در ادامه سیاستهای فاشیستی ایرانیان پارسی، پزشکی از پذیرش بیماران عرب خودداری نمود

0
2375

قسمت اعظم فعالین، ناظرین و متخصصین مسائل سیاسی و اجتماعی ایران، معتقدند که انچه که عامل و سد اصلی بر راه همزیستی در ایران است، نه جمهوری اسلامی، بلکه تفکر پان ایرانیستی پارسها می باشد که قرنهاست به صورت سیستماتیک پایه گذاری شده و در حال گسترش دامنه سرطان زای خود می باشد.

روژی کورد: در ادامه این رفتارهای پان ایرانیست و فاشیستی از سوی پارسها علیه ملیتهای غیرفارس محصور در جغرافیای قرارداری ایران، یک پزشک، علنا در مطب خود در الاحواز تابلویی با رنگهای برجسته و به اندازه ای بزرگ نثب کرده و بر روی اننوشته است، “از پذیرش بیماران عرب معذوریم”.

این رفتار غیراخلاقی و متضاد با حقوق بشر در حالی صورت می گیرد که، طی شش روز گذشته اعتراضات الاحوازیها به توهینهای نژادپرستانه صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، ادامه داشته و تاکنون چندین نفر نیز در این راه شهید و دستگیر شده اند.

انجام این رفتار قبیح از سوی این پزشک در حالی صورت می گیرد که تاکنون کوردها، آذریها و دیگر ملل غیرفارس محصور در ایران، بارها از سوی رسانه های ایرانی، مسئولین رژیم کنونی و قبلی و از سوی پارسها به سخره گرفته شده اند که نمونه آن را در استان لرستان و در توهین به لباس کوردی و کوردهای لک و نیز در کرماشان در رابطه با کوردهای یارسان و حتی توحش این تفکر فاشیستی را در زلزه کرماشان دیدیم که چگونه از کشته شدن مردم مدنی در زیر آوارهای زلزله خوشحال بوده و پایکوبی می کردند و گاها عکس سلفی نیز در کنار مخروبه های برجای مانده گرفتند.

یکی از فعالان سیاسی عرب در رابطه با اقدام این پزشک ایرانی می گوید: “نژادپرستی افسار گسیخته تا آنجا پیش رفته که شاهد مداخله بیشعورى در امر درمان هم هستیم.”

یکی دیگر از فعالی سیاسی الاحوازی نوشته است: “رفتار نژادپرستانه یک پزشک نسبت به بیماران عرب، گذشته از همه زشتی ها و پلشتی های عمل، در تعارض با منشور جهانی حقوق بیمار است: بر اساس منشور جهانی حقوق بیمار که از سوی سازمان بهداشت جهانی به کشورهای عضو سازمان ملل متحد ارائه شده است: «بیمار حق دارد در اسرع وقت درمان و مراقبت مطلوب مؤثر و همراه با احترام کامل را بدون توجه به عوامل نژادی، فرهنگی و مذهبی، از گروه درمان انتظار داشته باشد.”

شوینیسم فارس که از آن تحت عنوان پان ایرانیسم یا پان فارسیسم نیز یاد می شود و آمیخته ای از ایرانیسم و تشیع می باشد که با نارسیسم شدید و توهمی بی بنیاد و در فراز و فرود تا مرزهای جنون در هم آمیخته و جهت رسیدن به مقاصدش از هر ابزار و مکانیزم غیرانسانی ای بهره می گیرد، ترور شاید معمولی ترین و از اولین ابزارها و مکانیزمهای آن باشد، تاریخچه طولانی ای ندارد اما آنچنان منسجم کار کرده است که اینک ریشه اش را در اعماق هر فارس و فارس زده ای دوانیده است، چنانکه از کمونیست ترین تا اسلامی ترین فارس را مجذوب و مرعوب خود ساخته است و استثنائی نیز نمی شناسد.

وجود این تفکر عمیق فاشیستی که منشآ تمامی مداخلات و جنگ و خونرزیها در خاورمیانه شده است در حالیست که، آنچه اینک ایران نامیده می شود و نقشه آن به شکل گربه ای نشسته خودنمایی می کند، قبلا بر حسب نام امپراطوریهای حاکم بر آن نامگذاری شده است، امپراطوری ساسانیان تا امپراطوری صفوی که آخرین امپراطوری حاکم بر آن بوده است که به طور قرینه و موازی، در ترکیه نیز همین سیستم و سبک نامگذاری از جمله امپراطوری عثمانی حاکم بوده است.

نام ایران، سال ۱۳۱۳ شمسی، بر ایران اتلاق شد. افرای همچوم سعید نفیسی،محمد علی فروغی و سید حسن تقی زاده که از انها به عنوان روشنفکران زمان خودشان یاد می شود و در اوج پان ایرانیسم و فاشیسم فارس بودند، در حکومت پهلوی اول با حمایت مستقیم رضاشاه گردهم آمده بودند که به این منظور اقداماتی را انجام می دادند،”سعید نفیسی” از مشاوران نزدیک رضاخان به وی پیشنهاد کرد نام کشور رسما به “ایران” تغییر یابد، این پیشنهاد در آذر ماه ۱۳۱۳ شمسی رنگ واقعیت به خود گرفت، یادداشتی را که از نظر می گذرانید، مقاله ای از سعید نفیسی در روزنامه اطلاعات است که بعد از رسمی شدن عنوان ایران، دلایل و توجیه تاریخی و فرهنگی این انتخاب را با عموم مردم در میان گذاشته است.

با توجه به قانون ایران و نیز حقوق شهروندی و اخلاق پزشکی،  امتناع از درمان یک بیمار به دلیل عرب بودن، یک تخلف قانونی است، اما آنچه این چنین پزشکانی را جسور می سازد، پشتوانه قانونی فاشیسم و رفتارهای فاشیستی در ایران و در بین پارسهاست، صرف نظر از اینکه شاه بر سر کار باشد یا جمهوری اسلامی و یا هر نوع پارس دیگری.

عربها با جمعیتی کمتر از الاحواز در بحرین و امارات و کویت ملت هستند و بنام ملت عرب از انها اسم برده‌ میشود ، اذریها در کشور اذربایجان ملت نامیده‌ میشوند و کورد و بلوچ و ترکمن و فارسها نیز در کشورهای دیگر به‌ نام ملت شناخته‌ میشوند .پس چرا عربها ، ترکها و … در ایران قوم و در کشورهای دیگر ملت نامیده‌ میشوند ؟

جغرافیای قراردادی ایران نیازی به‌ تجزیه‌ ندارد ، خود به‌ خود این جغرافیا تجزیه‌ شده‌ و هرگز بهم گره‌ نخورده‌ است، حال اگر حق و حقوق این ملتها در داخل این جغرافیای قرادادی از سوی ملتی که‌ قدرت سیاسی ، اقتضادی ، فرهنگی و هویتی را در دستان خود قبضه‌ کرده‌ است پایمال نمیشد ، شاید امیدی به‌ ماندن در این جغرافیا میبود.

اکثریت مردمان وابسته‌ به‌ این ملتها خواهان تشکیل دولت مستقل خود هستند و هیچگونه‌ تمایلی به‌ ماندن در جغرافیای ایران ندارند، این ملتها دارای خاک ، زبان ، فرهنگ و هویت مختص به‌ خود هستند و اگر مردمان ملتی ، تمایل به‌ تشکیل دولت و سرزمین مستقل خود نباشند، همانا باید به‌ اصالت انان شک داشت و بدون شک انان را در ردیف خائنان به‌ خاک و ملت خویش قرار داد. از ما بعنوان ایرانی بودن، سلب هویت شده‌ است اما خوشبختانه‌ امروز ملی گرایی و ناسیونالیسم در میان ملتهای تحت ستم در ایران به‌ اندازه‌ای پیشرفت داشته‌ است که‌ بسیار اندکند انانی که‌ به‌ ایرانی بودن افتخار میورزند، ایرانی بودن جز خفت و خواری، جز سرکوب، شکنجه‌ و اعدام چیزی برای کورد، تورک، بلوچ، غرب و ترکمن به‌ ارمغان نیاورده‌ است.

انانی کە خود را ایرانی مینامند و در اوج نادمکراتیک بودن، حق تعین سرنوشت برای ملل را برنمیتابند، در کمال نفهمی بە یاوە گویی میپردازند و همچنان در توهم کورش کبیرشان،خود را بزرگ و سالار می انگارند و پدر مآبانه‌ سخن میرانند.

شورش گلکار، فعال سیاسی کورد در رابطه با ایرانیان گارسی نوشته است:”ایرانی پارسی مردمانی اند کە در طول تاریخ از فقر فرهنگی و عقدەهای درونی و مجهول الهویە بودن رنج بردەاند، مع الاسف بجای اقرار واقعیات و اشتباهات گذشتە خویش و تلاش جهت جبران آن، فرهنگ تحریف و دوروی و متقلب بودن چاپلوسی و ریاکاری و زیرآبزنی و توهم و دغل بازی را پیشە کردەاند و هیچ وقت ادعاهایشان با رفتاشان همخوانی ندارد و همیشە در تضاد است و این ،بزرگترین توهین و تعرض آشکار بە کرامت و شعور انسانی است.”

نظرات