نوشته و تحلیل : “ژیلهمۆ” – کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
روز ۲۹ اسفند 20 مارس ، برابر با روز جهانی شادی (International Day of Happiness) است که از سال ۲۰۱۲ در رویدادهای رسمی سازمان ملل ثبت شده است. روزی که مصادف با پایان زمستان، آغاز بهار و نوروز و تلاشی از سوی سازمان ملل برای بازشناسی اهمیت مفهوم شادی به جوامع است.
شبکه راهکارهای توسعه پایدار یا (Sustainable Development Solutions Network ) طبق روال سالهای گذشته، به سفارش سازمان ملل، ردهبندی شادترین کشورهای جهان در سال ۲۰۱۹ را در این روز منتشر کرده است. شش شاخص درآمد، آزادی، اعتماد عمومی، امید به زندگی، رفاه اجتماعی و سخاوت در این گزارش مورد توجه بودهاند.
به گزارش سیانان ، در این ردهبندی کشورهای فنلاند، دانمارک، نروژ، ایسلند، هلند، سوئیس، سوئد، نیوزیلند، کانادا و اتریش به ترتیب ۱۰ کشور شاد دنیا در سال ۲۰۱۹ بوده و در صدر این فهرست قرار گرفتهاند. شهروندان کشورهای هائیتی، بوتسوانا، سوریه، مالاوی، یمن، رواندا، تانزانیا، افغانستان، جمهوری آفریقای مرکزی و نهایتا در قعر جدول، سودان جنوبی در نظرسنجیها کمترین امتیازها را به شش فاکتور یاد شده دادهاند و پایین فهرست قرار گرفتهاند.
جان هِلیوِل (John Helliwell) استاد افتخاری رشته اقتصاد در دانشگاه بریتیش کلمبیای آمریکا و از مشارکتکنندگان و ویراستاران این گزارش، معتقد است که فنلاند نه تنها شادترین کشور دنیا است، بلکه حتی مهاجرانی که فنلاند را برای زندگی انتخاب کردهاند نیز از مهاجران سایر کشورها شادتر هستند. او معتقد است سبک زندگی فنلاندیها عامل این تفاوت است.
پرداخت مالیات برای رفاه اجتماعی بیشتر، اعتماد به دولت، آزادی و سخاوت شهروندان نسبت به یکدیگر از دیگر مولفههای قابل توجه و موثر در میزان شادی هستند. تفاوتها بین هشت کشور ابتدای این فهرست اندک است و چند سالی است که اغلب آنها در رده اول تا پنجم ظاهر شدهاند. در این ردهبندی سوئیس نسبت به سال گذشته به جایگاه ششم رفته و پس از سوئد، نیوزیلند و کانادا، کشور اتریش جایگاه دهم را از استرالیا گرفته است. طبق این گزارش، ایران در ردهبندی شادی در میان ۱۵۶ کشور دنیا در جایگاه ۱۱۷ قرار دارد، آمریکا نوزدهم است و بریتانیا، آلمان، فرانسه و عراق به ترتیب جایگاههای ۱۵، ۱۷، ۲۴ و ۱۲۶ را در اختیار دارند.
این هفتمین گزارش و ردهبندی رسمی از کشورهای شاد جهان است که از سال ۲۰۱۲ (یک سال پیش از انتخاب ۲۰ مارس به عنوان روز جهانی شادی) منتشر میشود. این ردهبندی با تحلیل نظرسنجیهای جهانی شرکت گالوپ که از سال ۲۰۰۵ از ۱۵۶ کشور جهان در این زمینه آغاز شده، انجام میشود (پنج شنبه 1 فروردین 1398 سایت اینترنتی ایران اینترنشنالhttps://iranintl.com).
اگر نگاهی بە کشور ایران بیندازیم و بر اساس آن شاد بودن را بسنجیم جای هیچ تعجب نیست کە همچنان در جایی نزدیک بە قعر جدول دست و پا میزنیم. در این مقالە میخواهم نگاهی کیفی بە ملاکهای شاد بودن ایرانیان بیندازم نە کمی آن.
شاخص اول؛ درآمد
در ایران درآمد یعنی آنچە کە شکم را سیر کند نە آنچە کە فرد را در رفاە قرار دهد. در کشوری کە مرزنشیناش اعم از پیر و جوان از راە پیشە ای بە نام کولبری امرار معاش می کنند کە در ازای مبلغی ناچیز مجبور میشوند با کولە ای چند برابر وزن خودشان از راههای صعب العبور برفی عبور کنند تا بە مقصد برسند،آنهم اگر از سرما یخ نزنند باید از تیرس ماموران دولتی جان سالم بدر برند؛خوشحالی معنائی ندارد. اینجا دیگر غم نان می شود ترس جان و غم جایش را بە استرس و اضطراب میدهد.در چنین وضعیتی شادی و خندە چنین افرادی کە بارها دیدەایم، تنها واکنشی معکوس برای فرار از ترس است نە خندەای از تە دل کە منبعش معلوم باشد. البته این نمونه کوچکی از یک جامعه بزرگ به نام ملت کرد است که سالانه صدها نفربه طور مستقیم جان خود را از دست میدهند و هزاران نفر هم به طور غیر مستقیم نان آور خود را و میلونها نفر با تحمل چنین شرایطی شادی زندگی شان را از دست می دهند. بی شک آنکە غم نان دارد نمی تواند خوشحال باشد و اگر از منظر روان شناسی هم بخواهیم بە قضیە نگاە کنیم استرس و فشار روانی ناشی از مشکلات اقتصادی بر روح و روان فرد تاثیر می گذارد و مانع خوشحال شدن فرد می شود کە یک واکنش درونی و روحی است کە منوط بە آرامش روحی و روانی فرد است.
شاخص دوم؛ آزادی
در اینجا می خواهم میزان سهم مردان و زنان از آزادی را بررسی کنم، همین مقداری کە مردان دارند و زنان ندارند.
واژە آزادی با خود واژە برابری را نیز بە همراە دارد، منظور برابری زن و مرد است. اگر مردان حق شادی کردن در خیابان را داشتە باشند باید زنان نیز بە همان اندازە از این حق برخوردار باشند، در صورتیکە چنین نیست. چگونە میتوان ملتی را شاد کرد کە حقوق نیمی از افراد آن کە زنان هستند برابر با آن نیمە دیگر کە مردان باشند نیست. در این جوامع نیمی غالب و نیمی مغلوب است، برابری فقط آرمانی است کە هنوز هم باید برای بدست آوردنش جنگ کرد، در چنین جامعەای شاد بودن نیمی ازجامعە در گرو غمگین بودن آن نیمە دیگر است.در حالیکە در جوامع شاد زنان سهم زنان از شادی شاید بیشر از مردان باشد البتە نە بە قیمت سلب شادی از مردان بلکە بە خاطر اینکە زنان علاوە بر زن بودن، وظیفە خطیر مادر شدن را هم دارند البتە منظور بارداری و مشکلات و استرسهای خاص بارداری و بە دنبال آن زایمان و افسردگی پس از آن و ….. است وگرنە مردان نیز پدر می شوند کە در جای خود ٱنهم وظیفەای سنگین است. پس اگر بە خوبی فکر کنیم می بینیم کە شرایط روحی وروانی یک مادر چطور می تواند بر روح و روان کودکش تاثیر بگذارد.
شاخص سوم و چهارم؛ اعتماد عمومی
بدون شک اعتماد مردم بە دولت یکی از فاکتورهای اعتماد عمومی است، مردمی کە نمی توانند بە حکومت و دولت خود اعتماد کنند کم کم اعتماد بە یکدیگر را نیز از دست میدهند، دولتی کە با ملت خود رو راست نباشد نباید انتظار اعتماد کردن از طرف مردم را نیز داشتە باشد، و این بی اعتمادی کم کم بین دولت و ملت فاصلە انداختە و این احساس ناخوشایند بە مرور بە انزجار و تنفر تبدیل میشودملتی عصبانی کە دولت با وعدەهای دروغین از اعتمادشان سوء استفادە کردە، واین با شاد بودن منافات دارد.
شاخص امید بە زندگی
هرچه سطح بهداشت و درمان در جامعهای افرایش یابد، متوسط طول عمر افزایش خواهد یافت. از این رو این شاخص یکی از شاخصهای سنجش پیشرفت و یا عقبماندگی کشورهاست. شاید همین شرایط کنونی شیوع ویروس کرونا در ایران و بحران شبکه درمان و بهداشت مثالی زندە از این شاخص باشد و دیگر نیازیبە هیچ گونە توضیحی نباشد چراکه ملت عقب مانده نمیتواند شاد باشد
شاخص پنجم؛ رفاە اجتماعی
مردمی کە هنوز غم نان دارند بدون هیچ حرفی بە فکر رفاە اجتماعی نیستند، اینها مردمی هستند کە اگر درامد مازادی هم داشتە باشند از ترس تورم و گرانی و آیندە مبهم شغلی پس انداز میکنند و از هزار و یک راە از پرداخت مالیات فرار کردە و در فراهم کردن رفاە اجتماعی سهیم نمیشوند و شاید دلیل دیگرش هم همان عدم اعتماد عمومی بە دولت مبنی بر هزینە کردن برای رفاە عمومی است
شاخص ششم؛ سخاوت
این شاخص شاید بیشتر شاخصی فرهنگی باشد تا شاخسی کە بە دولت و قوانین دولتی مربوط باشد. ایرانیها بە مردمانی سخاوتمند مشهورند و این خصیصە بە خودی خود نوعی رضایت مندی درونی در فرد ایجاد میکند و بە تیع از ٱن موجب شادی و نشاط فرد می شود، ولی در برخی موارد بە ضرر جامعە نیز تمام میشود چرا کە افراد سخاوتمند با کمک کردن بە افراد فقیر جامعە هرچە بیشتر فقر را گسترش دادە و افراد فقیر را بە فقر عادت میدهند،شاید دیگر باید بعضی از عادتهایمان را تعدیل کنیم و بە شکل دیگری سخاوت بە خرج دهیم ،سخاوت در ارائە خدمات آموزشی شاید بهترین نوع سخاوت باشد.همان قضیە یاددادن ماهیگیری بە جای ماهی دادن .
با یک جمع بندی بە این نتیجە می رسیم کە چگونە میشود کە ایران با کسب رتبەی117 در میان 156 کشور جزو کشورهای شاد نیست. شادی حق هر انسانی است ولی متاسفانە ما هنوز از این حق بی بهرە هستیم و دلایل عمدە آن بر میگردد بە شرایط سخت زندگی قوانین دست و پا گیر حکومت.
بە امید روزی کە تمام انسانها شرایط یک زندگی شاد و بی دغدغە یا حداقل کم دغدغە را داشتە باشند
ژیلەمۆ؛ کارشناس ارشد روان شناسی بالینی