بررسی نقش جمهوری اسلامی در گسترش دامنه بحرانها در جهان امروز و راه چاره کوردها

0
1347
هلمت معروفی

پیش بینی وقایع و حوادث در جهان سیاست ملتهب امروزی، بسی مشکل است. فراوانی متغییرها، گستردگی حوزه فعالیتهای کشورها، توسعه دامنه تاثیرات تصمیمها، افزوده شدن بر شمار گروههای تروریستی ای که در سطح بین المللی فعالیت می کنند، ورود کنشگرهای دیگری از جمله کشورهای عربی از یک سو و جمهوری اسلامی از سوی دیگر به داخل معادلات سیاسی و نظامی، رشد سلاحهای کشتار جمعی در دست دیکتاتورها و … از جمله فاکتورهایی هستند که پیش بینی وقایع را برای صاحبنظران و تحلیل گران سیاسی دشوارتر نموده است.

اما آنچه به کلی مشخص است، صف بندی ای است که با وجود تفاوت کلی در اهداف، نوع حکومت، استراتژی و منافع در بین برخی از کشورها، در بینشان بوجود آمده است. صف بندی ای که اینک روسیه، ایران، کره شمالی، سوریه، حزب الله، حاکمان کنونی عراق و جدیدا حماس و ترکیه را در یک صف قرار داده است. این در حالیست که بنا بر بررسیها و شواهد و نوع سیستم این کشورها و گروهها و اهداف و استراتژیهایشان، نه تنها با یکدیگر تفاوتهای اساسی دارند بلکه متضاد با یکدیگر نیز می باشند.

در طرف دیگر این صف بندی، امریکا، اسرائیل، بیشتر کشورهای عربی (ائتلاف عربی) به رهبری سعودی، کره جنوبی، ژاپن و چند کشور دیگر قرار دارند که البته آنچه این کشورها را در صف بندی با امریکا قرار داده است، تهدیدهای موجود از جانب کره شمالی و ایران می باشد که تهدیدهای کره شمالی هرچند تمامی جهان را در معرض تهدید حمله اتمی قرار داده است، اما بیش از همه متوجه کره جنوبی و ژاپن می باشد و کشورهای عربی نیز در معرض تهدیدات تفکر پان فارسیسم ایران قرار دارند. هرچند از دیدگاه نویسنده این نوشتار، آنچه جهان و خاورمیانه را در معرض خطر قرار داده است، تفکر فاشیستی فارسی است که همواره مرزهای خود را از چین و ماچین تا یونان قلمداد می کند و از دوره صفوی نشأت گرفته، در دوره مشروطه و سپس در دوره رضاخان پراکتیزه شده و در دوره جمهوری اسلامی با اضافه شدن چاشنی تشیع به آن، به صورت گسترده ای در حال گسترش و عملی شدن نهایی می باشد. البته این تفکر فاشیستی جهت ماندگاریش، با توجه به نبود منابع زیرزمینی و انسانی از جمله آب و … راه چاره دیگری جز این غارتگریها و تاخت و تازها و تحریف تاریخ دیگر ملل داخل مرزهای کنونی ایران ندارد.

اما در این معادله آنچه به طور چشمگیری قابل توجه و غیرقابل اغماض است، تاخت و تازهای جمهوری اسلامی و توسعه دامنه فعالیتهای تروریستی اش می باشد، فعالیتهایی که امروزه جدای از سوریه، عراق و افغانستان و لیبی و عربستان سعودی و اسرائیل، متوجه ونزوئلا، هندوستان، پاکستان و بحرین نیز شده است. گستردگی دامنه ای که هدف اصلی اش متوجه امریکا بوده و بدین طریق در نظر دارد تا امریکا را در سطح گسترده ای با مشکلات مواجه ساخته و احتمال خطر را از خود دور نماید.

دامنه این خطر به طور ویژه برای کوردها و اسرائیل، زمانی بیشتر می شود که ترکیه نیز با ایران همنوا شده باشد که سخنان روز دوشنبه ۳۰ مردادماه ۱۳۹۶ شمسی اردوغان که پس از سفر چهار روز پیش از این تاریخ محمد باقری به ترکیه اظهار شد و اعلام کرد که برنامه ویژه ای مبنی بر انجام عملیات مشترک بین ترکیه و ایران علیه کوردها طراحی شده است، میزان جدیت این تهدید دیگر کتمان ناشدنی است.

اینک از زاویه ای دیگر به این مسئله خطرهای ناشی از وجود جمهوری اسلامی می پردازیم.

مایک پومپئو، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، روز یکشنبه ۲۲ مردادماه ۱۳۹۶ شمسی، در گفتگو با فاکس نیوز، علاوه بر مسئله حمله اتمی کره شمالی به امریکا از حضور ایران، روسیه و حزب الله در ونزوئلا خبر داده است.

مایک پنس، معاون رئیس‌جمهوری آمریکا نیز که در اوج تنش‌ها در ونزوئلا به آمریکای لاتین سفر کرده، تاکید کرده واشینگتن ظهور دیکتاتور در ونزوئلا را نخواهد پذیرفت و او معقتد است همچنان راه‌حلی مسالمت‌آمیز برای بحران وجود دارد. بحرانی که امریکا نیک می داند از سوی روسیه، ایران و حزب الله راه اندازی و هدایت می شود.

اما جدای از امریکا، هدف دیگر ایران، اسرائیل است. خطری که اسرائیل اینک به ویژه با در اختیار گرفتن مناطق آرام در سوریه از سوی روسیه، بیش از پیش آنرا درک کرده است. به نوشته روزنامه «تایمز اسرائیل» آقای کوهن در جلسه‌ای در روز یکشنبه، ۱۳ اوت در گزارشی به وزیران کابینه گفت که «ایران می کوشد تا در مناطقی که حضور داعش کمتر می‌شود خلاء بوجود آمده را پر کند.»

این روزنامه همچنین می نویسد که مقامات امنیتی اسرائیل هشدار داده‌اند که ایران ممکن است از مناطق غرب عراق و شرق سوریه بعنوان «پل زمینی» برای ارتباط زمینی جمهوری اسلامی با لبنان استفاده کند، کریدور و پلی که تهران را قادر خواهد ساخت تا سلاح و نیرو انتقال دهد.

تمامی بحرانهای موجود و مواجه با جهان و بویژه امریکا، بر اثر هشت سال دولتداری سهل گیرانه و فاقد کفایت لازمه باراک اوباما، امکان توسعه و رشد یافت. اینک ترامپ و کابینه اش علیرغم هراس از طغیان نفرت عمومی در این کشور از دولت کنونی، ناچار به تلاش جهت کنترل این بحرانهای رو به رشد افزونتر می باشند. اما آنچه بنظر می رسد باید انجام گیرد، لزوح توجه و تمرکز امریکا از تاکتیک قطع ایادی ایران و روسیه به مواجه رودررو با خود این دو کشور می باشد چراکه این دو کشور روزبروز درصدد گسترش دامنه ایادی و گروههای وابسته به خود از یک سو و گسترش توان نظامی خود از سوی دیگر می باشند.

از سوی دیگر، ایجاد همپیمانی بین کوردها و اسرائیل، به ضرورت تاریخی ای غیرقابل تردید تبدیل شده است. کوردها و یهودیها تاکنون نیز دو ملت دوست و نزدیک به هم بوده اند اما اینک این نزدیکی می بایست به پیمانها و اتحادهای استراتژیکی و نه صرفا تاکتیکی بین احزاب کورد و دولت اسرائیل تبدیل شوند، آنچه کوردها و اسرائیل، هر دو بدان نیازمندند، ایجاد صفوف مشترک نظامی و سیاسی است نه اتکای صرف به احساسات مشترک تاریخی که البته به این اتحاد، می توان سعودیه را نیز افزود که با توجه به اختلافات زیرین بین اسرائیل و سعودی، می توان دو جبهه متفاوت ولی همتراز جهت این منظور از سوی کوردها ایجاد شود.

 

نظرات