقاوم شهر مهاباد انتقام بگیرد.

بیشتر عاملین این جنایت از کسانی بودند که در سال های بعد قبای اصلاح طلبی به تن کردند و راه دیگری برای نجات رژیم از بحران در پیش گرفتند. اما این موضع جدید آنان هرگز موجب نشد که حتی یک نفر از آنان و برای یکبار هم شده مسئولیت خود را در این جنایت و بسیاری از جنایت هولناک دیگر دهه ۶۰ بپذیرند. “میرحسین موسوی” نخست وزیر وقت با حملات تند خود بر علیه مقاومت مردم کردستان صوت این جنایت را به صدا در آورد. “هاشمی رفسنجانی” سخنرانی های شدیداللحنی در همین زمینه ایراد کرد. در آن زمان جلایی پور فرماندار شهر و با حضور فرمانده کل قرارگاه حمزه و با پشتیبانی “ناطق نوری”، وزیر کشور، و “حسنی” امام جمعه “ارومیه”، دستور اعدام ۵۹ نفر از جوانان زندان مرکزی شهر مهاباد صادر می کنند. این ۵۹ نفر از بازداشت شدگان به شهر تبریز انتقال داده می شوند و در یک دادگاه چند دقیقه ای، بدون اینکه هیچ اتهامی بر علیه هیچکدام از آنان اثبات شود، به اعدام محکوم و به جوخه های مرگ سپرده می شوند.

خانواده قربانیان ۱۲ خرداد ۱۳۶۲ شهر مهاباد هرگز موفق به دیدار از محل دفن عزیزانشان نشدند و بسیاری از مادران این قربانیان تا به امروز منتظر بازگشت فرزندانشان هستند.

عمه غزال، مادر شهید جمال آباده، یکی از ۵۹ جوان کشته شده در مهاباد بود که تا روز مرگش نیز در خانه اش، به امید بازگشت پسرش، به صورت شبانه روز باز بود، آرزو و امیدی که هیچگاه به واقعیت نپیوست.
وی در رابطه با نحوه دستگیری پسرش چنین می گفت: “شب بود، چند نفر مأمور به خانه ما آمدند، پسرم جمال را صدا زده و گفتند “تنها چند دقیقه با وی کار دارند”، پسرم حتی نتوانست لباسهایش را نیز بپوشد و با همان لباس خوابش، وی را با خود بردند، از آنروز دیگر هیچگاه او را ندیدم”.

عمه غزال که جمال تنها پسر ذکورش بود و بغیر از او ۷ دختر نیز داشت همیشه می گفت: “دروغ است پسرم را نکشته اند، او نزد من و خواهرانش باز می گردد. آخه چرا باید او را بکشند، او جوانی بی گناه بود و دولت هم می داند او بی گناه است”.

هنوز نیز خواهران جمال بە امید بازگشت او هستند و هرگز مرگ او را باور نکردند.

جمهوری اسلامی ایران قصد داشت اراده جوانان و نسل جدید کوردستان ایران را با توسل جستن به این اعدامها مرعوب خود سازد تا به‌ خیال خود جنبش آزادیخواهانه‌ی ملت کورد در کوردستان ایران را ریشه‌کن نمایند. اما اکنون مردم کوردستان ایران و بویژه مردم مهاباد، شهر این ۵٩ جوان شهید، همواره‌ در صحنه‌ حضور دارند و ثابت کردەاند که‌ اعدام و گلوله‌ی دشمنان نه‌ تنها گامهای آنان را به‌ سوی پیروزی و حراست از کیان و مردم کوردستان سست نخواهد کرد، بلکه‌ روحیه و ایمان آنها را استحکام بیشتری خواهد بخشید و در راه ازادی و استقلال کوردستان از جانشان نیز دریغ نخواهند کرد.

مردم کوردستان هیچگاه این جنایت و جنایتهای دیگر رژیم ایران را بە فراموشی نمیسپارند و روزی خواهد رسید کە انتقام این همە کشت وکشتار را از عاملین و دست اندرکاران رژیم خواهند گرفت .

بعنوان کارکنان مرکز روژی کورد در سالروز این اقدام جنایتکارانه به جانباختگان این رویداد درود می فرستیم و مقاومت و بردباری خانواده های سرفرازشان را ستایش می کنیم. به یاد و خاطره جاوادانه این عزیزان یکبار دیگر اسامی آنان را درج و با صدای رسا و بلند می خوانیم:

۱- غلامرضا بارزی
۲- حسن جهانیان
۳- علی بانه یان
۴- محمد علیالی
۵- محمدامین صفا
۶- همایون نیلوفری
۷- محمود ریازی
۸- محمد حسینی
۹- عباس حسینپور
۱۰- کاظم خاتونی
۱۱- علی مزنه
۱۲- عبدالله تجریان
۱۳- رحمان رحیمی
۱۴- علی گلپرست
۱۵- مصطفی عسمتی
۱۶- خالق بارزانی
۱۷- یوسف ایازی
۱۸- کمال چاوشینی
۱۹- حسن رحمانیان
۲۰- خالد رحیم آذر
۲۱- خالد صفایی
۲۲- سید ابراهیم احمدی
۲۳- محمد مسعودی
۲۴- محمد ابوبکری
۲۵- وفا الیاسی
۲۶- منصور جناح
۲۷- محمدامین احمدی
۲۸- محمد سلیمی
۲۹- فریدون شنگه
۳۰- علی بازیان
۳۱- خضرر رنگین
۳۲- ابوبکر شکری
۳۳- ماشاالله نادری
۳۴- هژار کریمی
۳۵- کمال کریمی
۳۶- کریم رحیمیان
۳۷- یوسف حبیب پناه‌
۳۸- محمد فاروق بازیار
۳۹- ابراهیم امینی
۴۰- صالح مام ابراهیمی
۴۱- شکری نادری
۴۲- مصطفی فقری
۴۳- علی غواره
۴۴- علی صلاحی
۴۵- ملا حسن لاجوردی
۴۶- سلیمان حسن زاده‌
۴۷- یوسف حسن زاده
‌۴۸- کریم کاوه
۴۹- سید محمود سید محمودی
۵۰- حامد محمود کندی
۵۱- حسین کلهری
۵۲- عباس یوسفی
۵۳- سیامک سقزی
۵۴- علی آباده
۵۵- کامران ظاهر حجازی
۵۶- صالح فرهودی
۵۷- مقصود محمودی
۵۸- احمد کروبی
۵۹- رحمان خضرپور

نظرات