تلاش برای زنده ماندن نه برای زندگی کردن!

0
1324
بیژن یاری

رژیم جمهوری اسلامی ایران در طول چهار دهه حکومت استبدادی و ظالمانه خود بر ایران، که از دست آوردهای امروز خود، همه مطلع هستید امروز خیابان های اکثر نقاط ایران پر شده از مردمی که به خاطر فقر و گرسنگی و دیگر مشکلات موجود که تنها باعث و بانی آن کسی نیست جز ملاهای اسلامی که چرخه حکومت و اقتصاد را به دست گرفته اند.

من به یاد دارم یک سال پیش همگی با برگه و مچ بندهای بنفش به خیابان ها آمدن و شعار میدادند:  تا 1400 با روحانی حمایت خود را از دولت روحانی اعلام کردند و بار دیگر فریب این روباه صفتان را خوردند. آن روز برای من مثل روز روشن بود که روحانی نیز همانند موسوی ، رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد در دروه دوم ریاست جموریشان، کاری خواهد کرد که امروز شاهد آن هستیم. شاید متوجه منظورم شده باشید اما برای روشن شدن مطب و فهم کامل موضوع باید چند قدم به عقب برگردم و دوران دوم ریاست جمهور هایی که در بالا از آنها یاد شد توضیح کوتاهی ارائه دهم؛

میر حسین موسوی:

کسی که نخست وزیر دوره ریاست جمهوری خامنه ای بود و با هم در زمان جنگ ایران و عراق به همراه رفسنجانی که آن زمان ریاست مجلس را بر عهده داشت ، به خاطر خواسته های شخصیشان و عدم آگاهی ، میلیونها جوان را به کام مرگ ، در بستر بیماری، اسیر و یا قطع عضو کشاندند. و بعد از چند دوره که از میدان سیاست دور شده بود در سال 1388 به میدان سیاست آمد و اکنون درحصر خانگی به سر میبرد.

هاشمی رفسنجانی:

همانطور که میدانید رفسنجانی و خانواده اش در طول هشت سال ریاست جمهوریش بر ایران تمامی منابع ایران را بر باد دادند و میراث چندین و چند ساله این خاک و بوم را به هراج گذاشتند ، طوری که اکنون پسر و دختر او به خاطر فساد مالی در زندان به سر میبرد و خود نیز در انتخابات دوره گذشته رد صلاحیت شد و بعد از مدتی نیز به شکلی عجیب به قتل رسید.

محمد خاتمی:

خانمی نیز روباهی زیرک و تقریبا باهوش بود که توانسته بود خود را در دل مردم ساده به عنوان موج اصلاح طلب جای دهد و هم به چپاول و اختلاس و قتل های زنجیره ای پرداخت و دستیاران و معاونین او نیز در طول این مدت ، دست کمی از رفسنجانی نداشتند و اکنون خاتمی نیز ممنوع الخروج و ممنوع التصویر است.

محمود احمدی نژاد:

کسی که ادبیاتش به لاتهای کوچه و خیابان میخورد ، هشت سال مملکت را قاپید و به لجن کشید. طوری که میتوان گفت ضربه ای که احمدی نژاد به مملکت زد هم سان و هم تراز با حمله مغول به ایران بود. اکنون او رد صلاحیت شده است و دوتن از معاونین او در زندان به سر میبرند و هرچند گاهی با تهدید ویدئوی را در رسانه های مجازی علیه شخص خامنه ای و برادران لاریجانی به انتشار میگزارد.

این مختصر کوتاهی بود از سابقه چهار دهه ای حکومت اسلامی ایران که قبل از پرداختن به اصل موضوع که در این مقاله قصد دارم به آن بپردازم لازم دیدم یک مروری بر آن داشته باشم.

در این مقاله قصد دارم علت و علل اعتراضات مردمی که اکنون در سراسر ایران جریان دارد را بررسی کنیم.

دلایل اعتراض های اخیر در ایران عمده آن بیشتر به خاطر اقتصاد و وضعیت اسفبار زندگی مردم و نداشتن مایحتاج اولیه ، آب برق و نان و هوای سالم است، برخلاف اعتراض های که در سال 88 اتفاق افتاد که مردم به خاطر تقلب در انتخابات به خیابان ها ریختن و احمدی نژاد آنها را خس و خاشاک نامید.

اما امروز بحث ناکارآمدی نظام به همه ثابت شده است. امروز بحث مرگ و زندگی است به گونه ای که چاقو به استخوان رسیده است، آنها خواهان یک زندگی ساده و برآورده کردن نیازهای اولیه خود هستند.

رژیم اسلامی همیشه شعارش این است که چراغی که به خانه روا است بر مسجد حرام است اما آنها دارن حقی که از آن ملتی که چهل میلیون بیشتر در زیر خط فقر به سر میبرند برای جنگ به سوریه، یمن ، افغانستان ، عراق و آباد کردن لبنان و دفاع از حرمین ، شرفین و عسکرین به عراق میفرستند.

دسته دوم که در داخل ایران مثل یک غده ای سرطانی به ریشه اقتصاد و منابع و صنعت افتاده است کسی نیست جز سپاه پاسداران ایران. سپاه در طول این دوره توانسته است به بزرگترین منابع نفت و گاز و دیگر شرکتهای درآمد زا دست پیدا کند و با قدرتی که گرفته است در تمامی شاخه های صنعتی باعث ورشکست شدن دیگر شرکتها و سازمانهای شده است که سالیان سال در این راستا فعالیت داشند، سپاه پاسداران با پول به دست آمده از این منابع که حق مردم است و باید صرف زندگی مردم شود آن را خرج سلاح و مهمات جنگی میکند و با کمک به گروهای تروریستی در لبنان و عراق و یمن و افغانستان سعی به یکپارچگی کردن حکومت شیعه اسلامی پرداخته است. جدا از این سپاه با اختیاراتی که از رهبری دارد به تمامی نقاط مهم و کلیدی ایران دست رسی دارد و هر چند وقت یکبار شاهد مانور و یا حملات موشکی در کشورهای نام برده شده میکند که هزینه های بسیاری برای ایران به بار دارد، سپاه پاسداران با پا فشاری بر داشتن سلاح اتمی و غنی سازی اورانیوم امروز تنها باعث و بانی تحریماتی است که جامعه جهانی بر علیه مردم روا شده است. سپاه با دادن هزینه های هنگفت برای خرید سلاح و یا راکتورهای هسته ای از روسیه هزینه باور نکردنی بر دامن این اقتصاد بیمار و زخمی گذاشته است، مازاد بر اینها سپاه پاسدارن باعث رشد بیکاری در جامعه و حذف مهره های کار آمد و فنی در چرخه صنعت ایران شده است و برای جایگزین کردن آنان از نیروهای بسیجی و قران خوانی استفاده میکند که نه دانش صنعتی دارند و نه تجارب آن را.

اتفاق تازه ای که تازگی در مناطق غرب تا شمال ایران شاهد آن هستیم، پسماندهای هسته ای است که به جان موجودات ، محیط زیست و زندگی و مردم افتاده است. امروز همگی شاهد اتفاقت و شواهدی هستیم که بیانگر وجود اشعه رادیو اکتیو در آن مناطق است که باعث نابود شدن چرخه طبیعی زیست محیطی شده است و زندگی حیوانات و انسانها را به خطر انداخته است. سپاه پاسدارن با دفع زبالات هسته ای در مناطق کرد نشین ایران ، یک جنگ نابرابر و خاموش علیه اقلیت قومی کورد به راه انداخته است.

شاهد این موضوع و نکته ای که به آن اشاره کردم را میتوان از زلزله کرمانشاه- سرپل ذهاب- سد ازگله، که شاهد بزرگترین و فجیع ترین رانش زمین بود که بعد از چندین ماه پس لرزهای آن ادامه دارد و تمامی کارشناسان جهانی ادعا دارند که این رانش نمیتواند زمین لرزه باشد. من از نقطه و مکانی حرف زدم که مرکز زلزله نگاری ان را به عنوان کانون زلزله یاد کرده بود و آنجا جای نیست جز قرنطینه سپاه که حدود پانزده سال است که در انجا مشغول به فعالیت های است که هیچ احدی از آن خبر ندارد، اگر از این مسائل گذر کنیم میرسیم به مردمی که بعد چندین ماه از این اتفاقات و مرگ عزیانشان هر روز به خاطر نبود امکانات و حمایت دولتی از انان هر روز ارزوی مرگ دارند و کمان اینکه هر ماه خبرها حاکی از خودکشی کسانی است که زلزله هفت ریشتری نتوانسته بود آنها را در دام خود بیندازد اما امروز خسته از سیاستهای حکومتی و نداشتن امید به آینده ای روشن سر تعظیم در مقابل مرگ فرود میاورند و به عزیزانشان که در زلزله فوت کرده بودند می پیوندند و خود را از رنج و فقر و بدبختی رها میکنند.

دسته سوم:

آخوندها یا به اصلاح عامه مردم مفت خورهای که به جز سواد خواندن کلمات عربی چیز دیگه ی ندارند دسته دیگری است که ایران را به این حال و روز انداخته است آیا تاکنون با خود فکر کرده اید در جامعه که میلونها جوان که دارای تحصیلات عالی هستند بیکار هستند ونهایتا به مواد مخدر روی می آورند اما حتی یک آخوند بیکار هم نداریم و سالیانه پول های هنگفتی را صرف مراسمات مذهبی نماز جماعت ، یادگیری قرآن و ترویچ دین شیعه اسلامی میکنند و سالیانه شاهد افزایش بودجه به حوزه های علمیه هستیم که این حوزهای علمیه در سرتاسر ایران دانشجو میپذیرد و تمام هزینه های تحصیلی بر عهده دولت میباشد جدا از اینها رژیم اسلامی ایران با احداث حوزه های علمیه در کشورهای اسلامی همسایه سالیانه میلیاردها تومان بودجه صرف آن میکند تا به ترویچ مذهب شیعه بپردازد علاوه بر اینها میتوان به مراسمات مذهبی که در ایران برگزار میشود اشاره کرد ما اکنون حدود صد و پنجاه و نه هزار حسینیه و هیئت داریم که بالغ بر سه ماه از سال زندگی را به کام مردم تلخ کرده و با هزینه های که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختیار آنها قرار میدهد هر ساله شاهد رشد و رونق این دلالان هستیم.

دسته چهارم

مفسدان وآقا زاده های که هیچ گاه طعم فقر و نداری و اجاره نشینی را نچشیده اند دسته ی دیگری هستن که اجازه دارند به سوءاستفاده از اموال مردم بپردازند و درهر کجای که بخواهند میتوانند درس بخوانند و از پول مردم استفاده کنند و به هر سمتی علاقه نشان دهند میتوانند در آن استخدام شوند بدوه آنکه تخصصی درآن داشته باشند.

در مدت این چهل سال ما دیدیم هر کدام از این آقایانی که به روی کار آمدن تنها اشتباهات دیگری را مرور کردند و تقصیر را به گردن یکدیگر انداختند و مطئن باشید تا بینهایت ادامه دارد چون که مشکل از جای دیگری است مشکل از اصل نظام است که اسلام را با سیاست قاطی کرده اند تا زمانی که نظام فکر کند که انگور حلال و آب انگور حرام است آش همین آش است و کاسه همین کاسه! تا زمانی که نظام فکر کند اگر با جهان ارتباط برقرار کند اسلام ضربه میبیند همین وضعیت ادامه دارد.

ای کاش رئیس جمهورایران کمی از آقای ترامپ یاد میگرفت چراکه او به تمام وعده های خود عمل کرد و نشان داد به آقای روحانی که اگر وعده میدهید به آن عمل کن بیشتر از این زیاده گوی فایده ندارد مرگ یک بار شیون هم یک بار! بیاید با هم بسازیم این ایران ار از نو، بیاید یاد بگیرم هر انسانی حق آزادی دارد، هر انسانی با هر عقایدی چه مسیحی چه یهودی چه مسلمان چه یارسانی چه بهایی حق انتخاب دارد، هر زنی بدون حجاب و با حجاب حق انتخاب دارد و همه میتوانند در کنار هم زندگی کنند. من یک کورد هستم از جوانان ایران بخصوص کوردهای شهر خودم کرمانشاه از جوانانی که به غیرت و پهلوانی شهرت دارند میخواهم که به خیابان بیایند و حق خود را بگیرند.

سخنانم با شعری از سعدی به پایان میرسانم؛

خانه از بیخ ویران است خواجه به فکر ایوان است

به امید آزادی

نظرات