rojikurd.net
سین جدید , سین هشتم
یک ساعت بیشتر به تحویل سال نمانده بود.یاور کاغذهایش را سفت بغل کرده بود و با کنجکاوی به آدمها و شلوغی دور وبرش نگاه میکرد. -آقا اجازه ، ما به تحویل سال میرسیم؟ آقای معلم سرش را به صندلی تکیه داده ب…