بازی فوتبال تیمهای ایران و سوریه و نگاهی به حواشی آن

0
1330

نگاه روژی کورد

بازی بین تیمهای ایران و سوریه (از دیدگاه ما این دو کشور فاقد تیم ملی هستند و این دو کشور از ملل بوجود آمده اند نه ملت و ملتهای غیرفارس سهمی آنچنانی در این تیم ندارند)، از همان ابتدا جنجالی بود.

فروش بلیط به خانمها که از سوی برخیها تکذیب و از سوی خریداران خانم، با دلیل اثبات شد. بلیطهای خریداری شده در شبکه های اجتماعی نیز منتشر شد. پس از بازی مشخص شد که این امتیازدهی به خانمهای ایرانی به دلیل وجود چندیدن دختر سوری به همراه بازیکنان تیم سوریه بود که تاکنون مشخص نیست، با توجه به صمیمیت داخل عکسها و تصاویر منتشره، چه نسبتی با این بازیکنان داشته اند. البته فروش بلیط به خانمهای ایرانی بعدا لغو و از خریداران خواسته شد تا پولهایشان را پس بگیرند.

البته مسائل حاشیه ای دیگری نیز مطرح شد، مثلا اینکه “به زنها گفته‌ شده فقط در صورتی حق دارند به استادیوم بروند که سوریه را تشویق کنند”

بازی برگزار شد. نتیجه 2 بر 2. اما جنجال اصلی پس از بازی شروع شد.

بازیکنان سوری، پس از پایان بازی در داخل اتوبوس ویدیوئی منتشر کردن که در آن، بازیکنان سوری یکباره صدا می زنند، “ایرانی را بدبخت کردیم”.

اما مسئله به همین ختم نمی شود، تصاویری دو یا سه نفره از بازیکنان سوری به همراه دخترانی که پرچم سوریه در دست دارند و با حالتی بسیار راحت و بی دغدغه سینه به سینه با بازیکنان عکس گرفته اند نیز بخش دیگری از این مسئله بود که با وجود محرومیت دختران ایرانی از رفتن به استادیوم بازیهای فوتبال، بیننده را ه تعجب وامیدارد.

اما چرا این مسئله اهمیت دارد؟

آنچه سیاسیون و حتی افراد عادی را نیز نسبت به این مسئله به تعجب و تفکر وامیدارد، مسائل سیاسی بین ایران و سوریه است. جمهوری اسلامی در کنار روسیه از مهمترین پشتیبانان رژیم اسد به شمار می رود. ایران گروههای مختلف نظامی و شبه نظامی را جهت حفظ رژیم اسد به سوریه گسیل داشته است. بر اساس آمارها تاکنون 3300 افغان وابسته به سپاه تروریستی پاسداران ایران در سوریه کشته شده اند. ارتش نیز که وظیفه اش حفظ مرزهاست و نه شرکت در جنگ در کشورهای دیگر، تاکنون 9 کشته داده است.

از اینرو انتظار می رود، سوری هایی که اکنون در سوریه و به ویژه تحت سلطه اسد زندگی می کنند و از طرفداران وی محسوب می شوند، می بایست دیدگاه دیگری نسبت به رژیم و مردمان ایران داشته باشند. دیدگاهی حاکی از حس همدوستی و صمیمیت و حتی فراتر از آن. اما آنچه در این ویدئوها و تصاویر دیده می شود، حاکی از حس قوی و نوع شدیدی از کینه و نفرت از ایران و ایرانی می باشد.

بر این اساس کاملا مشخص است که سوریهای طرفدار بشار اسد نیز بر این امر واقفند که نابودی سوریه، آواره شدن ملیونها نفر این کشور و خانمانسوزیهاش، همه و همه به دلیل وجود شرانگیزی جمهوری اسلامی است از اینرو بازی فوتبالشان نیز سیاسی شده و آنرا مکانی برای تخلیه بغض فرورفته خود می دانند.

این در حالیست که واژه “مدافعین حرم” در ایران، از واژه های مقدس به شمار رفته و توهین به آن مصداق واقعی جرم محسوب می شود. خبرگزاری میزان که خبرگزاری دستگاه قضائی جمهوری اسلامی می باشد، طی گزارشی اعلام کرده است که احمد خسروی وفا، رئیس کل دادگستری استان اصفهان روز سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت‌ماه 1396 شمسی از تشکیل پرونده برای غلامحسین کرباسچی به اتهام “توهین به شهدای مدافع حرم” خبر داده  و گفته است که وی به دادسرای اصفهان احضار خواهد شد.

غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی است که روز شنبه ۹ اردیبهشت در مراسم گشایش ستاد انتخاباتی حسن روحانی در اصفهان سیاست‌های جمهوری اسلامی در سوریه را مورد انتقاد قرار داده و گفته بود: “ما هم دلمان می‌خواهد که در سوریه و لبنان و یمن و … صلح برقرار بشود، دفاع از مظلوم بشود، شیعیان آن‌جا تقویت بشوند، ولی آیا این کار فقط با پول دادن و اسلحه خریدن و کشتن و زدن و این‌ها درست می‌شود؟”

تاکید ایران بر حفظ سوریه و مقدم دانستنش بر بخشهای غیرفارس نشین ایران

مهدی طائب رئیس قرارگاه راهبردی عماردر بهمن ۱۳۹۱ گفته بود، “سوریه استان سی و پنجم و یک استان استراتژیک برای ماست. اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم چون اگر سوریه را نگه داریم می‌توانیم خوزستان را هم پس بگیریم اما اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمی‌توانیم نگه داریم”.

همدانی فرمانده‌ی سپاه در اظهاراتی که در خبرگزاری فارس مندرج و بلافاصله حذف شد، عنوان کرده بود، “همکنون ۴۲ گروه و ۱۲۸ گردان متشکل از ۷۰ هزار جوان اسلامی، علوی، سنی و شیعه در قالب بسیج وطنی تشکیل شده و امنیت شهرها و استان‌های سوریه را در دست گرفتند”.

در طول سال‌های جنگ داخلی سوریه، رژیم ایران تنها کشوری بوده است که به صورت هدفمند و سیستماتیک نسبت به اعزام جنگجویان خارجی به خاک سوریه و تاسیس گردان‌های نظامی اقدام کرده است.

حضور رژیم ایران، علاوه بر کمک مالی و تسلیحاتی، با آموزش، سازماندهی و اعزام شبه‌نظامیان شیعه همراه بوده است. این نیروها که طیف متنوعی را از شیعیان پاراچنار پاکستان تا شیعیان هزاره ولایت دایکندی افغانستان تشکیل می‌دهند، عاملی حیاتی برای سرپا نگاه داشتن ارتش سوریه به شمار می‌روند.

نکته پایانی:

کوردها، عربها، بلوچها و حتی آذری و ترکمانها، در ایران سرکوب می شوند، کشته و اعدام و ترور می شوند، ناچار به ترک دیار می شوند به حبسهای مادام العمر و طویل المدت محکوم می شوند، جنگلها و مراتعشان به آتش کشیده می شوند، کولبرهایشان به خاطر لقمه نانی کشته می شوند، اما فارسهای ایران، از روشنفکر گرفته تا مطلقا بی فکر، از فعال مدنی گرفته تا فعال سیاسی و فعال حقوق بشر گرفته تا فاشیست ترین و ضدبشرترینشان، لام تا کام، دهان فرو بسته اند. علت چیست؟ همگی فریاد برمیآورند که با تجزیه مخالفیم و اینان تجزیه طلبند، فلذا بجای همدردی و همنوایی و یکصدایی، با حاکمیت ایران همصدا و همنوا می شوند و به دسته چاقو برای سرکوب این ملل تبدیل می شوند. نتیجه همان است که همین است.

فلذا، تنها راه، تغییر این تفکر فاشیستی فارسی مرکز محور است که کاملا بر مبنای تحریف تاریخ، نارسسیسم تاریخی غیرمعقول و بی اساس و فاشیسمی با چاشنی تروریسم بین المللی استوار است. در صورتی که این تفکر نامنطقی و حتی ضد بشری تغغیر نیابد، راهها و گزینه های دیگر برای ملل غیر فارس، بر روی میز قرار خواهد گرفت و ننگ بیشتر برای ملت فارس از سوی همان کشورها و مللی که جمهوری اسلامی تحت عنوان حفظ اسلام، به خاکشان تعرض کرده و سبب کشتار و قتل و غارت را فراهم نموده است، به بار خواهد آمد. همچنانکه بنا بر تحقیقات فراوان، فلسطینی ها، خون ایرانی را کثیف می دانند که حتی در صورت نیاز مبرم به انتقال خون، آماده اخذ خون از یک ایرانی نیستند.

 

نظرات